حضرت امام زمان (عج) 2328

حضرت امام زمان (عج)

 

دوش دیدم که ملائک همه آئینه به دست

واز تماشای رخ یوسف زهرا همه مست

 

همه گویند خدایا خرد ازکار افتاد

اندر آئینه تویی یاپسر فاطمه هست

 

کیست این حکمت بی سابقه وجوهر فرد

که در اندیشه ی فهمش کمر علم شکست

 

همه درسجده گشاید سخن از ماه رخش

کرده این سیدِ دلبر همه را ماه پرست

 

گر به او قبله ی ارواح رسولان گویم

مکن اِکراه که من واقفم از کار الست

 

نه ز جبرییل کند قطع عنایت نه ز من

از وجودش شده بی فیض نه بالا و نه پست

 

خواب دیدم که زراه کرم و لطف دری

بازکرد آن شه و حتی به رخ شمر نبست

 

ماتصور نکنیم او بشری هست چوما

وآنکه تصدیق کند گفته ی مارا ملک است

 

عشق او کز عظمت عرش کمین خیمه ی اوست

در دل تنگ تو شاهی گذر افکندو نشست

حضرت امام زمان (عج) 2327

حضرت امام زمان (عج)

 

عزای اشرف اولاد آدم است، بیا!

عزیز فاطمه! ماه محرّم است بیا

 

هلال ماه عزا می‌دهد ندا به فلک

که ماه گریه و اندوه و ماتم است بیا

 

پریده رنگ ز رخسار مادرت زهرا

قد رسول خدا در جنان، خم است بیا

 

لوای سرخ حسینی ندا دهد همه دم

که غیر تو چه کسی، صاحب دم است بیا

 

اگر شوند سماوات، چشمه چشمۀ اشک

به یاد قطرۀ خون خدا کم است بیا

 

به زخم‌های تن پاره پارۀ شهدا

خدا گواست، که تیغ تو مرهم است بیا

 

هنوز غرقه به خون، ماه روی عباس است

هنوز نقش زمین، دست و پرچم است بیا

 

بیا که پر شده از ذکر «یا حسین» جهان

بیا که ولوله در خلق عالم است بیا

 

هر آن دلی که به یاد حسین می‌سوزد

در آن شراره‌ای از شعر «میثم» است بیا

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 2326

حضرت امام زمان (عج)

 

ای قبله ی نمازگذاران آسمان

ای خلق عالمت به سر سفره مهمان

هجر تو کرده قامت اسلام را کمان

الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

ای روح دین حقیقت ایمان بیا بیا

ای جان جان و مصلح کل جهان بیا

تنها دمید عترت و قرآن بیا بیا

خورشید تا به کی به پس ابرها نهان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

ای غائب از نگاه و چراغ دل همه

داغ فراغ تو شده داغ دل همه

گل کرده این شراره به باغ دل همه

آه از جگر بر آمده آتش گرفته جان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

ای پر ز اشک چشم تو صحرا بیابیا

ای سینه سوز ناله زهرای بیا بیا

ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا

تا چند سرو قامت دخت علی کمان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

مولا کنار چاه صدا می زند تو را

زهرا به سوز و آه صدا می زند تو را

زینب به قتلگاه صدا می زند تو را

زخم عزیز فاطمه گوید به مرزبان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

از قلب داغدیده ندا می رسد بیا

از ناله ی کشیده ندا می رسد بیا

از حنجر بریده ندا می رسد بیا

ای داغدار لعل لب و چوب خیزران

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

 تا کی ز دیده اشک نشانیم سیدی

تا کی در انتظار بمانیم سیدی

تا کی دعای ندبه بخوانیم سیدی

تا کی سر بریده ی جد تو بر سنان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

یاران دعا کنید که دلدار می رسد

خورشید از درون شب تار می رسد

صبح ظهور و وصل رخ یار می رسد

میثم بریز اشک و دعای فرجی بخوان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 2324

حضرت امام زمان (عج)

 

ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا

وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا

 

از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند

کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا

 

تا چند شیعه ناله «یابن‌الحسن» زند؟

ای شیعه را پناه و نگهبان بیا بیا

 

تا کی سر حسین به دروازه‌های شام

بر نی کند تلاوت قرآن؟ بیا بیا

 

تا کی گُلان سوخته وحی، پای‌شان

خونین بوَد ز خار مغیلان؟ بیا بیا

 

تا کی میان مقتل خون دست و پا زند

جدّت، حسین با لب عطشان، بیا بیا

 

تا کی مهار ناقه زینب به دست شمر

با اشک چشم و موی پریشان؟ بیا بیا

 

تا کی ز سوز سوختن خیمه‌هایتان

در قلب شیعه آتش سوزان؟ بیا بیا

 

تا کی به خاک دامن گودال قتلگاه

جسم حسین، زخمی و عریان؟ بیا بیا

 

درمان درد عترت و قرآن ظهور توست

داروی زخم‌های فراوان! بیا بیا

 

«میثم»که هست مرثیه‌خوان در غم حسین

خواند تو را به دیده گریان: بیا! بیا!

 

غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 2269

حضرت امام زمان (عج)

 

قاشلاری چون تیغۀ شمشیریدور

کیپریگی دل پارچالیان تیریدور

 

خالین اوپه کعبه نون حاجی لری

دای حجرالاسودی اوپمز بیری

 

سروی   تحیّرده قویار قامتی

داغلاری مبهوت ایلیر هیبتی

 

صورتی خورشید درخشانیدور

غیرتی دریای خروشانیدور

 

بوردا ولی ایلدیم عمده خطا

غیرت مهدی هارا دریا هارا

 

بیرده‌گرک بو سوزی منظوم ایدم

غیرتینون حدینی    معلوم   ایدم

 

پیکری سرچشمۀ احساسیدور

غیرتی چون غیرت عباسیدور

 

کربلایی نوید آسال اردبیلی

حضرت امام زمان (عج) 2236

حضرت امام زمان (عج)

 

انتظارت  عاقبت خانه خرابم می کند

درد هجران ای نگارا دل کبابم می کند

 

همچو خوبانت ندارم چشم دل اقای من

آگهم این ظلم  را بر من حجابم می کند

 

موجب ننگم  درون  عاشقانت   یوسفا

واله ام از رهگذر عاشق خطابم می کند

 

مست عشقت می شوم گاهی بدون ادعا

اهرمن  زیبنده ی کهنه  شرابم می کند

 

می زنم در تا  ببینم  یار  خود را عاقبت

چوبه ی در هم مرا آن دم عتابم می کند

 

روسیاهم پیشتان شرمنده از کردار خویش

یک نگاهت یوسفا عالی جنابم می کند

 

پر شده پرونده ام از معصیت ها وخطا

دل خوشم از آنکه لطفت بی حسابم می کند

 

عبادی طارمی

حضرت امام زمان (عج) 2234

حضرت امام زمان (عج)

 

به لب رسید شها جانم از جفای فراق

فلک فکنده به زندان تنگنای فراق

صبا کجاست رساند زناله های فراق

مباد کس چو من خسته مبتلای فراق

که عمر من همه بگذشت در بلای فراق

 

به عمر خویش ندیده است گردش دوران

چو من یگانه عزیز شه ملک دربان

بود خرابه نشین خوار و واله و حیران

غریب و عاشق بیدل اسیر و سرگردان

کشیده محنت هجران و دردهای فراق

 

مده رضا به فراقت من انتظار کشم

شراب مرگ خوشم در کنار شه بچشم

قسم به جان تو با جان خود به کشمکشم

اگر به دست من افتد فراق را بکشم

به آب دیده دهم باز خونبهای فراق

 

گهی به خواب چو گل صورت تو می بویم

گهی ز گوشه ویران تو را همی جویم

ندانمت به کجائی تو ای قمر رویم

کجا روم چه کنم درد دل که را گویم؟

که داد من بستاند دهد جزای فراق

 

کسی نگفت که این مبتلا گناهش چیست؟

کسی نبود بگوید ز خانواده کیست ؟

کسی نشد که بپرسد چه ناله و زاریست؟

ز درد هجر و فراقم دمی هراسم نیست

خدای را بستان داد و ده جزای فراق

 

اگرچه ناله جانسوز گشته دمسازم

ولی سپهر بلا را یگانه شهبازم

فراق را متحیر کنم ز پروازم

فراق را به فراق تو مبتلا سازم

چنانکه خون بچکاند ز دیده های فراق

 

به عشق روی تو ای شه من آمدم زکجا

بیاد وصل قدم تا کجا زدم زکجا

بروی خار مغیلان دویده ام ز کجا

من از کجا و فراق از کجا و غم ز کجا

مگر که زاد مرا مادر از برای فراق

 

فکنده گر چه فراق جمالت از پایم

ولی به مقدم شه جان به کف مهیایم

کنم فرای سرت جان خو بیاسایم

که دردسر ندهم غم به غم نیفزایم

که خوش بدر شوم دام جانگزای فراق

 

 میرزا عبدالوهاب حقیر خوئی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 2233

حضرت امام زمان (عج)

 

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم

از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

 

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم

 

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!

 

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!

 

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست

من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!

 

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم

از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!

 

طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است

از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!

 

شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد

من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!

 

به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من

مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!

 

دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن

که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!

 

هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم

ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!

حضرت امام زمان (عج) 2199

حضرت امام زمان (عج)

 

صفحاتِ دفترِ کُن فکان ، ز کتابِ حُسنِ تو آیتی

کلماتِ محمکة البیان ، ز لطیفهء تو کنایتی

 

لمعاتِ طور تجلّی از لمعانِ روی تو جلوه ای

جذواتِ وادی ایمن است ، ز جذبهء تو حکایتی

 

عبقاتِ قدس ، ز بوستانِ معارف تو ، شمیمه ای

نفحاتِ انس ز داستانِ افاضهء تو عنایتی

 

نه به خطّ و نقطهء خالِ تو ، قلمِ ازل زده تا ابد

نه به مثلِ طرّهء مرسلِ تو مسلسل است روایتی

 

نه به بزمِ غیب به دلربائی توست ، شاهدِ وحدتی

نه به مُلکِ عشق چو لالهء رخِ توست شمعِ هدایتی

 

نه چو صبح روشن غرّهء تو فکنده پرتوِ مرحمت

نه چو شامِ تیرهء طرّهء تو ، بلند ، ظلّ حمایتی

 

نه که در محیطِ فلک عیان ، چو تو آفتابِ حقیقتی

ندهد بسیطِ زمین ، نشان ، چو تو شهریارِ ولایتی

 

نه محاسنِ شمیمِ تو را به شمارِ وهم شماره ای

نه معالی هِمَمِ تو را ، به حسابِ عقل ، نهایتی

 

نه محیطِ کشف و شهود را ، چو تو محوری ، چو تو مرکزی

نه نزولِ فیضِ وجود را چو تو مقصدی ، چو تو غایتی

 

نه فکنده رخنه به کشوری ، چو سپاهِ عشقِ تو لشکری

نه به پا به عرصهء دلبری ، چو لوای حُسنِ تو آیتی

 

تو که در قلمروِ دل ، شهی ، ز درونِ (مفتقر) آگهی

نکنی ز بنده چرا گَهی ، نه تَفَقُّدی نه رعایتی.

 

آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی ،

مشهور به آیت الله گمپانی و متخلّص به مفتقر

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 2152

حضرت امام زمان (عج)

 

اذن وئرسن سوگیلی دلبر،غلام اوللام سنه

تا ابد ای عشق پیغمبر غلام اوللام سنه

 

اول سر زولفون کیمی حالیم پریشاندور منیم

آغلاماقدان قان اولور گوزلر،غلام اوللام سنه

 

بولمورم اول حلقهٔ زلف سیاهونده نه وار

آولموشام آوارهٔ چوللر، غلام اوللام سنه

 

گل منی یاندیرما هجران آتشینده رحم ائله

بیر نظر اییله گُل حیدر، غلام اوللام سنه

 

کیم سنه یوسف دئسه حقّونده انصاف ائتمیوب

یوسف کنعان اوزی سویلر غلام اوللام سنه

 

یوسفه بیر عمر یعقوب آغلادی یابن الحسن

آغلوری شیعه سنه یکسر، غلام اوللام سنه

 

چوخ دولاندوم عالمی سنن وفالی گورمه دیم

آنداولا زهرایه تامحشر، غلام اوللام سنه

 

بیرباخیش باخسان گوز آلتی ای عزیز فاطمه

گور منه اول بیر باخیش نیلر؟ غلام اوللام سنه

 

لبده کی خالین هارا، اول کعبه نین داشی هارا

حاجیم دگسه اورا لبلر، غلام اوللام سنه

 

    اولماسا لائق «فقیر» اؤپسون لب شاهنشهی

     جایِ پایی آرزو ایلر غلام اوللام سنه

 

 فقیرخویی

حضرت امام زمان (عج) 2150

حضرت امام زمان (عج)

 

ای آخرین سلاله زهرا تبارها

ای وارث شکسته دل ذوالفقارها

 

بی تو چهار فصل دل من خزانی است

چشم انتظار آمدن تو بهارها

 

صدها هزار حاتم طایی گدایتان

هستند ریزه خوار شما سفره دارها

 

آقای من، خودم ، پدرم، مادرم فدات

قربان خاک پات ، همه جان نثارها

 

وقتی که نیست غیر گنه در بساطمان

جان می دهیم پای شما ما ندارها

 

جمعه به جمعه قلب رئوفت شکسته است

از دست این گدا، نه یک بار، بارها

 

با هم اگر چه قول و قراری گذاشتیم

از یاد برده ام همه قول و قرارها

 

یعقوبهای چشم من از دست رفته است

پس کی تمام می شود این انتظارها

 

آقا فدای شال عزای محرمت

چشم تو خون شده ز غم روزگارها

 

دائم به یاد عمه خود آه می کشی

یاد نگاه هرزه آن نیزه دارها

حضرت امام زمان (عج) 2146

حضرت امام زمان (عج)

 

مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان

که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان

 

در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز

نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان

 

شها فقیرم و مسکین و بر سر راهت

نشسته ام به امید نگاه مهدی جان

 

من عاشقم که ببینم جمال تو آیا

بود به سوی جناب تو راه مهدی جان؟

 

بحق حرمت اجداد خود نما نظری

ز مرحمت به من رو سیاه مهدی جان

 

خمید پشت من که از بار معصیت شاها

نموده ام همه عمر اشتباه مهدی جان

اللهم عجل لولیک الفرج 2134

اللهم عجل لولیک الفرج

 

خدایا به فرق شکافته اقام علی(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به پهلوی شکسته صاحب عالمین حضرت زهرا (س)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به غم دل امام حسن(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به سر بریده ارباب عالمین امام حسین(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به دستهای بریده اقام ابوالفضل(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق اقا علی اکبر (ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حنجر پاره علی اصغر (ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به قد کشیده شده قاسم ابن الحسن(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به دست بریده عبدالله ابن الحسن(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به ابله های پاهای رقیه خاتون (س)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به اسارت زینب(س)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به گریه های زین العابدین(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام محمد باقر (ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام جعفر صادق (ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به غربت امام موسی ابن الجعفر(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام رضا(ع)

 عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق اقا جواد الئمه(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام هادی(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام حسن عسکری(ع)

عجل لولیک الفرج

 

خدایا به حق امام زمان

 عجل لولیک الفرج

حضرت امان زمان (عج) 2121

حضرت امان زمان (عج)

 

جمعه یعنی در سرت فکر نگارت آمده

جمعه یعنی وقت ناب انتظارت آمده

 

جمعه یعنی لحظه ای را با خیالش سر کنی

جمعه یعنی با غم و فکر وصالش سر کنی

 

جمعه یعنی نام او باشد فقط روی لبت

جمعه یعنی عشق او باشد فرآیند تبت

 

جمعه یعنی حسرتت تنها نگاه روی او

جمعه یعنی آرزوی مجعد گیسوی او

 

جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد

جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد

 

جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان

جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان

حضرت امام زمان (عج) 1885

یوسف گمگشته

 

یارب آن یوسف گمگشته به من بازرسان

تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

 

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

 

رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند

یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

 

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند

آن سفرکردهء ما را به وطن بازرسان

 

ای صبا گر به پریشانی من بخشائی

تاری از طرّه آن عهدشکن بازرسان

 

شهریار این دُرِ شهوار به دربار امیر

تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

 

استاد شهریار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1874

حضرت امام زمان (عج)

 

نام تو حک شده روی سینه

ای گل گلعذار مدینه 

 

با نگاهت آقا ساده ام کن

گردنم بندو قلاده ام کن

 

ای که در عشق تو من اسیرم

بار غربت به دوشم کشیدم

در جهان بهتر از تو ندیدم

 

یابن الزهرا بیا عقده واکن

مشکل زینبت را دوا کن

 

شانیده رو تبده بی بدل سن

هر گوزل دن آقا سن گوزل سن

 

ای امیده دل پر گناهم

خسته ام بی کس و بی پناهم

 

ای گل فاطمه کی میایی

همره تو شوم کربلایی

 

شاعر : مرحوم سید جواد ذاکر (رحمت الله عليه)

حضرت امام زمان (عج) 1873

حضرت امام زمان (عج) 

 

ای صبا باغریمیز دوندی قانه

گئت سلام ایله صاحب زمانه

 

عرض قیل ای بولوتدا گزن ماه

شیعـه‌نین قلبینـه سنـسن آگـاه

ذوالفقارون چک ای قدرت الله

منتظرلــر داخــی گلـدی جـانه

 

هارداسـان ای سـراج هدایت

چـولقادی عالمی ابـر ظلمت

نه شـریعت قـالوب نه دیانت

گل صفـا ویـر اؤزون بوجهــانه

 

داده گــل ای شهنشــاه دوران

توزباسوب قالدی مسجدده قرآن

قالمیـوب چـون جماعتده ایمان

حقــی ناحــق ائدوللــر عیـانه

 

غیبتون شیعه‌نون صبرین آلدی

خلـق ایچیندن حقیقت آزالدی

کربلانیـن یـولی باغلـی قالدی

جدیــوه زایــر اولمــور روانـه

 

هارداسان تئزگل ای شاه عادل

بـر مـلا ائتدیلـر حقــی باطل

اولدیــلار هیـکل دینـه قاتـل

آغـــلا احـــوال اســـلامیانه

 

ای مـــه آسمــان امـــامت

گورسنور چون ظهوروندن آیت

گل ائداخ گل جمالون زیارت

تیکمییـاخ گـوز داخـی آسمانه

 

بیز نقدری ویراخ قاره پرچم

تازه‌لنسیــن نقـدری محـرم

قان اولیدی اوگون نهر علقم

جـدوی قویدـی چـوخ یانه‌یانه

 

موج ائدوب آخدی داغ داش سواولدی

لیـک زهــرا گلستانـی سـولدی

اصغـرین آغـزی قانیلـه دولـدی

قنداقـی او ننوگـی باتـدی قانه

 

شاه دین الده آخمیش ستاره

باخدی حیران یمین و یساره

سسلـدی قـارداشین انتصاره

گـل ابوالفضـل امانـدور امانه

 

ایلــدون جنتــی نـوره بـاران

منده قالدیم بو صحراده حیران

گل آپـاردی علی‌اصغری قـان

آل الیمــدن بونــی ای یگانه

 

دور ابوالفضـل گـل بــزم رازه

تنگ اولوب عرصه شاه حجازه

گـور المیـده قالـوب بو جنازه

قویما چوخ طعن زخم و زبانه

 

اصغرین سوسوزین باشـدان آتدی

قان بوغازین دوتوب صوتی باتدی

اوخلانـوب اللـریم اوستــه یاتدی

غیــر ممکنــدی بیـرده اویانه

 

وئردی بو گل الینـدن صفاسین

من نجــه ساکت ایلوم آناسین

باری گل باغلا بو اوخ یاراسین

وئــر تسلــی دل باغبـــانه

 

قانینـی سپـدیم عـرش بـرینه

آغـلادی حالیمـه اهـل کینـه

وار یئری باشین آچسا سکینه

گلسـه بلبـل تـک آه و فغانه

 

بو حبیبوز بیر عاصی جواندی

قـدی بـار گنـه‌دن کمــاندی

درگهـوزده ولی نوحه‌خواندی

ای آقا لطف ائدون بو جوانه

 

حاج حیدر خسرو شاهی

حضرت امام زمان (عج) 1860

حضرت امام زمان (عج)

 

بر دلم حسرت دیدار تو آقا مانده

دیده عمريست ، ز یک لحظه تماشا مانده

 

چشم آلوده بعید است ببیند رنگت

بسکه مشغول به رنگ رخ دنیا مانده

 

من به جرم گنه از قافله ات جا ماندم

به همان جرم که خوانند مرا "جامانده"

 

دلم اصلا نگران دل آقایم نیست

با همه هست ، بجز یار ، دل وا مانده!

 

غم تنهایی آقام معما شده است

مشكل از ماست که این حل معما مانده

 

کی شود حال و هوای من آقام یکی

غم هرروز که در حسرت فردا مانده

 

روز و شب میگذرانیم خیال راحت

غافل از اینکه گل فاطمه تنها مانده

 

دشمنان تو به این گریه ما میخندند

خنده ما و تماشای تو اما مانده

 

آید آنروز که گویند بیا یار آمد

سفر کرب و بلا همره مولا مانده

 

آید آنروز که تنبیه کنی غاصب را

سیلی منتقم حضرت زهرا مانده

 

دست از دامن پر مهر تو کی بر داریم

همچو طفلی که سر زانوی بابا مانده

 

گفتی آنجور دعا کن که من آمین گویم

من دعا کردم و آمین تو آقا مانده

حضرت امام زمان (عج) 1849

حضرت امام زمان (عج)

 

وجودون ای گوزل گنجینه حسن و وجاهتدی

کناروندا سنون یوسف فقیر و بی بضاعت دی

 

کساد ائتماقه حسن  یوسفین  رونقلی  بازارین

سنون بیر بئیله حسنوندن فقط بیرگل کفایتدی

 

نگاهون گر یئری قالسا جمالوندا یئری واردی

گل رخسارون از بسکه ظریف و با لطـا فتدی

 

گوروبدور نرگسین اوغلوندا نرگس گوزلرین نرگس

بینمز ئوز گوزون گـــرچه گُوزی ورد جماعتدی

 

امامت تک گوزل لیق حجتِ الله ختم  اولموش

سنون گویچکلیقون اون بیر گوزلیقدان علامتدی

 

سن او بیر گویچکین گویچلیقندان بهره مند اولدون

بونی عالم بولر اثباتینه حجت نه حاجتدی

 

ائله دیلچسبدور که قویموری لب لبدن آیرلسون

سوز آچماق شهد وصلوندن عجب مشکل حکایتدی

 

کمندوندن دوشر تا سوز، اسیرون تئز دییر  به به

اسیر عشقون اولماق بسکه شیرین بیر اسارتدی

 

هره بیر عشقیلن مشهور اولوب مولا بو دنیاده

سنون عشقونده ،  مشهوریتِ اهـل ولایت دی

 

بو گونکی وصلوون وار مهدیا هجران کمندینده

بهار وصلووی تهدید ائــــدن پائیز فرقتدی

 

سنون عشاقوون جشن و سروری تک بو گونلوقدی

صباح عشاقوون حالتلری بیر ئوزگه حالتدی

 

دمادم آه چکماق قان اوتوب قان آغلاماق سن سیز

یولووی گوزلین عاشق لره چوخدانکی عادتدی

 

گرک شک ائیلیاق انصافینه انصافآ ای مهدی

دیسه کیم شور هجرانون قیامتدن علامتدی

 

سنون هجرونده که برپا اولان غوغا قیامتدن

علامت یوخ ئوزی چون ئوز یرینده بیر قیامتدی

 

سوروشما مبتلایان فراقون کسب و کاریندن

که سن سیز ایشلری دنیاده تنها کسب محنتدی

 

ئوزون گل اللریندن دوت ایاقدان قویما دوشسونلر

که الدن توتماق آل اللّهه بیر دیرینه خصلتدی

 

نگاری گورمیوب ئولماق یامان ئولماخدی داد اوندان

بله ئولماق شکنجئیلن برابر بیر مشقتدی

 

بولر تنها جمال یارینه حسرت قالان عاشق

که جانانانین یوزون بیریول گوروب ئولماق نه نعمتدی 

 

ظهورون بیر عنایتدی بونا سوز یوخ ولی مهدی

اونون تعجیلی عشاقه عنایت در عنــــایتدی

 

 کامران تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1844

انتظار فرج

 

ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو

مه برلب افق لبه ای از کلاه تو

 

لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم

شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو

 

کی میرسی به پرچم خونین چون شفق

خورشید و مه سری به سنان سپاه تو

 

ای دل فریب جادوی مهتاب شب مخور

زلفش کشیده نقشه روز سیاه تو

 

شاها به خاکپای تو گل ها شکفته اند

ما هم یکی شکسته و مسکین گیاه تو

 

من روی دل به کعبه کوی تو داشتم

کآمد ندای غیب که این است راه تو

 

یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا

کز دستچین لاله کنم تکیه گاه تو

 

آئینه سازمت همه چشمه سارها

وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو

 

بعد از نوای خواجه شیراز شهریار

دل بسته ام به ناله سیم سه گاه تو

 

استاد شهریار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1838

 حضرت امام زمان (عج)

 

خوشا او گون که گوراخ چرخ دینه ماه گَلور

لوای فتح و ظفر اَلده پادشاه گَلور

 

آچوبدی پر باشی اوستونده طائر نصرت

دالنجا فوج مَلَک شاهیله سپاه گَلور

 

صفا ویرور دَمِ جان بخشی گلشن دینه

دوباره عالم اسلامه عزّ و جاه گَلور

 

اولور او حضرته هر قهر صاحبی مقهور

ایدر قدومینه اشراری خاک راه گَلور

 

قورار جهاندا مساوات و عدل دیوانین

پناه سیزلره بی کس لره پناه گَلور

 

نه حسرتیله ولا اهلینون سرشکی آخار

نه بیرده سینه ی مظلومیدن بیر آه گَلور

 

اگرچه پرده ی غیبتده مستتردی او گون

ولیک تابشی ذرّاته گاه گاه گَلور

 

خوشا او گون که یتر اهل عالمه بو صدا

بُلون هدایته مهدیّ دین پناه گَلور

 

امام منتقم و منتَظَر ظهور ایلور

جهاندا عدل و مساواته دادخواه گَلور

 

او قدر قان توکر اشراریدن او سرور دین

که بعض قلب لره سهو و اشتباه گَلور

 

وورار جداسینه نعلین اکبری او زمان

او معترض لره بو فعلی اِنتِباه (بیدار شدن) گَلور

 

که یعنی مین بو قدر قان توکم بو گونده اگر

مقابل اولسا او قانیله پرّ کاه گَلور

 

اگر مین عالم اولا بیرده عالمه هیهات

ایله جوان ایله بیر ماه خوش نگاه گَلور

 

عبث دگل که توکر اود شراره ی آهیم

گوزومدن علّتی وار قان اولور میاه(آب ها) گَلور

 

علی وداعینی فکر ایلورم اورک گوزیمه

هر آغلیان آنا بیر غملی خیمه گاه گَلور

 

اوغول گورور آنادان صبر و اختیار گیدر

آنا باخور که اوغول غرق اشک و آه گَلور

 

نشان ویرور او گَلیش اذن آلوب جِداله گیدور

باشندا گورسَنوری شوق رزمگاه گَلور

 

بویوردی گیت، دیمورم گیتمه، گیت اوغول دُزَرَم

ولی گونوم سر زلفون کیمی سیاه گَلور

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِولیّکَ الفَرج

حضرت امام زمان (عج) 1824

حضرت امام زمان (عج)

 

من دل شکسته ام تو چرا گریه میکنی؟

داری کدام بغض مرا گریه میکنی؟

 

گریان غروب ها به کجا خیره میشوی؟

هر روز صبح زود چرا گریه میکنی؟

 

دارم برای غربت تو گریه میکنم

داری برای غربت ما گریه میکنی؟

 

عمری ست ازتو غافلم و تو برای من

شبهای جمعه پیش خدا گریه میکنی

 

دلشوره های امروز من بی دلیل نیست

سربر کدام خاک؟کجا گریه میکنی؟

 

این ابرها همیشه که باران نمیشوند

شاید تو بغض کرده ای یا گریه میکنی

 

برگشته ایم خسته، شرمنده، فقیر...

یا ایها العزیز... چرا گریه میکنی؟!

حضرت امام زمان (عج) 1823

حضرت امام زمان (عج)

 

ای خدا گونلر گیچوب مولای خوبان گلمدی

عالمی روشــــن  ایدن خورشید تابان گلمدی

 

چوخ گیجــــه یاد ایلدیم نور دل زهرانـی من

قائم آل محمــــد جــــان جــــــانان گلمدی

 

ذکر الغوث و امان اولدی دیلیمــــــون اَزبری

مهدی صـــاحب زمان یــــار ضعیفان گلمدی

 

نُدبه لـــــرده سسلــــدیم  اَیــنَ المُـــعِزُالاولِیا

خـــــار چشم دشمنان عِــزَّتلی انسان گلمدی

 

تا نوقتــه سسلیوم اَیــــنَ الشُمـــوسُ الطـــالِعَه

اَینَ الاَقمــــــارُالمُنیــــرَه  ماه رخشان گلمدی

 

لَیتَ شِعـری  کاش بلیدیم هاردادی یاس علی

یابــــنَ یاسین ، یابنَ طاها ، قلب قران گلمدی

 

تا نوقته ضَجَّـــه وُرسون  شیعـه اولسون نادِبون

هجر مــــولادن اولوبدور دیده گریان گلمدی

 

هاردا قـــــالدی طالب خــــــون شهید کــربلا

مُنتقِــــم از قــــــاتل شــــاه شهیدان گلمـــدی

 

قوی چکوم بـوردان گریزی کربلانون دشتــینه

خیملردن سس گلــــور سقای طفلان گلــمدی

 

جمع اولوبلار خردا قیزلار خیمیه ی شش ماهیه

هی دیوللر یا حسین  ساقیِّ عطشــــــان گلمدی

 

شاه مظلـومان دوروب تل اوسته سسلندی باجی

بیلمرم خــــــواهر  ندن اول شیر میدان گلمدی

 

سس گلوب اَدرِک اَخا  احساس قیلدی پیر عشق

اوخلانوب سو مشکی خجلتدن او نالان گلمدی

 

بار الها آنــــــد ویـــــرم اول کسیلیمیش الـــلره

تیز یتور مهدینی گـوزیاشلار اولوب قان گلمدی

 

(پوریا ) الده قلــــــم وقت نمـــــــاز صُبــحیده

سسلنور یــــــا رب نـدن دردیمه درمان گلمدی

 

احمد پوریا

حضرت امام زمان (عج) 1820

حضرت امام زمان (عج)

 

شد ز کف صبر و قرارم

طاقت دوری ندارم

در رهش چشم انتظارم

ای خدا مهدی نیامد

 

دل همی سوزد ز داغش

چون شقایق های باغش

از کجا گیرم سراغش

ای خدا مهدی نیامد

 

نیست جز او گفت و گویم

هر طرف در جست و جویم

سوزم و هر لحظه گویم

ای خدا مهدی نیامد

 

ای شب! ای مه! ای ستاره!

شد ز غم دل پاره پاره

ورد من باشد هماره

ای خدا مهدی نیامد

 

در غم هجرش نوانم

همدم آه و فغانم

هست از آن ورد زبانم

ای خدا مهدی نیامد

 

جلوه اش هر دیده حوید

راه عشقش دل بپوید

کعبه هم هر لحظه گوید

ای خدا مهدی نیامد

 

گُل جمالش را ستاید

سرو سر بر خاک ساید

در چمن بلبل سراید

ای خدا مهدی نیامد

 

تا به کی این بی قراری

در غمش بی اختیاری

تا به کی گویم به زاری

ای خدا مهدی نیامد

 

آه آه از درد هجران

آه از دوریّ جانان

صبر من آمد به پایان

ای خدا مهدی نیامد

 

هست وصلش آرزویم

در صفا و مروه جویم

در طواف کعبه گویم

ای خدا مهدی نیامد

 

دل چو گُل خواهد شکفتن

مژده ی وصلش شنُفتن

تا به کی بایست گفتن

ای خدا مهدی نیامد

حضرت امام زمان (عج) 1818

حضرت امام زمان (عج)

 

نگارم از خدا خواهم که او باشد نگهدارت

مقامت را چنین محفوظ وافزون یاور و یارت

 

اگر بازار عشق آید به کویت جمله مشتاقان

به دستش نقد جان عشاق تو باشد خریدارت

 

به اجلالت حسد ورزد سلیمان های ربانی

چو دارد آرزو بلقیس ها باشد دلا یارت

 

مشام جان فزا گیرد ز تو داعم شمیم جان

خزان هرگز نبیند باغبانم باغ و گلزارت

 

رقیبم در ره عشقت ببیند مفتخر گردم

که از صد یوسف مصری مرا گرم است بازارت

 

به این امید میگردم سر کوی تو چون مجنون

که شاید قسمتم باشد مرا یک لحظه دیدارت

 

چو اشک چشم از چشمان تو افتاده ام مولا 

چرا یکدم نمیپرسی چرا چون است پرگارت

 

همی ترسم که پیک حق بیاید ای طبیب من

شوم از غصه دیوانه بگویند مرد بیمارت

 

مشو غمگین اگر رفتی «پرندا»با همین عشقت

یقین این عشق و این دفتر بماند جمله آثارت

 

ریاضت کن تو هم «صادق»دراین دربار سلطانی

چو «حقّی»شاید این سلطان کند از خواب بیدارت 

حضرت امام زمان (عج) 1817

حضرت امام زمان (عج)

 

ای نمی از عنایتت دریا

قطره‌ای از حکایتت دریا

 

دست ما خالی و لبت سرشار

واژه‌های روایتت دریا

 

پشت دیوار تشنگی ماندم

کاسه‌ی لطف آیتت دریا

 

ما نفس‌های عافیت سوزیم

که به دست تو چشم می‌دوزیم

 

بی‌تو یاصاحب‌الزمان دردیم

مثل پاییز خسته و زردیم

 

پیشکش در مسیر آمدنت

دل سرشار غصه آوردیم

 

بلکه با یک نگاه پر مهرت

به سر راه نور برگردیم

 

به دل تنگ ما نگاهی کن

عاشقت را به جاده راهی کن

 

منتظر مانده‌ایم برگردی

شعرها خوانده‌ایم برگردی

 

در هوای ظهور موعودت

اشک افشانده‌ایم برگردی

 

هرچه غیر از غم محبت را

از درون رانده‌ایم برگردی

 

کاش این روزها ظهور کنی

سهم ما جلوه‌ی حضور کنی

 

دست ما را بگیر آقا جان

جان ندبه... مجیر... آقا جان

 

ما گرفتار حب دنیاییم

لطف کن بر اسیر آقا جان

 

من گدایی که سخت محتاجم

تو امیری امیر آقا جان

 

می‌سزد سهم من دعا بشود

بوسه بر خاک کربلا بشود

 

کربلا معنی عزای دلت

اشک خون رمز کربلای دلت

 

زلف پر گرد و خاک حادثه‌ها

وزد از سمت کربلای دلت

 

تا ز عباس روضه می‌خوانند

می‌کنم یاد ضجه‌های دلت

 

نظری کن که روسفید شوم

وچه خوشتر اگر شهید شوم

حضرت امام زمان (عج) 1795

انتظار

 

دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت 

شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت 

 

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست 

اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت 

 

ز گرد راه برون آ که پیر دست به دیوار 

به اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهت 

 

بیا که این رمد چشم عاشقان تو ای شاه 

نمی‌رمد مگر از توتیای گرد سیاهت 

 

بیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیست 

تویی که سوده کمربند کهکشان کلاهت 

 

جمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دید 

به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت 

 

در انتظار تو می‌میرم و در این دم آخر 

دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت 

 

اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک 

اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت 

 

تنور سینه ما را ای آسمان به حذر باش 

که روی ماه سیه می‌کند به دوده آهت 

 

کنون که می‌دمد از مغرب آفتاب نیابت 

چه کوه‌های سلاطین که می‌شود پَر کاهت 

 

تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی 

که سر جهاد توی و خداست پشت و پناهت 

 

خدا و بال جوانی نهد به گردن پیری 

تو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت

 

 استاد شهریار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1693

حضرت امام زمان (عج)

 

رافت در آستان تو تفسیر می شود

دل با خیال حسن تو تسخیر می شود

 

صدها هزار نامه ی آلوده از گناه

با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود

 

پیش از اجل به خانه ی چشمم قدم گذار

تعجیل کن! فدات شوم! دیر می شود

 

حتی سکوت در حرم تو عبادت است

اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود

 

اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت

اطراف گندم تو زمین گیر می شود

 

در میهمانسرای تو مهمان چو پا نهد

از میوه های باغ جنان سیر می شود

 

دیوانه میشود دل عاقل در این حرم

دیوانه ای که عاشق زنجیر می شود

 

صیّاد را به نیم نگهت صید می­کنی

آهو به یک ضمانت تو شیر می شود

 

بیداری اش به عرش خدا با ملائک است

خوابی که در حریم تو تعبیر می شود

 

«میثم» بگو به کوری دشمن، ثنای دوست

کاین جا قلم به دست تو شمشیر می شود

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1607

حضرت امام زمان (عج)

 

اي خدا گوندر بو عصرين صاحبين

حجت حق ليل قدرين صاحبين

 

ای خدا آرام جانیم هاردادی

مونسیم روح و روانیم هاردادی

 

دوندی گونلر هفته لر آیلار ایله

قالدی گوزلر یولدا یارب رحم ایله

 

غصه دن خسته اورك دينجلمدي

یوسف زهرای اطهر گلمدي

 

جمعه جمعه عومروموز چاتدی باشا

جام صبریم آز قالیر دگسین داشا

 

هاردادیر اهل ولانین دلبری

دین و قرآنین حقیقی رهبری

 

بس هاچان باشه چاتار بو اینتظار

قالمادی یارب اورکلرده قرار

 

روز و شب ذکریم اولوبدور الامان

هارداسان گل داده یا صاحب زمان

 

هارداسان اي درده درمان هارداسان

سن گلن يوللاره قربان هارداسان

 

گل فراقیندن اورکلر قان اولوب

بو جهان عاشقلره زندان اولوب

 

دولدوروب ريب و ريا محفل لري

حب دنیا مست ائدیب غافل لری

 

قالمیب رحم و مروتدن اثر

یوخ داخی عشق و صداقتدن خبر

 

یئر اوزی مکر و خیانتلن دولوب

هاردا حق وار ظلمیله پامال اولوب

 

دسترس ده اولدي اسباب گناه

عمروموز اولدی گناهیله تباه

 

آز قالیر تعطیل اولا احکام دین

شیعه نی درک ائله ای حبل المتين

 

پس هاچان باشه يئته ر غیبت آقا

گل گتیر انسانلارا عزت آقا

 

ای صراط حقه میزان هارداسان

محيي احكام قران هارداسان

 

گل دولوب ظولميله دنياي دني

گوزلیور مظلوم لار چوخدان سني

 

ظلمده طغیان ائدیر اهل جفا

هر گون عاشورادی هر یئر کربلا

 

هر طرفدن قوزانیر افغان سسی

نیزه باشیندن گلیر قرآن سسی

 

کربلا داغی هله دیللرده دی

کاروانی عمه وین چوللر ده دی

 

اذن آل ای منتقم داداريدن

آل حسينین قانيني اشراريدن

 

تا جهان وار دولتین پاینده دی

عالمین چشم امیدی سنده دی

 

یوسف زهرای اطهر هارداسان

ای جمالی حقه مظهر هارداسان

 

هارداسان اي درده درمان هارداسان

سن گلن يوللاره قوربان هارداسان

 

گل بیزی ائله تصدق باشیوه

جان فدا اوچ یوز اون اوچ یولداشیوه

 

تشنه جام صداقت دیر جهان

یول گوزتلیر منتظر لر ناگران

 

عومروموز قورتاردی حسرتده آقا

گل اوزون تعجیلیوه ائله دعا

 

غرق اولوبدی شبهه ده اهل جهان

گل اوزون وئر حق یولون خلقه نشان

 

بحر غمده قالميشوخ آواره گل

درد الیندن اولموشوخ بیچاره گل

 

عالمین شور و صفاسی سنده دی

هر چتین دردین دواسی سنده دی

 

قالدي غربتده ولا اهلي آقا

چاره سيز قالميش دعا اهلي آقا

 

اي ايشقلي ماه تابان هارداسان

کشور عشقه سلیمان هارداسان

 

هارداسان اي درده درمان هارداسان

گل گلن يوللاره قوربان هارداسان

 

کانال اشعار محمد هوشمند (مدهوش) 

حضرت امام زمان (عج) 1606

حضرت امام زمان (عج)

 

منتظــر بودن فقط این نیست که زاری کنی

یا که در ندبه به پایش اشک ها جاری کنی

 

نیمه ی شعبـــان برایش شربت نـذری دهی

یا که طاق نصرتی ســـازی و معماری کنی

 

منتظــــر بودن عمــل می خواهد و مرد عمل

نوکـــر آقــا !!! ، تو بایـــد آبروداری کنـــی

 

گوش کن فریاد آقای تو هل من ناصر است

در زمــان غیبتــش بایــد که عمــّــاری کنی

 

باید عبرتها بگیـــــری از جفــــای کوفیــان

نایب المعصــوم را هر جور شـد یاری کنی

 

دوستـــان نایبش را دوستـــی می بایـــد و

از تمــام دشمنــــان اعــلام بیــــزاری کنی

 

الغرض ... بهر زمینــــه سازی روز ظهــور

با تمـــام قوتت بایـــد کــه تو کــــاری کنی

حضرت امام زمان (عج) 1580

حضرت امام زمان (عج)

 

اوجالدی سوز دل عاشقانه مهدی جان

دولاندی شیعه لرون اشکی قانه مهدی جان

 

نه وقته جک چکه جک گوزلر انتظار فرج

نه مکرلر ایده جک بو زمانه مهدی جان

 

شهادته یازاق آیا نقدری روز وفات

ندور علاج بودرد گرانه مهدی جان

 

نه اوسته قاتل زهرانی گزلدور تاریخ

نیه معرفی ایتمور جهانه مهدی جان

 

به علت نداشتن اجازه انتشار کامل اشعار 

(مرحوم استاد رحیم منزوی اردبیلی) چند بیت از اشعار

 ایشان به اشتراک گذاشته میشود

 

مرحوم منزوی اردبیلی

حضرت امام زمان (عج) 1544

امیر عرفه 

 

اي امير عرفه دست من و دامانت

جان به قربان تو و گردش آن چشمانت

 

اي امير عرفه ذكر لبت را قربان

حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان

 

اي امير عرفه روح مناجات توئي

مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي

 

اي امير عرفه حالِ مناجات بده

بر گداي حرمت وقت ملاقات بده

 

اي امير عرفه گرچه سراپا دردم

گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم

 

اي امير عرفه ديده پر آب بده

دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده

 

اي امير عرفه فيض دمت را قربان

دل دريايي لبريز غمت را قربان

 

اي امير عرفه تنگ غروب است بيا

سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا

 

اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد

جان زهرا دگر از خيمه صحرا برگرد

 

اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من

جان زينب بده روز عرفه پاسخ من

 

اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا

كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا

 

اي امير عرفه ديدن رويت عشق است

مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است

 

اي امير عرفه جان گل ياس بيا

آخر مجلس ما روضه عباس بيا

 

اي امير عرفه در عرفاتي امروز

يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز

 

اي امير عرفه شرح بده خود بر من

سر عباس كجا ضرب عمود آهن

حضرت امام زمان (عج) 1511

حضرت امام زمان (عج)

 

يولين گوزتله نگارين چك انتظارگلر

فرج دعاسين اوخي وقتي چاتسايارگلر

 

بوانتظارفرج بئير بويوك عبادت دور

بويول گوزتلمگه ائيله افتخارگلر

 

اينان شمادته قويمازغيورشيعه لرين

سواردل دل اولوب الده ذوالفقارگلر

 

قورارحكومت عدل علي ني عالمده

ائدر عدالتيله صلحي برقرار گلر

 

آقام ظهورائلينده جهان اولارگلشن

قيش اولسادا دولانوب ائيل اولار بهارگلر

 

جناب فاطمه قبرين گورنميوب شيعه

بالاسي گلسه تاپوب ائيلر آشكارگلر

 

قانين آلار ئوزي مظلوم كربلانين آقا

اوگلسه شيعيه قدرتله اقتدارگلر

 

گورنمورخ يوزين اما بئزي گورور مولا

گورنده اوندا كي يوخدور بئيره هاوارگلر

 

بئيزه وظيفه بودور حق دئيوب دوزوب دایاناق

ائدنده پرده ني الله ئوزي كنارگلر

 

خلاصه ايله سوزي « اشرفي » بوبيتيله

داريخما شیعه اگروقتي چاتسايارگلر

 

 اشرفی

حضرت امام زمان (عج) 1481

حضرت امام زمان (عج)

 

مثل باران بی ريا و ساده‌ای

چون دعا، مهمان هر سجاده‌ای

 

باز هم می آيی از يک راه دور

شهر را پر می کنی از عطر و نور

 

سبز می رويی ميان قلب‌ها

عطر گل‌ها را تو می بخشی به ما

 

چشم خواب آلوده را تر می کنی

غصه‌ها را زود پرپر می کنی

 

می شوی هم‌ صحبت پروانه‌ها

می نشانی عشق را در خانه‌ها

 

با تهی دستان محبت می کنی

شادمانی را تو قسمت می کنی

 

پيشوازت ماه می آيد ز اوج

نور می ريزد به پايت موج موج

 

انتظارت همدم ديرين ماست

حرف‌هايت صحبت شيرين ماست

 

زودتر ای کاش بازآيی ز راه

گل ‌کنی چون ماه در باغ نگاه

حضرت امام زمان (عج) 1434

مظهر حسن خدایی

 

مظهر حُسن خدائيست دلارائي تو

شهرة دير و حرم شد سر شيدائي تو

 

مردگان را بدمي زنده كني همچو مسيح

آفرين بر نفس پاك و مسيحائي تو

 

سوسن و سوري و نسرين، همه گل‌ها به چمن

هيچ يك نيست در اين باغ به زيبائي تو

 

دل صاحبنظران سوختي از نرگس مست

دل فداي تو و آن نرگس شهلائي تو

 

برفشان زلف پريشان كه دل‌خون شده‌ام

تا به كي صبر نمايد به شكيبائي تو

 

دل ما خون شد و از ديده برون ريخت كه تا

بيند آن نرگس شهلاي تماشائي تو

 

گر خرامي به چمن با قد چون سرو شود

قد شمشاد خم از قامت رعنائي تو

 

اي خوش آن جان كه رود پيش رخت بر سر دار

اي خوش آن سر كه رود در سر سودائي تو

 

بندة خويش بخواني گرم از لطف و كرم

سر نپيچم ز خطت مير به مولائي تو

 

شبنم از مهر تو بر چشمة خورشيد رسيد

نازها مي‌كشم از غمزة والائي تو

 

عاشقان را تو مگر لطف كني تا كه شوند

مست از جام مِي و ساغر مينائي تو

 

چشم بگشا و نظر بر من «فاني» انداز

تا شوم غرق در آن ديدة دريائي تو

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1406

حضرت امام زمان (عج)

 

از روي همچون ماه تو در جان و دل سوداستي

وز زلف و خطّ و خال تو دلها چنين شيداستي

 

رويت چو لاله ارغوان مويت كمند عاشقان

با چشم مست سرگران سرتا به‌پا غوغاستي

 

اي جلوة مرأت حق وي ناطق آيات حق

برنور وجه ذات حق تو آيت كبراستي

 

افلاك و انجم مست تو،كون و مكان پابست تو

جانها همه در دست تو، تو سرور و مولاستي

 

اي درج عصمت را گهر وي برج عزّت را قمر

اي در عنايت مشتهر، تو گوهر والاستي

 

در علم و حكمت عالمي، در كشف و رويت عارفي

در زهد و طاعت كاملي، در عشق بي همتاستي

 

اسرار حيّ لم يزل پيدا و پنهان از ازل

مكشوف پيشت سر به سر تو كاشف بيناستي

 

از غمزه‌ات دل مي‌بري وز ناوكت جان مي‌دري

از عاشقان با دلبري در غايت يغماستي

 

در محفل روحانيان بنشستي و برخاستي

گويا قيامت شد عيان، وقتي زجا برخاستي

 

از چشم مستت سر گران بينم هزاران نيمه جان

اي تير مژگانت به‌جان، تو يوسف زهراستي؟

 

فانيّ مستِ باده را، اين عاشق دلداده را

رحمي ز پا افتاده را، تو شافع عقباستي

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1402

حضرت امام زمان (عج)

 

دل به سودای تو بستیم کجائی آقا

از فراق تو شکستیم کجائی آقا

 

با دلی خسته و پرخون و دوچشم پر نم

سرِراه تو نشستیم کجائی آقا

 

صبح تا شام پیِ دیدن رخسار مهت

منتظر بوده و هستیم کجائی آقا

 

ای کریمان جهان سایه نشین کرمت

نظری کاسه بدستیم کجائی آقا

 

آن گداییم فقط از تو ترا میخواهیم

سائل شاه پرستیم کجائی آقا

 

آفتابا زپس پرده برون آی دمی

کز غم هجر تو خستیم کجائی آقا

 

زفراقت چه بگوییم چسانیم!همه

رشته صبر گسستیم کجائی آقا

 

تو بهای همهء منتظرانی جانا

بی تو بی ارزش و پستیم کجائی آقا

 

ای گل نرگسی گلشن زهرا باز آ

که دل از غیر تو رستیم کجائی آقا

 

ساقیا گوشه چشمی کن و مارا دریاب

که ز مینای تو مستیم کجائی آقا

 

«یاسرا» همچو دگر منتظرانش برگو

کز فراق تو شکستیم کجائی آقا

 

کربلایی یاسر رستگار حسنی

حضرت امام زمان (عج) 1398

حضرت امام زمان (عج)

 

هر گاه جلوه با گل رخسار میکنی

آفاق را معاینه گلزار میکنی

 

با جلوه و جلالت و آن قامت رسا

شمشاد را ز جلوه و رفتار میکنی

 

گه مهر را به نور رُخت تاب می دهی

گه ماه را به زُلف سیه تار میکنی

 

با یک نگاه شیشه و حَصباسنگ را

یاقوت و لعل و گوهر شهوار میکنی

 

مستانه گر ز کوی خرابات بگذری

مستان عشق را همه هشیار میکنی

 

ساقی و جام و خُم همه در انتظار تُست

وقتی گُذر ز خانۀ خمّار میکنی

 

گاهی مرا به کعبۀ دل می بری گهی

واصل به کوی دستۀ زوّار میکنی

 

ای شهریار ملک وجاهت به پاس عشق

آیا مرا روانۀ دربار میکنی

 

کی بر محیط نقطۀ خال سیاه خود

دل را بسان گردش پرگار میکنی

 

با حُسنِ ماه چون گل خورشید کی شما

اشراق از سرادق زرتار میکنی

 

یوسف به خانه روی ز بازار می کند

هر گاه ز خانه روی به بازار میکنی

 

درد گران جمله طبیب زمانه را

درمان ز لطف نرگس بیمار میکنی

 

هر کس فتد به دام غمت تا به پای جان

او را به درد عشق گرفتار میکنی

 

با اینکه من سزای حریم تو نیستم

لطفی نه کم عنایت بسیار میکنی

 

در خواب غفلتم همۀ عمر کی مرا

بیدار دل ز دولت بیدار میکنی

 

ترسم که عمر ما گذرد کی دمی گذر

چون آفتاب از سر دیوار میکنی

 

دارم خبر که نخل الم را ز اشگتر

در باغ آل فاطمه پربار میکنی

 

گه بر مدینه میروی و گاه در بقیع

از قبر پاک فاطمه دیدار میکنی

 

صالح تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1373

خیال خیال

 

پرتو نور حق بود روشني جمال تو

هستي ما خلق بود در كنف كمال تو

 

هر كه ز روي صدق دل وصل تو را طلب كند

محرم راز مي‌شود در حرم جلال تو

 

دانة دام عاشقان در رخ تست آشكار

طاير دل بجان زند نقش خيال خال تو

 

تا كه جمال روي تو منظر چشم جان شود

مُژّه به هم نمي‌زنم در هوس خيال تو

 

تا كه خلاص يابم از درد فراق، هر شبي

تا به سحر نخفته‌ام در طلب وصال تو

 

خوش به خرام در چمن با قد معتدل كه تا

كور شوند كافران از قد اعتدال تو

 

سحر سخن گشائي ار، با لب لعل موسوي

جمله سخنوران بود لال ز قيل و قال تو

 

تا كه كنار مي‌زني از رخ خود نقاب را

دل به تحيّر افتد از طلعت بي‌مثال تو

 

يافت نجات هر كسي بر تو چو اقتدا نمود

حبل متين حق بود آيت اتصال تو

 

جلوة نور احمدي(ص) زادة آل حيدري(ع)

جمله خصال اوليا هست به حق خصال تو

 

كن نظري ز مرحمت «فاني» غم كشيده را

تا كه به عمر خود كنـد مدح خصال آل تو

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1372

چشمه خورشید

 

اي محو كمالات تو هر عارف كامل

اي كون و مكان واله آن حُسن و شمايل

 

اي كان كرم معدن عرفان و فضيلت

اي آنكه جهان از تو كند كسب فضايل

 

اي حجّت حق مير هدي كنز حقايق

اي لطف تو بر عالميان فايض و شامل

 

آيينة اوصاف خداوند ودودي

آري به رخت هست عيان جمله خصايل

 

در روي نگارين تو با آن همه خوبي

بر قدرت خلاّق ازل هست دلايل

 

بر ديدن رخسار تو اي چشمة خورشيد

جز ديدة اعمي نبود حاجب و حايل

 

خورشيد صفت تا كه ز رخ پرده گشودي

بُردي تو به يك جلوه، دل و دين ز قبايل

 

هست آن رخ دلجوي تو چون شمس هدايت

بر سالك عرفان تو در طيّ منازل

 

مشتاق توأم اي به جهان مونس جانم

باز آي خدا را كه دل و جان به تو مايل

 

جوياي تو در كوي طلب بوده و هستند

هر عاشق شوريده و هر سالك عاقل

 

لطفي كن و از دل بزدا زنگ علايق

اي آن كه به يك غمزه كني حلِّ مسائل

 

«فاني» كه بود تا سخن از وصف تو گويد؟

يك بندة مسكين به در لطف تو سائل

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1371

بنده مسکین

 

سي سال بود از دل و جان در تب و تابم

سرگرم ريا و حسد و در خور و خوابم

 

عمريست كه از شوق تماشاي رخ يار

سرگشته و آشفته و رنجور و خرابم

 

ساقي تو كجايي كه من دلشده عمريست؟

از ساغر تو، تشنة يك جرعه شرابم

 

گاهي ز سر شوق تو سرگرم مناجات

گاه از غم تو غرق ني و چنگ و ربابم

 

گاهي شود از وصل تو دل خرّم و خندان

گاهي ز فراق رخ تو ديده پر آبم

 

گاهي ز تعبّد ببرم سجده بر ابروت

گاهي ز لبت مست چنان كز مِي نابم

 

از دولت مِي گر چه بسي پرده گشودم

دورم ز تو و باز همه غرق حجابم

 

تو گوهر گنجينة درياي حقيقت

من پيش كرامات تو نقشي ز سرابم

 

هر صفحه ز اشعار من از زلف تو شرحي‌است

جز وصف جمالت نبود شرح كتابم

 

تو شاه جهان، نور خداوند ودودي

من بندة مسكينم و از جنس ترابم

 

بر بندة شرمنده خود مرحمتي كن

هر چند خطا كارم و خود اهل صوابم

 

لطفي كن و باز آي كه چون «فاني» درويش

از غصّه هجران تو در رنج و عذابم

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

در فراق امام زمان (عج) 1363

در فراق امام زمان (عج)

 

تا بكي از هجر رخسارت دلم پر خون شود

دامن صبرم ز اشگ ديدگان گلگون شود

 

پرده از رخ بر فكن اي آفتاب چرخ حُسن

كز جمال دلربايت عالمي مفتون شود

 

بر فشان آن طرّة طرّار تا از اشتياق

صد هزاران ليلي عقل آفرين مجنون شود

 

خوش خرام اندر چمن اي سرو قامت كزقَدَت

قامت شمشاد و نسرين، سرو و سوسن نون شود

 

تشنگان را جان ببخشد لعل ساغر نوش تو

باده در ساغر زشوق لعل تو معجون شود

 

تا رود در سر خيال خواب دوشين از فراق

چشمة چشمم بياد وصل تو جيحون شود

 

كرده ما را بوي مي مست و خراب جاودان

حال اگر دل، جرعه‌ئي نوشد ندانم چون شود

 

مست عرفان خود نگاهش هست اندر پاي خُم

كي تواند مستِ يار از ميكده بيرون شود

 

راه استغناي جانان در قناعت منطوي است

هست اگر قانع گداي ره‌نشين، قارون شود

 

شعله‌اي افروز تا دل منزل جانان كني

ور نه دل با ياد سيم و زر گِل مسنون شود

 

گر نريزد عشق شورانگيز شيرين نغمه‌اش

هر نوا چنگ نكيسا ساخت بي‌قانون شود

 

ساقي مجلس كجائي؟كز شراب آتشين

آتشم بر دل زني تا جان ز تن بيرون شود

 

عشق و عرفان گوئيا دل كنده از جان‌هاي ما

اي خدا لطفي كه دل از مهر تو مشحون شود

 

روح اخلاص و صفا پر زد ز دير و خانقاه

تاكي اين محراب و منبر مركز افسون شود

 

بوئي از مهر و مروّت نيست يا رب تا بكي

كينه و نيرنگ و رنگ و فتنه‌ها قانون شود

 

حكمت اشراق هم اكنون نمي‌آيد به‌كار

طالب دينار كي خواهد كه افلاطون شود

 

پير صحبت گفت فاني يك نفس بي‌ياد دوست

هر كه بنشيند به جانت خسته و مغبون شود

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1346

حضرت امام زمان (عج)

 

نیلیوم یارب صفای قلب زاریم گلمدی

مایه آرامش جان فکاریم گلمدی

 

گوزلریم یولدا گیجه گوندوز نگاری گوزلرم

گوزله ماقدان جانه دویدوم گلعذاریم گلمدی

 

نه ئوزی گلدی نه بیر نامه نه بیر نام و نشان

اعتباریم شهرتیم نام و نشانیم گلمدی

 

یاریمون هجرینده دوندی شام تاره گوندوزوم

غصه دن قان اولدی قلب داغداریم گلمدی

 

آدی دلده یادی دلده عشقی یورقون سینه ده

منتظر قالدیم ولی افسوس یاریم گلمدی

 

انتظار اولماق چتین بیر دردیدی هر عاشقه

آه و صد افسوس باشه انتظاریم گلمدی

 

عزتیم شانیم جلالیم شوکتیم تاج سریم

جان جانانیم منیم دار و نداریم گلمدی

 

سایه سالدی ابر ظلمت گلشن امیدیمه

باغ امیدیم خزان اولدی بهاریم گلمدی

 

طلعت رخشان حُسنین گورماقا شام و سحر

بیقرار و دیده گریانم قراریم گلمدی

 

گوزده گوز یاشیم گلور موجه بسان بحر غم

کاسه صبریم جالاندی غمگساریم گلمدی

 

یاریمون یارب غمینده دلده یارا قالمادی

طاقتیم الدن اولوبدور اختیاریم گلمدی

 

هجر ایوینده روز و شب زار و پریشان دیده تر

یوللارا باخدیم گله نازلی نگاریم گلمدی

 

مسجدیم دیریم کلیسا و کنشتیم معبدیم

صومعه م کعبه م ولیّ کردگاریم گلمدی

 

«یاسری» سالدی ایاقدان یوسف زهرا غمی

کاسه خون اولدی چشم اشکباریم گلمدی

 

 کربلایی یاسر رستگار

حضرت امام زمان (عج) و گریز به احوالات حضرت امام حسن (ع) 1250

حضرت امام زمان (عج) و

گریز به احوالات حضرت امام حسن مجتبی (ع) 

 

نقدری یابن الحسن شیعه لر بلا گوره جک

نقدر ظلمه دوزوب رنج و ابتلا گوره جک

 

هاچان عدوّلرون قدرتی مهار اولاجاق

لوای ظلم یاتوب عدل برقرار اولاجاق

هاچان او حُسن رخون پرده دن کنار اولاجاق

هاچان محب لرون دردینه دوا گوره جک

 

نه وقتیده گوره سن یا بقیة الاخیار

غلافدن چخاجاق ذوالفقار آتشبار

نظام دین تاپاجاق روح نظم و استقرار

جهان یوزونی جهان اهلی جانفزا گوره جک

 

دولوبدی فسق و فسادیله عالم امکان

بشره غالب اولوب ضعف مذهب و ایمان

غریب عصریدی واغربتا دیور قرآن

هاچان کتاب خدا حکمنی رسا گوره جک

 

نه اهل ذکر و دعادن یتور قبول دعا

نه صبر وار فقراده نه اغنیاده عطا

نه مهرباندی بیوک لر نه وار کیچیک ده حیا

نقدر خلق ئوزونی جهله مبتلا گوره جک

 

وئروب تدیّن و تطهیره لطمه انسانلار

خموش اولوبدی تعدّیله شمع وجدانلار

فرنگ صورت اولوب صورتاً مسلمانلار

یوبانسون عالم ئوزون مرکز جفا گوره جک

 

ال آت قلنجووا ای دست انتقام خدا

چاغور او اوچ یوز اون اوچ شخصی داده یا مولا

سن انقلاب کبیر ائتمسون اگر بر پا

مگر سفینۀ دین ساحل نجا گوره جک

 

روا دگول ایله گوز یاشلی منتظر قالاسان

گرک گلوب بو جهان ملکینه صدا سالاسان

بنی امیه صفتلردن انتقام آلاسان

سنون قدوموویله عالم اعتلا گوره جک

 

بنی امیه آدین یازدی غفلتاً خامه

دولاندیروب سوزومون طرزین ائتدی غمنامه

سزای لعنت حق اول گروه ظلامه

جهیم عذابی اولار واردی تا خدا گوره جک

 

نه ائتمیشیدی او ظالملره آنان زهرا

شهیده یوللادیلار قبره ای امام هدا

فقط ئوزون بیلوسن هاردا دفن اولوب زهرا

نقدر ظلم و ستم خیرة النسا گوره جک

 

یقین بو محنته صبح و مساده آغلورسان

بقیعده گهی بیت خداده آغلورسان

گهی نجفده گهی کربلاده آغلورسان

فلک سنی نقدر عاشق عزا گوره جک

 

عزالی سان سنه خوشدور عزا سوزون دانشاق

بقیعدن دانشاق کربلا سوزون دانشاق؟

حسین قالوبدی هله مجتبی سوزون دانشاق

مگر زمانه ایله غملی پیشوا گوره جک

 

او مجتبی که پیمبر آلاردی آغوشه

بودرو دیردی گل عمریمه گوزل خوشه

عزیزدور منه دلبندیدور جگر گوشه

بونون وجودی ایله باغ دین صفا گوره جک

 

منیم بو اوغلوم حسن کنز حق گوهردور

بهشت جوانلارینون سیدی مطهردور

سلیم نفسدی صلح و صفایه مظهردور

اگر چه دهریده چوخ غملی ماجرا گوره جک

 

او قدری عاشقدی مجتبایه شیر خدا

دیردی بو سوزی حق حسنده اول مولا

حسنله نفس علی بیدری فرق یوخ اصلا

علی نه عالمی سیر ائتسه مجتبی گوره جک

 

حسن حبیب پیمبردی صاق گوزومدی منیم

لسانی عین لسانیم سوزی سوزیمدی منیم

حسن خلیق عربدی حسن ئوزومدی منیم

اونون محبی ئوزون حقه آشنا گوره جک

 

چهل و یکم هجرتده زادۀ زهرا

معوییله ائدوب صلح نامه نی امضاء

گوزونی یومدی خلافتدن اول امام هدا

بو فکریله که صفا سلک اتقیا گوره جک

 

او صلح نامه نی ائتمیشدیله بیله تدوین

معاویه اولا حق سوز دینلره خوشبین

ولیّ عهد ئوزونه بیرده ائتمیه تعیین

نه ایش که مملکته گورسه بی ریا گوره جک

 

یتوب مرامه او پیر مزوّر و مکار

اوتانمادی حسنه ائتدی بو سوزی اظهار

حسین عم اوغلومادا بیعته ائله وادار

نه وقته جک منی دشمن او مقتدا گوره جک

 

بویوردی قیل ئورگوندن بو آرزونی کنار

کنار ایدنمیوسن ساخلا دلده قبره آپار

حسین سنه ایلمز بیعت ای خبیث تبار

حسین ئوزون سنه بی مهرو اعتنا گوره جک

 

حسین سنیله ویره ال اله دگول مقدور

محالیدور ئوزوه نسلووه اولا مقهور

حسنی صلحه رضای خدا ایدوب مأمور

حسینون آیری ایشی واردی کربلا گوره جک

 

او صلح نامه که باغلاندی خیر اسلامه

معاویه عملاً چکدی متنینه خامه

محوّل ایتدی اموراتی قوم ظلامه

علی دیین دئدی اعمال ناروا گوره جک

 

ئوزونه تنگ گوروب کوفه نی امام حسن

گُتوردی پیر و جوانین ائدوبدی عزم وطن

بویوردی آیریلور ای کوفه مجتبا سندن

مزار شیر خدادن ئوزون جدا گوره جک

 

سنه علاقه واریم ایلیم همیشه مکان

نجیب قونشولاری من چخارتمارام یاددان

اولار ولی حسنه ویرمیور علاقه نشان

همیشه هجر غمین آل مصطفی گوره جک

 

حسن گیدور غم هجراندن رقم ساخلا

صباحلر افقونده سن ابر غم ساخلا

حسین قوناقون اولان وقته محترم ساخلا

قوناق گلوب سنی بیرده او باوفا گوره جک

 

ائدوبدی حسرتیله ترک کوفه نین خاکین

گلوب مدینه سینه مجتبی اولوب ساکن

معاویه اونی آسوده قویمادی لاکن

دئدی گئنه حسنی خلق رهنما گوره جک

 

نقدری واردی حسن استراحتیم اولماز

نفسی گلسه منیم استقامتیم اولماز

حجازون اهلینه محکم ریاستیم اولماز

او نقشه لر که واریم دلده پشت پا گوره جک

 

اودور مدینیه گوندردی زهر قتالی

مرام و فکرینه مروانی ایلدی حالی

یتوردی جعدیه زهری او بیحیا والی

بو ایشی بیلدی او ملعونه جابجا گوره جک

 

آلوبدی شیشۀ زهری اله او قتاله

شرارۀ ستمی سالدی قصر اجلاله

قاریشدی زهر سویا کوزه ایلدی ناله

او سوئی نوش ایلین بیرده گور شفا گوره جک

 

اجل اویاتدی غرض خواب نازدن حسنی

گوروب سوسوزدی سوایستور وجودینون چمنی

ایدوبدی نوش او سودان دوشدی لرزیه بدنی

بیلوب جگرلری اول زهریدن یارا گوره جک

 

بفوری سوده الماس قانه جذب اولدی

ئورک پیاله سی مسموم قانیله دولدی

جگرلری آلیشوب رنگی گل کیمی سولدی

دیدی بو حالی نجه خویش واقربا گوره جک

 

گیجه زمانی کیمی داده سسلیوم یارب

حسین دوام ایلمز کشف اولونسا بو مطلب

سزلتمی ایشیدوب ایندی دیسگینر زینب

نقدری معجرینی زینبیم قرا گوره جک

 

بوسوزی بیر نفر عالم بویوردی منبرده

یازوب اونون دیدیگین چکمورم سوزه پرده

گوروب آلولانور اکبادی چوخ گلور درده

فلک او خانه آبادی غم سرا گوره جک

 

حسیندن ایستدی بیر طشت ایهاالاحباب

حسنه باخدی شه کربلا اولوب بی تاب

چخارتدی زینبی دهلیز خانیه اوجناب

بیلوردی قالسا خفا دردی برملا گوره جک

 

اطاقدن ایلدی مظهر بتولی کنار

امام قی ایلدی طشته یا اولوالابصار

جگرلری متلاشی اولوبدی گیتدی قرار

مسلم اولدی حسن عمرینی فنا گوره جک

 

اوجالدی ناله سسی گتدی زینبی درده

دوزنمدی اطاقا یوز قویوب دل افسرده

حسین عباسینی طشت اوستنه ایدوب پرده

جهان مگر او محبتده بیر اخا گوره جک

 

حسین الینده الی جان ویروب امام حسن

غریب کرب وبلا غسل وئردی ائتدی کفن

سمایه اوج ایلدی آه و ناله و شیون

اینانما دهر ایله بیر مجلس بکا گوره جک

 

جنازه نی گتوروبلر غم وملالیله

حریم احمده یوز قویدیلار جلالیله

چخوبدی عایشه پیشوازه آیری حالیله

دیدی مگر هر ایشی آل مرتضی گوره جک

 

ایویمده دفن ایده سوز مجتبانی یوخ امکان

دگل پیمبر رحمت جواری قبرستان

جنازه نی دالی قیترمه سوز همین الان

مدینۀ نبوی شورش خطا گوره جک

 

محمد حنفیه قیلوب اونا اظهار

جمل عسکره اولدون اوگون ستمله سوار

بوگونده استرون اوسته ویرورسن آیری شعار

نقدری سندن علی عترتی جفا گوره جک

 

خطر جنگی گورن وقته سیدالشهدا

خطاب قیلدی بنی هاشمه اومیر هدا

قلنج چکمگوزه قارداشیم دگلدی رضا

قویون نه ایش گوروری گورسون اشقیا گوره جک

 

طلیق زاده لره ایندی که کمکدی فلک

بقیع سمتنه تابوتی قیترون نیلک

جنازیه توخانان اوخلاری کنار ایلیک

قوناقدی فاطمیه اوغلونی آنا گوره جک

 

اگر چه جنگ و جداله یوخوزدی دلده هراس

گرک توکولمیه قان بیز دوتاق بقیعده یاس

قویوب غلافینه شمشیرین آغلادی عباس

دیدی بو قوللار هاچان بس ئوزون رها گوره جک

 

امامون امرینی اجرایه قویدی هاشمیان

جنازه نی یتوروبله بقیعه ناله کنان

نماز قیلدی حسین قبره قویدی ایتدی بیان

بوقبری هر کیم اوپه نور کبریا گوره جک

 

غمونله قارداش حسن قلبیم اولدی مالامال

سنه نوا ایدرم گوزیاشیم اولا سیّال

محالیدور ایلیم بیرده عطر استعمال

گوزوم بو عالمی بی وقروبی بها گوره جک

 

داخی لباس نشاطی وجودیدن سویدوم

زمانه لذتنه پشت پا ووروب دویدوم

سنون باشووی قرا تپراق اوستنه قویدوم

تصور ایتمه حسین نرم متّکا گوره جک

 

حجاز تپراقی هر قدر لاله زار اولسا

صبا یلی نقدر گلستانه یار اولسا

کبوتران هوا یا که اشکبار اولسا

حسین ئوزون اوقدر عاشق نوا گوره جک

 

زیان گورن اودگل ای همای صلح وصفا

اثاث منزلی یا خیمه سی اولا یغما

زیان گورن اودی که قارداشین مزاره قویا

یقین ایشقلی گونون لیلةُ الدُّجا گوره جک

 

یوزووی گورسه حسین خوابیده تسلادور

یوخوما گل دانشاق خواهش و تمنادور

ئولنلرون بیلورم وعده گاهی رویادور

گوزوم سنی یوخودا گورسه مطلقا گوره جک

 

مرحوم انور اردبیلی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1239

یوسف گم شده

 

يوسف گم‌ شده‌ام گر به گلستان‌ آيد

شور و شادي بدل مرغ غزل‌خوان آيد

 

عُلويان سر به گريبان همه آشفته و مست

منتظر تا كه شب هجر به پايان آيد

 

بوي پيراهن آن نوگل نرگس ز حجاز

بر مشام دل آشفتة هجران آيد

 

داغ هجران به نگاهي بَرد از جان نزار

گر طبيب دل غمديده به درمان آيد

 

جان و سر در ره معشوق فدا خواهم كرد

گرچه از هر طرفم ناوك پيكان آيد

 

شور و شوق دگري هست به آفاق مگر

مرشد زنده‌دلان خسرو خوبان آيد

 

سالكان در قدمش سر بنهند از سر شوق

اگر آن يار سفركرده به بستان آيد

 

موئي از زلف تو را گر بفروشند بجان

به خريداري آن يوسف كنعان آيد

 

روز آدينه كدام است كه آن نور دوعين

از پس پرده برون چون مه تابان آيد

 

نور چشمي تو گر از منظر جان دور شوي

چشم بي‌نور به دنبال تو گريان آيد

 

مشكلي گر به دلم هست، شها دوري تست

غير هجرت همه غم‌ها به دل آسان آيد

 

ما چو موريم و به كف نيست بجز پاي ملخ

جود و احسان همه از لطف سليمان آيد

 

در مقامي كه سخن از لب لعل تو رود

«فاني» عاشق شوريده غزل‌خوان آيد

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) و گریز به احوالات حضرت زینب (س) 1219

حضرت امام زمان (عج)

و گریز به احوالات حضرت زینب (سلام الله)

 

ای منتقم مُنتَظَر ، ای قائم موعود

وی گیزلنن انظاردن افکارده موجود

چوللرده سحر آخشام ائدن ناله و افغان

عالم لرین ارواحی او آغلار گوزه قربان

 

یابن الحسن ای حجت اثنی عشر الغوث

ای صاحب ثارات شه منتظر الغوث

بو منتظِر احبابوه قیل بیر نظر الغوث

تا کی بولود آلتیندا نهان شمس امامت

تا کی تاپاجاق زمرۀ خفاش جسارت

 

ای وجه خدا حق یولونا صورتی منهاج

ای قصر مَشید ای هامی شاهلاردان آلان باج

ای بئرِ مُعَطَّل ، هامی عالم سنه محتاج

ذات حق یکتایه شها سوگلی سنسن

توحید و رسالت باغینون نوگلی سنسن

 

حق وعده ویروبدور اولا اسلام جهانگیر

بو وعده تحقق تاپار آلسان اله شمشیر

قربانون اولوم ائتمه ظهوره داخی تأخیر

گَل دوغرولا تا وعده حی حق داور

دنیانی ائده پرچم اسلام مُسخَّر

 

پیغمبرینه وعده وئروب خالق اکبر

اول گون که ستمله دولاجاق یئر یوزی یکسر

سن دولدوراجاقسان اونی عدلیله سراسر

عدله هامی آفاقده غالب ستم اولدی

گل عدلیله دولدور یئر اوزی ظلمیله دولدی

 

مُلغی ائدن اشراریدن عنوان لاری سنسن

فرمانبر ائدن صاحب فرمانلاری سنسن

وآلّلهی آلان یئرده قالان قانلاری سنسن

مظلوم اولان ارواح مُطهر سنی گوزلر

تقصیر سیز اللرده ئولنلر سنی گوزلر

 

ای مصلح محبوب جهان بشریت

متروک اولوری گون بگون احکام شریعت

قرآن که پیمبر اونی قویموشدی ودیعت

ظاهرده قویور خلق آراسیندا باشا جُهّال

ایلور هره بیر نحویله باطنده لگد مال

 

ای عزت قرآن ، کمک سیزدی بو قرآن

غربی زده لیق قویدی مسلمانلاری حیران

ارباب کلیسا تاپوب آت چاپماقا میدان

تئز گل گتور عیسانی اولا امر مسلم

بیلسونله که تابع دی سنه عیسی مریم

 

ای جدینه چوللرده ائدن داد و نوا گل

ای گوز یاشی رخساره توکن صبح و مسا گل

آغلار گوزووه شیعه لرین جانی فدا گل

گل منتظر احبابی خلاص ائیله بلادن

مظلوم لرین دادینی آل اهل جفادن

 

ای گون کیمی نوری بولود آلتیندا قالان گل

ای خرمن کفره قلیجی برق سالان گل

ای کرب و بلاده توکولن قانی آلان گل

طول اولدی ز بس گردش دوران آرالیقدا

آز قالدی گئده ناحق آخان قان آرالیقدا

 

احباب گوزینده شب تار اولدی گونوزلر

یولاردا قالوب خون دیلیله دولی گوزلر

قان صاحبی قبرینده یاتوبدور سنی گوزلر

گل قانینی آل شیعه لرین جسمینه جان ویر

دشمنلرووه قدرت قهاری نشان وئر

 

ای سلطنت حقه نی تشیید ائلین گل

ای یر یوزینون شرکینی توحید ایلین گل

ای جدّینون احکامینی تجدید ائلین گل

تعطیل ائدوب احکام اللهیّه نی اشرار

قربانون اولوم آل اله شمشیر شرر بار

 

اجدادون ، آتان ، عمّن ، ایا سرور مهموم

هر تک تکی ، عالمده اولوب ظلمیله مظلوم

ممکن دگول اولسون اولارین محنتی مرقوم

عمّن کیمی مظلومه ولی دهرده یوخدور

بالّلهی آنان فاطمه دن غصه سی چوخدور

 

تاریخ حیاتین یازا عاجزدی قلم لر

قاصردی دلیم شرحینه چکدی نه الم لر

شمشاد قدین ایلدی خم ، بارِ ستم لر

گورموب او گورن غملری بیر قدی خمیده

باجادی دئسم عمَّن اگر اولدی شهیده

 

حقون وار ایا شاه جهان سرور اکوان

هر صبح و مسا عمه وه گر آغلیاسان قان

یوخ مجمع عالمده ایله حالی پریشان

بیر غمکش اونون مثلی گله عالمه هیهات

بیر کس دُوزه عمَّن کیمی هر بیر غمه هیهات

 

بیر جمع پریشان دل و ارباب نیایش

(سعدی زماندان) بو سوزی ائتدیله خواهش

سنده اولارا قیل ایکی دنیاده نوازش

بیچاره لر ایستور ایده سن لطف و کرامت

دنیاده سلامت بدن عقباده شفاعت

 

 مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1201

حضرت امام زمان (عج)

 

لطف ایتدی منه حضرت باری گیجه یاری

گوردوم یوخودا نازلی نگاری گیجه یاری

 

ویردی اورگیم باشینه مژگان خدنگین

دلدن آپاریب صبر و قراری گیجه یاری

 

آچدیم گوزومی دوشدی گوزوم ماه سمایه

یاندیردی منی حجر شراری گیجه یاری

 

باخدیم آیا قلبیمده ددیم بیرده گوریدیم

آینه دلده رخ یاری گیجه یاری

 

فکریم بویودوریاریله بیر خلوت ایدیدیم

جام الده گزم بزم نگاری گیجه یاری

 

مخمور ایلیوب ساقی یاخیندور صبح آچیلسین

بیر جامیله سیندیر بو خماری گیجه یاری

 

بیر لحظه وریب وعده گلیب گویلومی آلسین

دائم ایدرم لحظه شماری گیجه یاری

 

نظر ایلموشم جانیمی قربان ایلیم گر

دوندرسه یوزون بیر منه ساری گیجه یاری

 

(یعقوبیم) حسرت یاخیرام راه نگاره

قویما گوزی یولدا سنی تاری گیجه یاری

 

حاج حسن یعقوبی

حضرت امام زمان (عج) 1147

حضرت امام زمان (عج)

 

پابند کفر

 

گل اي ساقي عنايت قيل تمام ائت دور هجراني

ندن جان آلماقا صف صف دوزوبسن فوج مژگاني

 

پريشان ايلدون زلفون مني پابند كفر ائددون

داخي تا حشره تك ايجان تاپانمّام دار ايماني

 

كمان ابرويه خم وئردون دل نالاني قصد ائددون

خدنگ جانستانيله شكار ائددون بو شيداني

 

لب لعلون هواسيله گجه صبحه كيمي اشكيم

آلوب ميگون لبون رنگين اولوب چون لعل رمّاني

 

صبا تا پرده زلفي كنار ائتدي عذاروندن

منوّر ايلدي مهر جمالون كون و امكاني

 

اورك معموره سي ويران اولور موج نگاهوندان

دولانديرما سنه قربان اولوم اُول چشم شهلاني

 

نه تك تسخير ائدوبسن گويلومي، رمز نگاهيله

گوزون هر نظره ده دوره گتورموش جام روحاني

 

كرم قيل چشم مستيله دل زار و پريشانه

صفا و شوريله دولدور عزيزيم ملك جاناني

 

مريض عشقه يوخ چاره طبيبان مجازيدن

بو دردون سنده‌دور آرام جان دارو و درماني

 

مني كوي محبّتده گدا فرض ايله اي ساقي

گتور پيمانه، وير مِي، قويما سينسون عهد و پيماني

 

ديمه نامحرمه اسرار جام باده ني ايدل

عجب‌دور درك ائده زاهد بو رمز و راز عرفاني

 

گرك حور و جنان فكرين چخادماق باشدان اي زاهد

كي تا درك ايلياق دلدن بهاي جام و صهباني

 

مشوّشدور اورك محشر گوني فوج معاصي‌دن

كرم قيل گچ گناهيمدن قبول ائت بو تمنّاني

 

دايان «فاني» داخي يازما نگارين خطّ و خالينن

خموش اول آز دانيش، خلوتده ايله ذكر سبحاني

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1129

حضرت امام زمان (عج)

 

به نام رب مهدی لب گشایم

سرود غیبتش را می سرایم

 

سخن از غربت مهدی زهراست

سخن از بی وفایی من و ماست

 

غم مهدی غمی جانکاه باشد

 از آن کمتر کسی آگاه باشد

 

کجا یوسف ، چنین زندان کشیده؟

 کجا یعقوب ، این هجران کشیده ؟

 

هزار و یکصد و هفتاد سال است

 که می داندکه مولا در چه حال است

 

فدای غربتش ، یاور ندارد

 به این غربت کسی باور ندارد

 

به غیبت سوز و اشک و آه دارد

 چو جد خویش سر در چاه دارد

 

تو گویی خار در چشمش نشسته

دلش از غفلت شیعه شکسته

 

قسم بر صورت زهرا که نیلی ست

به رخساری که آزرده ز سیلی ست

 

در این غم اشک آل الله جاریست

حدیث قرن ها چشم انتظاریست

 

به مهدی عرصه عالم چو تنگ است

 چنین غفلت برای شیعه ننگ است

 

همه کردیم مهدی را فراموش

رسد هل من معین همواره بر گوش

 

به سینه سوز هجرانش نداریم

خبر از اشک چشمانش نداریم

 

ولی اندوه او بر ما گران است

دعا گوی تمام شیعیان است

 

بیا هجرت کنیم اینک به سویش

رویم العفو گویان رو به سویش

 

ز رنج غربتش یادی نمائیم

 امام خویش را یاری نمائیم

 

بیا زهرای اطهر شاد سازیم

ز زندان یوسفش آزاد سازیم

 

مهدوی 

حضرت امام زمان (عج) 1109

حضرت امام زمان (عج)

 

شد ز کف صبر و قرارم

طاقت دوری ندارم

در رهش چشم انتظارم

ای خدا مهدی نیامد

 

دل همی سوزد ز داغش

چون شقایق های باغش

از کجا گیرم سراغش

ای خدا مهدی نیامد

 

نیست جز او گفت و گویم

هر طرف در جست و جویم

سوزم و هر لحظه گویم

ای خدا مهدی نیامد

 

ای شب! ای مه! ای ستاره!

شد ز غم دل پاره پاره

ورد من باشد هماره

ای خدا مهدی نیامد

 

در غم هجرش نوانم

همدم آه و فغانم

هست از آن ورد زبانم

ای خدا مهدی نیامد

 

جلوه اش هر دیده حوید

راه عشقش دل بپوید

کعبه هم هر لحظه گوید

ای خدا مهدی نیامد

 

گُل جمالش را ستاید

سرو سر بر خاک ساید

در چمن بلبل سراید

ای خدا مهدی نیامد

 

تا به کی این بی قراری

در غمش بی اختیاری

تا به کی گویم به زاری

ای خدا مهدی نیامد

 

آه آه از درد هجران

آه از دوریّ جانان

صبر من آمد به پایان

ای خدا مهدی نیامد

 

هست وصلش آرزویم

در صفا و مروه جویم

در طواف کعبه گویم

ای خدا مهدی نیامد

 

دل چو گُل خواهد شکفتن

مژده ی وصلش شنُفتن

تا به کی بایست گفتن

ای خدا مهدی نیامد

 

مرحوم عابد تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1103

حضرت امام زمان (عج)

 

ما دلشدگان شوق تماشاي تو داريم

از جان و دل اي دوست تمنّاي تو داريم

 

ما در سر بازار محبّت ز دو عالم

در سر هوس و جذبه و سوداي تو داريم

 

هر كس به كسي عاشق و سرمست و گرفتار

ما دل به خَم زلف مطرّاي تو داريم

 

دل سوختگانيم كه اندر طلب دوست

اميّد هدايت ز تولاّي تو داريم

 

صد جلوه كند سرو سهي گر به گلستان

ما ديده فقط بر قد و بالاي تو داريم

 

عالم بود ار ميكده و باده و ساغر

ما چشم طمع در مِي ميناي تو داريم

 

«فاني» و من و جملة عشّاق ولايت

اي يار به دل شيوة شيواي تو داريم

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1102

حضرت امام زمان (عج)

 

اي به جهان سرور و سالار ما

جز تو كسي نيست هوادار ما

 

طالب درديم و خريدار عشق

عشق بود گرمي بازار ما

 

هر چه نوشتيم ز هجران و وصل

وصف تو بودست به آثار ما

 

جز تو مرا در دو جهان يار نيست

يار مني يار مني يار ما

 

تا دل ما گشت گرفتار تو

جمله جهان گشته گرفتار ما

 

عقل پريشان و دلم غرق خون

شيخ چه جويي تو ز افكار ما؟!

 

جان چو شد از ديدة بيمار مست

يافت شفا ديدة بيمار ما

 

«فاني» سرگشته كجايي؟ بيا

برخي اوباش و طلبكار ما

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 1073

حضرت امام زمان (عج)

 

گل ای امید دل منتظران

باخروخ یولا نگران نگران

 

آل اله حسین علمین علمین

گوزوموزه قوی قدمون قدمون

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

گزلریم آقا یولاروا باخر

سنسیز ئورگیم دارخور دارخور

 

انتظارن الینن دینجلمدون

گشدی بو جمعه گلمدون گلمدون

 

قویما هجرونده یانیم جانیوه قربان جانیم

گل قدمونن ئوپوم گل باشووا دولانیم

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

گل ای یگانه یادگار علی

گل ای وارث ذوالفقار علی

 

گل ای مرات حق لم یزلی

گل ای جهاندا گوزللر گوزلی

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

ای کرامتی ئورکدن حاتمه

بوفراقه گل ویرآقا خاتمه

 

گون کیمی بولوت آتدا قالمانهان

بیز هش منتظردی یارالی آنان

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

ئورگیمده واربیرعمده نیتیم

ایت دعا اولا کربلاقسمتیم

 

کام دله گر یتمسم ئولرم

کربلایه گر گیتمسم ئولرم

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

هاچان گلیسن آقا قان آلاسان

دشمنلرین جانینه اوت سالاسان

 

شیعه لر گزلور گلسن گلسن

هارداسان غریب آقا یابن الحسن

 

گل یتیش امدادیمه ایله نظر حالیمه

بیزلری ایله دعا سن بیل آنان فاطمه

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

چوللری پریشان دولانما آقا

عالمی سراسر توتوبدی جفا

 

یاندرور ئورک لری درد و ملال

شیعه لرین قانی اولوبدی حلال

 

گل دوش ئوزون قاباقا شیعه دورا ایاقا

سنله پیاده گداخ کرب و بلایه آقا

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

غموزده آقا بیز ئورک داغلاروخ

محرم اولاندا قرا باغلاروخ

 

جانیمیز قربان گوزلرون یاشینا

سن آغلاما چوخ آقا بیز آغلاروخ

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

 

گلزارولانین گوزل گولوسن

ئورگیم نجه دارخیب بولوسن

 

ردایله نقابون باخاخ یوزوه

قربان اولاخ حیدر باخش گوزوه

 

یر قدمونن ئوپر گوی علمونن ئوپر

یل کی اسر تلیوون هر پیچ و خمینن ئوپر

 

من سنه قربان آقا جان آقاجان

حضرت امام زمان (عج) 1056

حضرت امام زمان (عج)

 

 وئروبدی وعده خدا صاحب الزّمان گله جاق

دولاندا ظلمیله جوریله بوجهان گله جاق

 

بِشِمجی سِنّه یتیشمیشدی ایلیوب غیبیت

گَلنده سنّی اوتوز بِش کیمی جوان گله جاخ

 

دگول غیاب و حضوری ئوز اختیارینده

ظهورینه اونا اذن اولسا هر زمان گله جاخ

 

گَلن گونون دیسه هر کیم بولور یالان دیوری

ئوزیده بولموری هانسی زمان هاچان گله جاخ

 

بو انتظار فرج بیر بیوک عبادتدور

که باغ دین خداونده ، باغبان گله جاخ

 

او کس که پاکدی پاکیزه دل مسلماندور

اونا امام ، اونا سلطانِ مهربان گله جاخ

 

اوکس که جُور دَگول حکم شرعیله عَمَلی

او شخصه حدّ ووران وئرمین امان گله جاخ

 

بساط ظلمی ییخان دادگاه عدلی قوران

سعادتین قاپوسین یوزلره آچان گله چاخ

 

وصول ائدن فقرا حقّین ، اغنیا لردن

بَنای ظلمی ستم کاخینی یخان گله جاخ

 

قویان جهانیده اجرایله حُکم قرآنی

عدالتیله بو دنیانی دولدوران گله جاخ

 

بو دینی ائیلمه آلت ، مرام دنیایه

اَلینده حافظ دین تیغ جانستان گله جاخ

 

امامه پیرو اولان تابع هوا اولماز

بهارِ عمره بولر دورۀ خزان گله جاخ

 

دیمه امام نیه گَلموری ، نه علّتی وار

دایان عمل لرون اصلاح ائله دایان گله جاخ

 

یالان دانیشما قومار اویناما زنا ایلمه

حدود شرعی گوزَتله، که حد ووران گله جاخ

 

وئریم بو یرده سیزه مژده ای حسینی لر

حسین تشنه لبون قانینی آلان گله جاخ

 

پیمبر عربی «کهنموئی» جدّوندور

سن افتخارائله دنیاده که آقان گله جاخ

 

مرحوم سیّد حسین کهنمویی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 1025

حضرت امام زمان (عج)

 

یکی از جمعه ها جان خواهد آمد

به درد عشق درمان خواهد آمد

 

غبار از خانه های دل بگیرید

که بر این خانه مهمان خواهد آمد

 

کفن امروز بر تن کن بسیجی

که فردا جان جانان خواهد آمد

 

زشرق کعبه تابان است خورشید

فروزان پرتو افشان خواهد آمد

 

قسم بر خطبه غرای زینب

که خونخواه شهیدان خواهد آمد

 

گروهی منکر حکم ظهورند

ولی مهدی دوران خواهد آمد

 

«کلامی» آخرین معصوم عترت

برای نشر قرآن خواهد آمد

 

استاد کلامی زنجانی

حضرت امام زمان (عج) 979

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای وارث شیر خدا یا صاحب الامر

خونخواهِ شاه کربلا یا صاحب الامر

 

در لجّۀ ظلمت گرفتاریم، دریاب

ای فُلک دین را ناخدا یا صاحب الامر

 

تا کی افق جای فریبِ فجر کاذب؟

ای آفتاب آخر برآ یا صاحب الامر

 

جان را ز ظلمت کن رها یا حجت الله

حق را ز باطل کن جدا یا صاحب الامر

 

در یثربی یا در نجف یا کربلایی

«او غیرها ام ذی طوا» یا صاحب الامر

 

عالم سراپا دردِ بی درمان نشسته

ای درد عالم را دوا یا صاحب الامر

 

ما نیستیم اولاد صالح، «یا ابانا»

لطفی کن، «استغفر لنا» یا صاحب الامر

 

آیا نمی‌خواهی به دستان خداییت

زهرا شود حاجت روا؟ یا صاحب الامر

 

جدّ تو و نجوا به گوش چاه تا کی؟

سنگ صبور مرتضی! یا صاحب الامر

 

همراه مادر پاک کن اشک پدر را

یک دست باشد بیصدا یا صاحب الامر

 

 فقیر تهرانی

حضرت امام زمان (عج) 966

حضرت امام زمان (عج)

 

عاشقم بیر، گوله، گوللر، گولودی

گول نه گول،گوللره بو سئوگلودی

 

گول نه گُل سَروین آلیر طاقتینی

سندیریب هر نه گولون قیمتینی

 

گول نه گول،وصفینه عاجزدی قلم

دونی رضوانه،هارا قویسا قدم

 

گول نه گول ،گوللره بو ، جان گتیریب

عارضینده مه تابان گتیریب

 

گُل نه گُل پرتو سبحان گتیریب

عالمین دردینه درمان گتیریب

 

گُل نه گُل بیر باخیشی جانی آلار

بیر تِلی عالم امکانی آلار

 

گُل نه گُل ،گون اوزونه بنده اولار

باخسا آی حسنونه شرمنده اولار

 

گُل نه گُل مهری ضیاءدن سالیری

گون اؤزی نورینی بوندان آلیری

 

گُل نه گُل باخسا گُله،گُل دانیشی

آلی مین یوسفی تک بیر باخیشی

 

گُل نه گُل زینت خلقتدی بو گُل

گُل دیمه گُللره زینتدی بو گُل

 

گُل نه گُل،گوندن ایشیق طلعتی وار

باغ جنّتده بونون شهرتی وار

 

گُل نه گُل عطرین آلان مست اولوری

حشره دین سرخوش و سرمست اولوری

 

گُل نه گُل عالمین حیثیّتی دی

ماسوا مقدمینون حسرتی دی

 

گُل نه گُل عارضی شبرنگ اَلور

گُلشن باغ جنان عطری گلیر

 

گُل نه گُل دللّر،اونا شایق اولوب

گؤرمه میش عالم اونا عاشق اولوب

 

گُل نه گُل حُسنده حُسن ازلی

دییر عالم بونا زهرا گؤزه لی

 

گُل نه گُل حُسنده بی همتادی

بو گُلون مشتریسی زهرادی

 

گُل نه گُل گلشن طاها گُلی دی

مرتضی اوغلودی زهرا گُلی دی

 

گُل نه گُل باغ پیمبر گُلی دی

فاطمه گوللرینون ، تَر گُلی دی

 

گُل نه گُل اون بیر امامین گؤزودی

بو گُله مشتری آللاه اؤزودی

 

گُل نه گُل زینت گلزار جنان

سولسا هر گُل ، بو گُله یوخدی خزان

 

گُل نه گُل ، «عدلجو» زهرا بالاسی

بو گلون جانیوه گَلسین قاداسی

 

 احد عدلجوی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 967

حضرت امام زمان (عج)

 

ای غایب از نطر شده یا صاحب الزمان

خورشید منتظر شده یا صاحب الزمان

 

ای مهدئی که از تو جدا هادیان خلق

چون نخل بی ثمر شده یا صاحب الزمان

 

برخیز جان فدای تو پا در رکاب کن

هنگامۀ سفر شده یا صاحب الزمان

 

بیداد گر به کینه و - مظلوم بی پناه

وضع جهان دگر شده یا صاحب الزمان

 

ننگ است روزگار به مردان حق پرست

پر فتنه بحر و بر شده یا صاحب الزمان

 

قرآن غریب مانده و احکام پایمال

بر پا لوای شر شده یا صاحب الزمان

 

زان ظلم ها که رفت به صحرای کربلا

احباب خونجگر شده یا صاحب الزمان

 

آن خیمه ایکه بود از آن سایه بر سپهر

خود طعمۀ شرر شده یا صاحب الزمان

 

زینب به فکر عابد بیمار و کودکان

هر سوی  در بدر شده یا صاحب الزمان

 

 شهید بلخی

حضرت امام زمان (عج) 949

طرّة هندو

 

نور هستي از طلوع روي توست

ظلمت امكان سواد موي توست

 

آفتاب و ماه در نيلي قباب

پرتوي از قدرت بازوي توست

 

ظلمت شب در دل هر صبحگاه

آيتي از طرّة هندوي توست

 

آن كه خور را مست كرده در فلك

يك نگاه نرگس جادوي توست

 

طاق محراب نماز عاشقان

روي هم پيوسته چون ابروي توست

 

جان هميشه در كمند زلف يار

دل گرفتار و اسير موي توست

 

نغمة مستان حق هر نيمه‌شب

شمّه‌اي از ذكر هاي و هوي توست

 

جُنب و جوشِ عالم هستي عيان

روز و شب افتان وخيزان سوي توست

 

اين دل شوريده را بهر علاج

درد تو جانا يقين داروي توست

 

مرحمِ زخمِ دلِ «فانيّ» زار

بي‌گمان آن رحمت نيكوي توست

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 950

مشكات وجود

 

اي فروغ عارضت مصباح مشكات وجود

وي تجلاّي جمالت‌ آيت حُسن ودود

 

اي يگانه پادشاه عاشقان در ملك عشق

دارم از جان بر حضورت صد سلام و صد درود

 

بي‌ولايت زندگاني جان خود آزردنست

با ولايت ليك باشد سر بسر شور و صعود

 

بي‌ولايت عالم اندر ظلمت و جهل و ركود

با ولايت كون و امكان رشگ جنّات الخلود

 

بي‌ولايت عاقلان مشغول عقلند و غرور

با ولايت عارفان مست حضورند و شهود

 

بي‌ولايت عاقلان محروم رُشدند و كمال

با ولايت عارفان سرمست احسانند و جود

 

با تو بودن آري آري رمز و راز بندگي است

ورنه بي‌تو هيچ هيچ است اين قيام و اين قعود

 

حكم و فرمانت بود چون نافذ اندر ماسوا

زان به پيشت جمله عالم در ركوعند و سجود

 

رمز و راز خلقتي و علّت ايجاد كون

اي فداي تار مويت جمله از بود و نبود

 

گشته ذكر بيدلان هر روز و شب در هجر تو

در فرج تعجيل كن اي حجّت حيّ ودود

 

پرده از رخ بر فكن اي ماه عالمتاب حسن

تا كه گويم الله الله مَه نقاب از رخ گشود

 

جملة گل‌ها خدايا از خزان پژمرده‌اند

آن نسيم جانفزا را گو بيايد هر چه زود

 

كي بگنجد وصف او در وسعت انديشه‌ها

ليك دل گويد مرا اوصاف او بايد ستود

 

آنكه در وصفش غزلخوان است ذرّات جهان

كي توان در مدحت او «فانيا» شعري سرود

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 948

سرو خرامان

 

اي جان چه شود روزي بينم رخ جانان را

آن ماه جهان‌آرا يا مهر درخشان را

 

در باغ همه گل‌ها مشتاق رخ يارند

تا از دل و جان بينند آن سرو خرامان را

 

بس كفر سر زلفت آشفته بود بر دوش

ترسم ز پريشاني يغما كند ايمان را

 

از غمزه و مژگانت دل‌ها همه در خون است

بر هم بزن اي دلدار آن لشگر مژگان را

 

در ملك سيه‌چشمان تو پادشه حُسني

ما بندة تسليميم شاهنشه خوبان را

 

لب تشنة وصليم و دلخستة هجرانيم

خود وعدة وصلي ده اين خستة هجران را

 

تا كي ز فراق تو دل خون كند اي دلبر

باز آي و چراغان كن اين بزم پريشان را

 

اي حجّت حق گر تو از پرده برون آيي

در پاي تو اندازيم جانانه سر و جان را

 

ظلمتكده شد گيتي از ظلم و ستمكاري

از عدل منوّر كن اين عالم امكان را

 

هر حكم كه فرمايي ما بندة فرمانيم

از جان همه فرمانبر فرمايش سلطان را

 

آدينه بود جانا وقت است كه باز آيي

خاموش كني در دل اين آتش هجران را

 

مولا تو شفاعت كن در روز جزا از لطف

اين «فاني» مسكين و سرگشتة حيران را

 

 استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 943

حضرت امام زمان (عج)

 

گر تو پنداری دلم را جز تو یاری هست نیست

یا غمم را غیر یادت غمگساری هست نیست

 

گر بگویم سینه از دست تو پرخون نیست هست

ور بپرسی کز تو درخاطر غباری هست نیست

 

از دو صد فرسنگ ره الهام می باری به من

مهربانتر از تو در دنیا نگاری هست نیست

 

پیش تیرت گر بگوی دیده بر هم زد نزد

تیر چشمت را به از این دل شکاری هست نیست

 

گر کسی گوید که در دنیا به دوش زندگی

سخت و سنگین تر ز هجر یار باری هست نیست

 

دوست شاد است از من و دشمن پریشان بی دوا

در جهان بالاتر از این افتخاری هست نیست

 

مرحوم ذهنی زاده

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 893

 حضرت امام زمان (عج)

 

روی تو را ز چشمه ی نور آفریده اند

لعل تو، از شراب طهور آفریده اند

 

خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست

آئینه ی تو را ز بلور آفریده اند

 

پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش

خورشید را برای ظهور آفریده اند

 

خیل ملک ز خاک در آستان تو

مشتی گرفته، پیکر حور آفریده اند

 

عمری اسیر هجر تو بود و فغان نکرد

بنگر دل مرا چه صبور آفریده اند

 

از نام دلربای تو همّت گرفته اند

تا برج آخرین شهور آفریده اند

 

عشّاق را به کوی وصال تو ره نبود

این راه دور را به مرور آفریده اند

 

(پروانه) را در آتش هجران خود مسوز

کو را برای درک حضور آفریده اند

 

محمد علی مجاهدی (پروانه)

حضرت امام زمان (عج) 882

حضرت امام زمان (عج)

 

باشیسز دولانور عالمی بو قافله مهدی

گل قويما مسلمان بوقدر اسگیله مهدی

 

قويما دوشه ايش مشکله یولدان آقا تزگل

باش گوتدی چخور قافله یولدان آقا تزگل

هر گون چوخالور فاصله یولدان آقا تزگل

گل دوز یولی گوستر یتیشک منزله مهدی

 

سن گلسون آقا جامعه دن ارزش آزالماز

هر کیمسه ده ساتسا شرفین آیری کس آلماز

دوزعاشقیون قلبی جاوانلقدا قوجالماز

دیوانه لر ایراد ایلمز عاقله مهدی

 

چوخ مزبلیه بنذر او گیزلینده کی سس وار

یا منزوی یازمیش نجس اوستونده مگس وار

هر بزمیده یوز شمر و سنان ابن انس وار

هر شهریده واردور نچه مین حرمله مهدی

 

ویردی بشر الدن شرف وحجب وحیاسین

سندردی غلط فکریله ئوز قدرو بهاسین

نا حق عملی کسدی خداوندین عطاسین

یتمور عمل ونذر رو دعا حاصله مهدی

 

دوران الیوب ايش بیلنه گوندوزی ظلمت

ظلمت ویروب هر خائنه امکان تاپا فرصت

فرصت تاپوپ هر خائن اولوب صاحب جرأت

قابل باش اَیور دهریده ناقابله مهدی

 

آیا بیله بير خلقه گوره اوخلانوب اصغر؟

گول جسمینی شمشیره ویروب دوغرانوب اکبر؟

مقتلده، دعا کیملری ایلوب شه محشر؟

کیمدور بوسوزی شرح ویره مین ئیله مهدی

 

 شهرام هادی اردبیلی

حضرت امام زمان (عج) 880

حضرت امام زمان (عج)

 

جمعه ها روز مناجات من است

لحظه های عرض حاجات من است

 

جمعه ها همراه دل طوفانی ام

چون هوای بی کسی بارانی ام

 

جمعه ها چشمم به راه آشناست

آشنایم مهدی آل عباست

 

جمعه ها گوش دلم با مهدی است

شور آوازم پر از یا مهدی است

 

جمعه گویا تا ابد مال من است

شاهد تشویش احوال من است

 

جمعه روز موعد موعود ماست

روز موعودش دم مولود ماست

 

هفته را شش روز فکر جمعه ام

جمعه هم درگیر این یک جمله ام!

 

شاید این جمعه بیاید یار ما

تا که بگشاید گره از کار ما

 

لحظه وصلش غروب ماتم است

دست او مشکل گشای عالم است

 

گر بیاید خارها گل می شود

مهر او در سینه ها پل می شود

 

مهدی ما عاشق دلدادگی است

عاشق دل پاکی و افتادگی است

 

مهدی ما منجی این عالم است

بهر قربانی او عالم کم است

 

مهدی ما رونق کاشانه هاست

غایبی حاضر درون سینه هاست

 

مهدی ما غیبتش با حکمت است

حکمت نادیدنش هم نعمت است

 

مهدی ما وارث شاه ولاست

یادگار نسل پاک مرتضی است

 

مهدی ما گر خدا لطفش کند

آشکار از پرده غیبش کند

 

پیشگاه حق را سر می نهد

گردن کفار خنجر می نهد

 

روی شداد زمان کم می کند

قامت اشرار را خم می کند

 

مهدی از گردنکشان رو می کشد

از سر طغیانگران مو می کشد

 

مهدی آرامش به عالم می دهد

بر دل مجروح مر هم می نهد

 

می شود گلشن جهان از روی او

کل عالم قیمت یک موی او

 

گر بیاید زنده گردم از دمش

گر بیاید جانفدای مقدمش

 

ابوالفضل عبّاسی معروفان اهری

حضرت امام زمان (عج) 861

حضرت امام زمان (عج)

 

تا به كي سوداي وصلت از رقيبان بشنوم

«خود سخن گو كز دهانت نغمة جان بشنوم»

 

گوش جان را نيست ياراي نيوشيدن ز غير

لب گشا تا از تو وصف حُسن جانان بشنوم

 

طاقت و تاب فراقت را ندارم رحمتي

تا به كي قول و غزل از وصل و هجران بشنوم

 

آرزويي هست در دل لب‌گشا اي پير راه

تا ز لعل دُر فشانت ذكر سبحان بشنوم

 

هر غم و دردي كه دارم كرده‌ام در دل نهان

كز شميم جانفزايت بوي درمان بشنوم

 

زاهدان را نيست در سر شور عشق و عاشقي

شايد اين افسانه را از پور عمران بشنوم

 

ارزش مي را نداند خرقه‌پوشان مجاز

وصف اين اكسير جان بايد ز مستان بشنوم

 

سال‌ها گشتم خُمار اندر دل ميخانه‌ها

تا شبي از گوش جان هو حق ز رندان بشنوم

 

گوش دل يازيده‌ام جانا كه از لعل لبت

سرّ توحيد و تجرّد راز عرفان بشنوم

 

رحمتي كن مكرمت فرما كه از ذرّات كون

نغمة تسبيح حق پيدا و پنهان بشنوم

 

در دلم بود از طفوليت كه رمز و راز عشق

از دم پير مغان مهدي دوران بشنوم

 

حاليا من رمز و راز اين حيات جاودان

از لب اهل ولا وز صوت قرآن بشنوم

 

گوش «فاني» را نباشد طاقت گفتار لاف

وصف هو گوييد ياران تا كه از جان بشنوم

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 860

حضرت امام زمان (عج)

 

ای ظهورونده سالان نه فلکه ولوله گل

انتقام آلماقا شمشیریوی دور آل اله گل

 

گل آنان فاطمه نین قانینی آل ثانی دن

غم اوخی سینه لری قویما بو قدری دَلَه گل

 

نقدر بیز ایشیداخ قنفذ ظالم ستمین

نقدر شیعه لرین شور و نوایه گله گل

 

گل اوزون یغ بو قرا پرچمی منزلردن

واردی یا سَیّدی سنده نقدر حوصله گل

 

گل نشان ویر بیزه زهرانین او گیزلین قبرین

آغلادور شیعه نی قان سَیّدی بو مسئله گل

 

آناوا ظلم الین آچدی اوز ائوینده ثانی

عرشه زهرانین ایویندن اوجالوب هلهله گل

 

ای گزن چوللری گوز یاشلی ؛  ئورکلر قاندی

گل علومیده سالا دامن وصلون اله گل

 

علومی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 858

حضرت امام زمان (عج)

 

وصال شمعه کیم گورموش یئته پروانه بیر یاندا؟

شرار وصله بیر یاندا یانار، هجرانه بیر یاندا

 

دوشر تشویشه مرغ دل، گورنده یاریمین زلفین

صبا ایلر پریشان بیر طرفده، شانه بیر یاندا

 

گرفتار اولماسا گونلوم قوشی، جای تعجبدور

اولوب بیر یاندا زلفون دام، خالون دانه بیر یاندا

 

یخلدی ساقی مجلس، گورنده چشم مخمورون

جالاندی باده بیر یاندا، دوشوب پیمانه بیر یاندا

 

جمالین گوستره یاریم، سکوت محض اولور عالم

اویار فرزانه بیر یاندا، دورار دیوانه بیر یاندا

 

ایکی یول واردی مقصوده، یاخیندیر هانکیسی بیلمم

منا و کعبه بیر یاندا، در میخانه بیر یاندا

 

(کلامی) عشقدن یان دور، کی یاندی آتش عشقه

نهاد شمع بیر یاندا، پر پروانه بیر یاندا

 

مرحوم بدایعی (کلامی تبریزی)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 850

حضرت امام زمان (عج)

 

گئنه دل مژده وئرور مهدی زهرا گله جک

پسر منتقم ام ابیها گله جک

گله جک جان علی مرشد دانا گله جک

هامی درد اهلی دیور غم یئمه مولا گله جک

نگران اولما ئورک بیر گونی مولا گله جک

 

گئنه ای اهل ولا عهد و وفا صحبتی وار

شکر حق زمزمه لطف و عطا صحبتی وار

عاشقان غم یئمیون عشق و صفا صحبتی وار

حکمتیلن آچیلور باب رجا صحبتی وار

صاحب عصر گلور مهدی بیا صحبتی وار

قطره لر حاضر اولون وصلت دریا گله جک

 

گله جک مهدی زهرا که جهان گلشن اولا

گله جک منجی حق گوزلریمیز روشن اولا

گله جک اهل زمین حادثه دن ایمن اولا

گله جک ذکر بیا مهدی اگر دلدن اولا

قویمیاق نعمت وصلون دادینی الدن اولا

بی ریا سسله دئنن گل آقا ٬ آقا گله جک

 

دولی فتنیله دئنن عصر و زمان اولدی آقا

فلکین حادثه دن قدی کمان اولدی آقا

بعضی انسانلارا دین سفره نان اولدی آقا

آقالار آلدی قاشین شکل زنان اولدی آقا

قوجالار تیپ جوان ووردی جوان اولدی آقا

گؤره سن پیر و جوان اصلینه آیا گله جک؟

 

آقاجان حجب و حیا گوهری ارزان ساتیلور

جان وئرور روح بشر حرمت انسان ساتیلور

فقر دنیانی آلیب نان شبه جان ساتیلور

مرزی یوخ فاجعه نین مرزده نسوان ساتیلور

دین و ایمان و شرف گؤر نجه ارزان ساتیلور

داخی بونداندا بتر روز مبادا گله جک؟

 

کوچه بازاری دولانماق آقا چوخ مشکل اولوب

یانوب ایمان بوداقی شاخ نجابت کول اولوب

سنگ و میزان بشر گور نقدر یونگول اولوب

فصل خرمندی خانملار ساچ آچوب سنبل اولوب

خاردن کمدی اگر ئوزگیه خاطر گل اولوب

نچه سین یولدا قویوب گر ائوه تنها گله جک

 

قاریشوب رنگ و ریا نیت و اعمالیمیزه

جن و انسان و ملک آغلیور احوالیمیزه

بوشلی دوشدوق آقاجان عزت و اجلالیمیزه

چوخ چتین نایل اولاق کعبه آمالیمیزه

سنی درک ایتماق آقا بسته دی اقبالیمیزه

طالع و بختیمیز آیا سر سودا گله جک ؟

 

حقلی سن گر آقاجان ایندی ظهور ائتمیه سن

هله غیبتده قالیب عرض حضور ائتمیه سن

عالمی غرق صفا عرصه نور ائتمیه سن

بیزی حسرتده قویوب قلبه عبور ائتمیه سن

یانسون اول قلب که سن اوندا خطور ائتمیه سن

قلبلر وصلینه گر اولسا مهیا گله جک

 

ایستیسوز باغ وصالینده گئدوب گل دره سیز؟

ایستیسوز شاخه گل نرگسه گل گؤندره سیز؟

ایستیسوز مهدی گله قامت سروین گؤره سیز؟

ایستیسوز مقدمینون آلتدا دوشوب جان وئره سیز؟

ایستیسوز فیض ظهورین سر وقتین بیله سیز؟

قوی دییم هانسی زمان نرگس زیبا گله جک

 

اوندا که یئر دیل آچوب دور زمان گلدی دیله

اوندا که پرچم وجدان بشر دوشدی اله

اوندا که عالم ئوزی عامل اولانماز عمله

اوندا که حاصل ایمانی بشر وئردی یئله

چوخ اوشاق وار که بیلینمور آتاسی کیمدی هله!

گلسه مولا ئورگی دردیله همپا گله جک

 

اوندا که دولدی ئورکلرده فسادین آجیسی

اوندا که یوردی بیزی غم یولونون قی قاجیسی

اوندا که قارداشینا رحم ائلمز ئوز باجیسی

نصف ایمان داغیلوب ٬ زایل اولاندا هامیسی

اوچ یوز اون اوچ نفرین کامل اولاندا سایسی

ذوالفقار الده او گون مهدی زهرا گله جک

 

 ابوالفضل عبّاسی معروفان اهری

حضرت امام زمان (عج) 849

حضرت امام زمان (عج)

 

ای دلبر صاحبدل صرف نظرم کردی

با ناز دل آزارت خونین جگرم کردی

 

یوسف نه بدین گونه آزرده زلیخارا

در وادی ِ بد نامی دل در شررم کردی

 

عاشق کشی و لبخند ، لبخند تو عاشق کش

جان بر لبم و بر لب شهد وشکرم کردی

 

گه قهر و اَدا گاهی در آشتِیت بر چیست

ره بسته به افکارم آشفته سرم کردی



لا اَعرِضُ عُن ذِکرِک ای کرده فراموشم

گو جامه ی محنت را بر چه به برم کردی

 

ماراست در این سودا احساس زلیخایی

نور بصرا رحمی اَعمی بصرم کردی

 

اندر سفری تا کی نا گفته سفر کرده

بیچاره گیم کم بود بیچاره ترم کردی

 

کی دیده ی بیمارت بیمار نواز آید

زین حسرت بی حاصل دردا بترم کردی

 

با آن غزل عشقت غمنامه ی هجران شد

اعجاز طبابت را با اشک ترم کردی

 

شیدای نظـــــر بازم می سوزم و میسازم

در مجمع دلبازان صاحب نظرم کردی

 

بر «منتظری » عشقت جان در تن رنجور است

با ناز جنون بخـشت از خود بِدرم کردی

 

 حاج محمد علی منتظری شریف آبادی

حضرت امام زمان (عج) 848

حضرت امام زمان (عج)

 

ماکار دل به زلف چلیپا سپرده ایم

درنظر به یاردل آرا سپرده ایم

 

بر آستان درگه او دل نهاده ایم

تاج شرف به گنبد خصرا سپرده ایم

 

مارا اگرچه اونظررحمتی نکرد

ماجان او به حی تواناسپرده ایم

 

کشتی شکسته ایم و زبیم هلاک خود

افسارسرنوشت به دریا سپرده ایم

 

ای آنکه دل به یوسف مصری سپرده ای

مادل به حسن یوسف زهرا سپرده ایم

 

نوری ز نور چشمه نورش گرفته ایم

رونق به حسن لوءلوء لالا سپرده ایم

 

ما ناز اوکشیده و نازی خریده ایم

گردن به تیغ تیز تمنا سپرده ایم

 

ما رخت عافیت زتن خویش کنده ایم

سر را به راه او به بلایا سپرده ایم

 

مارا نه اختیار به دست است دم به دم

دم را به دست دلبر زیبا سپرده ایم

 

دل جایگاه مهر الهی است ماه من

ماگنج دل به مهر تو تنها سپرده ایم

 

«صدیق» ازخدا تو ظهورش طلب نما

ماخود تورا رب تعالی سپرده ایم

 

 محمد رضا اسدی (صدیق)

حضرت امام زمان (عج) 847

حضرت امام زمان (عج)

 

داغ هجروندن نگارا خستییَم زار اولموشام

عشق دریاسینده امواجه  گرفتار اولموشام

 

غرق امواجه سنین تک کیمدی امداد ائیلیَن

گوزلریم گوزلر سنی محتاج دیدار اولموشام

 

عاشقی دریای محنتدن اوزون سن قورتاران

رحم ائله ای جان جان رحمه سزاوار اولموشام

 

دادرس یوخ همنفس یوخ مونسیم یوخ یار یوخ

دهریدن دنیادن ای گول گورنه بیزار اولموشام

 

ای طبیبیم دردیمه ایستیر دوا ائتسین حکیم

بیلمه‌ییر من محنت هجرانه بیمار اولموشام

 

گوشه‌ی خلوت گزیب ترک ائتمیشم جمعیّتی

ادّعا گوردوم تظاهر گوردوم آزاراولموشام

 

مدعی شرح جمال یاره حیراندیر  هله.

من جلال دلبری درک ائیله ییب یاراولموشام.

 

عشق اگرحلاجه دار اوستونده ایثاراورگه دیر

ای (امانی) منده بو داره خریدار اولموشام

 

 استاد حاج علیرضا امانی مجد اردبیلی

حضرت امام زمان (عج) 845

حضرت امام زمان (عج)

 

ای در ره جلالت خورشید و ماه راهی

آوازه جمالت بگرفته ماه و ماهی

دلجوئی از فقیران گاهی چرا نخواهی

ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی

در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

 

سودائی ولایت دل در بلا نهاده

سرگشته لقایت هستی به باد داده

تا جرعه تمنا قسمت که را فتاده

کلک تو بارک‌الّه بر ملک و دین گشاده

صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی

 

ای کاخ شرع و ایمان از حکمت تو محکم

بیگانه از جهان است آن کاو تو راست محرم

اسرار علم یزدان در سینه تو مبهم

بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم

ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی

 

از پرده گر در آیی دوران غم سرآید

از جان ملال کاهد در دل طرب فزاید

هر قوم با زبانی حسن تو می‌ستاید

در حشمت سلیمان هر کس که شک نماید

بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی

 

گمگشتگان ره را لطفی نمای و دریاب

دلهای بیدلان شد از تاب هجر بی‌تاب

سرکوب ظالمان را با ذوالفقار بشتاب

تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب

تنها جهان بگیرد بی‌منت سپاهی

 

بازآ ! که برق محنت در کشت ریمن افتد

بیداد را ز دادت آتش به خرمن افتد

تا خصم را چه سوزی بر جان و بر تن افتد

گر پرتوی ز تیغت برکان و معدن افتد

یاقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهی

 

ای حسن بی‌مثالت مرآت صنع یزدان

وز ذات بی‌زوالت ثابت قوام امکان

تا کی غم و صبوری تا چند شوق و حرمان

دانم دلت ببخشد بر اشک شب‌نشینان

گر حال ما بپرسی از باد صبحگاهی

 

غرقیم در تعیّن در حلقه ریاضات

مستیم از تکلف در موقف عبادات

تا آنچنانکه که گوید حافظ بدان کرامات

ساقی بیار آبی از چشمه خرابات

تا خرقه‌ها بشوییم از عجب خانقاهی

 

هم آیت خدائی هم حجت الهی

هم ماه عالم آرا هم شاه دین پناهی

کفر است با تو کس را دعوی ملک و شاهی

باز ار چه گا‌ه‌گاهی بر سر نهد کلاهی

مرغان قاف دانند آئین پادشاهی

 

نفس تراست شایان هر قدر و منزلت هست

بر تارک جلالت اکلیل مکرمت هست

جایت به ملک هستی بر تخت معدلت هست

در دودمان آدم تا وضع سلطنت هست

مثل تو کس ندیده است این علم را کماهی

 

ای کنز حکمت حق دارای علم اسرار

ما را به ظل رحمت زنهار بخش زنهار

خود از شمار یاران ما را کنار مگذار

کلک تو خوش نویسد در شأن یار و اغیار

تعویذ جانفزایی افسون عمر کاهی

 

از حسن توست روشن خورشید چرخ عصمت

از لفظ توست پیدا اسرار علم و حکمت

بر فرق توست دائم چتر کلاه دولت

ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزت

وی دولت تو ایمن از صدمت تباهی

 

فوج سپاه عشقت بر قلب هر صفی زد

کوس نیازمندی با فرّ آصفی زد

بگذر شها اگر دل گه بر خطا کفی زد

جائیکه برق عصیان بر آدم صفی زد

ما را چگونه زیبد دعوی بیگناهی

 

گردیده قسمتِ ما از کثرت خطایا

هم شدّت نوائب هم صدمت بلایا

العفو شهریارا از زشتی منایا

یا ملجا البرایا یا واهب العطایا

عطفا علی مُقِلّ حَلَّت بِه الدّواهی

 

فرمانروای امکان سلطان کایناتی

سالار هفت کشور دارای شش جهاتی

چون بر جهان هستی خود علت ثباتی

جور از فلک نیاید تا تو ملک صفاتی

ظلم از جهان برون شد تا تو جهان پناهی

 

«عابد» مکن شکایت از جور دور ایام

هر چند گشته خونین دل از هجوم آلام

شه با عطای کامل شادت کند سرانجام

حافظ چو دوست از تو گه گاه می‌برد نام

رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهی

 

مرحوم عابد خیابانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 844

حضرت امام زمان (عج)

 

ای نهان از نظر كه پیدایی

بی همه جایی و همه جایی

 

عالم آراست ماه اگر گفتند

تو همان ماه عالم آرایی

 

لامكان را مكان اگر دلهاست

تو هم ای دلربا به دلهایی

 

همه جا پر زجلوه رخ توست

در نهان بودنت هویدایی

 

عالمی بهر دیدنت بی تاب

ز چه از پرده در نمی آیی

 

حسن حق را اگر تجلایی است

تو همان حسن را تجلایی

 

میكشند انتظار دیدن تو

یك جهان دیده تماشایی

 

ای نسیم سحر بیا كه بود

دل همه مست و دیده رویایی

 

عدل در بند كینه است، مگر

به نجاتش تو دست بگشایی

 

بی تو سرگشته است و سرگردان

ماسوا چون سپهر مینایی

 

ابر فیضی چرا نمی باری؟

خشك شد مزرع شكیبایی

 

همه مستیم بی شراب و سبو

مست امیال و مست دنیایی

 

ای بسا دل كه بی تو خون شده است

ای بسا سر كه بی تو سودایی

 

مهدیا "عابدم" غلام درت

سر به خط تو تا چه فرمایی

 

مرحوم عابد خیابانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 842

 حضرت امام زمان (عج)

 

ناز كم كن كه خريدار فراوان دارى

نمكى بيشتر از يوسف كنعان دارى

 

گرد نعلين تو خورشيد فراز فلك است

دولت و سلطنتى فوق سليمان دارى

 

صفت حاتم طائى چو شنيدم گفتم

تو دو صد حاتم طائى ز غلامان دارى

 

من نگويم كه خدائى به خداوند قسم

قدرت ساختن صورت انسان دارى

 

خضر از جام تولاى تو بگرفته بقا

تو به ملكيت خود چشمه ى حيوان دارى

 

پادشاهان جهان خاك رهت مى بوسند

تو چه هستى و كه هستى و چه عنوان دارى

 

تك سوار عرب اى پادشه عشق بيا

تا به كى شرح حديث غم هجران دارى

 

اى كه صد نوح تو را وقت خطر مى خوانند

چه غم از كشتىِ افتاده به طوفان دارى

 

تو بزن پوزه ى حكام ستم را برخاك

آنچه در چنته على داشت تو هم آن دارى

 

نمك و نان تو خورديم و خيانت كرديم

تو به پهناى جهان سفره ى احسان دارى

 

در مسلمانى ما غير ريا نيست كه نيست

گله از صد دله ياران مسلمان دارى

 

مهديا كل طبيبان به تو دارند نياز

تو به هر نوع مرضى نسخه ى درمان دارى

 

ما ندانيم كجائى به كدامين شهرى

كى بگو وعده تو با شاه خراسان دارى

 

غزل سيد (خوشزاد) تو را مى خواند

مطمئن باش كه مرغان غزل خوان داری

 

مرحوم سید حسن خوشزاد 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 841

حضرت امام زمان (عج)

 

به بارگاه نگاهت بهار می‌بینم

بهار را بدرت جان نثار می‌بینم

 

به بال عشق تو بتوان بر اوج‌ها پر زد

فلک بـه نام تو اندر مدار می‌بینم

 

نوای نای دل کعبه جز ولای تو نیست

طواف کوی تو را افتخار می‌بینم

 

جمال کعبه ز خال تو آبرومند است

وگرنه سنگ و گِلِ بی‌عیار می‌بینم

 

چو سعی بی تو یکی پسته‌ایست دور از مغز

نماز بی تـو بسی شرمسار می‌بینم

 

محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین

ز چِهر پاک تو مهدی، نگار می‌بینم

 

مقام و حجر و حجرناودان و زمزم مهر

چو مُستَجار درت، خاکسار می‌بینم

 

به عشق روی تو بوسند حاجیان عرفات

تو را فروغ سماوات یار می‌بینم

 

به ‌دور شمع گرانت وقوف و بیتوته است

به سوی خصم تو رمی جمار می‌بینم

 

رخ تو چشمه خورشید و دیده‌ام خفاش

ز گرد و خاک معاصی است تار می‌بـینم

 

تو آفتاب گران سنگ عرصه امید

جهان به ‌راه تو چشم انتظار می‌بـینم

 

رخ کریم تو از کعبه می‌دمد فردای

ازین سرای گل روزگار می‌بـینم

 

بتاب شمسِ پسِ ابرِ غیب، ای موعود

زمانه در کفِ قومِ شرار می‌بینم

 

مرحوم سید محمد حسین بهجت تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 839

 حضرت امام زمان (عج)

 

اگر به دیده ی ظاهر تو را نمی بینم

ولی تو را ز دل و جان جدا نمی بینم

 

چنا نکه شیفته ی آن جمال زیبایم

به هر چه می نگرم جز تو را نمی بینم

 

بوَد جمال تو آئینه ی خدا مهدی

که در جمال تو غیر از خدا نمی بینم

 

ز بس که شیفته ی آن جمال زیبایم

به هر جه می نگرم جز تو را نمی بینم

 

نمی کنی ز مراعات حال ما غفلت

که این سَجیّه به غیر از شما نمی بینم

 

بلای عشق تو را من بلا نمی دانم

گدای کوی تو را من گدا نمی بینم

 

زبسکه پرده ی عصیان گرفته چشمم را

تو در کنار منی من تو را نمی بینم

 

(مؤیّدم) من و با این همه خطا ای دوست

ز آستان تو غیر از عطا نمی بینم

 

سید رضا موید خراسانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 834

غم هجران

 

هجران اودي يانديردي دل و جانيمي گل‌گل

آشفته قيلوب زلف پريشانيمي گل‌گل

 

آخر نفسيم‌دور اولورم هارداسان ‌اي يار

شيطان آلاجاق گلمه‌سن ايمانيمي گل‌گل

 

نفسيم‌دور ايچيردير منه هِي زهر هلاهل

آلوده ائدير چشمة حيوانيمي گل‌گل

 

جهل اولدورر آخر من بي‌نام و نشاني

لطفيله چوخات رتبة عرفانيمي گل‌گل

 

دل تشنه‌دي سيراب ايله اي آب حياتيم

يانديردي عطش سينة سوزانيمي گل‌گل

 

روح آز قاليري ترك ائده بو جسم ضعيفي

گل‌ بلكه گؤرم اول مه تابانيمي گل‌گل

 

اي حجّت حق هاردا قالوبسان؟ سني تاري

دل ايستوري اول دلبر جانانيمي گل‌گل

 

ادركني سسي دولدوروب آفاقي، كي گل‌سن

غمدن بوشادارسان دل نالانيمي گل‌گل

 

بو جمعه‌ده گئشدي گئنه‌ده گلمدون اي يار

قورتارمادون آخر غم هجرانيمي گل‌گل

 

ذكريم بو اولوب هر گئجه‌لر درگه حقدن

گؤندر منيم اول عالمه سلطانيمي گل‌گل

 

گوز ياشلي سني گؤزلوري بو فاني مسكين

گل‌سن گوره‌سن ديدة گريانيمي گل‌گل

 

قوي گويده قالا جمله رديف‌لر نولور اولسون

گل روشن ايله ظلمت امكانيمي گل‌گل

 

فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 832

 حضرت امام زمان (عج)

 

هر کس که بر شبیه پیمبر نظر کند

این شعر عارفانه ز خاطر گذر کند

آنکس که بی جمال تو شب را سحر کند

در دوزخست گر همه با حور سر کند

 

ای با رخ چو شمس و به خساره همچو ماه

بر خیل مهوشان و پری صورتان چو شاه

مستوجب بهشت بود با دو صد نگاه

هر کس که روز حشر به رویت نظر کند

 

بی سیرِ گلستانِ رخِ پاکت هر نفس

چون مرغ ناله پر شکسته کنم ناله در قفس

حبّ الوطن حدیث صحیح است لیک کس

از کوی دوست سوی وطن کی سفر کند؟

 

چون لاله داغهاست به خاطر ز حال تو

خونین دلم ز فکر و خیال وصال تو

هر کس که دید ابروی همچون هلال تو

چون ماه دید مرد گران را خبر کند

 

ای طاق ابروان خمت قبلۀ نماز

با این چنین لطافت گفتار و حُسن و ناز

از شَکَّرین دهان تو هر کس شنید راز

تلخ است گر حکایت شهد و شکر کند

 

چون افتخار دوست بود گفتگوی دوست

زان آشکار دوست کند جستجوی دوست

ناصح که منع من کند از عشق روی اوست

کمتر ز ناصحم به دلم گر اثر کند

 

بی دیدن جمال لطیف تو روز و شب

چون ماهی یی ز آب کنارم ز تاب و تب

دل را شب فراق بود شِکوِه ها به لب

گردد چون روز وصل سخن مختصر کند

 

مقصود لطف و مرحمت پادشاه عشق

خواهد ز اهل عشق خود عُذر گناه عشق

باید شکسته هر که نهد پا به راه عشق

تن را به پیش طعن و ملامت سپر کند

 

مرحوم ذهنی زاده

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 830

حضرت امام زمان (عج) 

 

حسین تشنه لبون قاننی آلان گله جاخ

وئروبدی وعده خدا صاحب زمان گله جاخ

 

دولاندا ظلمیله جوریله بوجهان گله جاخ

بئشینجی سینّه یئتیشمیشدی ایلیوب غیبت

گلنده سینّی اوتوز بش کیمی جوان گله جاخ

 

دگول غیابی ، ظهوری ، ئوز اختیارینده

ظهورینه اونا اذن اولسا هرزمان گله جاخ

 

گلن گونون دئیسه هر کیم بیلور،یالان دیوری

ئوزی ده بیلموری هانسی زمان،هاچان گله جاخ

 

بو انتظار فرج بیر بویوک عبادت دور

که باغ دین خداونده ، باغبان گله جاخ

 

اوکس که پاکدی ، پاکیزه دی ، مسلماندی

اونا امام ، اونا سلطانِ مهربان ، گله جاخ

 

اوکس که جور دگل ، حکم شرعیله عملی

اونا حدود ووران ، ویرمیون امان ،‌ گله جاخ

 

بساط ظلمی ییخان ، دادگاه عدلی قوران

سعادتین قاپوسین یوزلره آچان ، گله جاخ

 

وصول ائدن فقرا حقین ، اغنیا لردن

بنای ، ظلمی ستم کاخینی یخان ، گله جاخ

 

قویان جهانیده اجرایه ، حکم قرآنی

عدالتیله بو دنیانی دولدوران ،‌ گله جاخ

 

بودینی ائیلمه آلت ، مرام دنیایه

الینده حافظ دین ، تیغ جان ستان،گله جاخ

 

امامه پیرو اولان ، تابع هوا ، اولماز

بهارِ عمره بیلر دوره خزان ، گله جاخ

 

اوکس که پیرو ایقان،بیان واقدس دور

دئنه ، امام زمان گلمیوب ،اینان ،گله جاخ

 

خیال باطلی ترک ائیله،گل مسلمان اول

بساط باب وبهائی نیده ییغان ، گله جاخ

 

اوکس که قویموری قرآنی خلق درس اوخوسون

اونوندا وار خطری دورهی قرآن ، گله جاخ

 

دیمه امامه نیه گلموری ، نه حکمتی وار

دایان، عمللرون اصلاح ائله ،دایان گله جاخ

 

یالان دانشما ، قوماراویناما ، زنا ائیلمه

حدود شرعی گوزتله، که حدووران گله جاخ

 

ویریم بویئرده سیزه مژده ، ای حسینیلر

حسین تشنه لبون قاننی آلان گله جاخ

 

پیمبر عربی ، « کهنموئی » جد وندور

سن افتخارائله دنیاده ،که آتان ، گله جاخ

 

مرحوم کهنمویی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 829

حضرت امام زمان (عج)

 

جانیمی یاندیردی شوقون ای نگاریم هارداسان

گؤزلریم نوری ایکی عالمده یاریم هارداسان

 

باغریمی قان ایلدی آجی فراقون گل ایرش

ای لبون وصلی شراب خوشگواریم هارداسان

 

فرقتون دردی منی گؤر کی نه مجروح ایله دی

ای گؤزی نرگس حبیب گولعذاریم هارداسان

 

صبری یغمالدی شوقون قراریم قالمادی

ای منیم آرام صبریم بی قراریم هارداسان

 

ایله دی عشقون منی قلخان ملک تیرینه

ای گؤزی قاشی بیلیک لی شهریاریم هارداسان

 

تا اوزون شوقوندان ایراغ اولموشام پروانه تک

یانیرام لیل و نهار ای نور و ناریم هارداسان

 

قاتی موشتاق اولموشام زلف و غذارین بویونا

ای اوزی گلشن ساچی مشک تاتاریم هارداسان

 

سندن آیری کونلومه یوخدور وفالی یار دوست

ای جفاسیز حسن کامل یار غاریم هارداسان

 

هجرون اوخی دلدی بو شوقونده یانان باغریمی

صورت و معنیده ای چابک سواریم هارداسان

 

بادایلن گؤندر ساچین بویین منه هر صبحدم

ای کی یاندیم گئچدی حددن انتظاریم هارداسان

 

یار اوچون هر گوشه ده مین دیو اولور دشمن منه

ای سواد اعظم و محکم حصاریم هارداسان

 

عاشیقین جنات عدنی چون جمالون وصلیدیر

ای شراب کوثریم گئتمز خماریم هارداسان

 

چون نسیمی دور بوگون ایام عشقین خسروی

ای شکر لب یار شیرین روزگاریم هارداسان.

 

سید عماد الدین نسیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) و گریز به راه شام 827

 حضرت امام زمان (عج)

و گریز به راه شام

 

ای امام منتظَر ای چرخ دینه آفتاب

منتظِرلر جانه گَلدی، قیل ظهورونده شتاب

 

اَلاَمان، اَلغَوث، عَجِّل یَابنَ اَعلامِ الهُدی

تیز یتیش فریاده، اَدرِکنا اِمامُ المُقتَدی

سن او وجه حق سن ایله لّر توجّه اولیا

سنسن اللهین عطا و رحمینه مفتوح باب

 

هارداسان ای گون کیمی غیبت حجابینده قالان

هارداسان ای خرمن اعدایه تیغی اود سالان

هارداسان ای کربلا مظلومینون قانین آلان

تا به کی دوتسون رخ مهر جهان تابی سحاب

 

ای شه ذُوالیَد، هامی دنیا آنان زهرایه مَهر

ایتموسن مُلکوندن آیا خلع یَد، بِالمرّه قهر؟

ای حقیقی منتقم، یابن الحسن، ناموس دهر

تاج و تختوندن اولوب بیگانه کسلر کامیاب

 

ای ولیّ دم حسینه، پورِ خونریزِ علی

گَل عیان ایت مَن قُتِلده انتقام مُنزَلی

آستینده تا به کی قالسون نهان الله اَلی

انتقامه ایلیوب شاها سنی حق انتخاب

 

پرده ی غیبتده شاها ایلمه تاخیر چوخ

جدّون احوالی ایدوبدور بیزلری دلگیر چوخ

بو مصیبت لر سنه بیزدن ایدر تاثیر چوخ

آلمیونجا انتقامین قلبون ایلر اضطراب

 

ای خدای لایَزالین اون ایکیمجی حجّتی

بیر بیله تاخیریوین وار بُلمورم نه حکمتی

جدّیوین یاددان چخا هیهات مظلومیّتی

دللری بو آتش ایلر سیخ محنتده کباب

 

هاردا سرگردان گَزورسن ای امام ممتحن

یاد ایدوب جدّون توکورسن گوز یاشی رخساره سن

گَل اماندور گَل او آغلار گوزلرون قربانی من

اولما راضی بیزلره چوخ طعنه وورسون شیخ و شاب

 

آل اطهاره ایدوبلر چوخ جفا اشرار شام

ایلیوب امّا سنون صبحون جفای شام شام

عاجزم تقریرینه من عرض ایدوم بیر بیر تمام

ایلوسن امّا اوزون اوز جدّیوه بیله خطاب

 

ایتدی یا جدّا سنون اطفالیوی اعدا اسیر

اهل بیتون قول کیمی اشراره اولدی دستگیر

حلقه ی زنجیریله باغلاندیلار خُرد و کبیر

اولدولار داخل دیار شامه قولّاردا طناب

 

وار یری عرض ایلسم بی پرده یابن العسکری

ایلینده شامه داخل عترت پیغمبری

اولدی عمَّن زینبین برپا او ساعت محشری

گوردی نوکِ نیزه ده قارداش باشین چون آفتاب

 

گون کسوف ایلر قیامتده گورونمَز نور عیان

محشرین وضعین ویروردی شاه دین باشی نشان

وجهِ وجهِ اللهی نوک نیزه ده دوتموشدی قان

پرده پرده قان جمالُ اللهه چَکمیشدی حجاب

 

نیزه باشندا جوانان بنی هاشم باشی

اوغلونی اوخشور آنا، محملده باجی قارداشی

آز قالور طوفانه ویرسون شامِ شومی گوزیاشی

بیر قیامتدور که دل داش اولسا ایتمز صبر و تاب

 

ایلیوب شام اهلی اَلده چنگ و بربط پیشواز

نی کیمی دلدن نوا ایلور خواتین حجاز

کسب ایدوب امّا حسین عشقینده زینب امتیاز

آز قالور ایتسون دیار شامی گوز یاشی خراب

 

نیزه ده قرآن ناطق باشلیوب قرآن اوخور

کف چالور آل امیّه رقص ایدور دونان اوخور

فاطمیّه قیزلار آغلور، فرقه ی عدوان اوخور

مجمعُ الضّدّین اولوبدور شامیده وار انقلاب

 

نقل ایدر سهل بن سعد ساعدی بو مطلبی

شامه داخل ایلین گون دخت زهرا زینبی

هاشمیّاتین چخاردی عرشه یارب یاربی

آهنین دللر اولوردی آتشین آهیله آب

 

منتظر بیر گوشه ده دورموشدوم ایلوردوم نظار

اَللریم بوینومدا، آغلار گوزلی، پوزقون، دلفکار

ناقه ده بیر خورداجا قیز گوردوم ایلور آه و زار

ابر نیسان تک توکور رخساره گوزدن دُرّ ناب

 

تا باخوب گوردی منی بیر گوشه ده دلگیر، تک

زلفینی توکدی عذاره حلقه ی زنجیر تک

باخدی قهریله خطاب ایتدی آجیقلی شیر تک

باخما وَیحَک یا رَجُل یوخدور عذاریمده نقاب

 

ماتمونده وای اوغول وای دلده، اَگلشسون آنان

بُلموسن بیزلر کیموخ؟ ای مرد بی نام و نشان

بیز علی اولادیوق، شرم ایله جدّیمدن اوتان

حشریده جدّیم سوال ایتسه واروندور نه جواب؟

 

نیزه باشندا او باش که جلوه سی گوز یاشیدور

جان زهرا، روح پیغمبر، حسینون باشیدور

شیر داوردور آتاسی، مجتبی قارداشیدور

حق کلامینده بو باشدور معنی اُمُّ الکتاب

 

تا ایشیتدیم بو سوزی گیتدی اَلیمدن اختیار

تیترَدی دیز، قاشدی رنگیم یوزدن، اولدوم بی قرار

عرض قیلدیم ایستورم بی بی بو سوزدن اعتذار

باخمادیم رِیبه خیالیله، بو باخماقدور صواب

 

سهل دور آدیم، صحابه حضرت پیغمبره

دلده بیر گیزلین علاقم واردور آل حیدره

واردی بو باخماقدا بیر عرضیم حضور اطهره

اولسا هر اَمروز منه کشف ایله ای عُلیا جناب 

 

بو سوزی مندن ایشیتدی باشلادی داد و فغان

دوندی بیر زنجیره باغلی نوجوان ویردی نشان

ایتدی فرمایش سوزون اولسا اونا گیت قیل بیان

یر یوزینده ماسِوَاللهه اودور مالک رقاب

 

گَلدیم عرض ایتدیم حضور حجّتُ اللهه سلام

سویلدیم ای یادگار حضرت خَیرُ الاَنام

اولسا هر اَمروز اونون اجراسینه شاها وارام

امروز اجراسیندن ایتمز خانه زادور اجتناب

 

گوزلری دولدی، بویوردی حجّت پروردگار

مال دنیایه گمانون گَلسه ایله آشکار

عرض قیلدیم منده دورت یوز سیّدی دینار وار

ایستوسوز تقدیم ایدوم ای وارث ختمی مَآب

 

ایتدی فرمایش یدُالله اوغلی، فخرُ‌السّاجدین

نیلوری یا سهل دنیا مالینی اهل یقین

ویر او صاحب نیزیه اول وجهی اولشوم و لعین

سالماسون قلب بنات بوترابه التهاب

 

آل طاهادن بیر آز چَکسون او کافر فاصله

شه باشی اولسون تماشاچی لره بیر مشغله

باخماسونلار اهل بیت بی کس و خونین دله

گورمسون بی پرده زهرا قیزلارین اهل عذاب

 

سهل نقل ایلر گوزیمده گوز یاشی غرق ملال

گَلدیم ایتدیم بی مروّت نیزه داره کشف حال

آلدی وجهی، ایتمدی امر امامه امتثال

تازه دن ایتدیم حضور شاه دینه من شتاب

 

عرض قیلدیم سیّدی ای ظاهراً شمره اسیر

وی ایدن باطنده حکمی ماسِوانی دستگیر

آیری اَمروز وار ایدوم مُجرا، مُجیرِ مستجیر

تا اولا خوشنود مندن روح پاک بوتراب

 

ایتدی فرمایش- نوامیس خدای ذوالجلال

باش آچوخدور، ایلیوب بو غم منی افسرده حال

دوره ده صف صف تماشایه دوروب قوم ضلال

دود دلدن هاشمیّاتین باشندا وار قباب

 

ساتره گَلسه گمانون ویر بنات حیدره

منّتین بو خدمتین قوی جدّیمیز پیغمبره

یوز دولاندوردوم او ساعت اهل بیت اطهره

گوزده اشک، اَلده عمامه، دلده رنج و پیچ و تاب

 

پاره پاره ایلدیم تقسیم ایدم عمّامه نی

گوردوم افلاکه اوجالدی اهل بیتین شیونی

چوخ اسفلی حالیله هر تک تکی سسلر منی

سس گَلور ایتدون عجب بیر امر خیره ارتکاب

 

باشینه سالسون اولاردان ویر بیرین زهرا قیزی

گورمَسونلر باش آچوخدور عترت کبری قیزی

حایل رخسار ایدوب زلفین شه بطحا قیزی

پاره پاره ویردیم ایتدی آل هاشم احتجاب

 

گَلدیم آغلار گوزلی فوراً محضر شاهه ملول

عرض قیلدیم ای امام ماسِوا، سبط رسول

آیری اَمروز اولسا وار فخریم گنه ایلوم قبول

سویلدی آغلار گوزیله اول امام مُستطاب

 

قالدی هیچ عمّامه دن؟ عرض ایلدیم بیر پاره وار

شکر قیلدی، دردیمه فرمایش ایتدی چاره وار

ثقلت زنجیریدن بوینومدا کاری یاره وار

گون ووراندا قیزدورور زنجیری، ایلور دل کباب

 

اَللریمی باغلیوبلار، یوخدی منده اقتدار

گَل بو زنجیری بیر آز بوینومدان ایله سن کنار

گور نجه اَوداجیمی زنجیر ایدوبدور زخمدار

یاره مه اول پاره نی قوی بلکه اَسگیلسون عِقاب

 

سهل نقل ایلر امامین امرینه ایتدیم عمل

اوز حضوریندن منی قِیتَردی سرِّ لَم یَزَل

اکتفا امّا جفایه ایتمدی قوم دغل

ایتدیلر آل عبایه جور و ظلم بی حساب

 

ویردیلر آلُ اللهه ویرانه بیر مسجد مقام

آج، سوسوز، یورقون، خانملار گَلدیلر شوره تمام

نه چراغ اولدی بناتِ بوترابه نه طعام

صبح اولونجا قویمادی آجلیق ایده اطفال خواب

 

خورداجا قیزلار قوری توپراقلارا قویدی یوزین

باخدی بو حاله امام اشکیله دولدوردی گوزین

حضرت زهرا قیزی یاددان چخارتدی اوز اوزین

گوردی پوزقوندور خواتینِ خدارت انتساب

 

زینبه ویرّم قسم ای خالق ارض و سماء

عمر طولانی بو (سعدیّ زمانه) قیل عطا

بیرده توفیقون رفیق ایت ایتمسون جرم و خطا

ایلسون آل علی حقّینده تالیف کتاب

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 819

 حضرت امام زمان (عج)

 

گل ای لعل لبی سیراب ایدن لعل بدخشانی

گل ای ترسیم ایدن جمالی بی بدل مانی

 

گل ای پیغمبر رحت آدیله آدلانان مولا

سنی زهرا آنان بیزدن قبول ایت بو تمنانی

 

حجاب غیبتی بیر لحظه مه یوزدن کنار ایله

جمالون جلوه سی شرمنده ایتسین مهر رخشانی

 

مریض عشقه لازمدور طبیبین آختاروب تاپسون

دیسون اوز دردینی آلسون او درد عشقه درمانی

 

گلوبلر منتظرلر جانه گل ای یوسف زهرا

جمالون جلوه سی شرمنده ایتسین مهر رخشانی

 

آنان یابن الحسن گتدی شهیده دار دنیادن

فراقینده عزادار ایتدی بیر آزاده انسانی

 

کنار قبریدن دوردی علی باخدی سلای ائتدی

ولی رد جوابه اولمادی زهرانون امکانی

 

اورکلندی ددی سنسیز داخی یوخ خیر دنیاده

اولیدیم کاش بو مرگین حیاته واردی رجحانی

 

ددی درد دلین آِریلید قبر پاک زهرادن

قیام قائمه قالدی بساط عدل دیوانی

 

گلوبلر منتظرلر جانه گل ای یوسف زهرا

نشان وئرمه یوزون دوشسون محاقه ماه کنعانی

 

حیات تازه ایستیر پیکر فرسوده اسلام

گل ای اعجازیله عاجز قویان مین لر مسیحانی

 

امام دادپرور،دادگستر،دادگر تئز گل

بو پر آشوب دنیانی دوتوب امواج ظلمانی

 

طریق رشده ارشاد ایتماقا خلقی ضلالتدن

نشان ویر اوز رشیده طلعتوندن بیر تجلانی

 

هامی مظلوم اولنلردن جهاندا وارث دم سن

خصوصا یرده گل قویما قالا اوز جدیوین قانی

 

گل ای روزی خور یمن عطاسی مومن و کافر

گل ای مرزوق احسان و نوالی عالی و دانی

 

گل ای شمشیر بران عدالت انتقامین آل

قویوب تیغوند خالق التیام صدر زهرانی

 

قیان ایت ای قیام قامتی رشک قد طوبی

خرامون ساخلاسین رفتاردن سرو خرامانی

 

اهل دنیانون امام عصریدور (خوندل)

اماندی چنگ وور قویما گیده الدن او دامانی

 

دوشنده مشکله خلوتده سسله یا اباصالح

ولی الله دور هر مشکلن وار اوندا آسانی

 

 مرحوم حاج حیدر خوندل

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 818

 حضرت امام زمان (عج)

 

اگر ظهور كني نوبهار مي‌آيد

نسيم مژده برآرد كه يار مي‌آيد

 

اگر ز پردة غيبت دمي برون آيي

بهار در قدمت مشكبار مي‌آيد

 

نواي شور، همه عُلويان به وجد آرد

به چنگ زهره چو گويد نگار مي‌آيد

 

فلك ز گردش چشمت فتد به حال سماع

ملك ز بادة وصلت خمار مي‌آيد

 

ز شرم، غرقِ عرق غنچه مي‌شود در باغ

سوي چمن چو بت گلعذار مي‌آيد

 

خبر دهيد به رندان مست بادة عشق

كه پير زنده‌دلان هوشيار مي‌آيد

 

ز دور نرگس مستش گرفته وام ولا

ز كوي ميكده هم ميگسار مي‌آيد

 

به يك اشارت ابروي او دو صد منصور

به دار بوسه زند سر به دار مي‌آيد

 

ز بهر فديه به معشوق خويش جان عزيز

گرفته در كف خود جان‌نثار مي‌آيد

 

نشان دهد به مريدان عشق، راه وفا

امام عارفِ شب‌زنده‌دار مي‌آيد

 

سُلاله‌اي بود از نسل پاك مصطفوي

ز بهر رونق دين شهريار مي‌آيد

 

ز بهر طالب خون شهيد كرب و بلا

گرفته تيغ به كف شهسوار مي‌آيد

 

امام كون و مكان بهر بسط قسط و وداد

ز عدل بسته كمر دلفكار مي‌آيد

 

رها كند به يقين عالم از شراره غم

خود ار چه از غم دل داغدار مي‌آيد

 

گناه «فاني» مضطر ز حد گذشته ولي

نموده توبه ز جان شرمسار مي‌آيد

 

فانی تبریزی 

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 817

 حضرت امام زمان (عج)

 

من بنده آنم که ببوسد دهن تو

وز هر دهنی نشنود الا سخن تو

 

ترسم بجنون کار کشد اهل خردرا

در سلسله زلف شکن در شکن تو

 

اندیشه مردم همه از شور قیامت

تشویش من از قامت عاشق فکن تو

 

شاید که شود رنگ بخون دل شیرین

هر تیشه که بر سنگ زند کوهکن تو

 

بلبل خجل از زمزمه مرغ دل من

گل منفعل از غنچه شاخ چمن تو

 

هر طایر خوش نغمه که در باغ بهشت است

حسرت کشد از باغ گل و یاسمن تو

 

از فخر نهند پا بسر یوسف مصری

هر دل که در افتاد به چاه ذقن تو

 

پیدا ست که هرگز ننهد روی به بهبود

زخم دل عشاق ز مشک ختن تو

 

بس جامه طاقت که بر اندام (فروغی)

گردیده قبا از هوس پیرهن تو

 

 مرحوم فروغی بسطامی

حضرت امام زمان (عج) 816

 حضرت امام زمان (عج)

 

مريض درد عشقم هجردن باغريم اگر قاندور

آلوب ميگون لبون رنگين علاجي وصل جاناندور

 

خط و خالون گورن گوندن ويريلديم حسنوه دلدن

نچون مه عارضون گوردوم جمال حقّه برهاندور

 

جمالوندن عيان والشّمس اولور والّيل زلفوندن

باخان سويلر تعالي الّه بو رخ آيات قرآندور

 

قاشون محراب طاعت تك هلالي قامتون طوبي

يوزون بزم محبّتده دلا مشكوت عرفاندور

 

گوزون‌ دورون دوتوب يوخ‌ ذرّه باكيم‌ جور دشمندن

حمايت ايلين شهلا گوزوندن فوج مژگاندور

 

خيال ايدقجه هر دم وعدة وصلون گوزوم ياشين

الركن سويلرم دلدن، سنه قربان دل و جاندور

 

نظر قيل چشم مستيله بو درويش پريشانه

داغيلسون تا اورك داغي گوروسن ديده گرياندور

 

يورولدوم درد و محنتدن، بو فرقتدن مصيبتدن

مريضم گل علاج ايله وصالون درده درماندور

 

ائديبدور آيريلوق داغي غم و محنت گرفتاري

اميديم يوخ اورك گولسون نچون كه قانه غلطاندور

 

غريب‌ليق تشنه ليق هم آيريلوق داغي نجه گويلوم

آچيلسون غصّه‌دن غمدن بوشالسون‌دور هجراندور

 

ازل گوندن سني ساقي يازيبدور خامة قدرت

گتور پيمانه‌ور مي‌دن عنايت‌ايله احساندور

 

كرم قيل ساقيا آدينه‌دور بير باخ آنان جاني

گورورسن حال فاني تك نجه حاليم پريشاندور

 

 فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 815

آیینه کردار



عالمده سنون تک گوزلیم یار تاپیلماز

عاشقلریوه سن کیمی دلدار تاپیلماز

 

درمان ائله سن گوشه چشمیله اگر سن

بو شهرده بیر کس داخی بیمار تاپیلماز

 

آشفته اگر ایلیه سن لشگر زلفون

دنیاده گولوم غیر گرفتار تاپیلماز

 

باشدان ایاقا مهر و وفا، صدق و صفاسن

سن تک گوزلیم آینه کردار تاپیلماز

 

شیریندی زبس صحبتون ای ماه جهاندا

سن شیوه ده بیر صاحب کفتار تاپیلماز

 

ای واعظ بی ذوق دئمه اهل صفاده

تنبور و دف و چنگ و نی و تار تاپیلماز

 

غفلت یوخوسی چولقالیب اهل جهانی

آختارما کی بو عرصه ده بیدار تاپیلماز

 

آشفته ائدر عالمی، افکار پریشان

ایمان اولا گر خلقده ادبار تاپیلماز

 

فانی نه گوزل نظمه چکیب صحبت عشقی

آختارما کی بوندان شیرین اشعار تاپیلماز

 

فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 814

عطر بهشت

 

ساقي جان عنايتي تا كه به مِي وضو كنم

مست جمال هو شده وصل تو آرزو كنم

 

رنگ رخم چو زر شده از غم عشق روي تو

چند ز هجر روي تو روي به كو به كو كنم

 

رخ بنماي پيرمن تا كه به خانقاه عشق

از سر شوق روي تو نعرة هاي و هو كنم

 

تا به حريم وصل تو راه بيابم از فراق

صبح‌و مسا ز هر كسي كوي تو پرس و جو كنم

 

گر سحري ز كوي تو باد صبا گذر كند

اي گل من ز بوي او عطر بهشت بو كنم

 

تا كه به چين زلف تو دست رقيب كم رسد

شانه ز پنجه مي‌كنم زلف تو مو به مو كنم

 

تا كه ز چشم مست تو مست شوند بيد‌لان

تربت پاك عاشقان شب همه شب سبو كنم

 

گه ز فراق روي تو راه جنون سپرده‌ام

گاه به «جمكران» شدم تا ز تو جستجو كنم

 

گر چو مسيح يك شبي بر سر من گذر كني

زخم غم فراق تو در نفسي رفو كنم

 

خواهي اگر عنايتي، «فاني» هجر ديده را

لطف نماي تا ز دل، وصل تو آرزو كنم

 

فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 813

 حضرت امام زمان (عج)

 

دييرديم درد هجراني قيامتدن علامتدور

وليكن هر دمي گوردوم كه مينلرله قيامتدور

 

تعالي‌الّه! اولور ساطع يوزوندن نور اشراقي

كه كوي عشق و عرفانه چو مصباح هدايتدور

 

يوزون عقلي ائدير يغما گوزون روحي سوزون جاني

خالون ايماني خطّون ديني اي مَه بو نه حالتدور

 

دوزوبسن چشم مست اوسته خدنگ تار مژگاني

سنه قربان مگر جانا خيالون قتل و غارتدور

 

نگاه نرگس مستون ائدير ديوانه عشّاقي

گوزون قرباني ناز ايتمه داخي غمزن كفايتدور

 

قدين سرو و صنوبردن يوزون خورشيد انوردن

گوزون لبريز ساغردن لبون مِي‌دن حكايتدور

 

قاشون محراب اولوب مفتون عشقه دير و مسجدده

جمالون سيري اي دلبر بو عشّاقه عبادتدور

 

پريشان كاكلون جانا دئديم پابند كفر ايلر

وليكن آنلييب گوردوم كي ايمانه دلالتدور

 

قيام قامتون جانا گورن حيران اولوب سويلر

تعالي‌‌الّه: بوقامتدور؟ و يا سور قيامتدور؟

 

فروغ عارضون گورجك ديديم يارب نه صورتدور

وجاهت دور؟ ملاحت دور؟ ويا عين صباحتدور؟

 

يازاندا كاتب خلقت ازل گون مصحف عشقي

آدين تذهيب ديباچه او مصحفده كتابتدور

 

ملامت ايتمه گر عاشق اولوب مجنون زنجيري

اسير زلف ليلادور كه زنجير ارادتدور

 

طريق عشق جاناندا عزيزيم جان نه لازمدور

بويولدا ترك جان اتمك ازل‌گوندن شهادتدور

 

حقيقت آختاران عاشق گرك ترك مجازايتسون

نچون راه حقيقتده ازل ترك ضلالتدور

 

اورك باشون دَلَه هرآن سنون عشقنده مين پيكان

باسوب آغوشيمه جان تك يقين بولّم عنايتدور

 

اگر چه آرزو دلده ازلدن وصل يار اولموش

وليكن درد هجراندا نگاريمدن عنايتدور

 

تشكّر ايلرم منّت قويوب گر جانمي آلسان

سنون كوي وصالونده منه ئولمك سعادتدور

 

نداي ارجعي گر ايستي‌سن جانانيدن، دلدن

شهادت ايسته اي عاشق كه مفتاح ضيافتدور

 

خيال حور و كوثردن گيچوبدور فاني مسكين

فقير عشقه اي زاهد غم دلدار دولتدور

 

فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 812

 حضرت امام زمان (عج)

 

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه

ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

 

رفتم به در صومعه عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

 

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

 

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه

 

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم، من که روم خانه به خانه

 

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

دیوانه برون از همه آئین تو جوید

تا غنچه ی بشکفته ی این باغ که بوید

هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه

 

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست

هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست

امید وی از عاطفت دم به دم توست

تقصیر خیالی به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

 

مرحوم شیخ بهائی

حضرت امام زمان (عج) 810

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای قصّه ی بهشت ز کویت حکایتی

شرح نعیم خُلد ز وصلت روایتی

 

علم وسیع خضر زبحرت علامتی

آب حیات معرفتت را کنایتی

 

انفاس عیسی از نفست بود شمّه ای

تعمیر عمر نوح ، تو را بود آیتی

 

کی عطرسای مجلس روحانیان شدی

گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی

 

هر پاره از دل و از غصّه قصّه ای

هر سطری از خصال تو وز رحمت آیتی

 

تا چند ای امام بسوزیم در فراق

آخرزمان هجر شما را نهایتی

 

در آرزوی خاک درش سوختیم ما

یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی

 

ای (فیض) عمر رفت و ندیدی امام را

صد مایه داشتیّ و نکردی کفایتی

 

 محسن فیض کاشانی

حضرت امام زمان (عج) 809

 حضرت امام زمان (عج)

 

او قدری منتظر قویدون دل ویرانی عشقونده

باتوردون ماتمه بو عالم امکانی عشقونده

 

یولوندا منتظر چوخدی گوزی یاشلی پریشانحال

خصوصا یاندوروبدی ملت ایرانی عشقونده

 

فراقوندا هزاران دردمندین باغری قان اولدی

او قدری بینوانون عمری اولدی فانی عشقونده

 

مین ایلدن چوخدی حسرتده قویوبسان اهل ایمانی

نه تک بیر اهل ایمان عالم بالانی عشقونده

 

سنه الله ویروبدور فوق قدرت متن قرانسان

سنه همتا اولان گلموب گلمز ثانی عشقونده

 

نگارین بسکه اکملدور اوزون اکمل سوزون اکمل

بو طول غیبتین حیران قویوب انسانی عشقونده

 

حدیث عشقیوی شرح ایلیه بلمز محدث لر

قویار حیران سراسر درسینه دارانی عشقونده

 

نه تک شیعه یولون گوزلور قالوبدور منتظر عیسی

خمار ایتموش سنون هجرون غمی عیسانی عشقونده

 

مدینه گورمین بلمز ندور زهرانین عنوانی

سنی گوزلر أنان اول عصمتین ارکانی عشقونده

 

نه چوخدور بینوا عاشق یولوندا گوزلری قالموش

دیر باشه یتور مولا داخی هجرانی عشقونده

 

سنون هجران اودون مولا دل (محزونی) یاندوردی

ایدوب تکمیل غملن دفتر و دیوانی عشقونده

 

مرحوم محزون زنجانی

حضرت امام زمان (عج) 808

 حضرت امام زمان (عج)

 

این بوی روح پرور از آن خوی دلبر است

وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

 

ای باد بوستان مگرت نافه در میان

وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است

 

بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست

یا کاروان صبح که گیتی منور است

 

این قاصد از کدام زمین است مشک بوی

وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست

 

بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند

یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است

 

بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن

کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است

 

بازآ که در فراق تو چشم امیدوار

چون گوش روزه دار بر الله اکبر است

 

دانی که چون همی‌گذرانیم روزگار

روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است

 

گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم

هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است

 

صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر

دیدار در حجاب و معانی برابر است

 

در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق

کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است

 

همچون درخت بادیه سعدی به برق شوق

سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است

 

آری خوش است وقت حریفان به بوی عود

وز سوز غافلند که در جان مجمر است

 

سعدی شیرازی

حضرت امام زمان (عج) 807

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای رخت آفتاب عالمتاب

برده از آفتاب عالم تاب

 

نور خورشید خلقت رخ توست

آفریدی و کردیش پر تاب

 

زان هوائی که در سر است مرا

غرقه در اب دیده ام چو حباب

 

آفتابی و در نقاب غمام

ماهتابی و در حجاب سحاب

 

چه شود گر دمی عیان سازی

آفتاب از نقاب و مه ز حجاب

 

باب صلح و صفاست بسته به قهر

افتح یا مفتح الابواب

 

ساقیا خیز و ریز در ساغر

زان شراب شریفتر ز گلاب

 

یعنی أن باده رحیق و رقیق

که بود همچو گوهر نایاب

 

ساقی عیسوی و موسی دست

ریخت در در ناب لعل مذاب

 

پس پی سجده گشت خم،گفتم

بین الاحباب تسقط الا داب

 

خصم خام آنچه طرح وصل افکند

در شب وصل ، بود نقش برآب

 

زان می عذب جرعه خوردم

کرد فارغ مرا زرنج و عذاب

 

عالمی زین جهان برون دیدم

که نیایم نمود بر اصحاب

 

یک طرف فرقه عیان دیدم

همه دانا و رفیع جناب

 

همه موسی کف و مسیحا دم

همه یوسف جمال و خضر ثیاب

 

در یمین و یسار من زده صف

فوج فوج از کواعب اتراب

 

بهر خدمت تمام بسته میان

با دف و عود و رود و چنگ و رباب

 

مطربی زان میانه خواند این بیت

بربط صلح را چو زد مضراب

 

علم عدل پرچم افشان شد

رایت مهدوی نمایان شد

 

مرحوم حاجب شیرازی 

حضرت امام زمان (عج) 806

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای قامتت به گلشن توحید سرو ناز

عنوان آدمی ز تو شایان امتیاز

 

كویت حریم كعبه ی دلهای عاشقان

رخساره ات به اهل صفا قبله ی نماز

 

كوتاه باد از كرم و لطف ایزدی

دستی كه جز به ذیل عطایت شود دراز

 

در مخزن جمال، تو والاترین گهر

در نسخه ی كمال، تو زیباترین فراز

 

ای مه چرا ز پرده نیایی دمی برون

كز كاینات جمله نیاز است و از تو ناز

 

ای سرّ حق بیا و تو خود كشف راز كن

ذكر تو می رود همه در حلقه های راز

 

خورشید فرش راه تو انوار خود كند

مهتاب بر حریم تو ساید رخ نیاز

 

گل آیتی ز حسن تو با روی دلفریب

بلبل كند حدیث تو با صوت دلنواز

 

ای آفتاب برج ولا وقت آن نشد

كانوار خود عیان كنی از مشرق حجاز

 

ما دست بر دعا و ندانیم كی دهد

ایزد ظهور جلوه ی ذات تو را جواز

 

تنها نه زیب طاق مطرّز فروغ توست

ای عارض تو گلشن فردوس را طراز

 

ای صبح روشن ازلی كو دمیدنت

مهجور را كم است صبوری و شب دراز

 

هر كس سراغ حسن تو جوید ز همدمی

گل از نوای بلبل و عارف ز شور ساز

 

بخرام با رخ چو گل اندر چمن دمی

تا آیدت هزار چمن گل به پیشواز

 

ای هر چه پاكی از تو بیا تا به مقدمت

ریزند جان وسر همه یاران پاكباز

 

ای نفخه ی نسیم الهی عنایتی

كآید لوای قسط و عدالت به اهتزاز

 

فیضی رسد گر از كرم لایزالیت

خشكد به كشتزار حقیقت بُنِ مجاز

 

بر هر چه مستمند، امیدیّ و ملتجا

بر هر كه دردمند، طبیبی و چاره ساز

 

در جستجوی جلوه ی ماه جمال تو

بس دیده ها سپهر كند از ستاره باز

 

صافی دلان مشرب فیّاض معرفت

از هر چه غیر عشق تو، جویند احتزاز

 

(عابد) گر انتظار سحر میبری چو شمع

هر شب به یاد او همه می سوز و می گداز

 

مرحوم عابد خیابانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 805

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای غایب از نظر نظری سوی ما فکن

آشفته بین زغیبت خود روی مرد و زن

 

پوشیده نیست حالت افکار ما ز تو

حاضر میان جمعی وغایب ز انجمن

 

از بسکه دور گشت زمان ظهور تو

نزدیک شد که جان من آید برون ز تن

 

گر بشنوم ظهور ترا بعد مردنم

از شوق زیر خاک بدرّم به تن کفن

 

دارم نصیحتی ز خرد،یاد ، ای کریم

فارغ شوی ز غصّه اگر بشنوی ز من

 

بگذر از این زمان که نیاید به کار تو

جز مهر حجّة بن حسن شاهد ز من

 

 مرحوم آیت الله سید محمّد تقی موسّوی اصفهانی

حضرت امام زمان (عج) 804

 حضرت امام زمان (عج)

 

کی می شود به حال خرابم دعا کنی

نام مرا میان قنوتی صدا کنی

 

عمری است کوچه گرد دیار محبتم

شاید دلت بسوزد و شاید عطا کنی

 

با درد هم نشینم و با غصه هم دمم

شافی تویی شود که مرا هم دوا کنی؟

 

خواهم که جان دهم به رکابت امیر عشق

آیا شود که حاجت من را روا کنی

 

سر تا به پای غرق گناه و ضلالتم

آقا تویی که با بدیم خوب تا کنی

 

ای زائر شکسته دل شهر غصه ها

کی می شود که قسمت من کربلا کنی

 

 مرحوم سید عبدالحسین خازن تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 803

 حضرت امام زمان (عج)

 

مست ایلسه یاریم منی مستانه لبیندنپ

باشه چکرم باده نی پیمانه لبیندن

 

درده سالوب هجری منی درمانی تاپولمور

گلسه چاتارام بیرگونی درمانه لبیندن

 

عاشق اولانون ذکری گرکدور اولا یاهو

بیرحرف اونون چیخمیا افسانه لبیندن

 

ازبردی منه اسم شریفی گیجه گوندوز

آدین ایشیدوب گلمیشم ایمانه لبیندن

 

هردم گوزومه جلوه ایدور ساغر لعلی

راضی دگولم که اوپه پیمانه لبیندن

 

چوخ حسرت اولوبدور منه لعلیندن اوپم لیک

پی در توکوری گوهر دردانه لبیندن

 

گل بیرده ایدوم بوسه الیندن ایاقیندان

لب اوسته دوشن خالیله جانانه لبیندن

 

میخانه ده آچسا لبینی نازلی نگاریم

مخمور اولاجاق باده و میخانه لبیندن

 

(یعقوبیه) گل گلشن حسنونده مکان ویر

مرغ دلینه لطف ایله بیر دانه لبیندن

 

حاج حسن یعقوبی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 802

 حضرت امام زمان (عج)

 

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را

 

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را

 

گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان

نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را

 

چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل

بباید چاره‌ای کردن کنون آن ناشکیبا را

 

مرا سودای بت‌رویان نبودی پیش ازین در سر

ولیکن تا تو را دیدم گزیدم راه سودا را

 

مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی

وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را

 

چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری

برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را

 

بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت

که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را

 

سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی

ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟

 

سعدی شیرازی