در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 5574

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

دور گل آمده یا فصل گلاب افشانی است

بلبلان را به چمن زمزمۀ روحانی است

 

نقش بر هر ورق گل سور قرآنی است

آسمان خنده بزن ماه ربیع الثانی است

 

آفتابا به گل و باغ و چمن خنده بزن

نه به هر گل، به گل روی حسن خنده بزن

 

اختر برج ولایت مه تام آورده

مهر، با زمزمۀ نور سلام آورده

 

آسمان سجده بر آن ماه تمام آورده

بانوی عالم اسلام امام آورده

 

دُر توحید ز دُرج شرف آمد بیرون

گهر یازدهم از صدف آمد بیرون

 

یم فضل و شرف وجود به دنیا آمد

خلق را قبلۀ مقصود به دنیا آمد

 

حجّت خالق معبود به دنیا آمد

پدر مهدی موعود به دنیا آمد

 

دم به دم آیۀ قرآن شکفد از سخنش

نقش گلبوسۀ باباست عیان بر دهنش

 

دگران دیگر و فوق دگران این پسر است

دُرِ رخشندۀ والا گهران این پسر است

 

خلف صالح نیکو پدران این پسر است

پدر منتَظَر منتظِران این پسر است

 

طلعتش آینۀ طلعت احمد باشد

نجل پاک سه علی و سه محمّد باشد

 

آسمان شرف و فضل، قمر آورده

قرص خورشید در آغوش سحر آورده

 

این حُدَیت است که پاکیزه پسر آورده

پسر آورده نه، بر خلق، پدر آورده

 

خرّم آن نخل که یک باغ گل آمد ثمرش

صلوات همه بر ماه جمال پسرش

 

این گل باغ بهشت است و دو عالم چمن است

این همان جان جهان است و جهانش چو تن است

 

کنیه اش عسکری و نام نکویش حسن است

پای تا فرق حسن بلکه حسن در حسن است

 

تا ابد باغ دل و گلشن جان خرّم از اوست

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست

 

این چراغی است که انوار فلک، هالۀ اوست

این بهشت است که حورا و ملک، ژالۀ اوست

 

هر کجا هست بهار از نفس لالۀ اوست

جان ما شیفتۀ او دل ما والۀ اوست

 

این گل سرخ جواد بن علی بن رضاست

که شمیمش به زمین و به زمان روح فزاست

 

وحی، از درج دهان ریزد هم چون گهرش

نور از مهر جبین خیزد همچون قمرش

 

علم از نخل سخن روید هم چون ثمرش

پرچم عدل جهانی است به دست پسرش

 

روی خورشید پی سجده به خاک در اوست

حسن عسکری و خلق جهان عسکر اوست

 

مهر رخ آینۀ داوریش می دانم

صاحب منزلت و سروریش می دانم

 

بر همه خلق جهان برتری اش می دانم

حسن بن علی عسکری اش می دانم

 

تا ابد عالم خلقت همه فرمانبر اوست

وحش و طیر و بشر و جن و ملک عسکر اوست

 

ای که بر سامره ات آمده از کعبه درود

سر تعظیم به خاکت ملک آورده فرود

 

کوه و صحرا و گلستان و یم و چشمه و رود

همه دارند به اوصاف تو پیوسته سرود

 

من و مدح تو و فرزند تو و آبایت

بلکه یک لحظه شوم زائر سامرّایت

 

من نه مدّاح بلکه سگ کوی توام

با همه روسیهی شیفتۀ روی توام

 

در هیاهوی جهان گرم هیاهوی توام

خار افتاده کنار گل خوشبوی توام

 

سائلم سائل لطف و کرم وجود شما

خاک زیر قدم مهدی موعود شما

 

من همه عمر دم از عترت طاها زده ام

هر چه جز خطّ شما بوده بر آن پا زده ام

 

آتشی بودم و یکباره به دریا زده ام

دست بر دامن ذرّیۀ زهرا زده ام

 

چه شود ای دو جهان عاشق درد و غمتان

دستگیری کند از (میثمتان) میثمتان

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 5571

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

سامرا امشب به نور عسگری پر نور شد

دودمان آل پیغمبرمُطاف حور شد

 

امشب از لطف الهی، خانه ی هادِالیقین

نور باران است قلب فاطمه مسرور شد

 

تا قدم بر عالم هستی نهاد آن محترم

ماخلق از عطر زیبای حسن معطور شد

 

حُسن اورا اَحسَن الخالق نموده ذات حق

از صفای مَقدم او سامرا مسطور شد

 

ساکنان عرش برلب ذکر تبریک آمده

از خُم جام الستی ماسوا مَخمور شد

 

رخت بر بست از مدینه سایه ی ابلیس شوم

خانه ی هادیِّ دین از نور حق مَحصور شد

 

یک نظر بر چهره اش انداخت بابَش از شَعَف

حُجَّت حق بر تمام دیو و دد منصور شد

 

کانال اشعار اصغر گلمحمدی متخلص به (دلجو )

در مدح حضرت امام حسن عسگری (ع) 5570

در مدح حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

تلالوء‌ نور خدایی‌حسن

جمال ذات کبریایی‌حسن

خدا، خدا‌، خدانمایی‌حسن

ذکر شریف‌ تو چه‌ها می‌کند

"حسن‌حسن" شور بپا می‌کند

 

ای گل خوشبوی علی‌النّقی

میوه‌ی مینوی علی‌النّقی

آینه‌ی روی علی‌النقّی

مدینه شد مدینه‌ی دیگری

به یمن میلاد تو ای عسکری

 

مادر تو سلیل و بابا، علی

یازدهم جلوه‌ی بابا، علی

یاعلی و یاعلی و یاعلی

شکرخدا فاطمه دلشاد شد

کف بزن عالم حسن‌ آباد شد

 

قبله حسن، مسجد و منبر حسن

کعبه حسن، منا و مشعر حسن

حجِّ قبولِ حیّ داور حسن

کعبه به طوف حرمت مشتری‌ست

حج حقیقی، حسن‌العسکری‌ست

 

یاقمر ابن قمر ابن قمر

منکر نور تو شود کور و کر

ای پدر ناجی‌ نوع بشر

به عالمی امن و امان از شماست

مهدی‌صاحب‌الزمان از شماست

 

جمال بی‌مثال‌حق، ای‌حسن

تجلّی جلال هر پنج‌تن

پرده‌نشین باش گه از مرد‌و‌زن

نور تو بایست وساطت کند

شیعه به عصر غیبت عادت کند

 

شیر درنده شده رام شما

کنگره‌ی عرش مقام شما

هشت بهشت است بنام شما

پرنده روح تو محبوس نیست

حقیقت امام محسوس نیست

 

دوباره مست‌مست‌مستم کنید

مستِ میِ روز الستم کنید

لعن معاویه به روی لبم

شکرخدا، من‌حسنی‌مذهبم

هوایی‌ام، مرا ببر تا حرم

 

به خانه‌ی خدا ببر، تا حرم

باز به سامرا ببر تا حرم

«ای حرمت قبله‌ی حاجات ما

یاد تو تسبیح و مناجات ما»

سلام بر دو نور در مشرقین

 

سلام بر دو دلبر عالمین

سلام ما بر حسن و بر حسین

مرغ دلم به سامرا می‌رود

حسن به لب، به کربلا می‌رود

سلام بر خسرو خوبان حسین

 

سلام بر شاه شهیدان حسین

سلام بر امام عطشان حسین

ای که فلک از عطشت سوخته

داغ تو را خدا به دل دوخته

 

امیر عظیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسگری (ع) 5569

در مدح حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

ای که در مَحبس گیسوی تو شب زندانی ست

کار خورشید ، به فرمان تو نور افشانی ست

 

سامرا نه ! که جهان سیطره ی قدرت توست

ای که در عرش تو را مرتبه ی سلطانی ست

 

تا که تکـیل شود فیض ربیع الاوّل

موعد جلوه نمائیت ، ربیع الثّانی ست

 

خضر را پیر غلامیّ تو فخری ابدی ست

در حریمی که سلیمان ، شرفش دربانی ست

 

هر کسی چشم دلش باز شود می بیند

شغل داوود نبی نزد تو مِدْحت خوانی ست

 

پسرت حضرت مهدی ست اگر" رَبّ الأرض "

کلّ حالات و صفات پدرش ، ربّانی ست

 

تو به قدری حسن بن علی اَستی که چو ما

حال آیینه هم آشفته تر از حیرانی ست

 

دل ندادن به تو از سخت ترین مشکل ها

دل سپردن به تو ، برعکس ، پر از آسانی ست

 

می شود بی سر و سامان تو باشم گر چه

هر که را دیدم ، دنبال سر و سامانی ست

 

"سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

همچنانی که مرا روزی سرگردانی ست

 

خیس اشک ، از غم دنیا بشود چشمانش

هر کسی آرزویش دیدن سامرّا نیست

 

اربعین هر که مشرّف به حریمت شد گفت :

" صف زوّار ضریحت چه قَدر طولانی ست "

 

فاطمه ، بانی رفتن به بهشت است او را

آن که اندازه ی خشتی ، حَرَمت را بانی ست

 

" سائلِ " رحمت بی منّت و بی پایانت

چشم در راه تو در آن نفس پایانی ست

 

محمد قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسگری (ع) 5568

در مدح حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند

خاک شما شدند و هوادارتان شدند

 

زیباترین اهالی دنیای عشق هم

یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند

 

لطف شماست اینکه تمامی انبیا

بالاتفاق سائل دربارتان شدند

 

آنها که پای منت چشم کریمتان

بی سر شدند تازه بدهکارتان شدند

 

این بالهایی که زیر بت عشق سوختند

خاک تبرک در و دیوارتان شدند

 

نفرین به آنکه مهر تو را سرسری گرفت

یا آنکه حاجت از حرم دیگری گرفت

 

ای جلوه خدایی بی انتها حسن

خورشید روشن سحر سامرا حسن

 

بی تو عبودیت به خدا بت پرستی است

نور خدا مکمل توحید ما حسن

 

امشب عروج زخمی بال مرا ببر

تا سامرا ، مدینه ، نجف ، کربلا ؛ حسن

 

در بین خانواده زهرای مرضیه

باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن

 

زنجیره ی محبت زهراست دین من

با یک حسین و چار علی و دوتا حسن

 

سوگند میخوریم خدا لشگری نداشت

روی زمین اگر حسن عسگری نداشت

 

آنکه مرا فقیر حرم میکند تویی

یک التماس پشت درم میکند تویی

 

آنکه در این زمانه ی بی اعتبارها

با یک سلام معتبرم میکند تویی

 

آنکه برای پر زدن سامرایی ام

هرشب دعا برای پرم میکند تویی

 

آنکه مرا برای خودش خانه خودش

با یک نگاه ، در به درم میکند تویی

 

آنکه تو را همیشه صدا میکند منم

آنکه مرا همیشه کرم میکند تویی

 

شکرخدا گدای امام حسن شدم

خاکی ترین کبوتر بام حسن شدم

 

تو کیستی که سائل تو جبرئیل شد

دسته فرشته پای ضریحت دخیل شد

 

تو کیستی که جدّ نجیب پیمبرت

مهر تو را به سینه گرفت و خلیل شد

 

تو کسیتی که حضرت موسی عصا به دست

ذکر تو را گرفت اگر مرد نیل شد

 

اصلی که پا گرفت بدون تو فرع فرع

فرعی که پا گرفت کنارت اصیل شد

 

تنها خدا به خانه ی تو آفتاب داد

بعدا تمام زندگی ات نذر ایل شد

 

امشب دعا کنید ظهوری کند مرا

تا اینکه میهمان حضوری کند مرا

 

امشب دعا کنید بیاید نگار ما

آیات روشنایی شبهای تار ما

 

امشب دعا کنید بیاید در این خزان

فصل گلاب فاطمه فصل بهار ما

 

امشب دعا کنید بیاید گل خدا

تا اینکه این بهار بیاید به کار ما

 

امشب دعا کنید بیاید ز راه دور

مرکب سوار آل علی تک سوار ما

 

آنکه اگر نبود دلم فاطمی نبود

حتی نبود سجده ی سجاده یار ما

 

زهرا هنوز دست به پهلو کند دعا

زهرا کند دعا که بیایی کنار ما

 

علی اکبر لطیفیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسگری (ع) 5567

در مدح حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

کیستم من؟ گوهر ده بحر نور کبریایم

آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم

 

آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم

کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم

 

منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده

دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده

 

در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده

انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده

 

بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم

نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم

 

تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم

بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم

 

فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

من علی بن جواد بن رضا را نور عینم

پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم

 

گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم

هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم

 

هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

 پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم

بر همه شور آفرینان تا قیامت شور دادم

 

پاسخ موسی بن عمران را به کوه طوردادم

حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم

 

همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم

من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم

پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم

 

حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم

حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم

 

مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم

خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم

 

همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم

خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم

 

دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌ رایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من

سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من

 

انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من

فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من

 

چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم

من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را

لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را

 

تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را

بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را

 

خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم

من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم

 

مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد

هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد

 

و آن که شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد

درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد

 

ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم

من ابوالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 5566

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است

کرانه‌ایم ولی بی کرانِ ماحسن است

گره گره همه اما امانِ ما حسن است

پُر از حسن لبِ ما نوشِ‌جانِ ما حسن است

هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است

 

رسید جلوه‌ای و باز یاعلی گفتیم

پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم

دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم

حسن حسن همه‌ی عمر با علی گفتیم

به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است

 

بساطِ عاشقی‌ام جور شد به لطف شما

و سهمِ سفره‌ی ما نور شد به لطف شما

از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما

گدای سامره مشهور شد به لطف شما

تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است

 

برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند

برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند

به پای بوسی تو آستان کم آوردند

قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند

که عشق هم اگر عشق است بی گمان حسن است

 

گداشدیم بگوییم این سخن ها را

نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را

برای ما که نوشتند پَر زدن ها را

به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را

هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است

 

به روی شانه اگر گیسویت رها بشود

عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود

حسن نماز و حسن قبله‌ی دعا بشود

حسن رکوع و حسن سجده‌های ما بشود

میان کرببلا هم اذان ما حسن است

 

نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله

که با تو جلوه کند جلوه‌ای عظیم: الله

عصا بدست رسیده است پیشِ تو کلیم الله

کلیم تا که بگوید حسن کریم الله

چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است

 

اگرچه تکیه‌گَهِ خانه‌ها پدر باشد

پدر همیشه همه کاره‌اش پسر باشد

پسر برای پدر پاره‌ی جگر باشد

پسر که هست گدا هم که پشت در باشد

بزرگ خانه‌ی صاحب زمانِ ما حسن است

 

 حسن لطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسگری (ع) 5565

در مدح حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد

در خشکسالِ عاطفه باران درست کرد

 

بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم

کار مرا همین دل ویران درست کرد

 

حالم گرفته بود و دلم غرق خون ولی

حال مرا نوایِ "حسن جان" درست کرد

 

کاری که با رکوع و سجود و دعا نشد

آخر توسلِ به کریمان درست کرد

 

شک داشتم به سینه که برهان نظم چیست؟

زلف نگار در دلم ایمان درست کرد

 

حق است خالقی که برای عِباد خویش

شاهی ز نسل شاه خراسان درست کرد

 

در حیرتم چه کرد دو چشمش که اینچنین

از مرغ لال، مرغ غزل خوان درست کرد

 

دستی به روی سینه ی گمراه من کشید

از کفر محض عبد پشیمان درست کرد

 

روی لبم رسید نوای حسن حسن

در هر تپش...به هر نفس و دم زدن حسن

 

دل دل کنان رسیده ام اما نمی روم

با جام خالی از لب دریا نمی روم

 

با صد امید آمده ام سمت سامرا

میخانه دایر است به صحرا نمی روم

 

از پای سفره های حسن های اهل بیت

عالَم اگر زنند بفرما... نمی روم

 

آلوده اش شدم که شفاعت کند مرا

بیهوده سمت توبه و تقوا نمی روم

 

در دوزخِ فراق بسوزم مرا خوش است

 بی دردِ عشق، جنتُ الاعلی نمی روم

 

کهفُ الوریٰ حسن، شب احیای من حسن

بی مهر دوست مجلس احیا نمی روم

 

خود را کشانده ام به در خانه ی کریم

سنگم زنند هم من از این جا نمی روم

 

امشب به دور خال لبش چرخ می زنم

فردا طواف چشم، جداگانه می روم

 

وقتش رسیده است، عجب محشری شده است

میلاد حضرت حسن عسکری شده است

 

محمد جواد شیرازی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 5564

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

می وزد طرفه نسیمی که دم روحانیست

همه جا جلوه یار و همه جا نورانیست

 

شب وجد و شب شادی شب مدحت خوانیست

هشتمین روز همایون ربیع الثانیست

 

از محیط عظمت گوهر زهرا آمد

البشاره حسن دیگر زهرا آمد

 

آمد از برج ولایت قمر یازدهم

یا ز دریای امامت گهر یازدهم

 

یاز سینای نبوت شجر یازدهم

حجت یازدهم دادگر یازدهم

 

خرم این گلشن توحید  و گل یاسمنش

می برد دل زهمه  حسن حسن در حسنش

 

کبریا  وجه و نبی صورت  و حیدر سیرت

حسنی حسن و حسینی دم و زهرا عصمت

 

یازده ماه به یک آینه در یک صورت

عجبا یک پسر و این همه مجد و عظمت

 

خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک

گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک

 

این پسر کیست که پیر خردش خاک در است

به خدا از همه خوبان جهان خوبتر است

 

این پسر آینه طلعت خیر البشر است

بشنوید این پدر حجت ثانی عشر است

 

صلوات همه بر ماه جمال پدرش

پدر و مادر من باد فدای پسرش

 

عسکر او ملک و حوری و جن و بشرند

پرتویی از رخ او  اختر و شمس و قمرند

 

خلق عالم به گدایی درش مفتخرند

همه خوبان جهان منتظر منتظَرند

 

منتظر کیست همان حجت ثانی عشر است

یوسف فاطمه مهدی خلف این پسر است

 

این پسر والی شهر قدر و ملک قضاست

این پسر عیسی جان با نفس روح فزاست

 

این پسر شافع و فریاد رس  روز جزاست

این گل باغ علی بن جوادبن رضاست

 

روز حق حسن نبی بازوی حیدر دارد

آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد

 

اهل معنی ولی ذوالمننش می خوانند

اختران جمله مه انجمنش می خوانند

 

عارفان واقف سر و علنش می خوانند

پای تا سر هه حسن حسنش می خوانند

 

سرو قد ماه جبین  گلرخ و شیرین دهن است

حسن است این حسن است این حسن است این حسن است

 

دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش

مهر افتاده به خاک قدم زوارش

 

همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش

همه جا سامره با یاد گل رخسارش

 

ملک پهناور هستی به قدومش گلشن

دیده حضرت هادی به جمالش روشن

 

ای دل اهل ولا زائر سامرایت

کعبه خلق جهان روی جهان آرایت

 

حسن و حسن ز پا تا سر و سر تا پایت

فرش از بال ملائک حرم زیبایت

 

ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت

شود آیا که برم سجده به خاک حرمت

 

کیستی تو پسر فاطمه زهرایی

نبوی خلق و علی خوی و حسن سیمایی

 

جلوه سیزدهم  یازدهم مولایی

حسن عسگری و  گوهر ده دریایی

 

مکتبت بندگی و دوستی ات هم عهدی است

پدرت هادی و فرزند عزیزیت مهدی است

 

من کیم بنده آلوده دربار توام

گنهم کرده گرفتار و گرفتار توام

 

با دو دست تهی خویش خریدار توام

چه کنم تو گل من هستی و من خار توام

 

دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی

بپذیری و بخوانی و جوابم نکنی

 

نگهی بر من و بر دیده گریانم کن

نظری بر دل و بر حال پریشانم کن

 

غرق عصیانم،غرق یم غفرانم کن

بلکه با خاک درت  پاک ز عصیانم کن

 

هرکه ام هر چه بدم میثم این در گاهم

ذاکرم ذاکر اولاد رسول اللهم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 5563

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

امشب همه جا موج زند نور ولایت

افتاده به سرها همه دم شور ولایت

 

گردیده سماوات و زمین طور ولایت

از پرده در آمد مه مستور ولایت

 

گردیده ملک گرم ثناگستری امشب

گویند ثنای حسن عسگری امشب

 

برخیز و بزن خنده که گل خنده زن آمد

با خنده ی گل بر لب بلبل سخن آمد

 

خورشید فروزنده مه انجمن آمد

فرزند رضا را حسن آمد حسن آمد

 

عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است

میلاد گرامی خلف حضرت هادی است

 

نخل نبوی را ثمر است این ثمر است این

چرخ علوی را قمر است این قمر است این

 

فخر دو جهان را پسر است این پسر است این

بر مصلح عالم پدر است این پدر است این

 

این شیعه و این مشعل انوار هدایش

ای جان همه عالم و آدم بفدایش

 

روئید گل تازۀ آمال محمّد

یا مهر فروزنده ی اقبال محمّد

 

یا صفحه ی رخسار و خط و خال محمّد

یا آمده دوم حسن از آل محمّد

 

از سامره تابیده به عالم جلواتش

پیوسته فرستید درود و صلواتش

 

این گوهر ده بحر خروشنده ی دین است

این کعبه ی امیّد دل اهل یقین است

 

این عرش خداوند تعالی به زمین است

این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است

 

در سجده ملایک به یسار و به یمینش

تابنده بود جلوه ی مهدی ز جبینش

 

آینه ی حسن ازلی ماه جمالش

آیات لب حضرت هادی خط و خالش

 

یادآور جاه نبوی قدر و جلالش

جبریل فرو ماند در اوج کمالش

 

عالم همه مرهون وی و موهبت اوست

از سامره تا عرش خدا مملکت اوست

 

این اختر برج نقوی ماه تمام است

این فرش نشینی است که خود عرش مقام است

 

این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است

بر خلق امام است امام است امام است

 

قدر و شرف و عزّت و جاه بشر از اوست

ای منتظران حجّت ثانی عشر از اوست

 

ای ارض و سماوات همه سامره ی تو

ای چرخ برین نقطه ای از دایره ی تو

 

ای مهر فلک ذرّه ای از نائره ی تو

ای زنده دل اهل دل از خاطره ی تو

 

از جود تو بس خاطره داریم حسن جان

ما آرزوی سامره داریم حسن جان

 

تو یازدهم اختر منظومه ی نوری

تو واسطۀ عفو خداوند غفوری

 

تو نور خدا در شجر وادی طوری

تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری

 

من سائل لطف و کرم و جود تو هستم

با آن همه آلودگیم دل به تو بستم

 

ای فوج ملک را به درت عرض ارادت

سادات جهان از تو گرفته است سیادت

 

مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت

قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت

 

تو دست خداوند به تقدیر قضایی

فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی

 

قرآن به تو نازد که در او جلوه گر استی

ایمان بتو بالد که ورا راهبر استی

 

انسان بتو بالد که امام البشر استی

مهدی بتو در فخر که او را پدر استی

 

لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم

خاک قدم عسگر پیروز تو باشم

 

ای عادت تو جود و مرام تو عنایت

ای مهر رخت مشعل انوار هدایت

 

ای یازدهم اختر تابان ولایت

قرآن سخن فضل تو را کرده حکایت

 

من «میثم» آلوده دل بی سر و پایم

از خویش مرانید که مدّاح شمایم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 3884

در ولادت حضرت

امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

شور میان هر غزل شاعرانه، تو

زیباترین تغزل در هر ترانه، تو

 

هستی بدون مهر و محبت که مرده است

عشق بدون چون و چرای زمانه، تو

 

اغراق نیست، از همه عالم سرآمدی

یکتا شبیه ذات احد جاودانه تو

 

شایستۀ مقام شریف ولایتی

ای جانشین خوب خدای یگانه، تو

 

مملو از خدا شده است، شک نمی‌کنم

 قائم مقام حضرت حق- کاویانِ تو

 

دیوانۀ مرام شما تا همیشه من

ارباب با مروت من در زمانه، تو

 

بر مهر و ماه وشمس وفلک طعنه می‌یزنی

آقای عالمی و اباالمهدیِ منی

 

من خاکسار کوی تو، عبد خدایی‌ام

بچه محلۀ توأم و سامرایی‌ام

 

من با نگاه مادرتان محضر شما

مشغول کار و کسب شریف گدایی‌ام

 

تو انتهای جادۀ جود وکرامتی

من - سائل نگاه توأم ابتدایی‌ام

 

وقتی تو دومین حسن خانواده‌ای

آری منم به نام نامی تو مجتبایی‌ام!

 

فرقی نمی‌کند به خدا نور واحدید...

شش گوشۀ تو بوسه زدم کربلایی‌ام!

 

گوشه نشین هرشب بزم غمت منم

لطمه زن مصیبت هر عمه‌ات منم

 

آقا شما بگو غم غربت چگونه است

زندانی و اسیر و اسارت چگونه است

 

آقا بگو که در غل و زنجیر اهل زور

همراه سوز و درد و حرارت چگونه است

 

آقا شما بگو بد و بیراه و افترا...

آقا شما بگو که جسارت چگونه است

 

یک تکه نان خشک و کمی هم کپک زده...!

آقا بگو که طعم حقارت چگونه است

 

آقا بگو که شیوۀ مردانگی نبود

آقا بگو نهایت غارت چگونه است

 

با گوشواره و دو سه معجر نمی‌شود

آقا بگو اساس تجارت چگونه است

 

آقا بگو که دشت بلا دشت فتنه شد

حتی سر سه سالۀ زینب برهنه شد

در ولادت حضرت امام حسن عسگری (ع) 3304

در ولادت امام حسن عسگری (علیه السلام)

 

امشب همه جا موج زند نور ولایت

افتاده به سرها همه دم شور ولایت

 

گردیده سماوات و زمین طور ولایت

از پرده در آمد مه مستور ولایت

 

گردیده ملک گرم ثناگستری امشب

گویند ثنای حسن عسگری امشب

 

برخیز و بزن خنده که گل خنده زن آمد

با خنده ی گل بر لب بلبل سخن آمد

 

خورشید فروزنده مه انجمن آمد

فرزند رضا را حسن آمد حسن آمد

 

عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است

میلاد گرامی خلف حضرت هادی است

 

نخل نبوی را ثمر است این ثمر است این

چرخ علوی را قمر است این قمر است این

 

فخر دو جهان را پسر است این پسر است این

بر مصلح عالم پدر است این پدر است این

 

این شیعه و این مشعل انوار هدایش

ای جان همه عالم و آدم بفدایش

 

روئید گل تازۀ آمال محمّد (ص)

یا مهر فروزنده ی اقبال محمّد (ص)

 

یا صفحه ی رخسار و خط و خال محمّد (ص)

یا آمده دوم حسن از آل محمّد (ص)

 

از سامره تابیده به عالم جلواتش

پیوسته فرستید درود و صلواتش

 

این گوهر ده بحر خروشنده ی دین است

این کعبه ی امیّد دل اهل یقین است

 

این عرش خداوند تعالی به زمین است

این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است

 

در سجده ملایک به یسار و به یمینش

تابنده بود جلوه ی مهدی ز جبینش

 

آینه ی حسن ازلی ماه جمالش

آیات لب حضرت هادی خط و خالش

 

یادآور جاه نبوی قدر و جلالش

جبریل فرو ماند در اوج کمالش

 

عالم همه مرهون وی و موهبت اوست

از سامره تا عرش خدا مملکت اوست

 

این اختر برج نقوی ماه تمام است

این فرش نشینی است که خود عرش مقام است

 

این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است

بر خلق امام است امام است امام است

 

قدر و شرف و عزّت و جاه بشر از اوست

ای منتظران حجّت ثانی عشر از اوست

 

ای ارض و سماوات همه سامره ی تو

ای چرخ برین نقطه ای از دایره ی تو

 

ای مهر فلک ذرّه ای از نائره ی تو

ای زنده دل اهل دل از خاطره ی تو

 

از جود تو بس خاطره داریم حسن جان

ما آرزوی سامره داریم حسن جان

 

تو یازدهم اختر منظومه ی نوری

تو واسطۀ عفو خداوند غفوری

 

تو نور خدا در شجر وادی طوری

تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری

 

من سائل لطف و کرم و جود تو هستم

با آن همه آلودگیم دل به تو بستم

 

ای فوج ملک را به درت عرض ارادت

سادات جهان از تو گرفته است سیادت

 

مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت

قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت

 

تو دست خداوند به تقدیر قضایی

فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی

 

قرآن به تو نازد که در او جلوه گر استی

ایمان بتو بالد که ورا راهبر استی

 

انسان بتو بالد که امام البشر استی

مهدی بتو در فخر که او را پدر استی

 

لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم

خاک قدم عسگر پیروز تو باشم

 

ای عادت تو جود و مرام تو عنایت

ای مهر رخت مشعل انوار هدایت

 

ای یازدهم اختر تابان ولایت

قرآن سخن فضل تو را کرده حکایت

 

من «میثم» آلوده دل بی سر و پایم

از خویش مرانید که مدّاح شمایم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت امام حسن عسکری (ع) 3302

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

باز شد بی پرده پیدا حُسنِ حیّ ذوالمنن

شد عیان در خانه ی چارم علی، دوم حسن

 

از کویر خاک می رویند یاس و ارغوان

در ریاض قدس می رقصند سرو و نسترن

 

حبّذا مولود مسعودی که چون قرآن وِرا

حضرت هادی شده از پای تا سر بوسه زن

 

سرو قدّ، طوبی، دهان گنجینه ی سرّ خدا

دل، بهشت قرب حق، رخسار، باغ یاسمن

 

وصف مدح او نشاید گرچه چون ریگ روان

ریزد از لعل لب روح القدس درّ عدن

 

هم ابوالمهدیش می خوانند هم ابن الرّضا

هم ولیّ ا...، هم نَجلِ امام ممتحن

 

کنیه ی او عسکری و عسکرش جنّ و مَلَک

حکمران آسمان، میر زمین، پیر زمن

 

صُلب پاک او به درّ سیزده دریا صدف

قامت او چارده معصوم را سرو چمن

 

می کند سیراب از شهد لبش خورشید را

طفل نوزادی که نوشد با ولای او لبن

 

می شود با تیغ غیب مهدی اش از تن جدا

هر کجا بیرون شود از آستین دست فتن

 

بغض او سوزان تر است از آتش سوزان دل

مهر او شیرین تر است از جان شیرین در بدن

 

خود امام ابن امام ابن امام و نجل او

مصلح کلّ جهان مهدی، امام بت شکن

 

گر بپرسی کیست خاکِ راهِ سامرّای او

برفراز آسمان خورشید می خندد که من

 

نی عجب در صحن او، کز طور سینا برتر است

گردو صد موسی فتد مدهوش از آوای لَن

 

خود حسن، بابش علی، جدّش جواد ابن رضا

بلکه اجدادش امامان، تا رسول ممتحن

 

خیل آبائش زآدم تا گرامی شخص وی

اتقیای روزگار، اولیای ذوالمنن

 

گر برد در مصر بوی تربت او را نسیم

می درد از شوق او با خنده یوسُف پیرهن

 

عیسی گردون نشین با مهدی اش آرد نماز

موسی آرد التجا بر او در امواج محن

 

چشک بد دور، ا..َ. ا..َ. زین همه حُسن و جمال

هم جمال اندر جمال و هم حُسن اندر حَسن

 

مدح او گویم که در وصفش به هر صبح و مسا

می دمد مضمون نو از دامن چرخ کهن

 

بنگرد بی پرده حُسنی را که در یثرب ندید

گر اویس آید به سامرّا ز صحرای قرن

 

من نمی خوانم خدایش، لیک گویم در جلال

خالق و مخلوق را چون او ندیدم مُقترن

 

گر به دوزخ پا گذارد می شود دارُ السّرور

ور ز جنّت دست شوید می شود بیت الحزن

 

ای وجودت آخِرین دُرّ الهی را صدف

وی به خاکت برترین پاکانِ عالم را وطن

 

نیست قابل در مدیحت، نیست لایق در ثنات

گر ز لب یاقوت، یا گوهر فشانم از دهن

 

تو امام عسکری من عبد سرتاپا گناه

من سیاهی در سیاهی، تو چراغ انجمن

 

بس که شیرین است وصف و مدح تو در کام من

می سزد گردند عالم کوه کن در کوهکن

 

من نه وصفت را از آن گفتم که می دانم که ای

بلکه مدح توست همچون جان شیرینم به تن

 

هر که هستم «میثم» دار غم عشق توام

گرچه ناید از من بی دست و پا میثم شدن

 

حاج غلامرضا سازگار

در مدح حضرت امام حسن عسکری (ع) و گریز به قتلگاه 3297

در مدح امام حسن عسکری (ع) و

 گریز به قتلگاه

 

ای گهر بحر نور یا حسن بن علی

بارگهی رشک طور یا حسن بن علی

 

ای خلف مصطفا ، نور دل مرتضی

صورتی شمس الضحی ، طلعتی بدر الدجا

موسی طور وفا ، ضیاء ارض و سما

شأنی سالان کونه شور یاحسن بن علی

 

مرقد پاکونده وار صبح ازلدن اثر

اوردان اولور عالمه نور خدا جلوه‌گر

غبطه او نوره ایدر انجم و شمس و قمر

معنی اللهُ نور یا حسن بن علی

 

والد مهدی دین ای پسر بوالحسن

وارث حُسن حسَن آدون حسن رخ حسن

ای حسن اندر حسن آینه‌ی ذوالمنن

سیزده ایدوب حق ظهور یاحسن بن علی

 

سیزده مصوّر اولوب جمله صفات خدا

شــــأنوزه نـــــازل اولوب آیه‌ی قـــل انَّما

سیزده تجلی ایدوب علم حق لا یُرا

سیز سوز علومه بحور یاحسن بن علی

 

ای دُر کنز وفا سیزده دی لطف خفا

سیزده دی عفو و کرم سیزده دی فضل و سخا

سیزده دی روحه صفا سیزده دی قلبه ضیا

سیزده دی فیض وفور یا حسن بن علی

 

ای شرف اهل دین پناه اهل یقین

مرقد پاکی اولان مطاف روح الامین

محبّتی شیعیه حشریده حصن حصین

شافع یوم نشور یا حسن بن علی

 

بیر بیله شأنیله ای ولی ذات احد

چوخلی جفالر سنه گوردی روا معتمد

ظاهر ایدوب کینه‌ی قلبین او کان حَسَد

ایلدی چوخ ظلم زور یاحسن بن علی

 

زهر ویروبدور سنه آخر او کینه مآب

آتش زهر جفا قلبیوی ایتدی کباب

قالدی اورکده الون سسلدون هی آب‌آب

گتدیلر آب طـهور یا حسن بن علی

 

سو ایچوب اولدون شهید ایتدیله غسل و کفن

جسمیوی دفن ایتدیلر قالمادی یرده بدن

جدّون حسینی ولی اولمادی بیر دفن ایدن

قالدی یر اوستونده عور یاحسن بن علی

 

اونداکی زینب گوروب قارداشینی بی کفن

نه الی وار نه باشی یاره لی بی پیرهن

سسلدی ایوای حسین اُلموری زینب ندن

ایتدی منایـــای گور یا حسن بن علی

 

«جابری» شاعر دگل گدادی زار و حزین

معردی تقریر ایدور امیدیلن دل غمین

بسان ران ملخ عرضه ایدور شرمگین

پیش سلیمانه مور یا حسن بن علی

 

 حاج محمّد تقی جابری

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 3296

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

ساقی آمد تا کند از بهر مستان ساغری

پر کند پیمانه ها را از شراب داوری

 

اهل دل را دلبر آمد از برای دلبری

یاور حُسن خداداد امام عسکری

 

جلوه گر شد بر سر بازار عشق حیدری

صد هزاران یوسُف مصری ز جان شد مشتری

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

ساقی آمد تا کند از بهر مستان ساغری

پر کند پیمانه ها را از شراب داوری

 

اهل دل را دلبر آمد از برای دلبری

یاور حُسن خداداد امام عسکری

 

جلوه گر شد بر سر بازار عشق حیدری

صد هزاران یوسُف مصری ز جان شد مشتری

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

ساقیا امشب بیا پند منادی گوش کن

ساغر لب های ما با باده هم آغوش کن

 

نیش ها را با می حبّ ولایت نوش کن

آتش اندوه و غم در سینه ها خاموش کن

 

شادی و شور و شعف را تک سبو بر دوش کن

یار آمد یاریش با بنگ نوشانوش کن

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

تا جمال عالم آرای حسن تابنده شد

زهره ی شمس و قمر از روی او شرمنده شد

 

عسکری آمد به دنیا دین حق پاینده شد

جان به جسم مرده ی عالم دمید و زنده شد

 

قلب زهرا شاد و لب های علی پرخنده شد

زانکه این زیبا پسر در سنگر آینده شد

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

هستی بود و نبود از نعمت بودش بود

عزّت دین خدا گنجینه ی جودش بود

 

تار و پود زندگی از تار و از پودش بود

خطّ و مشی زندگی آئین محمودش بود

 

زیور مهد جهان مهدی موعودش بود

عالمی غرق شعف در شام مولودش بود

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

نام نیکویش حسن، خُلقش حسن، خویَش حسن

قدّ دلجویش حسن، رویش حسن، مویش حسن

 

نرگس مستش حسن، طاق دو ابرویش حسن

بخشش دستش حسن، خاک سرکویش حسن

 

غنچه ی لعل لب و آن عطر خوش بویش حسن

جذبه ی اندیشه و مفتاح نیرویش حسن

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

مهدی او باده ی عزّت به ساغر می کند

زیر و رو بنیاد کاخ هر ستمگر می کند

 

عدل و دادش مُلک هستی را مسخّر می کند

بررسی پرونده ی مظلومه مادر می کند

 

ثانی نامرد را محکوم کیفر می کند

بارور با یک نگاهش نخل بارور می کند

 

کز جهادش زنده او آئین احمد می کند

حفظ قرآن از محمّد تا محمّد می کند

 

ژولیده نیشابوری

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 3295

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

ای درود از داورت، بر جمال داوری

ای به خیل انبیات جز محمّد سروری

 

رتبـه‌ات بالاتـر از رتبـه ی پیغمبـری

ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری

 

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

ای رخت آیینـه ی چارده خورشید نور

 

صـد کلیـم‌الله را طورِ نـور و نور طور

منجی کل وجود کرده از صلبت ظهور

 

نام نیکویت حسن چشم و چراغ حیدری

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

 

خرم از رویت وجود روشن از نورت فضا

نجـل پـاک فاطمه نـور چشم مـرتضی

 

حضرتت دوم حسن سومیـن ابن‌الـرضا

محو خورشید جمالت مهر و ماه و مشتری

 

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

انبیـا مشتـاق تـو اولیــا دلبـــاخته

 

در مـه رویت خدا عکس خود انداخته

هیچکس قدر تو را جز خدا نشنـاخته

 

آری آری قدر گوهر را که داند گوهری

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

 

از خـدا و انبیــا بر تن و جانت درود

آسمانی‌هـا برنـد بر سر جانت درود

 

نجل هادی هستی و هادیِ کلِّ وجود

می‌کند ماه جمالت تا ابد روشنگری

 

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

جلـوه ی «الله و نــور» در نجوم ظاهره

 

بر تو و مهدی سلام از بتـول طاهره

کعبـه اهـل دلـی در زمین سامره

 

ای ز شهر سامرایت بر خلایق رهبری

عید میلادت مبارک یا امام عسکری

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسکری (ع) 3294

در مدح امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

ای به حق مقتدا ایها العسکری

ای ولیّ خدا ایها العسکری

 

شمع جمع همه یوسف فاطمه

زاده ی مرتضی ایها العسکری

 

ماه رویت حَسن، خُلق و خویت حسن

حُسن سر تا به پا ایها العسکری

 

هم تو خیر العباد هم تو باب المراد

هم تو ابن الرضا ایها العسکری

 

هم سپاهت ملک، هم مطیعت فلک

هم به حکمت سما ایها العسکری

 

یابن خیر الوری سامرایت مرا

کعبه و کربلا ایها العسکری

 

تو به ارض و سما، تو به اهل ولا

تو به خلق خدا، هادی و رهبری

 

چشم بد از تو دور، نورالانوار طور

دُر دَه بحر نور، بحر یک گوهری

 

تو به زهرا ثمر تو به هادی پسر

تو به مهدی پدر، تو به حق محوری

 

یوسف فاطمه، عرش را قائمه

تو ز وصف همه، بهتر و برتری

 

هم رضا طینتی، هم علی صولتی

هم نبی خصلتی، هم خدا منظری

 

روز میلاد تو، پَر زند یاد تو

دل سوی سامرا ایها العسکری

 

مظهر حلم حق، مخزن علم حق

معدن حکمتی سیدی یا حسن

 

جلوه ی کبریا، وارث انبیا

حاصل عترتی، سیدی یا حسن

 

به جلالت درود، به جمالت درود

که خدا طلعتی، سیدی یا حسن

 

آیت محکمه، تو پناه همه

عالم خلقتی، سیدی یا حسن

 

هم امام امم، هم سپهر کرم

هم یم رحمتی، سیدی یا حسن

 

در زمین و زمان می برند انس وجان

بر درت التجا ایها العسکری

 

حُسن حی صمد، وصف تو بی عدد

مهدیت تا ابد منجی عالم است

 

ای ولی خدا، ای چراغ هدی

وصف و مدح تو را، هرچه گویم کم است

 

دل محیط غمت، دیده ها مقدمت

زنده از یک دمت، صد مسیحا دم است

 

مهر تو یا حسن جان جانم به تن

سینه ی پاک من آیتی محکم است

 

روح تقدیم تو، قلب تسلیم تو

بهر تعظیم تو چرخ گردون خم است

 

به تو نازد رسول، به تو بالد بتول

به تو بخشد خدا ایها العسکری

 

تو صراط اللّهم، تو چراغ رهم

رو به هر سو نهم قبله ام روی تو است

 

اشرف الانبیا، خاتم الاوصیا

آن ثنا خوان تو، این ثناگوی تو است

 

 

بر درت سائلم، کی شود شاملم

کز بهشت دلم، بشنوم بوی تو

 

گفتگویم تویی، آرزویم تویی

آبرویم تویی، ای دلم سوی تو

 

یا اباالمنتظَر، مرغ دل تا سحر

می زند بال و پر، بر سر کوی تو

 

سیدی «میثمم»، مهر تو همدمم

از تو گویم ثنا ایها العسکری

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 3293

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

می وزد طرفه نسیمی که دم روحانیست

همه جا جلوه یار و همه جا نورانیست

 

شب وجد و شب شادی شب مدحت خوانیست

هشتمین روز همایون ربیع الثانیست

 

از محیط عظمت گوهر زهرا آمد

البشاره حسن دیگر زهرا آمد

 

آمد از برج ولایت قمر یازدهم

یا ز دریای امامت گهر یازدهم

 

یاز سینای نبوت شجر یازدهم

حجت یازدهم دادگر یازدهم

 

خرم این گلشن توحید و گل یاسمنش

می برد دل زهمه حسن حسن در حسنش

 

کبریا وجه و نبی صورت و حیدر سیرت

حسنی حسن و حسینی دم و زهرا عصمت

 

یازده ماه به یک آینه در یک صورت

عجبا یک پسر و این همه مجد و عظمت

 

خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک

گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک

 

این پسر کیست که پیر خردش خاک در است

به خدا از همه خوبان جهان خوبتر است

 

این پسر آینه طلعت خیر البشر است

بشنوید این پدر حجت ثانی عشر است

 

صلوات همه بر ماه جمال پدرش

پدر و مادر من باد فدای پسرش

 

عسکر او ملک و حوری و جن و بشرند

پرتویی از رخ او اختر و شمس و قمرند

 

خلق عالم به گدایی درش مفتخرند

همه خوبان جهان منتظر منتظَرند

 

منتظر کیست همان حجت ثانی عشر است

یوسف فاطمه مهدی خلف این پسر است

 

این پسر والی شهر قدر و ملک قضاست

این پسر عیسی جان با نفس روح فزاست

 

این پسر شافع و فریاد رس روز جزاست

این گل باغ علی بن جوادبن رضاست

 

روز حق حسن نبی بازوی حیدر دارد

آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد

 

اهل معنی ولی ذوالمننش می خوانند

اختران جمله مه انجمنش می خوانند

 

عارفان واقف سر و علنش می خوانند

پای تا سر هه حسن حسنش می خوانند

 

سرو قد ماه جبین گلرخ و شیرین دهن است

حسن است این حسن است این حسن است این حسن است

 

دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش

مهر افتاده به خاک قدم زوارش

 

همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش

همه جا سامره با یاد گل رخسارش

 

ملک پهناور هستی به قدومش گلشن

دیده حضرت هادی به جمالش روشن

 

ای دل اهل ولا زائر سامرایت

کعبه خلق جهان روی جهان آرایت

 

حسن و حسن ز پا تا سر و سر تا پایت

فرش از بال ملائک حرم زیبایت

 

ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت

شود آیا که برم سجده به خاک حرمت

 

کیستی تو پسر فاطمه زهرایی

نبوی خلق و علی خوی و حسن سیمایی

 

جلوه سیزدهم یازدهم مولایی

حسن عسگری و گوهر ده دریایی

 

مکتبت بندگی و دوستی ات هم عهدی است

پدرت هادی و فرزند عزیزیت مهدی است

 

من کیم بنده آلوده دربار توام

گنهم کرده گرفتار و گرفتار توام

 

با دو دست تهی خویش خریدار توام

چه کنم تو گل من هستی و من خار توام

 

دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی

بپذیری و بخوانی و جوابم نکنی

 

نگهی بر من و بر دیده گریانم کن

نظری بر دل و بر حال پریشانم کن

 

غرق عصیانم،غرق یم غفرانم کن

بلکه با خاک درت پاک ز عصیانم کن

 

هرکه ام هر چه بدم میثم این در گاهم

ذاکرم ذاکر اولاد رسول اللهم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن عسکری (ع) 3292

در مدح امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

گدای کوی تو آقاست یا اباالحجه

که زیر سایۀ مولاست یا اباالحجه

 

نگفته ، حاجتِ دل را برآوری آقا

ز بسکه لطف تو با ماست یا اباالحجه

 

به خوان نعمت تو انبیاء بنشستند

که دست جود تو غوغاست یا اباالحجه

 

هزار حاتم طایی گدای سفرۀ تو

که سفره دار تو یکتاست یا اباالحجه

 

که گفته گوشۀ تبعید فیض جاری نیست

کرامت تو ز بالاست یا اباالحجه

 

بهارها همه دم صحبت از گُلت دارند

گُل تو یوسف زهراست یا اباالحجه

 

هزار یوسف مصری غلام یوسف تو

دَمَت هزار مسیحاست یا اباالحجه

 

خبر دهند به اردوی سوگوارانت

بساط ناله مهیّاست یا اباالحجه

 

صدای نالۀ مهدی بگوش می آید

که نور چشم تو تنهاست یا اباالحجه

 

عزای غربت تو بوی مجتبی دارد

دلت کرانۀ غمهاست یا اباالحجه

 

مخور که زهر جفا در طعام می ریزند

کنار سفره ات اعداست یا اباالحجه

 

فراق و غربت و تبعید و رنج ، قوط تو شد

که غصه یار تو مولاست یا اباالحجه

 

هنوز یار نداری که یاری تو کند

که از مزار تو پیداست یا اباالحجه

 

شکسته باد نظامی که حرمت تو شکست

مزار تو همه دلهاست یا ابالحجه

 

هزار گنبد تابان به مرقدت روشن

که فرشت عرش معلّاست یا اباالحجه

 

ملائک حرمت با وقار می گویند:

که کربلای تو اینجاست یا اباالحجه

 

حاج محمود ژولیده

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 3291

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

زمین چشم تماشا شد امام عسکری آمد

بهشت آرزوها شد امام عسکری آمد

 

هوای سامره گلپوش از عطر نفس هایش

گل ایمان شکوفا شد امام عسکری آمد

 

سروش هاتف غیبی بشارت داد "هادی" را

گره از کار دل وا شد امام عسکری آمد

 

حسن خویش حسن رویش حسن بویش حسن مویش

تمام حسن پیدا شد امام عسکری آمد

 

چنان پیچید در صبح ازل گلبوی لبخندش

که عقل از شوق، شیدا شد امام عسکری آمد

 

صفا دارد سرور اهل دل در عالم معنا

بساط سور بر پا شد امام عسکری آمد

 

تجلی کرد در برق نگاهش هیبت حیدر

طلوع مهر زهرا شد امام عسکری آمد

 

صدای پای او در کوچه باغ زندگی پیچید

حضورش عالم آرا شد امام عسکری آمد

 

زمان، امشب ((کمیل)) از شوق سر از پای نشناسد

که  خلقت  باز معنا شد امام عسکری آمد

 

 کمیل کاشانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت  امام حسن عسکری (ع) 2917

در ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

 

بده ساقی به میخواران ز می پیمانه ای دیگر

که از عشق حسن واشد در میخانه ای دیگر

 

جهان پوشیده بر تن خلعت شاهانه ای دیگر

به ریحانه خدا داده گُل ریحانه ای دیگر

 

برای بردن دل آمده جانانه ای دیگر

به شمع آفرینش او بود پروانه ای دیگر

 

که از یمن قدومش جاودانه دین احمد شد

از او پیدا به عالم مهدی آل محمّد شد

 

قدم در مُلک هستی زد خداگوئی خداجوئی

حسن اسمی، حسن حصنی، حسن خلقی، حسن خوئی

 

حسن چشمی، حسن دستی، حسن حُسنی، حسن روئی

حسن درسی، حسن مشقی، حسن خطّی، حسن موئی

 

حسن وضعی، حسن رسمی، حسن عشقی، حسن کوئی

حسن قدری، حسن صدری، حسن فکری، حسن بوئی

 

که از یمن قدومش جاودانه دین احمد شد

از او پیدا به عالم مهدی آل محمّد شد

 

رسالت را بود افسر، ولایت را بود مظهر

اصالت را بود محور، امامت را بود جوهر

 

دلالت را بود لنگر، هدایت را بود رهبر

صداقت را بود زیور، حراست را بود عسکر

 

قضاوت را بود منبر، عدالت را بود داور

کرامت را بود دریا، سخاوت را بود گوهر

 

که از یمن قدومش جاودانه دین احمد شد

از او پیدا به عالم مهدی آل محمّد شد

 

نبی خصلت، علی خلقت، حسن سیرت، حسین صورت

سیادت را بود وارث، عبادت را بود زینت

 

به علم باقری عالِم، به فقه جعفری نصرت

به صبر موسوی صابر، رضا مهر و تقی فطرت

 

جوادی جود در بخشش، چو هادی مظهر رحمت

به عالم شهره ی آفاق باشد عسکری شهرت

 

که از یمن قدومش جاودانه دین احمد شد

از او پیدا به عالم مهدی آل محمّد شد

 

به صحرا او بود حاصل، به دریا او بود ساحل

بود حلّال هر مشکل، به خلقی لطف او شامل

 

ز جمعی می ستاند جان، ز فوجی می رباید دل

رسالت شد از او راسل، ولایت شد از او واصل

 

امامت شد از او کامل، عدالت شد از او حامل

از آن حُسن خدادادش شود دیوانه هر عاقل

 

که از یمن قدومش جاودانه دین احمد شد

از او پیدا به عالم مهدی آل محمّد شد

 

ژولیده نیشابوری

در ولادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 2405

در ولادت امام حسن عسکری (ع)

 

الا که موسم شادی و همدلی آمد

زمان ناد علیاً سینجلی آمد

زمین سامره را سینه منجلی آمد

دهم ولی خداوند را ولی آمد

که دومین حسن از چهارمین علی آمد

بر آن علی به گل روی این حسن صلوات

 

ولّی ذات خدا شاه انس و جان است این

جهان جان نه، که حان همه جهان است این

چراغ اهل زمین ماه آسمان است این

به جسم شرع و تن اهل دین روان است این

امام ما پدر صاحب الزمان است این

بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات

 

چراغ دیده رخ دلربای این پسر است

تمام عالم خلقت برای این پسر است

چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است

دل شکسته دلان آشنای این پسر است

سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است

به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات

 

وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی

نیافریده خداوند همچو او حسنی

خوشا زبان و خوشا منطق و لب دهنی

که در ثنای وجودش برآورد سخنی

به یاد رویش هر جا که هست انجمنی

سزد که خلق فرستد بر انجمن صلوات

 

سلام خلق و درود خدا به جان و تنش

فدای لیلة میلاد و صبح آمدنش

جمال آینة ذات حیّ ذوالمننش

به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش

وجود مهدی موعود سرو نسترنش

به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات

 

ز پرده چهره چو بی‌پرده همچو ماه نمود

دل امام دهم را به یک کرشمه ربود

شهادتین ز لبهای جانفزاش سرود

به فاطمه به علی بر ائمه گفت درود

سپس بخواندن قرآن دهان چو غنچه گشود

به آیه آیه قرآن بر آن دهن صلوات

 

خدا ستوده به قرآن خود عیان او را

رسول خوانده امام جهانیان او را

ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را

پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را

نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را

بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات

 

الا که حجّت ذات خدای دادگری

ز سروران جهان تا جهان بپاست، سری

سران خلق سراسر ستاره تو قمری

به فاطمه پسری و به مهدیش پدری

ز وصف خوبتران زمانه خوبتری

به حضرت تو ز دادار ذوالمنن صلوات

 

سلام باد به جان و درود بر بدنت

روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت

هزار موسی عمران به طور هم سخنت

نشان بوسه داود بر لب و دهنت

گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت

تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات

 

به وصف توچه توان گفت کس که خود حسنی

به شهر سامره و باغبان هر چمنی

قسم به حق خدا ز وصف منی

نکوتر از گل توصیف و برتر از سخنی

تو خود به گلشن توحید باغ یاسمنی

به لاله رخت از باغ یاسمن صلوات

 

ز آب جوی تو خضر وجود رخ شوید

به شوق کوی تو پیر طریق ره پوید

زمان به گردش خود گردد و تو را جوید

بهشت لالة خود از دم تو می‌بوید

ز زلف پز شکنت عطر تازه می‌روید

به عطر تازه آن زلف پر شکن صلوات

 

خوشا دلی که بود باغ جنّت غم تو

خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو

دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو

سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو

ثنای تو است نه تنها به نظم «میثم» تو

تورا ز پیر و جوان و زمرد و زن صلوات

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت امام حسن عسگری (ع)  42

 ولادت امام حسن عسگری (علیه السلام) 

 

ای زحسنت عیان جلوه ی داوری

طلعت احمدی صولتت حیدری

 

بر تنت نارسا خلعت سروری

دیو و حور و ملک جنّ و انس و پری

 

جمله در محضرت گرم فرمان بری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

ای زرخ داده نور بر مه و آفتاب

نجل ختم رسل زاده ی بوتراب

 

پیش تر از سؤال داده ما را جواب

دُرّ ده بحری و بحر یک دُرّ ناب

 

که بر آن دَه کند دُرّ تو گوهری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

سینه ات مخزن سرّ سَروِ علن

والد حضرت حجّة بن الحسن

 

من کجا مدح تو تو کجا مدح من

مهر هر آسمان ماه هر انجمن

 

در تمام وجود کرده روشنگری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

خال و خطّت حسن خُلق و خویت حسن

خُلق و خویت حسن ماه رویت حسن

 

ماه رویت حسن عطر و بویت حسن

عطر و بویت حسن گفتگویت حسن

 

داده از هر حَسن خالقت برتری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

چارده آینه روی زیبای تو

عطر مهدی دمد از نفس های تو

 

در دل ما بود چون خدا جای تو

سوره ی قدر و نور نقش سیمای تو

 

نور حسن تو را مشتری مشتری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

خلق، در سایه و حقّ ثنا گسترت

هم ملک عسکرت هم بشر لشکرت

 

بر گرفته چو جان سامره در برت

صورت و سیرت احمد و حیدرت

 

ای دُرِ احمدی ای گل حیدری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

فیضت از سامره شامل عالم است

گفته هایت مدام آیت محکم است

 

سایه ات بر سر عالم و آدم است

گوهر مدح خلق در ثنایت کم است

 

وصف تو باید از منطق داوری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

قدسیان خادم آستان تواند

عرشیان طایر بوستان تواند

 

عارفان بنده ی دوستان تواند

زاهدان لاله ی گلستان تواند

 

مهر و مه را بود بر درت اختری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

ماه رویت برد جلوه از ده امام

بر تو و مادر و جدّ و بابت سلام

 

بی تو طاعت هدر بی تو جنّت حرام

با تو قرآن درست بی تو دین ناتمام

 

مکتبت مکتب معرفت پروری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

مهدی فاطمه از تو یک یاسمن

هادی اهل بیت بر لبت بوسه زن

 

نورت از سامره هادی مرد و زن

در جهان و جنان در زمین و زمن

 

کثرت خیر تو می کند کوثری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

گر چه عمرت همه حبس و تبعید بود

کار تو دم به دم نشر توحید بود

 

نور علمت مدام با اساتید بود

منطقت علم را مُهر تأیید بود

 

لشگر دانشت در جهان گستری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

ای تولاّی تو دین و آیین من

مهر تو خوشتر از جان شیرین من

 

روح پاک دعا ذکر آمین من

کلّ ایمان من همه ی دین من

 

"میثم" از وصف تو می کند دلبری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری 

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه