در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5633

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته

مادرت را باز در هول و ولا انداخته

 

کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب

در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته

 

پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای

خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته

 

رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود

زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته

 

تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست

تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته

 

جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده

ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته

 

شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»

گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5605

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

خون می‌چکد ز دیده‌ی در خون‌شناورم

در بهت چشم‌های گهربار مادرم

 

 سوز عطـش به ریشه‌ی من تیشه می‌زند

خشکیده شاخه‌های بلند صنوبرم

 

در انتهای مغرب رنگ کبود رفت

خورشید پر فروغ جمال منورم

 

از هرم زهر و معجزه‌ی لخته‌های خون

یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم

 

تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد

تفتیده کوره‌ای شده گرمای بسترم

 

با هر نفس تمام تنم تیر می‌کشد

چشم‌انتظار قطع نفس‌های آخرم

 

در لحظه‌های  آخر عمرم هوایی‌ام

افتاده شور کرببلا باز در سرم

 

این آرزوی لحظه‌ی جان‌دادن من است

با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح امیرالمومنین حضرت علی (ع) 5024

در مدح حضرت علی (علیه السلام) 

 

تا علی هست با نسب تر نیست

صحبت از جانشین دیگر نیست

هیچ کس با علی برابر نیست

مرد میدان سخت خیبر نیست

دست بالای دست حیدر نیست

 

تکیه ی بر تخت کبریا داده

به جنون درس ابتلا داده

اذن افشایِ راز را داده

در ازل دست با خدا داده

دست بالای دست حیدر نیست

 

تیغِ طوفان سوار می گوید

قبضه ی کهنه کار می گوید

فاتح کارزار می گوید

تا ابد ذوالفقار می گوید

دست بالای دست حیدر نیست

 

نه فقط ذوالفقار می گوید

کعبه با افتخار می گوید

عاشقی روی دار می گوید

قنبر شهریار می گوید

دست بالای دست حیدر نیست

 

خسته از فتنه ها نشد جنگید

فارغ از روح و کالبد جنگید

تا که جان داشت،تاکه شد،جنگید

با نود زخم در اُحُد جنگید

دست بالای دست حیدر نیست

 

این مثل از زبان اغیار است

دست بالایِ دست بسیار است

شرح نقدش، هزار طومار است

شک نکن! عالمی خبر دار است

دست بالای دست حیدر نیست

 

در نجف، گبر و صوفی و هندو

مست از لا اله ألا هو

چه بگویم از آن خَم ابرو

می شود دست دشمنانشرو

دست بالای دست حیدر نیست

 

باغ در چنگ خاروخس افتاد

برق تیغش پیِ هرس افتاد

سر به سر، سر به پیش و پس افتاد

ملک الموت از نفس افتاد

دست بالای دست حیدر نیست

 

فارغ از قیل و قال می گویند

نطفه های حلال می گویند

مستند، با مثال می گویند

از «بحار» و «خصال» می گویند

دست بالای دست حیدر نیست

 

 وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع) 4774

در مدح حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام)

 

در مدح تو باید که ببندیم دهان را

وقتی که بریدند ادیبانه زبان را

 

ای آینه ی حسن خدا، یوسف مصری

با آمدنت تخته کند زود دکان را

 

بازار سر زلف تو از بس که شلوغ است

انگشت به لب کرده زلیخا صفتان را

 

وصف مژه ها و خم ابروت مرا کشت

زحمت نده صیاد دگر تیر و کمان را

 

با تکه کلافی به وصال تو رسیدم

زهرا به حسابم زده این سود کلان را

 

تا سفره ی احسان کرم خانه تان هست

سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را

 

زرتشت مسلمان شده ی چشم خمارت

انداختی از چشم همه دیرمغان را

 

ما بهتر از این روضه، بهشتی نشناسیم

بهتر که بچسبیم همین نقد جهان را

 

با طشت نگو، کوچه ی غم خون جگرت کرد

ترسم که به زینب برساند جریان را...

 

وحید قاسمی

حضرت ابوالفضل العباس (ع) 2431

حضرت ابوالفضل (علیه السلام)

 

آب می خواهم اب خیمه ها پر شده از تشنگی و رنج و عذاب

ای عمو آب چه شد غیر شرمندگی عباس ندادست جواب

دختری مشک آورد مشک آورد و دنیا سرش گشت خراب

 

به دل دشمن زد قول دادست عمو تا که بیاید با اب

قول دادست عمو روی حرفش همه ی اهل حرم کرده حساب

 

ظهر عاشورا شد علم افتاد و زمین قائله ای بر پا شد

علم افتاد زمین و از آن لحظه دگر باب جسارت وا شد

 

نیزه ای بالا رفت و چه دشوار میان دو سه نیزه جا شد

دوره کردند او را سر این که چه کسی سر ببرد دعوا شد

 

یا اخا را تا گفت پسر ام بنین هم پسر زهرا شد

ساعتی بعد حسین در سرا شیبی گودال تک و تنها شد

 

شعر غرق گله است پایه زن های حرم خسته و پر آبله است

زیر تیغ خورشید سر عباس به نی سایه ی این قافله است

 

دختری سیلی خورد چون که بین سر و او چند قدم فاصله بود

روضه ی شعر اینجاست نیزه دار سر عباس چرا حرمله است

 

وحید قاسمی

خروج از مکه 2097

خروج از مکه

 

آقا چه شد كه حج شما نيمه كاره ماند

شبهاي شهر مكه چرا بي ستاره ماند

 

بار سفر مبند، دلم شور مي زند

گويا قيامت است،مَلك صور مي زند

 

من خواب ديده ام، سرتان را به ني زدند

گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِي زدند

 

ديدم نسيم شانه به گيسوت مي زند

مَرهم به زخم گوشه ي ابروت مي زند

 

اينجا بمان كه حرمت كعبه تويي حسين

آقا مرو، كه عزت كعبه تويي حسين

 

حالا كه مي روي سفري پرخطر حسين

پس لااقل سه ساله ي خود را مبر حسين

 

پاشيدم آب پشت سر محمل رباب

با ظرف اشك ديده ي خونين جگر حسين

 

اين ساربان به درد مسيرت نمي خورد

يك ساربان اهل نظر را ببر حسين

 

او نقشه ها كشيده كه دور وبر شماست

چشمش مدام خيره به انگشتر شماست

 

با بردنش نمك به جگر مي خورد حسين

شش ماهه ي تو زود نظر مي خورد حسين

 

با اينكه مست ذكر خوش يارب توأم

اما هنوز مضطرب زينب توأم

 

يعقوب چشم آينه ها پير مي شود

اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود

 

دارد ز ديده قافله ات دور مي شود

كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال حضرت رقیه (س) 2028

زبانحال حضرت رقیه (سلام الله)

 

شناخت چشم تر عمه این حوالی را

شناخت تك تك این قوم لا ابالی را

 

چقدر خون جگر خورد مرتضی شب ها

ز یادشان ببرد سفره های خالی را

 

هنوز عمه برایم به گریه می گوید

حكایت تو و آن فصل خشكسالی را

 

نمی شود كه دگر سمت معجرش نروی؟

به باد گفته ام این جمله ی سوالی را

 

عطش به جای خودش، كعب نی به جای خودش

شكسته سنگ ملامت دل سفالی را

 

دلم برای رباب حزینه می سوزد

گرفته در بغلش كودك خیالی را

 

شبیه مادرتان زخمی ام، زمین گیرم

بگو چه چاره نمایم شكسته بالی را؟

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام حسین (ع) 1603

حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

در دایره ی عشق گرفتار حسینم

حیران شده ی چرخشِ پرگار حسینم

 

فریاد زند چاک گریبانِ جنونم

عمری ست که منصورم و بر دار حسینم

 

انگشت نمایِ همه ی رهگذرانم

دیوانه ی زنجیری بازار حسینم

 

خوشبخت ترینم که نیازم به کسی نیست

من ریزه خوره سفره ی دربار حسینم

 

در زندگی ام واسطه ی فیض الهی ست

من تا ابد الدهر بدهکار حسینم

 

فردایِ قیامت همه سرگشته، ولی من

آسوده میان صفِ زوار حسینم

 

در باغ جنان از کرم حضرت زهرا

همسایه ی دیوار به دیوار حسینم

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) 220

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السّلام)

 

 چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است

 

می توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است

 

آیه ها می چکد از لعل لبش

گریه اش لحن خوش ترتیل است

 

بال فطرس شده گهواره ی او

سایه بانش پر جبرائیل است

 

علوی زاده ای از نسل خلیل

این پسر کنیه اش اسماعیل است

 

خنده اش روح غزل های بهار

خنده اش شعر پر از تمثیل است

 

عرشیان سر خوش آهنگ و طرب

تار و دف در کف اسرافیل است

 

ریسه آویخته از عرش به فرش

این هنرمندی میکائیل است

 

مات و مبهوت ملائک دیدند

خنده ای بر لب عزرائیل است

 

رونقی داده به بازار شعف

حجره ی غصه و غم تعطیل است

 

صدقه می دهد امشب آقا

دست هر حور و ملک زنبیل است

 

چه صف طول و درازی دارند!

آخرین کس ته صف هابیل است

 

هاتفی گفت به ارباب بهشت

پسرت مایه ی فخر ایل است

 

وقت کوچ است، برو قافله دار

نفرات سفرت تکمیل است

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه