حضرت امام حسین (ع) 5515

حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

هرکه را مهرتوای دوست عطایش نکنند

عاشق وشیفته ی کرب وبلایش نکنند

 

پای میزان قیامت چه تهی دست بود

آن که را گوهر مهرتو عطایش نکنند

 

به حریم تو که شد کعبه مقصود قسم

دل بی عشق تورا قبله نمایش نکنند

 

به حرمخانه ی عشق تو کجا ره یابد

هرکه را درره تو آبله پایش نکنند

 

کی غنی می شود ای دوست دل مسکینم

بردر خانه ی تو گرکه گدایش نکنند

 

هرکه امروز نبندد کمرخدمت تو

به جزا با نظر لطف صدایش نکنند

 

دل اگرنیست گرفتار کمند غم تو

روز محشر زغم وغصه رهایش نکنند

 

همه ی عمرطلب کرد «وفایی» زخدا

که زدرگاه تو یک لحظه جدایش نکنند

 

سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) 5446

در ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله) و

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)

 

امشب دوگل دمیده در مکه و مدینه؟

یا سر زده سپیده در مکه و مدینه

 

مرغان نغمه‌خوان باغ بهشت خواندند

امشب دو گل دمیده در مکه و مدینه

 

ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحمت

بر خاکیان وزیده در مکه و مدینه

 

چشم ملائک حق جز شور و شادمانی

چیزی دگر ندیده در مکه و مدینه

 

یزدان بر آسمان علم و رسالت خود

خورشید آفریده در مکه و مدینه

 

یک‌سو نبی اکرم یک‌سو امام صادق

اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه

 

از آن دو پیک رحمت عرش خدای رحمان

حمد خدا شنیده در مکه و مدینه

 

با یک مرام و ایده حق امشب آفریده

دو رهبر عقیده در مکه و مدینه

 

از بس دلم هوائی شد در هوای آنها

مرغ دلم پریده در مکه و مدینه

 

با سائلان بگوئید دست کرامت حق

خوانی بزرگ چیده در مکه و مدینه

 

خنده نشست بر لب تا ای «وفائی» از عرش

گفتند گل دمیده در مکه و مدینه

 

 سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات امیرالمومنین حضرت علی (ع) 4886

در احوالات حضرت علی (علیه السلام)

 

سلام ما به علی و نماز آخراو

به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او

 

سلام ما به علی و به عدل و ایمانش

سلام ما به رخ غرق خون و منبراو

 

سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد

سلام ما به رخ غرق خون اطهراو

 

سلام ما به پریشانی حسین وحسن

سلام ما به دل پُر زآه دختراو

 

سلام ما به نفس های نفس پیغمبر

سلام ما به فروغ نگاه آخر او

 

سلام ما به غمی کز مدینه دارد او

سلام ما به ملاقات او و همسراو

 

چوخاک اوست سزای ابوذر ومقداد

فتاده است «وفائی» به خاک قنبراو

 

سیدهاشم وفایی

در ولادت حضرت امام حسین (ع) 4340

در ولادت حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

اى دل دوباره قلب ما را شاد كردند

مرغ دل ما را زغم آزاد كردند

 

گفتند ميلاد امام عاشقانست

زين مژده خيل عاشقان را شاد كردند

 

وقتى شكوفا شد گل رويش ملائك

جشن طرب برپا در اين ميلاد كردند

 

امشب خطيبان فلك بر منبر نور

در وصف و مدحش خطبه ‌ها ايراد كردند

 

وارستگان عشق با نور ولايش

بنيان عشق و معرفت بنياد كردند

 

از تابش مهر هدايت بود از اول

گم كرده راهان را اگر ارشاد كردند

 

هر كس چو فطرس روى بر اين آستان كرد

او را ز بند درد و غم آزاد كردند

 

بوسيد تا زير گلويش را محمد

قدوسيان از كربلايش ياد كردند

 

آن دم كه زهرا بر حسينش گريه مى ‌كرد

پيغمبر و حيدر ورا امداد كردند

 

قنداقه‌ اش را تا خدا بردند و در عرش

خاصان درگاه خدا را شاد كردند

 

روزى كه او را باز هم بر عرش بردند

كروبيان ناله كنان فريادكردند

 

يك قطره از درياى وصف او نگفتند

هر چه ((وفائى)) شاعران انشاء كردند

 

وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت ام البنین (س) 4158

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

با آه آه خویش پُلی تا فلک زدی

آتش به جان و هستی خیل ملک زدی

 

ای بانوی مقدس گلخانۀ علی

تکیه ز قدر و منزلتت بر فلک زدی

 

دیدی که خالص است ابوالفضل ناب تو

وقتی عیار گوهر خود را محک زدی

 

با نالۀ حسین حسینت گریستی

بر زخم های جان و دل خود نمک زدی

 

با زینب و رباب در این خلوت غریب

خیمه به پاس سوگ و غمی مشترک زدی

 

از تو قیام گریه به پا شد، که در بقیع

ناله به وارثان زمین فدک زدی

 

بس کن«وفایی» از غم این شرح جانگداز

بار دگر شراره به جان ملک زدی

 

سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت زینب کبری (س) 4074

در ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

بازاعجازآفرین درخلقتش اعجازکرد

برهمه خلق جهان ازخلقت خود نازکرد

 

بانسیم مهرخود،درگلشن پُرنور وحی

غنچه ای بارنگ وبوی یاس عصمت بازکرد

 

زینت دامان زهرا کردتااین غنچه را

باغ هستی را ازاو،آئینه دار رازکرد

 

چشم زینب رابه چشمان حسین خودگشود

هردو رابا یک تبسّم مظهر اعجاز کرد

 

در بهشت سبز عصمت ،پیش چشم باغبان

زندگانی را کنار لاله ها آغازکرد

 

نورمی بارد ، زبس ازآفتاب نام او

نام اورا جبرئیل ازآسمان آوازکرد

 

ازهمان روزنخستین این همای صبروحلم

تا افق های بلند بندگی پروازکرد

 

مکتب تقواوعصمت، این بلورنوررا

درحضورنورمُطلق، بنده ای ممتازکرد

 

دردل دریائیش غم قطره قطره جمع شد

چشم اورا چون صدف پیوسته گوهرسازکرد

 

درسرشت غرق نورش دردوغم گرریشه کرد

دردخودرا باخدای خویشتن ابرازکرد

 

بعد عاشورا همین بانودرآفاق جهان

نغمۀ سرخ حسینی راطنین اندازکرد

 

شکرلله بانسیم رحمت خود،کردگار

درمدیح او«وفایی»راسخن پردازکرد

 

 سیدهاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات حضرت امام رضا (ع) 3195

احوالات حضرت امام رضا (علیه السلام)

 

آمداز راه وکشیده است عبا را به سرش

وای از سینۀ سوزان و ودل شعله ورش

 

همچو شمعی که بسوزد زشرر آب شود

آب کرد آتش آن زهر زپا تا به سرش

 

حجره اش بسکه غم انگیز وملال آور بود

گرد غم بود که می ریخت زدیوار ودرش

 

گاه درزیر لبش ذکرخدا می گوید

گاه سوی درحجره است خدایا نظرش

 

هم جواد آمده بالین رضا هم زهرا

هم پسر سوخته هم مادر خونین جگرش

 

پیش مادر نبود طاقت برخاستنش

زیر بار غم واندوه خمیده کمرش

 

پسرش دست به سردارد و مادر به کمر

او نظر می کندو خون رود از چشم ترش

 

دست ظلمی که زده بررخ زهرا سیلی

پاره کرده است کنون رشتۀ عمر پسرش

 

ای ((وفائی)) زفلک پیک شهادت آمد

گشت تا گلشن سرسبز جنان همسفرش

 

 سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت امام حسن مجتبی (ع) 3175

در مدح امام حسن مجتبی (علیه السلام)

 

او واسطه رحمت حق بود و کرم داشت

ابر کرمش برسر هربام علم داشت

 

بخشید سه نوبت همۀ ثروت خود را

ارباب کرم بود که بر خلق کرم داشت

 

تن داد به صلحی که در آن مصلحتی بود

هرچند که مانند علی تیغ دودم داشت

 

زهر آمد و زد برجگر و زود برون زد

ازبس دل او ماتم و اندوه و الم داشت

 

وقتی جگرش ریخت میان دل آن طشت

گفتند که این حجت حق اینهمه غم داشت؟

 

با دیدن اشک دو برادر همه دیدند

«دلهای غریبان جهان راه به هم داشت»

 

حتی به تنش فتنه گران رحم نکردند

برپیکرخود زخمه ای از تیر ستم داشت

 

بنویس ((وفایی))که پس از این همه غُربت

ایکاش که این حجت معبود حرم داشت

 

 سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت امام سجاد (ع) 2108

شهادت حضرت امام سجاد (علیه السلام)

 

سی سال هر شب تا سحر احیا گرفتم

در هاله‌ای از درد و غم مأوا گرفتم

 

سی سال بی‌گریه شبی را سر نکردم

سی سال از داغ پدر احیا گرفتم

 

سی سال با اشک غم و خون دل خویش

بزم عزا در ماتم گل‌ها گرفتم

 

سی سال آتش در وجودم شعله ور بُود

گلبوسه تا از حنجر بابا گرفتم

 

آبی اگر دیدم، میان شعلۀ آه

اشکی فشاندم، ماتم سقا گرفتم

 

با ذوالفقار خطبه و با سیل اشکم

دادِ دلِ خود را من از اعدا گرفتم

 

از بس سراپا سوختم در آتش غم

بوی صدای گریۀ زهرا گرفتم

 

عمری «وفائی» سوخت گر، جان و دل من

آتش به یاد روز عاشورا گرفتم

 

سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال حضرت زینب کبری (س) در کوفه 916

 زبانحال حضرت زینب کبری (سلام الله)

در کوفه 

 

بیا و درد دلم را دوباره درمان کن

مسیر سخت مرا با نگاه آسان کن

 

صدای زخمی خود را به گوش من برسان

مرا ز نیزه به یک یا اُخیه مهمان کن

 

دلم گرفته برادر، برای خواهر خویش

بیا و باز تلاوت کلام قرآن کن

 

اگر چه سنگ زنندت بیا و دشمن را

ز معجزات نفس های خود پشیمان کن

 

هلال یک شبۀ من، که گفته رویت را

به پشت ابرِ کبودی چنین تو پنهان کن

 

به اشک چشم یتیمان کسی نظر نکند

گهی نگاه ز نیزه به اشک طفلان کن

 

تمام دور و برم پُر شده ز نامحرم

نگاه تُند بر این اهل نامسلمان کن

 

حدیث غُربت ما را همیشه می خواند

حسین من به (وفائی) نگاه احسان کن

 

سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه