در ولادت حضرت امام زمان (عج) 4540

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

میکند مرغ سحر زمزمه برشاخه گل

که زنرکس ثمری پاک بدوران آمد

 

خفتگان را رسد این طرفه بشارت زسروش

که سحرگاه شب  نیمه شعبان آمد

 

میوه باغ رسالت که بذرات وجود

روشنی بخش چو خورشید درخشان آمد

 

وارث تاج نبی اوست که با دعوت حق

بهرافراشتن پرچم قرآن آمد

 

چهره زهره بپوشان که ببام  ملکوت

زهره فاطمه با چهره تابان آمد

 

شهسواریست که با صولت و شمشیر علی

ازپی کشتن کفاربه میدان آمد

 

مظهر صلح حسن اوست که با وجه حسن

پی آرامش دلهای پریشان آمد

 

آنکه اندر رگ او خون حسین بن علی

پیخونخواهی سالار شهیدان آمد

 

در ره زهد و عبادت چو علی بن حسین

سوی حق قافله را سلسله جنبان آمد

 

علم باقر هم دراوست که با مشعل علم

رهبر جامعه بی سرو سامان آمد

 

تا زناپاک کند مذهب صادق را پاک

با دل روشن و آکنده زایمان آمد

 

همچو کاظم که بود فبله حاجات و مراد

دردمندان جهان را پی درمان آمد

 

چو رضا تاکه کند تکیه براورنگ علوم

وارث افسر سلطان خراسان آمد

 

اوست سرچشمه تقوا و فضیلت چو جواد

منبع فیض و جوانمردی و احسان آمد

 

هادی وادی حق کز پی ارشاد بشر

با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد

 

یادگارحسن عسگری پاک سرشت

که جهان را کند ازعدل گلستان آمد

 

قائم آل محمد شه اقلیم وجود

که بفرماندهی عالم امکان آمد

 

ای شه منتظر از منتظران چهره مپوش

که دگرجان بلب ازمحنت هجران آمد

 

زجدائی تو ای کوکبه صبح امید

هردم ازدیده فرو اشک بدامان آمد

 

همه گویند که مفتاح فرج صبربود

صبر نتوان که دگرعمربپایان آمد

 

خسروا جزتو دراین ملک سلیمانی نیست

کی رسد مژده به موران که سلیمان آمد

 

ازپی تهنیت مقدم گل طبع روان

نغمه پرداز چو مرغان خوش الحان آمد

 

مرحوم دکتر ناظر زاده کرمانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4489

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

نام تو دوان کرده به پایت قدمم را

یاد تو روان کرده دوباره قلمم را

 

با چشم کرم کاش که بسیار ببینی

ناچیزی این عرض ارادات کمم را

 

هرچند که از برکت میلاد تو شادم

پنهان نتوانم کنم انگار غمم را

 

گفتند که یار آمده، بایست که امشب

پیدا کنم و سجده بر آرم صنمم را

 

با اینکه قسم خورده ام از باده ننوشم

واجب شده تا بشکنم امشب قسمم را

 

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

 

ای آمدنت مژده میلاد سحرها

خورشیدی و نور است پیامت به قمرها

 

ای جان جهان جان دو عالم به فدایت

باید که بیفتند به پاهای تو سرها

 

قنداقه ات از عرش زمین آمد و دیدند

انقدر ملک آمده بسته است گذرها

 

قرآن خدایی تو و در حال نزولی

پس شب شب قدر است به فتوای خبرها

 

دیگر گره ی کار کسی بسته نماند

باز است به شکرانه ی نامت همه درها

 

دنیای خزان دیده! بهار آمده امشب

عطر قدم حضرت یار آمده امشب

 

در حال و هوای شب بارانی هر سال

گرم است سر من به چراغانی هر سال

 

در کوچه خیابان دلم ریسه کشیدم

دعوت کنمت تا که به مهمانی هرسال

 

با شبنم اشکم سر راهت گل نرگس

گل کاشته ام من به گلستانی هر سال

 

پاداش غزل های من این است بیایی

یک مرتبه در جشن غزلخوانی هر سال

 

هم خنده به لب دارم و هم اشک به چشمم

حالا منم و بی سر و سامانی هرسال

 

می خندم و با دیده ای از عاطفه جاری

می خوانمت ای حضرت باران بهاری

 

آزاد کن این روح زبان بسته ی تن را

تا بال ببخشی غزل خسته ی من را

 

بگذار که باز از تو بگوییم و بخوانیم

بگذار به وصف تو برانیم سخن را

 

بارانی و بر راه تو چشمان کویر است

زینت بده با سرو قد خویش چمن را

 

ای سامره دلتنگ مناجات شب تو

مرهم شوی ای کاش دل تنگ وطن را

 

خون از غم هجر تو دل سنگ عقیق است

ای نصر من الله! تو دریاب یمن را

 

ای نصر من الله! که فتح تو قریب است

برگرد که در غیبت تو شیعه غریب است

 

چندیست که قلب همگان بی ضربان است

با تو نفس باد صبا مشک فشان است

 

در حنجره ات داد علی اکبر لیلاست

برگرد موذن! که دگر وقت اذان است

 

بنگر به تمنای وصال تو یگانه

اشک غمت از هر مژه چون سیل، روان است

 

ای خسرو خوبان تو به فکر همه هستی

هرچند گدای تو فقط در پی نان است

 

زخم است دوتا پلک تو از گریه به جدت

گرچه سبب اشک تو یک قد کمان است

 

ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن

باز آ و نصیبم سفر کرب و بلا کن

 

 محمد علي بياباني

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4488

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

صدای بال ملایک ز دور می‏آید

مسافری مگر از شهر نور می‏آید؟

 

دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت

مگر که موسی عمران ز طور می‏آید؟

 

شراب ناب تبلور به شهر آوردند

تمام شهر به چشمم بلور می‏آید

 

به باغ از غم داغ کدام گل گفتند

که آتش از دل خاک نمور می‏آید؟

 

ستاره‏ای شبی از آسمان فرود آمد

و مژده داد که صبح ظهور می‏آید

 

چه قدر شانه‏ی غم‏بار شهر حوصله کرد

به شوق آن که پگاه سرور می‏آید؟

 

مسافری که شتابان به یال حادثه رفت

به باغ سرخ شهادت صبور می‏آید

 

به زخم‏های شقایق قسم هنوز از باغ

شمیم سبز بهار حضور می‏آید

 

مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است

صدای پای سواری ز دور می‏آید

 

ناصر فیض

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4482

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را

نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را

 

ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس

برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را

 

اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید

یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را

 

فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره

مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را

 

پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را

کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را

 

مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح

اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را

 

نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند

نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را

 

شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس

کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را

 

منم من روضه‌ی عباس تا اینکه بیاید او

کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را

 

مهدی رحیمی

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4481

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

عید است ولی بدون او غم داریم

عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

 

ای کاش که این عیدظهورش برسد

اینگونه هزاران عید با هم داریم

 

بعد تو چندین قیامت دیر شد ما را ببخش

مِهر مُرد و ماه در زنجیر شد ما را ببخش

 

راوی این قصه از یعقوب یادی هم نکرد

یوسف این قصه دیگر پیر شـد ما را ببخش

 

نازنینا عدل ما را کشت، تو دیگر مکش

مهربانا! ظلم عالم گیر شد ما را ببخش

 

ازحدیث قدسی چشمت کسی شرحی نخواند

مصحف زلف تـو بد تفسیر شد ما را ببخش

 

ماندانستیم راز عقل و سرّ عشق چیست

عقل مُرد و عاشقی تحقیر شد ما را ببخش

 

تیرمان بر سنگ خورد و خون مان بر خاک ریخت

سهم مان دنیای پر نـخجیر شـد ما را ببخش

 

مدتی گر عاشقی از یاد رفت از ما مرنج

اندکی گر مثنوی تــأخیر شد ما را ببخش

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4476

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

ای بت عالمیان شاهد پاکیزه سرشت

آناسی نرگس جنت ئوزی طاووس بهشت

ای کمان ابرو،زینت مینو

گل گُل مولا، سنه قربان

 

ای که بیر مرحــمتون دولت دارایه ده یر

دلبرا گول باخشون هر ایکی دنیایه ده یر

ما سوا شاهی ،فاطمه ماهی

گل گُل مولا  ،  سنه قربان

 

سنه دوزدی یاراشـور عالمه ناز ائیلی یه سن

بیر باخیش خوشدی که درویشه نیاز ائیلی یه سن

نازلی یاریمسان،شهریاریم سان

گل گُل مولا ،  سنه قربان

 

سویورم من او گوزی عاشق رخسارون اولا

منه بیر گوز کرم ایت قابل دیدارون اولا

یار زیبنده،وار گوزیم سنده

گل گُل مولا   ،   سنه قربان

 

من سنی گورمه میش هر یئرده دعا ائیلمیشم

گئجه گوندوز آدون عشقیله صفا ائیلمیشم

ای آدی یادیم،عشقی هر زادیم

گل گُل مولا   ،        سنه قربان

 

قسمتیم اولسا اگر من سنی دنیاده گورم

خوشدی مولا بالاسی مرقد مولاده گورم

جان مولاسن،عشق زهراسن

گل گُل مولا   ،     سنه قربان

 

گرچه آدوون یادی هر درد اولا درمان ائلر

گل که گلماخلیقون هر مشکلی آسان ائلر

یار چاتار یاره،درد اولار چاره

گل گُل مولا   ،     سنه قربان

 

سن اگر اولسان آرامیزدا، بو هجران اولماز

آچیلار شیعه لرین قلبی داخی قان اولماز

نگران گوزلر،یولووی گوزلر

گل گُل مولا  ،  سنه قربان

 

ایسته سن غم یئمی یم هیچ دئمی یم غصه دن آخ

او طبیبانه باخان گوزلریله “ساکته” باخ

من بیــماری،قیل اوزن یاری

گَل گُل مولا ،  سنه قربان

 

استاد حسین ساکت (هویدا تبریزی)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج) 4475

در مدح و میلاد حضرت امام زمان (عج)

 

نیمه ی شعبان گل نرگس شکفت

چلچله از شادمانی شب نخفت

 

آبشار یک لحظه آرام شد ، نریخت

تا که رازش با گل نرگس بگفت

 

سرو حیران شد از آن فر و جلال

ماه فرو مانده در آن حسن جمال

 

آسمان از شوق بارش سر گرفت

کوه حیران ماند از آن عرف و کمال

 

اطلسی در باغچه خندید و شکفت

لحظه ی سبز دعا با غنچه گفت:

 

هر چه زیبایی خداوند افرید

جملگی در غنچه ی نرگس نهفت.

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 4428

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

تا تجلی دل شبده مه تابان ائله دی

گون کیمی عالم ظلماتی درخشان ائله دی

 

صبح صادقده وئروب باش گورونوب آیت نور

نه ایشیق ،  لمعه نور ازلی ائتــــدی ظهور

وجهی وجه اللهی دنیانی ائـدوب وادی طور

طوری عینآ رخ پرنوری نمایان ائله دی

 

برج عصمتدن اولوب طــالع او  نور ازلی

مطلعــی کعبه دل لامع  موســی مثلی

ئوز ولیسین بو جهانه گتوروب قدرت الی

عالمه لطفینی شـامل حق منان ائله دی

 

رحمتین عالمه خلاق جهان نازل ائدوب

تازه مولوده گوره نعمتینی کامل  ائدوب

گلوب ادیانی بو سبط نبوی باطل ایدوب

ملل عالمه ئــوز حقینی اعلان ائله دی

 

نجه مولود و جاهتده یوزی شمس ضحا

طلعت پاکی دل شبده سالوب ضوء ضیا

قدم میمنتی عالــمه  آرتیــردی صفا

با صفــا عرصه گیتینی همان آن ائله دی

 

عارض انورینه جلوه رخسارینه باخ

تابش صورتینــه پرتو انوارینه باخ

نرگس مستنه باخ طره طرارینه باخ

حسنونه غبطه بونون یوسف کنعان ائله دی

 

گورنجه درّ ایدی دریای محبت صدفی

درّ نابین صدفی عفت و عصمت شرفی

فاطمه بند  دلی شیر خدانیــن خلفی

مقدم پاکی بو دنیانی گلستان ائله دی

 

نئجه گول عطری بیرعالم دولوسی نکهتی وار

هانسی گولــدور بو صفاسی بیله کیفیتی وار

خلدیده نرگس بو غنچه گولــون صحبتی وار

آرزو عطرینی بو عالم امــکان ائله دی

 

حسن گلفامینه باخ قامت طوباسینه باخ

خم ابروسینه باخ دیـده  شهلاسینه باخ

هاشمی خالینه باخ صورت  زیباسنه  باخ

حسنونه هر گوزلی واله و حیران ائله دی

 

گول دئسم گولده بو نکهت بو لطافت اولماز

تازه بیر غنچه نین عطریـله بو عالم  دولماز

گل سولاربش گونی بو نرگس گلدور سولماز

عطری دنیانی اودور خرم خندان ایلدی

 

هادیدی حجت  قائمــدی حقه مظهر ذات

منتظــر مهــدی  ملقبدی جمالی لمعات

صاحب عصریدی خاتمدی بو عالی درجات

منتقیم اهل جفایه حق سبحان ایلدی

 

تا قــــدم عالم امکانه قویوب منبع جود

ائیله دی حضرت معبودینه شوقیله سجود

دل آچوب راز و نیازه دئدی ای حی و دود

ذکرینی انجـــز و عد شه دوران ائله دی

 

یوز دوتوب بارگـه قدسه ائدوب عرض خدا

ویردوقون و عـدیه حقیمده منیم ائیله وفا

انتقامین آنامیـن قویمـــا خدا یئرده قالا

گوزده گوز یاشیمی بو امر منیم قان ائیلدی

 

نئجه ظلم ائتدی آنام فاطــمیه قوم دنی

اود ووروب  در گهینــه فرقـه باطل علنی

چاره سیز درده عدوسالدی آنام فاطمه دنی

نه جســــارت آناما فــرقه دونان ائله دی

 

یانماسئیدی او قاپی کون مــکان یانمازیدی

جدیمین خیمه گهی اود توتوب اودلانمازیدی

شیر خواره بالاسی  ظلمیله او خــلانمازیدی

حرملـه سود امــری قانینه غلطان ائله دی

 

 مرحوم حاج علی اکبر عبدی قراملکی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 4336

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

صبحدم پیکِ مسیحا دمِ جانان آمد

گفت برخیز که آرامِ دل و جان آمد

 

می کند مرغِ سحر زمزمه بر شاخهء گل

که ز نرگس ثمری پاک ، به دوران آمد

 

خفتگان را رسد این طرفه بشارت ز سروش

که سحرگاهِ شبِ نیمهء شعبان آمد

 

میوهء باغِ رسالت که به ذرّاتِ وجود

روشنی بخش ، چو خورشیدِ درخشان آمد

 

وارثِ تاجِ نبی اوست که با دعوتِ حق

بهرِ افراشتنِ پرچمِ قرآن ، آمد

 

چهرهء زُهره بپوشان که ز بامِ ملکوت

زهرهء فاطمه ، با چهرهء تابان آمد

 

شهسواریست که با صولت و شمشیرِ علی

از پی کشتنِ کفّار به میدان آمد

 

مظهرِ صلحِ حسن اوست که با وجهِ حسن

پی آرامشِ دلهای پریشان آمد

 

آنکه اندر رگِ او خونِ حسین بن علیست

پی خونخواهی سالارِ شهیدان آمد

 

در رهِ زهد و عبادت چو علی بن حسین

سوی حق قافله را سلسله جنبان آمد

 

عِلمِ باقر همه در اوست که با مشعلِ علم

رهبرِ جامعهء بی سرو سامان آمد

 

تا ز ناپاک کند مذهبِ صادق را پاک

با دلی روشن و آکنده ز ایمان آمد

 

همچو کاظم که بُوَد قبلهء حاجات و مراد

دردمندانِ جهان را پی درمان آمد

 

چون رضا تا که کند تکیه بر اورنگِ علوم

وارثِ افسرِ سلطانِ خراسان آمد

 

اوست سرچشمهء تقوا و فضیلت چو جواد

منبعِ فیض و جوانمردی و احسان آمد

 

هادی وادی حق ، کز پی ارشادِ بشر

با چراغِ خِرد و دانش و عرفان آمد

 

یادگارِ حسنِ عسکریِ پاک سرشت

که جهان را کند از عدل ، گلستان ، آمد

 

قائمِ آلِ محمّد ، شهِ اقلیمِ وجود

که به فرماندهی عالَمِ امکان آمد

 

ای شهِ منتظر ، از منتظران چهره مپوش

که دگر جان به لب از محنتِ هجران آمد

 

ز جدائی تو ای کوکبهء صبحِ امید

هر دم از دیده فرو اشگ به دامان آمد

 

همه گویند که مفتاحِ فرج ، صبر بُوَد

صبر نتوان که دگر عمر به پایان آمد

 

خسروا ، جز تو در این مُلکِ سلیمانی نیست

کی رسد مژده به موران که سلیمان آمد

 

از پی تهنیتِ مَقدمِ گل ، طبعِ روان

نغمه پرداز چو مرغانِ خوش الحان آمد

 

مرحوم دکتر ناظر زاده کرمانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت امام زمان (ع) و گریز به حضرت علی اصغر (ع) بخش اول 4228

در ولادت حضرت امام زمان (ع)

و گریز به احوالات حضرت علی اصغر (ع)

 

بخش اول
 

دولاندی گلدی یتوب چاردهّم شعبان

ایکی یوز الّی بِشِ هجرت شهِ ابرار

 

مُشرّف اولموشیدوم دودمانِ والایه

گلوب حضوریمه نرجس ، او کانِ عزّ و وقار

 

دئدی خانم ایاقوندان گتور چیخاردوم کفش

دئدیم نه سوزدور بو ای درجِ لؤلؤء شهوار؟

 

کنیزوام سنون ای بانوی حریمِ جلال

اولام سزادی سنه من ئولونجه خدمتکار

 

ایشتدی تا حسن عسکری بیوردی منه

جزای خیر سنه ویرسون عمّه جان ، دادار

 

او گون غروبه کیمی محضرینده اگلشدیم

غروب موقعی ایتدیم کنزیمه اخطار

 

گَتور لباسیمی اوز منزلیمه رجعت ایدوم

بویوردی حجّتِ برحق که گیتمه قال زینهار

 

یاخوندی بو گجه ایتسون جهانی نورانی

شعاعِ نورِ الهی و قدرتِ قهّار

 

دئدیم اولور متولّد او نورِ حق کیمدن؟

بویوردی حامله دور نرجس ، ای حمیده شعار

 

گلوب من ایلدیم اولدمده نرجسی تفتیش

گورنمدیم او خانمدا بو مطلبه آثار

 

تعجّبیله قیتدیم امامه عرض ایلدیم

که بطنِ نرجسه من باخدیم ای بلند تبار

 

نه واردی ذرّه جه بطنینده وضعِ حمل اثری

نه ظنّ وار اولا مصداقِ مَطلعُ الاَنوار

 

دئدی اونون مَثَلی مِثلِ اُمّ موسی' دور

اوزی بو سِرّه چکوب پرده خالقِ ستّار

 

قالوب همان گجه نی من حضورِ نرجسده

بو ماجرانی او بانودن ایتدیم استفسار

 

جواب ویردی که من بیر زاد ایتمورم احساس

عبث یره منه بیر بیله ایلمه اصرار

 

غرض همان گجه نی استراحت ایتدوق بیز

سُحور وقتی من اولدوم تَهجُّده بیدار

 

قیلوب نمازِ شبی ، تا نمازِ وتره یتوب

ایدردیم عالَمِ وحدتده حقّه استغفار

 

او وقته وحشتیله خوابدن دوروب نرجس

قیلوب نمازِ شبی ، باشلادی گوزل اَذکار

 

او قدر طول چکوب صبحِ کاذب ایتدی طلوع

گُلِ یقینیمه تردید آز قالوب وورا خار

 

اوبیرسی حُجرده دن اوج ایتدی صوتِ سِرُّالله

ای عمّه ایلمه تردید اولما زار و فکار

 

یاخوندی وعده ، اوخی عمّه سورهء قدری

قالور طلوعینه اول نورِ حقّین آز مقدار

 

باخاندا نرجسه گوردوم دوشوبدی وحشته چوخ

اولوب جمالی گُلِ آتشی کیمی گلنار

 

محبّتیله باسوب باغریما یوزیندن اوپوب

او شاخهء گلی ایتدیم اوزیمه زیبِ کنار

 

شروع ایدوب اوخودوم تا که سورهء قدری

بقیّةُ اللهِ کبراده باشلادی گفتار

 

او نورِ پاک آنا بطنینده ویردی سس سسیمه

منه سلام و تحیّه صریحا" ایتدی نثار

 

منیله نرجس آرا تا چکیلدی بیر پرده

گورنمدیم اونی ، اولدی آراده نور ، حصار

 

او ماجرانی یتوردوم امام محضرینه

تبسّمیله بویوردی شهِ بلند تبار

 

تعجّب ایتمه بالام حجّتِ الهی دور

قیاس اوزگه لره اولماز آیتِ جبّار

 

قیت او منزله نرجس یرینده دور ، قورخما

او دُرجِ عصمتی تک قویما ، اولگیلن اونا یار

 

گلوب او منزله گوردوم تلؤلؤ ایلور نور

نه نور ، وصفینه عاجزدی صاحبِ افکار

 

حدیقهء حَسَنین ، نرجسی گُلی آچیلوب

او گُل او منزلی معناده ایلیوب گلزار

 

نه گُل ، جمالی گُلِ گلشنِ بهشتی دور

او گل خزانِ جهانه ویرور دوباره بهار

 

ایدوب جلوس ، یوزی قبلیه ، الی گویده

شهادتِینه مبارک دلی ایدور اقرار

 

یازوبدی دستِ خدا صاق قولوندا جاءَالحق

که یعنی بو ویره جاق حقّ و باطله معیار

 

اولوبدی خَتنه اوزی طاهر و مطهّردور

ایدور صراحتا" اوز منتقم لقین اِشعار

 

فصیح صوتیله عرض ایلوری خداوندا

تئز ایله ایلدوقون وعده نی منه اظهار

 

بنی امیّه دن اوز جدّیمون آلوم قانین

جهانه شور سالوم الده تیغِ آتشبار

 

قبول اولوبدی دعاسی ، او وقت اولار اثری

که دولدورا یر اوزین جور و ظلمیله اشرار

 

طلوع ایلیه جاق شرقِ بیتِ داوردن

بو آفتابِ امامت ، بقیّةُ الاَخیار

 

اوجا سسیله امامِ زمان خطاب ایده جاق

ای اهلِ عالَم ، اولون باخبر ندور اسرار

 

شهید ایدوبله جدّیم حسینی لب تشنه

سویوبلا رختینی ، عریان قویوبدولار کفّار

 

ای اهلِ عالَم ، اولور من بو ظلمه تاب ایلیوم؟

بابام حسین بدنین آت چاپوب ایاقلادیلار

 

بیوک یره دایانوب سوز (حسینی) ال ساخلا

تمامه یتمز اگر نظم اولونسا مین طومار

 

ایا امامِ زمان ، عزّتِ بنی هاشم

نه وقته دین اولاجاق ذلّتِ بنی هاشم

 

نه وقته دین قالاجاخ آفتابِ عالمتاب

سپهرِ غیبتِ کبراده ، صورتنده سحاب

 

امامِ مُنتَقم و منتَظَر ، مروّجِ دین

نه وقته دین گزه جاخ چولده دیده سی پُر آب؟

 

نه وقته دین باخاجاخ ذوالفقاره ناله کنان

الی اورکده گوزی یاشلی پرده ده بیتاب

 

دوشر خیالیمه هر نیمهء مهِ شعبان

تولّدنده ، ظهوره ، ایدوبدی فتحُ الباب

 

اوزی دعا ایلیوب وعده می تئز ایله خدا

رضا چوخ اولما گوزی یاشلی قالماقا احباب

 

بئله روایت ایدوبدور حکیمه خاتون

اونون روایتینی ثبت ایدوبلر کُتّاب

 

زمانِ صبحیدی ایتدی جهانی نورانی

بقیّة الله کبری' و شاهِ ذوالاَنساب

 

آلوب قوجاقیمه ویردیم آتا قوجاقینه

باسوب بالاسینی آغوشه پورِ اُمّ کتاب

 

او بوطهء گُلی اوپدی ، یوزین قویدی یوزینه

اذان قولاقینه ویردی امامِ عرش قباب

 

جمالِ حجّتِ حقدن طلوع ایدوب بیر نور

یریله گوی آراسیندا چکوب او نور حجاب

 

نزول ایدوب یره بیر دسته آق قنادلی قوش

طوافِ نورِ امامه ایدوبله سعی و شتاب

 

امام تاپشوروب اوغلین او قوشلارین بیرینه

باسوبدی باغرینا ایتدی سپهره عزم ، ذهاب

 

گوروب او حالتی نرجس پوزولدی احوالی

ایدوب سرشکیله معمورهء توانی خراب

 

باخوب بو حاله حکیمه امامه عرض ایلدی

هارا آپاردی اونی طایرِ سفید - ثیاب؟

 

بویوردی عمّه او روحُ القُدُسدی ، شاهِ مَلَک

ایدوب اَئمیّه دایه اونی حقِ وهّاب

 

آپاردی دایه کیمی پرورش ویره بالاما

دئ نرجسه گوزون ایتمه پُر اشک ، چون میراب

 

اگر چه حقّی وار ایتسه فراقدن ناله

هله وصالدن او ، دَرمیوب گُلِ شاداب

 

بلی چتیندی آنا آیریلا بالاسیندان

نه چکدی بس گورسن اصغرین آناسی رباب؟

 

امام آلدی بالاسین آپاردی میدانه

بو فکریله ایده لر بلکه کوفیان سیراب

 

الی اورکده آنا خیمه لر قباقینده

دوروب باخور گوزی میدانه ، زلفی یوزده نقاب

 

اوغوشدورور اورگین ، ایلوری خراش یوزین

عذاره خونِ دل ایلور روانه چون سیلاب

 

بولور سوسوزدی جگر گوشه سی ، دل و جگرین

ایدور اورکده کی سوزیله سیخِ غمده کباب

 

آلوب اله قوری سینه لرین سپهره باخور

بو دللریله ایدور حیّ لاشریکه خطاب

 

گواهِ مسئله سن حیّ داوریم یا رب

ایله سوسوزدی ایدوب غشّ اصغریم یا رب

 

نه سو تاپولدی ، نه سینه لریمده صود تاپولور

نه ایتدی تاب عطشه ، نو گُلِ تریم یا رب

 

دوداقلاری قورودی ، غنچه گل کیمی سولدی

چکوب شراره یانوب قلبِ مضطریم یا رب

 

نه دل بولوری ، دییَم دل بیر آز دوتا آرام

ایدوردی نه اونا تأثیر دللریم یا رب

 

او قدر سینمی ، اوز صورتین خراش ایلدی

بویاندی قانیله آخرده اللّریم یا رب

 

آتاسی رزمگهه سو امیدینه آپاروب

قالوبدی حسرت اودور یولدا گوزلریم یا رب

 

بلنمورم ویره جاخ بیر ایچیم سو اهلِ جفا

و یا که اوخلاناجاخ اول سَمَن بَریم یا رب

 

آنا بویوندا سیزیلدیر بسانِ تارِ رَباب

آتا اویاندا ایدور دشمنه خطاب و عتاب

 

بو صود امر بالا ذرّیّهء پیمبردور

سوسوزدان اوچ گون اولور ایتمیوبدی راحت خواب

 

ندور سبب بیر ایچیم ویرموسوز بو صود امره

او سو که اوندان ایچور دیو و دَد ، وُحوش و دَواب

 

گوزوم یاشی ایله دریا کیمی گلور موجه

که نُه قباب او دریاده گورسنور چو حباب

 

بیری تاپولمادی اول جمعدن جواب ویره

مگر سؤلِ امامه خدنگ ویردی جواب

 

هدایتین گونی گوردی هلال اوخلاندی

دوتوب یوزین گویه پروردگاره ایتدی خطاب

 

ای خدا اوزون شاهد اول بونا اوخلانان علی اصغریمدی بو

قانینی سنه تحفه یولّورام عرشیوه سنون زیوریمدی بو ...

 

ادامه دارد ...

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت امام زمان (عج) و گریز به حضرت علی اصغر (ع) بخش دوم 4227

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

و گریز به احوالات حضرت علی اصغر (ع)

 

بخش دوم 

 

...ای خدا اوزون شاهد اول بونا اوخلانان علی اصغریمدی بو

قانینی سنه تحفه یولّورام عرشیوه سنون زیوریمدی بو

 

چکمیشم خزان دردی یِتمیشم عالم وفا نوبهارینه

سو یرینه قان ویرمیشم بو گون گلستان دین لاله زارینه

رسمیدور قزل گُل نثار ایدر عاشق اوز وفالی نگارینه

گرچه بیر صولان غنچه دی ولی دسته ی گُل اَحمریمدی بو

 

تا یازیلدی طومار ابتلا مطلعی من اولدوم او دفترین

یازدیلار متمّم او دفتره آدینی ابوالفضل و اکبرین

ایله فدیه لر ویرمیشم بو گون گورمیوب فلک مثل و مظهرین

دفتر شهادتده حشریده شاهکار و سر دفتریمدی بو

 

مقصد اَلستیم گَلوب اَله بو حسین الهی بو کربلا

بو قُماط اصغر او حرمله بو بوغازداکی ناوک جفا

ویرمیشم بو گون کوی عشقیده شوق اوزیله یِتمیش نفر فدا

تک به تک اولار اصغر اولسالار شاهد اول اوزون اکبریمدی بو

 

ایلدی بنی هاشمین آیی خاک و خون ایچینده بو گون خسوف

آسمان عمریمده اکبریم آفتابیدی ایلدی کسوف

ظلم اَلیله اوخلاندی اصغریم باشی نیزیه گیچسه یا رئوف

باشینی گورن نیزه ده بُلر آی یانینجا بیر اختریمدی بو

 

سوگُلون حسینم کمکسیزم، حالیمی ایدن کیمسه یوخ سراغ

اولموری رضا اهل کوفه من غصه دن تاپام بیر نفس فراغ

اکبرین هله داغی گیتمیوب چکدیلر او داغ اوسته تازه داغ

وار یری دلیم اود دوتوب یانا پاره ی دل مضطریمدی بو

 

یالقوزام غریبم اوغولسوزام دشمنیم منیم چوخدور ای خدا

بو دیار غربتده بر نفر دادیمه یتن یوخدور ای خدا

سسلینده هَل مِن مُعین منه سس ویرن قلج اوخدور ای خدا

قیزلاریم سو ایستور خجالتم رفع خجلته رهبریمدی بو

 

یوخ آلان اَلیمدن جنازه سین سوزِ غم ایدوب قلبیمی کباب

اوغلوم اکبرین گَلموری سسی هر چه ایلورم نعشینه خطاب

قارداشیم ابوالفضلی سسلورم نیزه و قلجلار ویرور جواب

گیزله دَم گرک زیر خاکیده پر بها دُر و گوهریمدی بو

 

بو جماعت شام و کوفه نین وصفه گَلمین دور شقاوتی

وار بو غنچه ی نو شکفته نون برگِ گُلدن آرتوق لطافتی

سود اَمَر اوشاق نازنین بدن سُمِّ مرکبیله نه نسبتی؟

ایستورم وجودی تاپولماسون دلده مقصد مُضمریمدی بو

 

ای حبیب من اوخلانوب بالام منتهای مقصوده چاتمیشام

باغریما باسوب قانلی قونداقین سر به سر اوزوم قانه باتمیشام

اصغریم ایله حالیمی پوزوب اکبریمی یاددان چخاتمیشام

بُلمورم آخور قانی قلبیمون یا که اشگ چشم تریمدی بو

 

بیر نفر کمک سیز غریبیده نه قَدَر اولور ای خدا دوزوم؟

هر یانا بو چولده بو گون باخور دوغرانان جنازه گورور گوزوم

عرصه گهده دورسام قوشون گُلر خیمیه گیدوم گَلموری یوزوم

دوشموری دلیمدن علی آدی بسکه دلده چوخ از بریمدی بو

 

قان دوتوب بوغازین باتوب سسی آغلامور داخی ایلیوبدی خواب

عُذریله آناسیندان آلموشام وعده ویرمیشم اصغرینه آب

نه یوزیله من خیمیه گیدوم خیمه نین قاپوسین کَسوب رباب

حقّی وار گوروب قونداقین دیسه بوش قفسدی یا اصغریمدی بو؟

 

سس یِتیشدی دربار قدسیدن آغلاما حسین، صبر ایله دایان

وار بهشتیده دایه سی بونون گوزلوری بالان فاطمه آنان

تحفه یولّادون قانین اصغرین درگهیمده قیمتلی دور بو قان

باشلاناندا دیوان معدلت لطف و قهریمه مصدریمدی بو

 

یالقوزام غریبم اوغولسوزام دشمنیم منیم چوخدور ای خدا

بو دیار غربتده بر نفر دادیمه یتن یوخدور ای خدا

سسلینده هَل مِن مُعین منه سس ویرن قلج اوخدور ای خدا

قیزلاریم سو ایستور خجالتم رفع خجلته رهبریمدی بو

 

یوخ آلان اَلیمدن جنازه سین سوزِ غم ایدوب قلبیمی کباب

اوغلوم اکبرین گَلموری سسی هر چه ایلورم نعشینه خطاب

قارداشیم ابوالفضلی سسلورم نیزه و قلجلار ویرور جواب

گیزله دَم گرک زیر خاکیده پر بها دُر و گوهریمدی بو

 

بو جماعت شام و کوفه نین وصفه گَلمین دور شقاوتی

وار بو غنچه ی نو شکفته نون برگِ گُلدن آرتوق لطافتی

سود اَمَر اوشاق نازنین بدن سُمِّ مرکبیله نه نسبتی؟

ایستورم وجودی تاپولماسون دلده مقصد مُضمریمدی بو

 

ای حبیب من اوخلانوب بالام منتهای مقصوده چاتمیشام

باغریما باسوب قانلی قونداقین سر به سر اوزوم قانه باتمیشام

اصغریم ایله حالیمی پوزوب اکبریمی یاددان چخاتمیشام

بُلمورم آخور قانی قلبیمون یا که اشگ چشم تریمدی بو

 

بیر نفر کمک سیز غریبیده نه قَدَر اولور ای خدا دوزوم؟

هر یانا بو چولده بو گون باخور دوغرانان جنازه گورور گوزوم

عرصه گهده دورسام قوشون گُلر خیمیه گیدوم گَلموری یوزوم

دوشموری دلیمدن علی آدی بسکه دلده چوخ از بریمدی بو

 

قان دوتوب بوغازین باتوب سسی آغلامور داخی ایلیوبدی خواب

عُذریله آناسیندان آلموشام وعده ویرمیشم اصغرینه آب

نه یوزیله من خیمیه گیدوم خیمه نین قاپوسین کَسوب رباب

حقّی وار گوروب قونداقین دیسه بوش قفسدی یا اصغریمدی بو؟

 

سس یِتیشدی دربار قدسیدن آغلاما حسین، صبر ایله دایان

وار بهشتیده دایه سی بونون گوزلوری بالان فاطمه آنان

تحفه یولّادون قانین اصغرین درگهیمده قیمتلی دور بو قان

باشلاناندا دیوان معدلت لطف و قهریمه مصدریمدی بو

 

باخما اصغره یانما آغلاما، کائناتی یاندورما یا حسین

سود اَمَر بالان باغریوا باسوب چوللری دولاندورما یا حسین

چرخ اطلسین دامنین بیله قانیله بویاندورما یا حسین

چرخیده شفق تک قالار بو قان زینت خورِ اَنوریمدی بو

 

سن منیم یولومدا بو سود اَمَر طفلی ایلدون تشنه لب فدا

تا که جدّیوین امّتی اولا نار قهریدن حشریده جدا

منده بو بالایه بغیشلرم ایتسه لر حسینی لرون خطا

شامل ایلرم لطفیمی دیسه هر او کس منه- سروریمدی بو

 

اولمیوبدی اولماز سنون کیمی بیر نفر وفاسین نشان ویره

سو یرینه سو اولمیان زمان نخل دین اسلامه قان ویره

ساخلاما اَل اوسته چکیده ی جانیوی یره قوی که جان ویره

ایچمیوبدی ایچمز فراتیدن، تشنه ی یَمِ کوثریمدی بو

 

ایچمه میشدی سو تشنه کامیدی، غنچه تک سارالمشدی صورتی

قانیله بویاندورموسان یوزین قرمزی گُله وار شباهتی

منتظردی زهرا گوزَتلوری بو گُلِ ریاض ولایتی

پیشوازینه مرتضی چخوب میهمان پیغمبریمدی بو

 

دوتما گوگلره قانلی صورتون، قان یاشیله دولدورما گوزلرون

بارگاهیمه سالما ولوله، قوزاما گویه قانلی اَللرون

محضریمده اثبات عهدیوه اکبروندن آرتوقدی اصغرون

بو مناده اکبر فدادی بو، چوخ دیمه داخی اصغریمدی بو

 

ای حبیب خلّاق لا مَکان، وی شهنشه انبیا غلام

من {حسینیم سعدی زمان} درگهونده مستخدمم مُدام

یازسان آدیمی کلبِ آستان کائناته فخر ایلرم تمام

تاج و تختیله ایتمرم عوض سن دیسن اگر نوکریمدی بو


مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

میلاد باسعادت حضرت امام زمان (عج) 3663

میلاد باسعادت حضرت امام زمان (عج)

 

امروز خاک دارد از افلاک برتری

عالم کند بروضه رضوان برابری

خنیا گر است زهره و رقاص مشتری

ای بلبلان گلشن شرع پیمبری

بشری گلی شگفت به گلزار حیدری

 

در گلشنی نرسته چنین نو گلی نکو

زین گل گرفته گلشن توحید رنگ و بو

احمد صفت علی شجاعت حسین خو

ان یازده بنفشه که رستند پیش از او

بر این گل دوازدهم کرده رهبری

 

از گل پر است گلستان احمدی

زین گلشن است رونق فردوس سرمدی

زیب چمن بود گل سرخ از مویدی

روتق فزود بر گل سرخ محمدی

این غنچه کامد از ورق سبز جعفری

 

هر گوشه ای ز جلوه حق گشت طور حق

مدهوش اهل دل چو کلم از ظهور حق

تنها مکه است و منابر ز شور حق

شد خاک پاک سامره سینای نور حق

اما (هنو) پرستد گوساله سامری

 

ان غایب از نظر که پس پرده اندر است

مزروق یمن وی همه عالم سراسر است

مشمول لطف او همه دیندار و کافر است

خفاش گر چه منکر خورشید انور است

اما نه در خور است شود خور از او بری

 

این گوهری که در صدفش حق ذخبره گشت

از طلعتش دو دیده خورشید خیره گشت

از قهر اوست سر زده فرعون خیره گشت

موسی زبهر اوست که أنگونه چیره گشت

چوبین عصاش بر همه الات ساحری

 

ای عرش حق ز کاخ جلال تو پایه ای

ای قدرتت زقدرت دادار ایه ای

جان جهانیان به وجودت وقایه ای

ای افتاب عدل بیانداز سایه ای

بر افتاب کشور عدل مظفری

 

ای (سعدی زمان) بتو کو قدر و منزلت؟

تا باشدت ز شاه جهان چشم مکرمت

از دامنش بگیر و بگو بهر مغفرت

بر ایتی شها نظری کن ز مرحمت

کاندر خور خور است مها ذره پروری

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع کانال گنجینه گذشتگان 

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 3660

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

دلا به نیمه شعبان جهان شده روشن

چو کوه طور ز مولود حجه بن حسن

 

چو نور حضرت غیب الغیوب در عالم

ظهور کرد جهان گشت وادی ایمن

 

بطور جلوه این نور بود برموسی

اگر چه کشف نگردیده بود پرده لن

 

زمانه طاقت این موهبت نداشت مگر

نشان قدرت خود  میدهد خدای زمن

 

جمال خویش در آئینه خدای نمود

چو دید کرد جمال آفرین بخود احسن

 

زمین بعرش تفاخر کند چرا نکند؟

که کرد حجت ثانی عشر در او مسکن

 

 مرحوم ذلیل تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 3564

در ولادت حضرت ولیعصر امام زمان (عج)

 

ای رُخت آفتاب عالمتاب

برده از آفتاب عالم  تاب

 

نور خورشید خلقت رخ تست

آفریدی و کردیش پرتاب

 

زان هوائی که در سر است مرا

غرقه در آب دیده ام چو حباب

 

آفتابی و در نقاب غُمام

ماهتابی و در حجاب سحاب

 

(غمام = ابر ، سحاب)

 

چه شود گر دمی عیان سازی

آفتاب از نقاب  و مه ز حجاب

 

باب صلح و صفاست بسته بقهر

اَفتحُ یا مُفتّح الاَبواب

 

ساقیا خیز و ریز در ساغر

زان شراب شریفتر ز گلاب

 

یعنی آن باده ی رحیق و رقیق

که بود همچو گوهر نایاب

 

ساقی عیسوی و موسی دست

ریخت در درّ ناب لعل مذاب

 

(مذاب= گداخته)

 

پس پی سجده گشت خم  گفتم

بَینَ الاَحباب  تُسقُط الاداب

 

خصم خام آنچه طرح وصل افکند

در شب وصل  بود نقش بر آب

 

زان می عذب جرعه ای خوردم

کرد فارغ مرا ز رنج و عذاب

 

(عذب =  پاکیزه ، گوارا)

 

عالمی زین جهان برون دیدم

که نیایم نمود بر اصحاب

 

یک طرف فرقه ی عیان دیدم

همه دانا دل و رفیع جناب

 

همه موسی کف و مسیحا دم

همه یوسف جمال و خضر ثیاب

 

(ثیاب= جامه ها – جمع ثوب)

 

در یمین و یسار من زده صف

فوج فوج از کواعب اتراب

 

(کواعب= زنان – جمع کاعب)

 

بهر خدمت تمام بسته میان

با دف و عود و رود و چنگ رباب

 

مطربی زان میانه خواند این بیت

بربط صلح را چو زد مضراب

 

علمِ عدل پرچم افشان شد

رایت مهدوی نمایان شد

 

مرحوم حاجب شیرازی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

ولادت حضرت امام زمان (عج) 2622

ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

قویوب یاران بو دنیایه قدم صاحب زمان گلدی

ورون مژده گونه آیه فروغ کهکشان گلدی

گَلَن یولارینه اولسون آتام قربان آنام قربان

که سالسین باشلارا سایه امام انس و جان گلدی

 

بو گون بیر عرش ساقیندن گوزل قندیل آسلاندی

اونین نور جمالیندن بوتون دنیا ایشقلاندی

سؤال ایتدیم اَسَن یل دن ددی دهره سلیمان دی

اونا قالیچه گلمیشدی بونا تخت روان گلدی

 

اوتورموش نوریدن تخت روان تخت زر اوستونده

قویولموش تختی بیر آشقین گل و برگ تر اوستونده

ملکلر حوریلر آچمش اونین بال و پر اوستونده

یره قصد ریارتلن عموم عرشیان گلدی

 

اونین خلقت کتابینده ازلدن ثبت اولوب آدی

ایدوب خلاق او مولانی بشر اقوامینه هادی

زمان و عصره تا روز قیامت میر و مولادی

حقیقت جانب حق دن بیزه پای ارمغان گلدی

 

او شاهنشاهیدن بیرگون سفارش وردی پیغمبر

بویوردی اون بیر اولادیم اولار دنیالره سرور

او آخرده گلن میر خلایق جدینه بنزر

دیون گَل یا رسول الله بویورموشدون همان گلدی

 

چکور خجلت تماشایه چخاندا آی جمالیندن

قالور جن و ملک حیران اونین حُسن کمالیندن

فقط یللر اوپور لعل لبیندن قاره خالیندن

گورورسن یل اسنده هر یورولموش جسمه جان گلدی

 

او بیر دلبردی که دللر اونی مین آیه ورمزلر

اگر دنیاچی لر ورسه کلان سرمایه ورمزلر

سیاهی زلفی مین هر بیر توکین دنیایه ورمزلر

اونی الدن ورن سوداگره چوخلی زیان گلدی

 

حسینین با وقار اوغلی حسینی لر طرفداری

چپاول گر لرین ضدی اولوب مستضعفان یاری

اودور ویران ایدن آخر زمان دا نسل کفاری

گلر بیر گون دیسینلر یا حسین دور قان آلان گلدی

 

غرض ماه امامت دور دوتوب دنیانی نوریلن

عجب گوزلر اولوب روشن دولوب باشلاردا شوریلن

قرانقلار کوچوب عالم دونوب طوره ظهوریلن

کلیم اللهی سیناده قویوبدور سرگران گلدی

 

گوروب نرگس گلین گللر گلستانلار صفا تاپدی

اورک ملکین محبت لر دوتوب مهر و وفا تاپدی

گلوب پیرولرین حاصل نبیر مرتضی تاپدی

هدایت پرچمی الده امیر شیعیان گلدی

 

اوشاخلقدان او مولانین آدین ورد ایلرم دلده

امامیم دور دیسم یاریم اولار شرعی مسائلده

آقام اوز شیعه سین قویماز قالا بیر آنی مشکلده

چاغیرسا کیم خلوصیله گورر مشکل آچان گلدی

 

"امینی " سن قلم الده آچورسان دفتر و دیوان

یازیرسان مدح و مرثیه ائمه شأنینه هر آن

شهید کربلادن چوخ آلوبسان دردیوه درمان

سنه اول شه دن عمرونده محبت لر کلان گلدی

 

 استاد امینی

حضرت امام زمان (عج) 872

حضرت امام زمان (عج)

 

ای گوزل یوزده کی خال سیهه جان قربان

ماه رخسارووه مین شمس درخشان قربان

 

سنی الله یارادوب یوسفی مات ایلمگه

تلوون بیر توکونه یوسف کنعان قربان

 

اوخلیار قلبلری لشکر مزگانون اوغول

اوخ کیمین کیپریگووه مین یل دستان قربان

 

قاشلارون خنجر حیدر کیمی زیبا یارانون

قوس ابرولرووه خون و رگ وجان قربان

 

گورسه حورا یوزووی اوج تحیرده قالار

نقشه ی صورتووه حوری و غلمان قربان

 

یوزووی اوپدوگیجن زاده زهرا سسلر

مهدی جان گول یوزووه سرور دوران قربان

 

بوسوزی لیک دییر عشقیله هر ایرانی

گل آقا گول یوزووه ملت ایران قربان

 

سن حسین گلشنینون بلبل زیبا پری سن

ملکوتی سسووه بلبل دستان قربان

 

اوخشیور گول یاناقون لاله ی حمرایه اوغول

غنچه تک لبلرووه باغ و گلستان قربان

 

صورتون کعبه ی عرفاندی اوغول شیعه لره

هاشمی خالووه مین کعبه ی عرفان قربان

 

سن آنون فاطمه نون قانین آلانسان گوزلیم

سن کیمین منتقمه عالم امکان قربان

 

بوسوزی سنده دئنن دمبدم عالمده نوید

ای گوزل یوزده کی خال سیهه جان قربان

 

کربلایی نوید آسال اردبیلی

حضرت امام زمان (عج) 866

حضرت امام زمان (عج)

 

گلون ای اهل ولا یوسف زهرایه باخون

عالمی روشن ائدن ماه دل آرایه باخون

 

حسنیده یوسف کنعان بونا حیرتده قالوب

خلقت ایچره بو گل یکّـه و تنهایه باخون

 

سَسینه حضرت داوٌد نبی مشتریدور

ایکی دنیاده اولان فاخر طاهایه باخون

 

چهره سین تعریف ائدیم بیر یوزی گلّی گوزلین

قمر و شمسه مثل صورت زیبایه باخون

 

آلا گوز کیم گوره انگشتِ به لب ناظـر اولور

عین عباس علی دیده ی شهلایه باخون

 

قاشلاری گویده کی آی مثلی کماندور آقامون

شاهکار و هنر خالق یکتایه باخون

 

کیرپیگی لشکره بنذر دوزولوب دال با دالا

هربیری اوخ کیمیدور عِقد ثریایه باخون

 

اوجا بوی قدی اولوب جلوه ی یزدانه نشان

عین حیدر کیمی اول هیکل تقوایه باخون

 

قویدی دنیایه قدم نیمه ی شعبانیده چون

سالدی لنگر قدمی عرش معلایه باخون

 

حجّت لم یزلی اون بیر امامین ثمری

آخرین منجی عالم ، شه والایه باخون

 

عرض تبریکه ملائک هامیسی اَندی یئره

انبیالر اِلیین جشنی مهیایه باخون

 

شوق دیدارینه مشتاقیدیلر هر بیریسی

آدم و نوح نبی ، یونس وعیسایه باخون

 

یئتیشر درد و محنلر داها پایانه بیلون

عدل حیدر قورولار نامه ده امضایه باخون

 

گون اولار غیبت کبری ده یئتر آخَرینه

اولار البتّده عیان، بوردا مزایایه باخون

 

ریشه ی ظلمی قیریب عدلیله رفتار ائده جک

آیه های نبأده،فیکریله معنایه باخون

 

پَست دنیانی جنان ایلیجاق شمع هُدا

دیه جک جنت او گون عزت دنیایه باخون

 

میکند ریشه ی بیداد و ، عدالت سخنش

معنی حکم تولی و تبرایه باخون

 

درده درمان اِلیین ، یئر گویی نورانی إئدَن

گله جاق اوندا ولی ، پند او مولایه باخون

 

قوّت قلب ضعیفان و قرار دل ما

مینماید رٌخش از پرده،او حمرایه باخون

 

گله جاق اوچ یوز اون اوچ یاوریلن داوریمیز

پوزِ اشراری ییخار ، شاه توانایه باخون

 

ذولفقار و علم حیدر کرّارش به دست

شیعه نی راحت إئدر عشقیده غوغایه باخون

 

انبیا رشحه سی دور یوخدی مثالی آقامون

صاحب عصر وزَمَن فیض تولایه باخون

 

 اصغر الماسی اهری

حضرت امام زمان (عج) 862

حضرت امام زمان (عج)

 

چنان شادم، چنان شادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

به این عالم، گل نرگس، خوش آمد

صفای او، به این مجلس، خوش آمد

برای ما بهین مونس خوش امد

نه مجنونم، نه فرهادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

چنان مستم، نمی دانم، كه هستم

فقط دانم، كه من ساقی، پرستم

گرفته با، ایاغ خُم، ز دستم

نه صیدستم، نه صیّادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

بده ساقی، میِ شادی، به یاران

شراب غم، نمی­خواهد، جوانان

كه رقصد دل، دراین محفل، چو مستان

نه شاگردم، نه استادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

جهان آری، چنان یاری، ندیده

به عرش حق، قدِ سروش، رسیده

صنوبرها، به تعظیمش، خمیده

نه چوگانم، نه شمشادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

بشارت می­دهم یاران، «بشیرم»

جوانم من، جوانم من، نه پیرم

به عشق حضرتت مهدی، اسیرم

نه نرّادم، نه معتادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

نگنجد بر، سرودی گفتگویش

خجل گشته، مه تابان، ز رویش

گدا گشته، همه شاهان، به كویش

به چاه غم، نیفتادم، من امشب

ز درد و غم، چون آزادم، من امشب

 

 سید بشیر حسینی میانجی

حضرت امام زمان (عج) 859

حضرت امام زمان (عج)

 

ای آخرین امید رسالت خوش آمدی

خورشید آسمان عدالت! خوش آمدی

 

سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی

بنیان‌کن اساس ضلالت! خوش آمدی

 

با مقدم تو گشت زمین رشک آسمان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

اسلام با ولادت تو باز جان گرفت

روی ندیدۀ تو دل از آسمان گرفت

 

دین با ولایتت شرف جاودان گرفت

حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

 

جاء الحقت رسید به گوش جهانیان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

ای از خدا سلام به جسم و به جان تو

آوای وحی می‌شنوم از زبان تو

 

دل ‌برده از پدر ز ملاحت بیان تو

قرآن بخوان که بوسه زند بر دهان تو



ای عمر وحی از نفست گشته جاودان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

میلاد تو ولادت خوبان عالم است

عید هزار موسی و عیسی‌بن‌مریم است

 

میلاد اهل‌بیت رسول مکرم است

میلاد دیگر شهدای مکرم است

 

میلاد سیدالشهدا را دهد نشان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

بازآ که اولیای خدا چشم شان به توست

یاران سیدالشهدا چشم‌شان به توست

 

سرهای تشنه گشته جدا، چشم‌شان به توست

مکه، مدینه، کرب‌و‌بلا چشم‌شان به توست

 

کعبه گشوده چشم به راه تو همچنان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

ما از تو دور و جای تو پیوسته بین ماست

روی ندیده‌ات همه جا نور عین ماست

 

چشم انتظار ماندن ما دین و دِین ماست

جمعه گـواه نالۀ این الحسین ماست

 

یک جمعه این سوال نیفتاده از زبان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

تو خود شبان و این رمه در انتظار توست

چشم جهانیان همه در انتظار توست

 

مولا! بیا که فاطمه در انتظار توست

خورشید نهر علقمه در انتظار توست

 

بر بازوی عموی خود این جمله را بخوان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

تو غایبی و خلق جهان در حضور توست

ملک خدای عزوجل غرق نور توست

 

جای تو خالی است و جهان پر ز نور توست

آقای عیدها همه روز ظهور توست

 

از چشم ما نهانی و در عالمی عیان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

بی تو شب سیاه شده روزگار ما

بی ‌تو شده است خنده گل نیش خار ما

 

رنگ خزان گرفته سراسر بهار ما

بازآی ای قرار دل بی‌قرار ما

 

بازآ که ذکر ما شده الغوث الامان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

کی می‌شود که پای به چشم بشر نهی؟

عمامۀ رسول خدا را به سر نهی

 

بر قلب دشمنان ولایت شرر نهی

تا یک نظر به جانب اهل نظر نهی

 

رخ بر تمام منتظـرانت دهی نشان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

ای زخم پیکر شهدا بی‌قرار تو

چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو

 

فریاد انتقام شهیدان شعار تو

لبخند می‌زند عموی شیرخوار تو

 

کای دست انتقام خداوند لامکان!

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی

بهر ظهور، بین امامان علم تویی

 

بگشای رخ که هادی کل اُمَم تویی

مولا! بیا! بیا! که امام حرم تویی

 

گوید بلال بر تو به بام حرم اذان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

ای دست اولیای الهی به دامنت

جوشن کبیر در صف پیکار جوشنت

 

پیراهن حسین، برازندۀ تنت

«میثم» تمام چشم شده بهر دیدنت

 

چشمش بود به راه تو، اشکش به رخ روان

عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

 

 حاج غلامرضا سازگار (میثم)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 851

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

ای لیالی روشن از میلاد تو

سرو محو قامت شمشاد تو

 

می نگنجد وصف تو در سینه ام

با تو گشته پر جلا آئینه ام

 

بی تو محتاجم حزین و در به در

پرده این غرق عصیان را مدر

 

ای امیر و شاه اقلیم ازل

وی خدیو و ای نشان لم یزل

 

این من و این کوی تو این طمطراق

با تو شام تار من گشته براق

 

از درت دستم نگردان منفصل

بر هوای عشق تو خو کرده دل

 

یک نگاهت دولت قارون مرا

کرده مهرت واله و مجنون مرا

 

گشته ام اندر عوالم نیک نام

دم زنم از جان و دل نعم الامام

 

ورد لب باشد ایا میر انام

دم به دم شاها حضورت السلام

 

با وصالت قصد و مطلوب حاصل است

در رهت جان و سرم ناقابل است

 

ای تو آگه از همه اسرار غیب

حاضر و ناظر تو بی تردید و ریب

 

«زلفی ام» بار گنه دارم به دوش

لیک با یاد تو در جوش و خروش

 

کن قبولم مثل خیل عاشقان

رو سیاهم از در لطفت مران

 

 حاج علی زلفی تبریزی

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 846

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

ای پیروان قرآن شد فصل عشرت امروز

بزدود دست غیبی از دل کدورت امروز

 

شد جلوه گر به عالم نور امام قائم

گردید با وجودش قائم شریعت امروز

 

در سُرّ من رَّا شد نور خدا هویدا

سطح زمین تیره ، شد رشگ جنت امروز

 

در گلشن حسن شد بشکفته برگ نرگس

رخ داد عسکری را از دل مسرت امروز

 

یابن الحسن کجایی؟ شد راه چاره مسدود

باز آ که باز گردد ابواب رحمت امروز

 

ای والی ولایت و ای محیی شریعت

بگرفته جای قرآن ابواب بدعت امروز

 

خون ریزی و عداوت بگرفته سطح دنیا

از دهر رخت بسته مهر و محبت امروز

 

جای وفا گرفته تلبیس و رنگ و حیله

معدوم گشته شاها رحم و مروت امروز

 

اعمال شیخ و زاهد یکسر شده مجازی

از بین اهل ایمان رفته حقیقت امروز

 

کس نیست دادخواه مظلوم ای (حسینی)

بارد ز ابر ظلمت باران نقمت امروز

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 843

حضرت امام زمان (عج)

 

تو را از جوهر جان آفريدند

به درد عشق درمان آفريدند

 

رخت مرآت حُسن كبريائي

ز نورش ماه تابان آفريدند

 

جمال بي‌مثالت عالم‌آراست

تو را خورشيد رخشان آفريدند

 

ز صبح صادق ماه جبينت

فروغ عشق و ايمان آفريدند

 

ز ابروي كجت محراب طاعت

ز لعلت آب حيوان آفريدند

 

ز لعل شكّرين باده نوشت

شراب شور عرفان آفريدند

 

ز دندان و لب ميگونت اي دوست

عقيق و درّ و مرجان آفريدند

 

به صيد صد هزاران ماه كنعان

تو را چاه زنخدان آفريدند

 

تويي آن نوگل زيباي هستي

كه از بوي تو ريحان آفريدند

 

ز شمشاد قد محشر قيامت

بسي سرو خرامان آفريدند

 

به دور چشم مستت بهر تعويذ

صفوف فوج مژگان آفريدند

 

لطيف و پاكي و صافي، زلالي

تو را گويي ز باران آفريدند

 

تو اي آرام جان آخر كجايي؟

مگر غير از تو سلطان آفريدند

 

تو هاديّ تمام عاشقاني

تو را مهديّ دوران آفريدند

 

تو را اي گوهر درياي اميّد

به قلب خسته سامان آفريدند

 

به اثبات حق آن راز هستي

دو صد قانون و برهان آفريدند

 

به خلقت پيش از آدم بود و عالم

مگو در ماه شعبان آفريدند

 

ولايش را هر آن كو هست منكر

بر او دوزخ ز نيران آفريدند

 

به پاداش ولايش شيعيان را

رحيق و باغ رضوان آفريدند

 

به وصف آن جمال عالم‌آرا

دو صد مست و غزلخوان آفريدند

 

اديبان سر كويش ز مستي

هزاران بيت و عنوان آفريدند

 

بسان زلف او آشفتگان را

پريشان در پريشان آفريدند

 

مخور غم «فانيا» دردي كه داري

ز مهرش بر تو درمان آفريدند

 

تو را در پاي آن سرو خرامان

چو اسماعيل قربان آفريدند

 

به ميدان ولا و عشقبازي

سرت را گوي چوگان آفريدند

 

بيا اي دل به پايش جان فشانيم

كه جان را بهر جانان آفريدند

 

خداي حيّ و واحد آفريدست

مگو چونين و چونان آفريدند

 

رديف ار آفريدند است هشدار

به وزن است آنچه دستان آفريدند

 

استاد فانی تبریزی

منبع کانال اشعار فانی تبریزی

حضرت امام زمان (عج) 840

 حضرت امام زمان (عج)

 

هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست

در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست

 

آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست

بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست

 

از شوق، همه رو به سوی میکده دارند

یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند

 

کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید

بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید

 

از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید

بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید

 

کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده

کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده

 

ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس

ای روشنی محفل و ای رونق مجلس

 

ای راز غمت درس مدرّس به مدارس

تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس

 

جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب

یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب!

 

تو در پی خود، قافله در قافله داری

در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری

 

با آن‌که خود از منتظرانت گله داری

سوگند به آن اشک که در نافله داری

 

با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن

آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن

 

ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟

کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟

 

ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی

هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی

 

یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد

بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...

 

بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما

کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما

 

ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما

ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما

 

ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی

تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی

 

عشق ابدی و ازلی با تو بیاید

شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید

 

آرامش بین‌المللی با تو بیاید

ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید

 

عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم

هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم

 

هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم

داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم

 

نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم

با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم

 

در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟

هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...

 

حاج علی انسانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 838

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

امشب بهشت را به تماشا گذاشتند

امشب نمک به سفرۀ دنیا گذاشتند

 

امشب به روی دامن نرجس از آسمان

ماهی به نام مهدی زهرا گذاشتند

 

امشب به خانۀ حسن عسگری برو

چون راه را برای همه واگذاشتند

 

از بس که آمدند پی دستبوسی اش

از بس زیاد دل روی دل جا گذاشتند!

 

یوسف ببین که آخر صف ایستاده است

او را برای نوبت فردا گذاشتند

 

لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند

از عشق، سر به دامن صحرا گذاشتند

 

امشب پدر به خال پسر بوسه می زند

کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند

 

از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است

از یک طرف شبیه علی با عطوفت است

 

از یک طرف چو مادر سادات غرق نور

از یک طرف شبیه حسن با صلابت است

 

با این همه صفات جمال و جلالی اش

درسی که از حسین گرفته شجاعت است

 

چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و

ابروی این پسر خودِ تیغ ولایت است

 

مثل علی اکبر ارباب قد رشید

مانند عمه زینب خود با ابهت است

 

دست توسل همه انبیا به اوست

از بس که کار دست کریمش کرامت است

 

طاووس جنت آمده زیباتر از همه

آقای آسمانی و آقاتر از همه

 

 مهدی نظری

حضرت امام زمان (عج) 837

 در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

مژده که گل سر سبد فاطمه آمد

از باغ جنان، سرو قدِ فاطمه آمد

دستِ مددِ حق، مددِ فاطمه آمد

اینک سند مستند فاطمه آمد

جبریل بشارت دهد از عالم بالا

 

امروز که طاووس جنان بال گشوده

دل از همۀ اهل سماوات ربوده

از سینه یاران، غم و اندوه زدوده

این کیست که بر ما همه رخسار نموده

او مهدیِ زهراست، همان یوسف طاها

 

بوی گل نرگس همه جا عطر فشان شد

امواج نسیمِ سحر از شرق، وزان شد

انگار محمد ز جنان باز عیان شد

فرعونِ زمان از خبر او نگران شد

زیرا حسنِ عسگری امشب شده بابا

 

این است به عالم ثمر آل پیمبر

این است همان وعدۀ دیرینۀ حیدر

او خیر کثیری است پِیِ سورۀ کوثر

او جان غدیر است که شد بر همه رهبر

آیات الهی است از این چهره هویدا

 

این نور قرار است که در وعدۀ نزدیک

تابَد به شبی تار، به هر کلبۀ تاریک

بر ظلم بتازد، پس از آن کوچۀ باریک

گویند ملائک همه بر فاطمه تبریک

او پاسخ قطعی است به هر سیلیِ اعدا

 

او صاحب تیغ است، همان تیغ ولایت

او رهبر راه است، همان راه هدایت

او مظهر عدل است، همان عدل و درایت

او سایۀ دست است، همان دست عنایت

ما بندۀ عشقیم وَ او سید و مولا

 

او آب حیات است و ما تشنۀ دیدار

او معدن سِرّ است و ما طالب اسرار

او حافظ دین است و ما ناصرِ ابرار

او فاتح کعبه است و ما کُشتۀ آن یار

با یار بپوئیم مسیر شهدا را

 

در گوشِ فلک از همه سو این خبر افتاد

بر دوشِ بت و بتکده دیگر تَبر افتاد

با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد

هر دشمن مغضوب، به قعر سَقر افتاد

تقدیرِ الهی است که قرآن شود احیا

 

او منتقم خون خدا، خون حسین است

اسلام بِوَالله که مدیون حسین است

مهدی که دمادم، همه محزون حسین است

در ناحیه فرمود که مجنون حسین است

هر روز به گودال بیاید گل زهرا

 

دل همرهِ ارباب، سوی دشت بلا رفت

بر عمّۀ سادات، در آن دشت، چها رفت

از کرب و بلا دختِ علی تا به کجا رفت

گه با اُسرا، گاه کنار شهدا رفت

مانده ست غمِ معجر زینب روی دلها

 

حاج محمود ژولیده

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 836

حضرت امام زمان (عج) 

 

باز دل، چلّه‌نشین حرمِ راز شده‌ست

مرغ شب، با نفس صبح هم‌آواز شده‌ست

 

باز با دست سحر، پنجره‌ها باز شده‌ست

باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شده‌ست

 

با نسیمی که به دل‌جویی من می‌آید

باز عطر گل نرگس ز چمن می‌آید

 

این گل لاله، که زیبایی بی‌حدّ دارد

در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد

 

نکهت فاطمه و عطر محمّد دارد

آفرینش به لبش، ذکر خوش‌آمد دارد

 

این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت

هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت

 

جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد

رحمت واسعۀ بی‌حد و بی‌حصر آمد

 

فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد

کارفرمای دوعالم، ولیِ‌ عصر آمد

 

گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست

زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست

 

چه بگویم که مرا عقدۀ عالم به گلوست

داستان من وغم، خاطرۀ سنگ و سبوست

 

کی شود پرده به یک سو رود از چهرۀ دوست

«آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست»

 

عید روزی‌ست، که بارد به جهان ابرِ کَرم

مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم

 

عیدی روزی‌ست، که آفاق گلِ نور شود

از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود

 

روز نابودی تزویر و زر و زور شود

یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود

 

عیدی روزی‌ست، که آفاق منوّر گردد

باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد

 

عید روزی‌ست، که دل‌ها شود از غصه جدا

روز آغاز ثمربخشی خون شهدا

 

برسد پرتو روشنگر مصباح هدی

تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا

 

بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش

دولت عدل شود، دولت عالم‌گیرش

 

عید روزی‌ست، که با عشق، هماهنگ شود

عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود

 

نرم، چون آب، دلِ سخت‌تر از سنگ شود

باغ سرسبز و نشاط‌آور و گل‌رنگ شود

 

عید روزی‌ست، که ایمان و امان تازه شود

یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود

 

ای که جبریل امین، پیک پیام‌آور توست

ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست

 

سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست

چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست

 

تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود

کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود

حضرت امام زمان (عج) 835

  حضرت امام زمان (عج) 

 

یارب نگاریمی نه دل آرا یاراتمیسان

هرحسنه دهریده اونی دارا یاراتمیسان

 

الحق قیامت ایلموسن خلقتینده سن

قدقامتینده محشر کبری یاراتمیسان

 

بی شک چکنده نقشینی نازلی نگاریمین

قدرت الیله نقشینی غوغا یاراتمیسان

 

سالمیش تحیره مه و مهری گوزل یوزی

نور رخیندن آی گونی ایما یاراتمیسان

 

گرگل دیسم جمالینه گلدن گوزلدی بو

مین گلستانی حسنینه شیدا یاراتمیسان

 

تشبیه ایلسم آیا سهو ایتمیشم یقین

آیدان بونون جمالینی زیبا یاراتمیسان

 

قاشلار کماندی کپریگی اوخ ,گیسوانینی

عاشقلره چوزلف چلیپا یاراتمیسان

 

یوسف اگر گوزللیقینی گورسه سویلیر

یارب گوزللره بونی مولا یاراتمیسان

 

خلقتده خلق و خوده,وجاهتده یاریمی

چون شهریار لیله الاسرا یاراتمیسان

 

سهم و صلابتینده علی آشکاریدی

قاف شجاعته بونی عنقایاراتمیسان

 

شرم و حیا و عزت و عصمتده بوشهی

عینا آناسی حضرت زهرا یاراتمیسان

 

حسنی حسن, جمالی حسن, سیرتی حسن

دیوان حسنه حسنینی معنا یاراتمیسان

 

زهرا باخیشلی گوزلری مین عالمه دگر

ازبس ملیح و نافذ و شهلا یاراتمیسان

 

هر نه گوزللیق عالم امکاندا واریقین

طاووس اهلبیتیده یکجا یاراتمیسان

 

هانسی یاراتمیشی بو جلالتده شانیده

ای حی ذوالجلال سن آیا یاراتمیسان

 

دلبند عسکریده هامی انبیالرین

اوصافین ایتمیسن متجلا یاراتمیسان

 

مین لرجه یاسری ایلیوب مست و باده نوش

ساقی عشقه غرق تمنا یاراتمیسان

 

یاسر رستگار

حضرت امام زمان (عج) 833

 حضرت امام زمان (عج)

 

ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت

یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت

 

سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت

جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت

 

کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت

قبلۀ امید فرزندان زهرا خوانمت

 

هر چه هستی طور دل سینای جان می‌دانمت

زادگاه مهدی صاحب زمان می‌دانمت

 

نو عروس فاطمه امشب محمّد زاده‌ای

دختر شاهنشه رومی و احمد زاده‌ای

 

اختر برج ولایی، ماه امجد زاده‌ای

هیکل توحید یا روح مجرّد زاده‌ای

 

عابدی معبود و یا عبدی مؤید زاده‌ای

پای تا سر مظهر دادار سرمد زاده‌ای

 

انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر

مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر

 

کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است

رهنمای آدم است و مقتدای عالم است

 

انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است

هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است

 

هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است

نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است

 

شیعه تنها مصلح کلّ بشر می‌داندش

عالم خلقت امام منتظر می‌داندش

 

نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش

صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش

 

دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش

در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش

 

شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش

در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش

 

شب دعایت روح را غرق حلاوت می‌کند

صبح مهدی در برت قرآن تلاوت می‌کند

 

ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله

ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله

 

ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله

خیز از جا و بجا آور نماز نافله

 

نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله

کاروان دل به پا آمد امید قافله

 

حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده

یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده

 

نرگس امشب موسِئی با نور طور آورده‌ای

یا مگر داور دیگر باز بور آورده‌ای

 

آدم است این یا ملک یا آنکه حور آورده‌ای

یا بدامن مظهر الله نور آورده‌ای

 

آفرینش را به شوق و وجد و شور آورده‌ای

سید الاشهاد را بدر البدور آورده‌ای

 

از زمین یک آسمان توحید داری در بغل

ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل

 

قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این

ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این

 

لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این

 

نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این

ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این

 

نامش از اهل زمین و آسمان دل می‌برد

چهره‌اش نادیده از خلق جهان دل می‌برد

 

والد خلق خدا در نقش مولود آمده

در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده

 

آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده

بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده

 

با لوای حمد بشتابید محمود آمده

آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده

 

روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید

از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید

 

ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا

ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا

 

ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا

ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا

 

ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا

ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا

 

زینب کبرا سر بازار می‌خواند تو را

فاطمه بین در و دیوار می‌خواند تو را

 

آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟

ماهتابا جلوه‌ای شبهای هجران تا بکی؟

 

باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟

یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟

 

احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟

مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟

 

از جگرها آه می‌جوشد که یا مهدی بیا

خون ثارالله می‌جوشد که یا مهدی بیا

 

گاه دور کعبه با اشک روان می‌جویمت

گه چو بلبل نغمه زن در بوستان می‌جویمت

 

گه کنار خانه برگرد جهان می‌جویمت

در منی من در زمین و آسمان می‌جویمت

 

که به بزم دوستان با دوستان می‌جویمت

گه درون خویشتن مانند جان می‌جویمت

 

هرچه می‌گردم در این گلشن نمی‌بینم تو را

تو مرا می‌بینی امّا من نمی‌بینم تو را

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 831

  حضرت امام زمان (عج)

 

امــشــبــم دل در فـغـان آید همی

دیده‎گانم خونفشان آید همی

 

هــر دم از افــلاکـیـــان بــر خـاکیان

مژده می‎آید که جان آید همی 

 

بــانــگ جــاء الـحــق بــه آواز فصیح

از درای کـــاروان آیــد هــمـی

 

قــاتــل دجــال و هـــم سـفـیـانـیان

مهدی صاحـب زمان آید همی

 

قــدرت الله حــجــت ابـن العسکری

حکمران انس و جان آید همی

 

مــظــــهـــــر آیــــات حـــی دادگــر

مــخــزن سـر نـهان آید همی

 

حـــامــی اســلام و یــار مـسلمین

ملک دین را پاسبان آید همی

 

شـــــــرح الــلّـهُ مُـــتِــــمُّ نـــــــُورِهِ

مـعـنـی مُـدها مَتان آید همی

 

واضـــع قـــانـــون احـــکـــام خـــــدا

بــر کـما و بر جهان آیـد همی

 

چـشمـه جوشان مهر و فضل و علم

بـحــر جـود بـیکران آیـد همی

 

چــشـم بـر ره گـوش بـر در مانده‎ایم

تـا کـه آن صاحب قران آید همی

 

پــرچـم نـصـــر مــن الله بــر کـفــش

ذوالـفقارش در میان آید همی

 

هـم چـو اصـحـاب رقـیم و قوم کهـف

عیسیش جزء عوان آید همی

 

گر بخواهم شرح هجران سر به سر

هـر کلامی داستان آید همی

 

شادی آل مـحـمـد آمـده

گـر "مـؤید" شادمان آید همی

 

سید رضا موید

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 826

 حضرت امام زمان (عج) 

 

شعر پیش روی شما

دوازده بند ترکیب بند مهدوی

اثر طبع استاد غلامرضاسازگار است.

 

بند اول

 

تشنگان را سحاب پیدا شد

رحمت بی‌حساب پیدا شد

 

در دل این کویر تفیده

بهر جوشید و آب پیدا شد

 

چشم‌ ِچشم‌انتظارها روشن

روی حق بی‌نقاب پیدا شد

 

در جمال منورِ یک ماه

چارده آفتاب پیدا شد

 

بامدادان ز نکهت یک گل

یک گلستان گلاب پیدا شد

 

انقلاب جهانیِ دین را

رهبر انقلاب پیدا شد

 

همه عالم تراب مقدم او

هیبت بوتراب پیدا شد

 

چشمتان روشن ای مسلمانان

روح اسلام ناب پیدا شد

 

سامره شهر مکه گشت و در آن

احمدی با کتاب پیدا شد

 

طلعت غیب را که می‌گفتند

صبحدم بی‌‌نقاب پیدا شد

 

بر فراز سر ستمکاران

آیه‌های عذاب پیدا شد

 

اهل ایمان امانتان آمد

که امام زمانتان آمد

 

بند دوم

 

این همان وجه ذات ذوالمنن است

عالمی را چراغ انجمن است

 

این همان کعبه وصال خداست

که وجودش مطاف مرد و زن است

 

در زبانش کلام وحی خدا

بر لبش جای بوسۀ حسن است

 

نه به بتخانه چون خلیل خدا

این به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است

 

این همان آرزوی خون خداست

بلکه خون خداش در بدن است

 

این همان ذوالفقار دست خدا

بلکه دست خدای ذوالمنن است

 

این همان قلب سیدالشهداست

این همان جان عاشقان به تن است

 

هم نگاه علی بوَد در چشم

هم کلام خداش در دهن است

 

بر لبش دم به دم کلام خداست

با خدا لحظه لظحه هم‌سخن است

 

گر چه ما دورش از وطن دیدیم

ماه مصر است و یوسف وطن است

 

هم به دستش زمام ملک وجود

هم امام تو، هم امام من است

 

آفرینش بود به فرمانش

پدر و مادرم به قربانش

 

بند سوم

 

آرد این نغمۀ مبارک، باد:

شهدا عیدتان مبارک باد

 

ای همه انبیا بپا خیزید

که خداتان امام مهدی داد

 

عیدها داشتیم در عالم

این چنین عید کس ندارد یاد

 

همۀ عیدهاست در این عید

این بوَد عید چارده میلاد

 

آفتاب جمال حق تابید

سایه‌اش بر سر وجود افتاد

 

با ظهور امام مهدی ما

پر شود عالم از عدالت و داد

 

پای مستکبرین فتاد به دام

دست مستضعفین ز بند آزاد

 

آسمان گفت یا امام حسن

نرجس امشب حسین دیگر زاد

 

آرزوی محمّد و آلش

پای در عالم وجود نهاد

 

چشم زهرا به مهدیش روشن

باغ نرجس به نرگسش آباد

 

پرچم سرخ کربلا امشب

تا سحرگاه می‌زند فریاد

 

کاین پسر دست انتقام خداست

طالب خون سیدالشهداست

 

بند چهارم

 

چشم عالم به ماه منظر او

به هوای ظهور دیگر او

 

ذوالفقار علی بوَد در دست

ز ره مصطفی به پیکر او

 

پیش رویش نبی به استقبال

همره او دعای مادر او

 

هم سر دست چادر زهرا

هم لباس حسین در بر او

 

سیصد و سیزده خدایی مرد

بسته صف جان به کف برابر او

 

ذکر پیوستۀ «حسین حسین»

در نفس‌های روح‌پرور او

 

گوئیا با دو چشم می‌بینم

گشته عباس میرِ لشکر او

 

پایگاه حکومتش کوفه

همه عالم بوَد به محضر او

 

آفتاب امیدِ فاطمه اوست

سایۀ کبریاست بر سر او

 

پیشتر از قیامت کبرا

همه گردند مست کوثر او

 

نه حجاز و عراق، نه ایران

همه عالم شود مسخّر او

 

شب وجد و سرور تبریک است

فـرج اهـلبیت نـزدیک است

 

بند پنجم

 

ای خزان را بهار- ادرکنی

ابر رحمت ببار- ادرکنی

 

اسداللهِ بیشۀ هستی

دستِ پروردگار- ادرکنی

 

تا به کی سیل اشک‌ها جاری؟

تا به کی انتظار؟ ادرکنی

 

شیعه را بی‌تو انتظار بوَد

بدتر از احتضار، ادرکنی

 

پسر مرتضی علی- الغوث

وارث ذوالفقار- ادرکنی

 

آخرین تیر ترکش توحید!

از کمان سر برآر- ادرکنی

 

چارده قرن مادرت زهراست

به تو امیدوار- ادرکنی

 

آفتابا ببین که بی‌تو شده

روز ما شام تار، ادرکنی

 

ذوالجناح حسین بار دگر

چون تو خواهد سوار، ادرکنی

 

تو خداوندگار را دستی

دست از ما مدار- ادرکنی

 

تو که خورشید عالم جانی

تا به کی پشت ابر پنهانی

 

بند ششم

 

نه زمین باد نه زمان بی‌تو

وه چه زشت است آسمان بی‌تو

 

آخرین سهم من مرام‌الله

قامت عدل شد کمان بی‌تو

 

چشم یاران تو چو زخم شهید

گشته پیوسته خون‌فشان بی‌تو

 

ذکر ما در هجوم ظلم و ستم

گشته «الغوث الامان» بی‌تو

 

شعلۀ «الفراق» جای نفس

خیزد از سینه جهان بی‌تو

 

گفتم آیی که جان فدات کنم

در وجودم نمانده جان بی‌تو

 

نه به گل هست چشمِ دیدارم

نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو

 

دور هم صبح جمعه‌ها تا کی

جمع گردند دوستان بی‌تو؟

 

نه دگر پیر طاقت صبرش

نه نشاط است در جوان بی‌تو؟

 

گرچه باشد چراغ بسیارش

مانده تاریک، جمکران بی‌تو

 

قبر پنهان مادرت زهرا

همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو

 

ای شفابخش زخم سینه بیا

پـاسخ نالۀ مدینه بیا

 

بند هفتم

 

روزی آید که جانِ جان آید

جان نو در تن جهان آید

 

روزی آید که این جهان بر ما

خوشتر از گلشن جنان آید

 

تیرگی‌ها همه کنار روند

شاهد نور در میان آید

 

همه احرام نور می‌بندند

که حرم در حرم عیان آید

 

روزی آید که بهر یاری او

پور مریم از آسمان آید

 

روزی آید که عالم هستی

بر همه کعبۀ امان آید

 

روزی آید که منجی عالم

بر نجات جهانیان آید

 

روزی آید کز آتش نمرود

لاله بیرون چو بوستان آید

 

گرگ‌های درنده را گویید

آخر این گله را شبان آید

 

همه گل‌ها به خنده می‌گویند

باز در باغ، باغبان آید

 

به خدا شیعه صاحبی دارد

به خدا صاحب‌الزمان آید

 

جان به کف ای تمام منتظران

کـز ره آیـد امـام منتظران

 

بند هشتم

 

نه فقط چشم ماست منتظرت

ملک بی‌انتهاست منتظرت

 

از همان شب‌ که وحی نازل شد

خاتم‌الانبیاست منتظرت

 

چار ارکان کعبه، حجر و مقام

مروه، زمزم، صفاست منتظرت

 

از شب رحلت رسول‌الله

علیِ مرتضاست منتظرت

 

کوچه‌های مدینه می‌گویند

حسن مجتباست منتظرت

 

از زمانی که گوشواره شکست

چشم خیرالنساست منتظرت

 

به خداوند می‌خورم سوگند

خون خون خداست منتظرت

 

بر سر قبۀ مزار حسین

پرچم کربلاست منتظرت

 

علم و مشک و دست چشم به راه

ساقی نینواست منتظرت

 

نوک نی پای خطبۀ زینب

سر از تن جداست منتظرت

 

صوت قرآن سیدالشهدا

سرِ از تن جداست منتظرت

 

اگـر آتش از آسمـان بارد

شیعه تنها تو را تو را دارد

 

بند نهم

 

ای به پیغمبران امید بیا

ای خداوند را نوید بیا

 

طالب خون سیدالشهدا

مرهم زخم هر شهید بیا

 

قامت راست قامتان بی‌تو

چون قد فاطمه خمید بیا

 

یوسفا همچو دیدۀ یعقوب

موی اسلام شد سفید بیا

 

صبر اسلام شد تمام ببین

جان شیعه به لب رسید بیا

 

تو به هر جمعه اشک ما دیدی

دیدۀ ما تو را ندید بیا

 

به همان ناله‌ای که در پس در

فاطمه از جگر کشید بیا

 

همه در انتظار روز ظهور

همه در هالۀ امید بیا

 

به خدا که خدا تو را ز آغاز

بر چنین روز آفرید بیا

 

به سرشکی که در عزای حسین

دائم از دیده‌ات چکید بیا

 

به سری کز قفا بریده شده

به دلی کز سنان درید بیا

 

همه چشمند تـا تـو بـاز آیی

همچو خورشید دیده بگشایی

 

بند دهم

 

تو یگانه امام منتظری

تو نویدِ نجاتِ هر بشری

 

آشکار همیشه پنهانی

آفتاب همیشه جلوه‌گری

 

تو فروغ دو دیدۀ زهرا

تو امید دل پیامبری

 

تو به اسلام و دین یگانه پدر

تو تمام ائمه را پسری

 

ثانی احمد و نظیر علی

فاتح بدر و خیبر دگری

 

تو فروغ چهارده خورشید

تو تجلای چارده قمری

 

تو دُرِ ناب یازده دریا

تو حسن را ستارۀ سحری

 

تو به سینای آرزو موسی

تو به طور امیدها شجری

 

کربلا سامره نجف مشهد،

یا به سوی مدینه ره سپری؟

 

ما ز تو غافلیم و بی‌خبریم

تو ز ما لحظه لحظه باخبری

 

آن که مولای عالم است تویی

آن که در جمع ما کم است تویی

 

بند یازدهم

 

ای دو عالم ز مقدمت گلزار

قدمی هم به چشم ما بگذار

 

ما همه تیرگی و تو خورشید

ما همه تشنه و تو ابر بهار

 

چند «عجل علی ظهور» به لب

چند چشم انتظار دولت یار

 

وعدۀ ما و تو کنار حرم

روز اوّل گذاشتیم قرار

 

به محمّد قسم تو می‌آیی

می‌گشایی نقاب از رخسار

 

می‌رسد نغمۀ انا المهدیت

به همه خلق از یمین و یسار

 

تو بیا روضۀ حسین بخوان

تو بیا از دو دیده اشک ببار

 

تو بیا قاتلین فاطمه را

پسر فاطمه ز قبر در آر

 

داد زهرا از آن گروه بگیر

بار غم از دل علی بردار

 

همه گویند بهر روز ظهور

صبر باید «و نِعم عقبی الدار»

 

چه کنم داده‌ام ز دست شکیب

چه کنم در دلم نمانده قرار

 

ترسم آن دم که چهره بگشایی

در کنــار جنــازه‌ام آیــی

 

بند دوازدهم

 

نقل هر بزم صحبت مهدی است

دولت عدل دولت مهدی است

 

ما همه در حضور او هستیم

گرچه دوران غیبت مهدی است

 

وسعت بی‌حدود ملک خدا

پایگاه حکومت مهدی است

 

گو همه شرق و غرب حمله کنند

شیعه در ظلّ رایت مهدی است

 

شوکت و قدرت ستمکاران

همه پامال قدرت مهدی است

 

خال و خط محمّدی پیدا

در تماشای صورت مهدی است

 

هیچکس نیست مصلح عالم

این قبا وقف قامت مهدی است

 

به تمام موالیان گویید

که ولایت، ولایت مهدی است

 

آسمان و زمین و لیل و نهار

در پناه حکومت مهدی است

 

بگذارید کافران بکشند

جرم شیعه، محبت مهدی است

 

عدل و آزادی و حقوق بشر

در نظام عدالت مهدی است

 

دست (میثم) بوَد به دامانش

پـدر و مــادرم بـه قربانش

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 824

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

حجت حق مهدی صاحب زمان آمد خوش آمد

بر سریر عدل مطلق حكمران آمد خوش آمد

 

گلبن وحدت دمید اندر گلستان هدایت

مهر رحمت پرتو افشان گشت از برج ولایت

آیت حق در جهان آدمی افراشت رایت

نور یزدانی به ظلمت خاكدان آمد خوش آمد

 

بانگ جاء الحق طنین انداز شد در كون و امكان

نغمه ی شادی ز سطح خاك شد بر اوج كیوان

عكس حسن لم یزل جان شریعت روح قرآن

همچو ماهی در جهان پرتو فشان آمد خوش آمد

 

از فروغش پرده موج ظلم گردید منشق

از همه ذرات امكان شد بلند آوای یا حق

انعكاس نور سبحان وجه یزدان حق مطلق

صحبت جانبخش جانان بر زبان آمد خوش آمد

 

غنچه نرگس شكوفا شد به صد لطف بهاران

گشت روشن از جمالش دیده امیدواران

قبله اصحاب الفت كعبه حاجات یاران

راحت دل طاقت و آرام جان آمد خوش آمد

 

آخرین نور از نخستین نور، مشتق نور پاكش

آفتابی، جمله ذرات امكان سینه چاكش

آسمانی حكمْ نافذ از سمك تا بر سماكش

شور عرفان مقتدای عارفان آمد خوش آمد

 

مرحوم عابد خیابانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 822

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

سامره امشب ز شب های دگر زیباتری

در جلال و در شرف امّ القرای دیگری

 

سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری

جنّة الفردوس یا باغ محمّد (ص) پروری

 

کعبۀ دل قبلۀ جان یا که شهر حیدری

مهدی از تو تو دل از خلق دو عالم می بری

 

هست و بود کبریا را در بغل بگرفته ای

جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته ای

 

سامره امشب چو باغ لاله از هم واشدی

کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دلها شدی

 

با صفاتر از حرم خرّم تر از سینا شدی

روحبخش روح عیسی طور صد موسی شدی

 

نور بخش چشم خورشید جهان آرا شدی

الله الله زادگاه یوسف زهرا شدی

 

خویش را محو جمال شاهد اقبال کن

خنده زن با لاله خندان نرگس حال کن

 

آخرین مرد قیام اهلبیت است این پسر

وارث خون تمام اهلبیت است این پسر

 

گفتگوی صبح و شام اهلبیت است این پسر

صاحب کلّ مقام اهلبیت است این پسر

 

تیغ بیرون از نیام اهلبیت است این پسر

بلکه دست انتقام اهلبیت است این پسر

 

انتقام خون مظلومان به دین اوست دین

از شب میلاد گوید یالثارات الحسین

 

عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید

بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید

 

ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید

نام مهدی از زبان هر مسلمان بشنوید

 

وصف آن گل راز مرغان خوش الحان بشنوید

اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید

 

سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته

شورها در آسمان و در زمین انداخته

 

این چراغ آرزوی دودمان آدم است

این نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است

 

انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است

این نه یک طفل زمینی پیر عرش اعظم است

 

این مسیحای عزیز یازده عیسی دم است

ای حکیمه احترامش کن که جان عالم است

 

این همه بود و هم هست امام عسکری است

همچو قرآن بر سر دست امام عسکری است

 

ای عروس بیت آل فاطمه مادر شدی

مادر تنها انید آل پیغمبر شدی

 

عطر زهرایی گرفتی کوثر کوثر شدی

الله الله در پسر زادن ز مریم سر شدی

 

بحر موّاج شرف را از شرف گوهر شدی

اسمان احمدی ماهی خدا منظر شدی

 

حبّذا مرآت ذات ذوالجلال آورده ای

چارده معصوم را در یک جمال آورده ای

 

ای کویر دل بهار از ابر رحمت بار تو

ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو

 

ای صفای انتظار از دامن گلزار تو

آفتاب آورده سر بر سایه دیوار تو

 

شهریارا شهریاران بَرده ی بازار تو

عید ما یک لحظه، آهن لحظۀ دیدار تو

 

تیره گی ها عاقبت مغلوب نورث می شود

شام صبح از نور خورشید ظهورت می شود

 

باغبانا تشنه گلهای بهارت تا به کی

حملۀ باد خزان بر لاله زارت تا به کی

 

زاغ های زشت گرد شاخسارت تا به کی

آفتاب کعبه، کعبه بی قرارت تا به کی

 

چشم مظلومان عالم اشکبارت تا به کی

پرچم ثاراللّهی چشم انتظارت تا به کی

 

کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود

با ظهورت آیه ی اکمال دین کامل شود

 

ای خدا را دست و بازو دست بر شمشیر کن

آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن

 

آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن

سرکشان را دست وپا در حلقۀ زنجیر کن

 

کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن

نار عاشورائیان را نور عالمگیر کن

 

ای خدا را دست قدرت ای علی را نور عین

تا به کی فریاد ما این الحسن این الحسین

 

یابن طاها داد دندان پیمبر را بگیر

داد عترت داد قرآن داد حیدر را بگیر

 

داد احمد داد محسن داد مادر را بگیر

داد زینب داد ثارالله اکبر را بگیر

 

همچو قرآن در بغل آن جسم بی سر را بگیر

انتقام اکبر و عبّاس و اصغر را بگیر

 

زیر و رو کن کاخ استبداد و حکم داد کن

از اسارت عمّه های خویش را آزاد کن

 

سیّدی انسیّةُ الحورا صدایت می زند

بین آن دیوار و در زهرا صدایت می زند

 

صحنه ی خونین عاشورا صدایت می زند

دور مقتل زینب کبرا صدایت می زند

 

کودکی در دامن صحرا صدایت می زند

تشنه ای گم کرده سقّا را صدایت می زند

 

ای ظهورت بر همه میلاد هم عهدی بیا

نخل «میثم» می زند فریاد یا مهدی بیا

 

 حاج غلامرضا سازگار (میثم)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 811

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

مژده که روی خدا ز پرده برآمد

آیت داور به خلق جلوه گرآمد

 

بی خبران رازفیض کل ،خبرآمد

مظهرکل در لباس جزء درآمد

 

معنی واجب گرفت صورت امکان

عقل نخستین، بزرگ صادراوّل

 

کا لبد مستنیر و جان ممثّل

راه بدا را یکی فروخته مشعل

 

هادی ومهدی سمیّ احمد مرسل

حجّت غایب ولیّ ایزد منّان

 

پرده نشین حریم لم یزلی اوست

شاهد غیبیّ ودلبر ازلی اوست

 

مرشد ومولا و پیشوا و ولی اوست

باری سرّخفی ونورجلی اوست

 

خواهش پیدا شماروخواهش پنهان

ای قمرتا بناک برج امامت

 

وی گهرآبداردرج کرامت

ای به قد و قامت تو شور قیامت

 

خیز و برا فراز یک سر آن قدوقامت

خیزو برا فروز یک ره آن رخ رخشان

 

 بهار خراسانی

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 785

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

بو گون بیر عید اعظمدور صبا ویر مژده زهرایه

دی اوغلون حجّت قائم قدم قویدی بو دنیایه

 

ازل بو اهل اسلامین دلینجه عرض تبریک ایت

صورا سویله که ای محبوبه ذات حیّ یکتایه

 

سپهر فضلسن عالمده جانلار شانیوه قربان

سزادور افتخار ایتسن همیشه چرخ مینایه

 

سالوب اولدوزلارون شعله جهانه شمع رخشان تک

یانالّار لیک سونمَزلر بولار مشعلدی عقبایه

 

او دم که ایستدی ویرسون جهانه زینت و زیور

یاراتدی حق سنی گنجینه اون بیر دُرّ زیبایه

 

او اون بیر گوهر شبتابیله دنیا تاپوب زینت

اولار معناده پیرایش ویروب بو سطح غبرایه

 

اونی گَلمیشدی دنیایه قالوردی بیر دُر رخشان

اودا گلدی جهانه خلق یتدی فیض عظمایه

 

اولوردور قائم آل محمّد گون کیمی طالع

رخ پرتو فشانیندن ویروبدور جلوه دنیایه

 

ایله بیر گل آچیلدی گلشنونده ای گل طاها

وورار مین طعنه عطری گلشن فردوس اعلایه

 

نه گل بیر هیکل توحیددور مریم گَله ای کاش

گوره بو دم ویروبدور عالم معناده عیسایه

 

ایله گلدور بو گل یکسر جهانی چولقیوب عطری

تماشا ایلین دویمور، اوزنوده گَل تماشایه

 

ولی یا فاطمه گَلسن گذارون کربلادن سال

حسینه ویر خبر ای صبر ایدن هر ظلم و ایذایه

 

بویور یاتما حسینیم انتقامون دور آلان گلدی

گوزل قانون قالا یرده بو مشکلدور او مولایه

 

تشیّع عالمینده وار بو گون بیر اوزگه احساسات

صدای البشاره اوج ایدر یرده ثریّایه

 

جهانه سس دوشوب یکسر گلون صاحب زمان گلدی

اوجالدی پرچم اسلام آرتدی دینه پیرایه

 

امام منتقم دور بو، آلان اوز جدّینون قانین

بو مولادور سالان لرزه جهاندا قلب اعدایه

 

بو مهر عالم آرادور گون اوندان کسب نور ایلر

بو بیر گنجینه ی عزّتدی عالمده گران مایه

 

بو بیر شمع شبستاندور سالان عالملره شعله

هامی جانلاردی پروانه جهاندا بو دل آرایه

 

بو بیر عنبر فشان گلدور تماماً گللره مفخر

بو بیر سرو دل آرادور سالار عالملره سایه

 

بو بیر ماه درخشاندور گَزر گرچه بولود ایچره

ولیکن حکم فرمادور یره خلقه گونه آیه

 

بو حجّتدور اولان قائم گزن چوللرده سرگردان

سالان سوز غمی هر آن شراره کوه و صحرایه

 

بو شه چوخ جدّینون آخِر وداعین یاد ایدوب آغلار

دیر جدّا ویرر بو غم قرار و صبری یغمایه

 

اودم که آیریلوردون سن گوزی یاشلی حرملردن

دوتوبلار دامنون قیزلار توکوبلر اشک سیمایه

 

ره حقده او گون جدّا رقیّندن ال اوزدون سن

دالونجا قالدی آهو تک مَلر، تُف بیله دنیایه

 

اوزونده آیریلانموردون او دردانه اوشاقلاردان

او حالیله ویرردون سن تسلّی آل طاهایه

 

منی قان آغلادار هر آن عمّم زینبون حالی

آنام زهرا کیمی دوشدی باشی عالمده غوغایه

 

امام منتظَر، باب کرمدور درگهون خلقه

اودور که (اعظمی) درگاهیوه گَلدی تمنّایه

 

هانی منده لیاقت اولماقا نوکر شه دینه

ولی فخر ایلرم من خادم اولسام امّ لیلایه

 

مرحوم اعظمی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 783

 حضرت امام زمان (عج)

 

تضمین از غزل حافظ شیرازی


نوگل نرگس شکفت امروز در باغ حَسَن

عالم امکان از این گل گشت پر مشک و ختن

این ندا آید بفرش از عرش با صوت علن

(افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن

مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن)

 

حُجَّةِ ابن العسکری کشّاف سرّ معنوی

پرتو افکن شد بعالم با جمال مهدوی

بلبل اندر شاخ گل گوید ببانگ پهلوی

(خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی

تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن)

 

مصدر لولاک احمد جدّ پاک و اطهرش

باب وی شیر خدا تاج کرامت بر سرش

عصمت کبری و ناموس الهی مادرش

(تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش

هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد یمن)

 

از قیام قامتش قائم سماوات و زمین

ملجاء مضطرّ و قلب عالم و ناموس دین

قائم آل محمد مظهر جان آفرین

(خنگ چوگانی چرخش رام شد در زیر زین

شهسوارا خوش به میدان آمدی گویی بزن)

 

ای خوش انروزی که بهر بسط داد و معدلت

تیغ تیزش برکند از ریشه جور معدلت

عُلویان بر سُفلیان گویند از این موهبت

(خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت

کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن)

 

شهریارا کاخ دین محتاج بر تعمیر توست

مجری احکام قرآن حکمت و تدبیر توست

انتقام کشتگان از تیغ عالمگیر توست

(جویبار ملک را آب روان شمشیر توست

تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن)

 

جای تو خالی بدشت کربلا قوم عدو

حمله ور بر جدّ مظلومت شدند از چار سو

صولتی ظاهر نمود آن شاه خون آلوده رو

(شوکت پور پشنگ و تیغ عالم گیر او

در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن)

 

کودکان خرد سالش در نوای دلکشند

گرچه خود چون گل لطیفند و بصورت مهوشند

چون سپند اما ز قحط اب اندر اتشند

(گوشه گیران انتظار جلوۀ خوش می‌کشند

برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن)

 

تابش خورشید و قحط اب طفل شیر خوار

مادر خشکیده پستانش ز اصغر شرمسار

گوید اندر شام لیکن پور هند بی وقار

(ای صبا بر ساقی بزم اتابک عرضه دار

تا از آن جام زرافشان جرعه‌ای بخشد به من)

 

تا نفس باقیست « سعدیِّ زمان » منشین خموش

در مدیح مهدی قائم ز جان و دل بکوش

دوش میکردم تفأل ناگه آمد این سروش

(مشورت با عقل کردم گفت «حافظ» می بنوش

ساقیا می ده به قول مستشار مؤتمن

 

 مرحوم حسینی سعدی زمان

حضرت امام زمان (عج) 781

 حضرت امام زمان (عج)

 

گنه شوره گلن باشیم هوای وصل یار ایلر

هوای وصل یاریله ئوزین غمدن کنار ایلر

 

سروش وحدتیمدن گوش هوشه بو ندا گَلدی

که یزدان نیمه شعباندا لطفین آشکار ائیلر

 

اولار فجر رجا جیب افقدن برملا ظاهر

هامی نومید دن یأسی آلار امّیدوار ائیلر

 

که یعنی حجّت ابن العسگری صاحب زمان مهدی

بو دنیایه گلن گوندور بو گفتارین کرار ایلر

 

او بیرمولود دور سامّره ده گلدی بو دنیایه

اونون نوریله سامرّا جهانی نوربار ایلر

 

آتاسی بومحمّددور آناسی حضرت نرگس

باباسی احمد مرسَل اوختم هشت و چار ایلر

 

اصولاً شاخه گلدن وئرر باش هرگل نرگس

بو گل دین نرگسیندن ئوز جمالین آشکار ایلر

 

همیشه جانب شهدن مُبَرهَندور گلر عسکر

و لیکن عسکریدن جلوه ، بو شاه کبار ایلر

 

یاشارحاضرده سکّیز ایل آتاییله آناییله

آتاسیدان صورا دنیاده غیبت اختیار ایلر

 

گَزَرمین حسرتیله پرده غیبتده مین لر ایل

باخار هی ذوالفقاره گوزیاشین گوزدن نثارایلر

 

وئرر صیقل مُداوِم ذوالفقارِ تیز و برّانه

باخار آغلار گوزیله کربلایه آه وزار ایلر

 

دییَرقالدی الهی یئرده آخر جدّیمین قانی

منی بو ماجرای غمفزا چوخ بیقرار ایلر

 

توکر گوزیاشینی حقدن ظهورین دمبدم ایستر

او قانی آلماقا چوخ آرزو اول شهریار ایلر

 

الهی وئر اجازه حضرت صاحب زمان گلسون

جهان ناامن دورجان جهان روح اَمان گلسون

 

یوزین ای طلعت دین ابر غیبتدن کنار ایله

دوتوب ظلمت جهانی نوریویله نور بار ایله

 

اوقدری قالمری دین باغینه باد خزان اسسین

گل ای دین صاحبی دین گلستانین نو بهار ایله

 

اورکلر قانه دوندی گلدی بدعت بدعت اوستوندن

یئتیش امداده بو بدعتلری گل تار و مار ایله

 

یاتوبدور امّت قرآن قالوبدور خواب غفلتده

بو قرآن اهلینی هوشه گتور بیر هوشیار ایله

 

یولوندا منتظردور شیعه لر چوخ انتظاریله

ئوزون ای مُنتَظرگل اختتام انتظار ایله

 

جهالت قدرتی ائیلر حکومت سطح دنیاده

ئوزون گل یر یوزین ده گوهر دانش نثار ایله

 

اجانب دائماً قرآنیانی خوار و زار ایستر

ئوزون گل مسلمینی خوارائدن اشخاصی خوار ایله

 

تَجَمُّل آرتوب از بس آلدی دللردن تجلاّنی

تجلّی بخش عالم گل تجلّی آشکار ایله

 

هره بیر یول دوتوبدور ظالمانه عدل فرض ائیلر

بیله ظالم لری ئولدور جحیمه رهسپار ایله

 

فسادیله دولوبدور یئریوزی یاغیره الرَّحمن

فسادی یئر یوزوندن یغ صلاحی استوار ایله

 

عدالت یوخدی دولورموش جنایت سطح دنیانی

گل ای شاه عدالت جو عدالت بَرقرار ایله

 

شماتتدن یانوب تاکی اورکلر زخمدار اولسون

ئوزون لطفاً مداوای قلوب زخمدار ایله

 

اولوب دینی مجالس خالی امّا فسق ائوی مَملوّ

جماعت چخدی یولدان یولاری گل راهوار ایله

 

چخوب بیرعدّه تحریف ایلیور احکام قرآنی

او قومی طعمه شمشیر تیز و آبدار ایله

 

گوزی یولدا نقدر آغلار گوزیله شیعه لر یانسون

الونله پاک خونین اشگ چشمِ اشگبار ایله

 

دوزاق تا کی شهیدان وفا قانی قالا یئرده

گل آل بوقانلاری اعدانی تیره روزگار ایله

 

حقیقی مُنْتَقم گل آل ئوزون ئوزجدّیوین قانین

دل مجروح زهرا دن بیر آز کسر شرار ایله

 

ئوزون آماده ایله ( تائبا ) بیر پاک قلبیله

ولیعصر آدینی اوندان صورا دلده شعار ایله

 

شعار پوچ بی علم وعمل هرگز ثمر وئرمز

معاصیدن اوزاق دوش ئوز ئوزین پرهیز کار ایله

 

گلنده حضرت صاحب زمانون شرمسار اولما

آچیق آنیلّه سن درک حضور شهریار ایله

 

مرحوم تائب تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت امام زمان (عج) 775

در ولادت حضرت امام زمان (عج)

 

سزادور مژده ویرسون پیک حق جنّتده زهرایه

که ای خاتون محشر قائم اوغلون گَلدی دنیایه

 

مَلَک منظر گلوب گوله بنزر گلوب

اونون یمن قدومیندن جهان طرفه گلستاندور

ویروبلر سس سسه مدحینده بلبل لر غزل خواندور

عیاباً چشم روشن عرض ایدور شیعه خراماندور

یره گَلسون سماوات اهلی لایقدور تماشایه

 

نجه مولود؟ تعریفه زبان بی زبان ایستر

که یعنی قدرت نطق خدای لامکان ایستر

دیماقدان دل کتابیندن قلم عذر عیان ایستر

قضا مبهوت و حیراندور قدر بو ماه سیمایه

 

نجه مولود؟ آلار حسن و ملاحت کشوریندن تاج

ایدر صبر دل عشّاقی فوج غمزه سی تاراج

اونون مینلر عزیز مصر سهم عشقینه آماج

وورار پابند عشق کمتری طعنه زلیخایه

 

نجه مولود؟ هرگز من دیمم بیر طفل ابجددور

دیسم زیبنده دور سرمایه ی فخر اَب و جددور

هامی اوصافی تشبیه وجود پاک احمددور

بو نوباوَن گَلوب دلدن گوزل یتدون تمنّایه

 

سلام و تهنیت عرض ایلروخ بیزده بو مولوده

تشکّر بی نهایت ایلروخ درگاه معبوده

بیزی الله بو مولودیله نائل ایتدی مقصوده

بِحمدِ الله یتیشدوخ لطف حقدن فیض عظمایه

 

وورار کام دل اهل ولا کامینجه گام عالم

عدالتله دولار عالم بساط ظلم اولار برهم

یتر باشه مصیبت، قورتولار غم، ختم اولار ماتم

دونر دنیای دونون رفعتی جنّات اعلایه

 

بودور مسرور ایدن غمگین اولانلار قلب ناشادین

بودور ظلّام عالمدن آلان مظلوملر دادین

بودور ویران ایدن اهل جفانین قصر آبادین

ممیّزدور تماماً خیر و شرّ و زشت و زیبایه

 

اگر بایرامدی لیکن دوشدی صحبت ظلم ظالمدن

سوزین طرزین دگیشدیم منصرف اولدوم خیالیمدن

گوزوم بیر قاصد ایستر گوندره اشک زلالیمدن

خبر ویرسون بو مولودین قدومین آل طاهایه

 

دیسون ای خوش گونه دنیاده حسرتلر گوزوز روشن

گورن دشمن الیندن چوخ اذیّتلر گوزوز روشن

زبان حالیله عرض ایلور امّتلر گوزوز روشن

گَلوب خونخواه ای ناحق آخان قانلاری صحرایه

 

ستمله آیریلانلار صاحب و اولاد و قارداشدان

اُلونجه غصّه دن آیریلمیانلار گوزلری یاشدان

یتیشدی منتقم آچسونلا قاره معجری باشدان

داخی گوز تیکمسونلر انتقام صبر فرسایه

 

آچیلسون قلبی، شاد اولسون اورکدن زینب کبری

یاخونلاشدی او گون اولسون قصاص روز عاشورا

جزایه قاتل اکبر یتیشسون دلده واویلا

ویریلسون مژده سی غمکش آناسی امّ لیلایه

 

دولی گوزله سریّه نوعروسه هر باخان ساعت

اَشاقه سالماسون باشین دوباره چکمه سون خجلت

یاخوندور کامه یتسون قاسم دامادیمه طلعت

تاپا طوی حجله سی داماد گَلماقیله پیرایه

 

ربابون آز قالور غمدن بلالی گوگلی دینجَلسون

یاخوندور آه پیکانی نشانگاهه دگوب دَلسون

مقام انتقامه بی مروّت حرمله گَلسون

آلنسون اصغرین قانی وورولسون تیغ او ترسایه

 

یاخوندور تابعان آل سفیان خوار و زار اولسون

ابوالفضلی خجالت ایلینلر شرمسار اولسون

آلنسون قانی دشمندن اوشاقلار کامگار اولسون

ملالی زائل اولسون هر باخاندا تشنه سقّایه

 

 مرحوم حافظی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 740

حضرت امام زمان (عج)

 

گلی ز گلشن نرگس ز رخ نقاب انداخت

به گلشن و گل و گلزار انقلاب انداخت

 

ز آسمان ولایت دمید خورشیدی

ز نور هاله به رخسار مهتاب انداخت

 

بگو به بام نیایید بهر استحلال

نه ماه بلکه ز رخ پرده آفتاب انداخت

 

به نیمه مه شعبان چو بدر طالع شد

فروغ عشق بر این عالم خراب انداخت

 

چو سر زد آن گل نرگس زگلشن حسنی

تمام خار دلان را به پیچ و تاب انداخت

 

ز چرخ عسکری ، سُرَّ من رَا ، نوری

دمید ، شمس فلک را از آب و تاب انداخت

 

چو پا نهاد از این خاک مهدی موعود

فغان و غلغله در جان شیخ و شاب انداخت

 

به قبله روی نیاز و به یاد حق مشغول

که ذکر حق به لب همچو لعل ناب انداخت

 

کلام اول او بر شهادتین اقرار

که جمله پیرو خود بر ره صواب انداخت

 

چو شد بلند ز عالم ندای جا الحق

ز سوی حق زهق الباطلش جواب انداخت

 

ز یمن مقدم او خاک گشت رشک بهشت

زمین طراوت جنت به نه قباب انداخت

 

چو قطره ای ز کمالش بر آفتاب افتاد

ز شرم چشمه او را به التهاب انداخت

 

به رخ چو قطره شبرنگ را پریشان کرد

ز تار گیسوی مشکین به مه نقاب انداخت

 

چو فیض رحمت باران بی نهایت او

بدید ، بار گران بار خود سحاب انداخت

 

فرشتگان به نشاط آمدند از قدمش

هر آنکه اهرمنی بود در عذاب انداخت

 

چو شبنی که سحر میچکد به لاله سرخ

عرق ز شرم به برگ گل و گلاب انداخت

 

همین که کرد تجلا ظهور طلعت او

ز شرم بر رخ شمس و قمر حجاب انداخت

 

هر آنکه جانب آب بقا را نمی تواند دید

بگو بمیر تو را بخت در سراب انداخت

 

جهان پیر که فرسوده بود او را دید

زدود رنگ و به خود جلوه شباب انداخت

 

هر آنکه گفت که این شهریار آمد و رفت

بگو که آب تو را حق ز آسیاب انداخت

 

خوشا به حال کسانی که بیند آن حضرت

برای دفع ستم پای در رکاب انداخت

 

ز راه لطف به (خوندل) عنایتی مولا

مرا ز پای چنین درد بی حساب انداخت

 

مرحوم حاج حیدر خوندل

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت امام زمان (عج) 739

 حضرت امام زمان (عج)

 

شمس وحدت ایلدی شرق هدایتدن ظهور

عالمی دوتدی فروغ لمعه ی الله نور

اولدی ظلمتخانه ی دنیای امکان رشک طور

چهره ی آفاقیده گورسندی آثار سرور

ویردی جاءَالحق نویدی نفخه ی باد دبور

 

عالمی دولدوردی نور حجّت ربُّ الفلق

اولدی امواج حجابات ظُلَم یکباره شق

تا قدم قویدی جهانه افتخار ماخَلَق

جلوه ی خورشید تک دنیانی دوتدی نور حق

جلوه سیندن چشم باطل خیره اولدی بلکه نور

 

حُسن حق آفاقیده ایتدی تجلّی بی نقاب

شرمیدن یوز انزوای غربه قویدی آفتاب

نقش پای عرش سیری اولدی تا زیب تراب

رشکیدن توکدی عذاره اشک خون نیلی قباب

موج انوار شفق آفاقیده ایتدی ظهور

 

شقّه آچدی مُلک دینه مهدویّت پرچمی

شوکت صیت هُوَ الحقّیله دوتدی عالمی

خاتِم اثنی عشر انگشت وحدت خاتمی

ایلدی روشن جمالیندن سرای اعظمی

ویردی عالمده صلای رحمت ربّ غفور

 

گَلدی ایجاده جهانه هادی وجه سبیل

حجّت ربّ جلیل و مفخر آل خلیل

مصطفای عالمِینه کونده خیر سلیل

خلدیده شوق لبیندن سلسبیل اولدی سبیل

رشک آپاردی فیض خاک کویینه آب طهور

 

ای شه دنیا و دین یا حجّت بن العسکری

لایق فوق همایونون کلاه سروری

تابع حکمون مدار گنبد نیلوفری

یمن ذاتوندن سکون هفت گوی اغبری

فیض جودوندن نظام دور ایّام و شهور

 

وعده ی دیداری تصویب ایلمور امر قضا

عمرلرده یوخدی آگهسن اوزون شاها وفا

گوز فروغ عارضوندن ایتمه سه کسب ضیا

سختدور بِالله تاپا گر دور هستی انقضا

یتمه میش وصله اولا احبابه منزل قعر گور

 

هارداسان یا مُخذِلَ الاَعدا، مُعِزَّ الاَولیا

هارداسان ای ناشر اعلام تقوی و هدی

هارداسان ای رابط شَملِ الصَّلاحِ والرِّضا

هارداسان ای طالب خون شهید کربلا

هارداسان یاب الشُّهُب، یابن السُّرُج، یابن البُدور

 

مهر رخسارون ویرور هانسی دیاره آب و تاب

هاردا سرگردان گزیرسن چول لری بی صبر و تاب

هاردا ظلماتی پوزور نور رخون چون آفتاب

هاردا گوزدن عارضه قانیاش توکورسن چون سحاب

هاردا یاجدّا دیورسن بی قرار و ناصبور

 

چوخ چتیندور گورمیه گوز عکس رویوندن اثر

تاپمیه آفاق و انفسده جمالوندن خبر

بُلمیه دل هانسی بیر ماوادن ایلورسن گذر

ذی طوی یا ارض رضوی ده اولور شامون سحر

یا دیار نینوادن ایلسن شاها عبور

 

گرچه مشروحاً دگول کیفیت حالون عیان

لیک اجمالاً بُلر دل آغلوسان معناده قان

هر زمان جدّیوین یادیله یا صاحب زمان

حق گورن گوزدن عذاره ایلوسن اشکون روان

تا اولور برپا دل ذرّاتیده شور نشور

 

لایزالی دور غمون ای عکس حسن لم یزل

یوخ بو واضح سوزده هرگز بحث و تفسیره محل

اشک خونین توکماقون بو قولی ایلر مستدل

آغلارام اول قدر که اشکیم اولار قانه بدل

دلدن ایتدوقجا خیال روز عاشورا خطور

 

نکته نکته یاد ایدورسن کربلا آلامینی

سلب ایدر هر نکته قلبون طاقت و آرامینی

یاد ایدنده هر بلا آغازینین انجامینی

دولدورار خونابه ی اندوه و غم گوز جامینی

دامنون دریا ایدر امواج سیل رشک شور

 

لیک بو غمدن فزون بیر غم ایدر قلبون ملول

اعتذاریم وار بیانیندن اَیا سبط رسول

اونداکی فردوس ده سسلندی واویلا بتول

یخدیلار آتدان حسینی ظلمیله قوم جهول

حشر اعظم شورشی آفاقیده ایتدی ظهور

 

توپراقا دوشدی جهانه علّت نظم و بقا

ظلم و اندوهه غرق اولدی تماماً ماسوا

گوهر کنز ولایه اولدی مخزن کربلا

ذوالجناحی خیمه گاهه یوز قویوب دلده نوا

اَلظَّلیمه ناله سیله کائناته سالدی شور

 

نطقیدن «عابد» دوشر هر بلبل شیرین نفس

آشیانین جور صیّاد ایتسه زندان قفس

حقلیسن فریادیوه بُلسن سکوتی دادرس

لیک گاهی سنده اولسا نظم اشعاره هوس

مدح آل مصطفانی طبعیوه ایله ضرور

 

 مرحوم عابد تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه