در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5662

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین

وقف تو گردیده این اشک روانم یاحسین

 

بسکه سوزد از غم تو قلب و جانم یاحسین

این دم  آخر شده ورد زبانم یاحسین

 

تا نفس دارم برایت روضه خوانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

دورم از شهر و وطن نه بین صحرا مثل تو

بی کس و تنها شدم اما نه تنها مثل تو

 

سوزم از زهر و کشم روی زمین پا مثل تو

آب هست اما ننوشم جرعه ای تا مثل تو

 

بر لب آید تشنه لب این نیمه جانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

بارها قبر تو را کردند ویران سوختم

یاد حتک حرمتت باسُم اسبان سوختم

 

زایرت کشتند و من چون شمع سوزان سوختم

یاد اول زائری که شد پریشان سوختم

 

شاهدم این گریه های بی امانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

ناسزا گفتند بر زهرا شنیدم سوختم

مثل درب سوخته ناله کشیدم سوختم

 

همچو زهرا از جوانی دل بریدم سوختم

من که سیلی خوردن مادر ندیدم سوختم

 

تو که دیدی چه کشیدی من ندانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

زاده پیغمبر و نیمه شب و بزم شراب

آیه تطهیر و ذکر یارب و بزم شراب

 

شد دوباره تازه داغ زینب و بزم شراب

یاد آن طشت زر و چوب و لب و بزم شراب

 

قاتلم شد روضه های عمه جانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

آرزو می کرد جان می داد  زینب وای من

در برِ نامحرمان اِستاد زینب وای من

 

خیزران بالا که رفت افتاد زینب وای من

چوب بر لب خورد و زد فریاد زینب وای من

 

کاش می بستند دست و دیدگانم یاحسین

یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 5661

در شهادت حضرت امام هادی (ع)

 

آغلا اَیا فاطمه ، ناله و فریاده گل

اوغلون علیّ النّقی ، جان وئروری داده گل

 

اولمادی اوغلانلارون دهریده بیر شاد اولا

غصّه و غمدن خانم لحظه ای آزاد اولا

شغل لری دائماً ناله و فریاد اولا

هئچ بیرینون گُل یوزی گُلمَدی دنیاده گل

 

اُول متوکّل لعین اوغلووا اولدی دُچار

کینیله باطنده کی بغضون ائدوب آشکار

قویمادی راحت قالا چوخ اونا وئردی فشار

هر نه خیاله گلور ائتدی او ناشاده گل

 

جدّی پیمبردن هئچ ائتمدی شرم و حیا

آت دوشینه سالدی گَه اوغلووی اُول بی حیا

قصد ائلیوبدور هامی خلق آرا توهین اولا

دادینه باری اؤزون عالم معناده گل

 

بیر ستمِ ناگوار ائتدی او خانه خراب

حاضر ائدوب مجلسه اوغلووی ائتموب حجاب

عیش بساطین قوروب میل ائلیوبدور شراب

اوغلووا تارُف ائدوب الده دوتوب باده گل(1)

 

قورخمادی خلّاقیدن ایلمیوب شرم و عار(2)

ائتدی مکرر سوزون دشمن پروردگار

قالدی نه حاله بالان ایلدی چوخ آه و زار

چاره سی یوخ نیلسون باری سن امداده گل

 

بس که گوروبدور فشار گول کیمی رنگی سولوب

قلب شریفی خانم درد و غمیلن دولوب

دشمن الینده بالان آخری مسموم اولوب

ائتماقا چاره اؤزون دوغرانان اکباده گل

 

گل بیر اؤزون قیل نظر گور که نه حاله قالوب

زهر جفا عاقبت اوغلووی دلدن سالوب

بسکه مؤثر اولوب طاقتین الدن آلوب

گوزلری یول سسلوری هی سنی فریاده گل

 

بو بالاوون غملری چوخ سنه ایلوب اثر

شامیده یا قلبیوه چوخ یتیشوبدور کدر؟

مجلس آرا صف چکوب عترت خیر البشر

زینبون آغلور دیور ای آنا فریاده گل

 

اولمادی بُلمم ندن بیله جهانی خراب

اوندا که قوردی یزید شامده بزم شراب

ناخوشی ساخلوب ایاق اوسته قولوندا طناب

من دیه بولَّم دیور ای آنا جان داده گل

 

«شوری» اماموندی بو ائتگیله چوخ آه و زار

سامره ده گورموسن یاخشی گوزل قبری وار

بیرده سنون اولسا گر قسمتون اول دورت مزار

اؤز حرمینده دئنه آی آقا جان داده گل

 

شوری تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5660

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته

صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته

 

فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی

این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟

 

یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش

یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته

 

تیر دیگر در کمان صیاد دنیا چون نداشت

زهر را چون طرح بر جان شکارش ریخته

 

خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند

آبروی سامرا از چشم زارش ریخته

 

در عیادت از دلش شاید که دلها بشکند

چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته

 

بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را

از دل آتش نهاد داغدارش ریخته

 

شاید از کرببلا می آید و قبر حسین

ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته

 

در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها

در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته

 

جای دارد تاک روید معنی از خاک درش

اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته

 

محمد سهرابی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5659

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

کس نیست در این شهر مرا یار خدایا

جز خون دل و آه شرر بار خدایا

 

گه گوشه زندان و گهی خان سئالیک

جایم شده جای گل و گلزار خدایا

 

فرزند علیم که به من ارث رسیده

مظلومیت حیدر کرار خدایا

 

با چاه علی درد دلش گفت ولی من

با ماه کنم درد دل اظهار خدایا

 

چون ماه فقط دید چه دیدم من مظلوم

از خصم در آن نیمه شب تار خدایا

 

بردند مرا بزم می و شرم نکردند

از فاطمه و احمد مختار خدایا

 

می گفت که من شعر بخوانم زبرایش

میکرد براین گفته اش اصرار خدایا

 

از شرم ؛نگاهم به زمین دوخته بودم

اشکم زبصر ریخت به رخسار خدایا

 

صحبت شده از بزم می و باز دلم سوخت

بر زینب و بر عترت اطهار خدایا

 

من مردم و غم نیست چها دیده ام اما

دخت علی و مجلس اغیار خدایا

 

زینب که ندیده است کسی سایه او را

میرفت در آن بزم به ناچار خدایا

 

نامحرم و زینب امان از دل عباس

خجلت زده شد باز علمدار خدایا

 

ای کاش نمیدید دگر عمه زارم

آن چوب جفا و لب دربار خدایا

 

این چوب به لب میزد و بیچاره رقیه

حق داشت زند لطمه به رخسار خدایا

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5657

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آه در سینه ام از زهر شراری برپاست

آتشی بر جگر و رویِ لبم واویلاست

 

سوختم سوختم آبی که نفس می سوزد

حجره ام از جگر سوخته ام کرببلاست

 

مادرم آمده بالین منِ چشم به راه

تا بگویم غم خود را که دلم پُر غوغاست

 

دستِ من بست و مرا نیمه شب از خانه کشید

بی حیایی که نمی گفت غریب و تنهاست

 

گاه می رفتم و گاهی به زمین می خوردم

مثل آن طفل که مبهوت دو چشم باباست

 

مثل آن دخترکی که نفسش بند آمد

راه می آمد و می دید سری بر نی هاست

 

سنگ بود و سری که ز لبش خون میریخت

خیزران بود و یتیمی که شبیه زهراست

 

حسن لطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات حضرت امام هادی (ع) 5653

احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

درخانه اش غریب شدویاوری نداشت

در سینه اش بجز جگر پرپری نداشت

 

مظلوم مانده بود درآن شهر بی حیا

او هم امام بود ولی لشگری نداشت

 

میگفت آب آب و در آخرین نفس

جز ذکر یاحسین دم دیگری نداشت

 

درلحظه ی نفس زدن و جان سپردنش

شکرخداکنار خودش خواهری نداشت

 

برپیکرش نبود رد تیغ و خنجری

دیگرکسی نگاه به انگشتری نداشت

 

بر اهلبیت او نشد آنجا جسارتی

میرفت تشنه کام و غم معجری نداشت

 

بزم شراب دید ولیکن عدوی او

دیگر میان تشت طلایی سری نداشت

 

 امیر قربانیفر

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5633

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته

مادرت را باز در هول و ولا انداخته

 

کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب

در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته

 

پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای

خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته

 

رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود

زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته

 

تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست

تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته

 

جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده

ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته

 

شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»

گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات حضرت امام هادی (ع) 5606

احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد

ز درد روی تنش، رنگ ارغوان می‌خورد

 

میان بستر خود او ز درد می‌پیچید

گره به کار اهالی آسمان می‌خورد

 

برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد

ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد

 

تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید

خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد

 

جواب مادر او را چگونه می‌دادید

چه قدر خون جگر او ز دست‌تان می‌خورد

 

میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد

صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد

 

چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند

که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد

 

شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد

کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد

 

 محسن حنیفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5605

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

خون می‌چکد ز دیده‌ی در خون‌شناورم

در بهت چشم‌های گهربار مادرم

 

 سوز عطـش به ریشه‌ی من تیشه می‌زند

خشکیده شاخه‌های بلند صنوبرم

 

در انتهای مغرب رنگ کبود رفت

خورشید پر فروغ جمال منورم

 

از هرم زهر و معجزه‌ی لخته‌های خون

یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم

 

تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد

تفتیده کوره‌ای شده گرمای بسترم

 

با هر نفس تمام تنم تیر می‌کشد

چشم‌انتظار قطع نفس‌های آخرم

 

در لحظه‌های  آخر عمرم هوایی‌ام

افتاده شور کرببلا باز در سرم

 

این آرزوی لحظه‌ی جان‌دادن من است

با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5332

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آن روز از کبوتر زخمی پری نبود

خورشید فاطمه که به این لاغری نبود!

 

شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش

فرقی که داشت این که جوان بستری نبود

 

آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه

از آن شراب، دردسر بدتری نبود

 

یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود

اما به لعل لب، لب چوب تری نبود

 

یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر

چشم طمع که در پی انگشتری نبود

 

آنجا کشنده بود که در پیش دختران

می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود

 

ای کاش در مقابل چشمان خواهری

رأس بریده داخل طشت زری نبود

 

فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای:

بابا محاسن تو که خاکستری نبود!

 

وای از غروب شام غریبان که ناقه بود

امّا میان جمع، علی اکبری نبود

 

علی زمانیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5269

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

از سوز زهر نیست،اگر آب شد تنت

از خاطرات تلخ به تن،تاروپود نیست

 

شد حمله سمت خانه ات،اما یکی نگفت

اینگونه خانه آمدن طرز ورود نیست

 

بستند گرچه دست تورا نیمه های شب

اما دگر به فرق تو جای عمود نیست

 

اینجا کسی به جسم تو نیزه نمی زند

یا که لبت ز تیزی چوبی کبود نیست

 

بردند بین بزم شرابت،ولیک شکر

ناموس تو مقابل چشم یهود نیست

 

دادند تسلیت پسرت را ز بعد تو

دوروبرش دگر،خبر از چنگ و عود نیست

 

زینب به شام بر سر قبر رقیه گفت

در سینه ام ز ماتم تو غیر دود نیست

 

برخیز ای سه ساله ی قامت خمیده ام

آن کس که گوشواره ز گوشت ربود نیست

 

محمود اسدی شائق

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات حضرت امام هادی (ع) 5228

احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آتش زهر اثر تا به دل و جانش کرد

باز هم یاد حسین و لب عطشانش کرد

 

جگرش سوخت و، از زهر ولی شکوه نکرد

منّتش داشت که بر فاطمه مهمانش کرد

 

خوش به حالش روی دامان پسر جان می‌داد

غم دور از وطنی گر چه پریشانش کرد

 

نه کسی آمد و با نیزه به پهلویش زد

نه کسی بی‌ادبی با تن بی‌جانش کرد

 

بدنش آب شد از زهر ولی سالم بود

نه کسی سر زتنش برد نه عریانش کرد

 

نه غم اهل حرم داشت به وقت رفتن

نه کسی بعد جسارت به عزیزانش کرد

 

پسرش گریه کنان پیرهنش پاره نمود

کی دگر کعب‌‌نی از گریه پشیمانش کرد

 

نیمه شب که در آن بزم شرابش بردند

یاد از بزم یزید و سر مهمانش کرد

 

خیزران و سر شاه شهدا واویلا

خواهرش دید چها با لب و دندانش کرد

 

زینبی که همه جا مثل علی صبر نمود

عاقبت چوب جفا پاره گریبانش کرد

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5105

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

دارد امید که دردش به مُداوا نکشد

با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد

 

زهر خورد و جگرش سوخت لبش را سوزاند

چه کند از دل اگر ناله‌ی زهرا نکشد

 

بار اول که در این خانه نبوده اما...

کاش می‌شد به کنارِ پسرش پا نکشد

 

سینه وقتی که بسوزد نَفَست می‌گیرد

نیست امید که کارش به تَقَلا نکشد

 

پسرش چاک گریبان زده بر بالینش

چه کند دست اگر بر سرِ بابا نکشد

 

ظرفِ آبی به لبش دید فقط گفت حسین

نَفَسی نیست اگر وای حسینا نکشد

 

کربلا آب رسید و به زمین اما ریخت

خواست نامرد که یک آه هم آقا نکشد

 

دست خواهر به سرش ، داشت دعایی شاید

لحظه‌ی آخرِ او کار به دعوا نکشد

 

ضربه‌ها اینهمه بر صورت آقا نزنید

هیچ کس نیست که یک تیغ در اینجا نکشد

 

شعله اُفتاده به دامانِ یتیمی اما

می‌دَود تا که کسی گیسوی او را نشکد

 

بیشتر می‌شود آتش اگر اینقدر دَوَد

عمه ای‌کاش که این شعله به بالا نکشد

 

می‌بَرد هرچه دلش خواست حرامی باشد

کاش فریاد سرِ دختر نوپا نکشد

 

خوب شد بود عمو بر سر نیزه تا که

حالِ این خواهرِ تنها به تماشا نکشد

 

حسن لطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5095

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

دگر این عمر به سر آمد و وقت سفر است

مادرم فاطمه در باغ جنان منتظر است

 

غم دل با تو نگویم به که گویم مادر

مادر است آنکه انیس دل زار پسر است

 

آن زمان شوهر تو بود غریب و مظلوم

این زمان هم پسرت از همه مظلومتر است

 

شاهد غربت من واقعه بزم شراب

شاهد غربت و ومظلومی او میخ در است

 

از همان شب که در آن بزم شرابم بردند

روز و شب چشم گهر بار من از اشک تر است

 

پاره پاره جگرم گر چه شد از زهر ولی

قاتل جان من غمزده داغ دگر است

 

ناسزایی که عدو گفت به تو کشت مرا

آتش این خبر از زهر شرر بار تر است

 

به پسر سخت بود این خبر اما به خدا

پیش او مادر اورا بزنند سخت تر است

 

همه عمر پریشان عمویم حسنم

دید در کوچه چسان مادرمان در خطر است

 

چقدر خواهش آن بی سر و پا کرد نزن

مادرم فاطمه غش کرد نامرد نزن

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات حضرت امام هادی (ع) 5090

احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

آیا که شود باز ببینم وطنم را

آرام کنم سینه ی پر از محنم را

 

دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم

با مادر غمدیده بگویم سخنم را

 

از سوز عطش تار شده راه نگاهم

آخر چه کنم ؟ لرزش دست و بدنم را

 

آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی

سخت است تماشا کنم اشک حسنم را

 

آن روز که در گوشه ی ویرانه نشستم

لرزاند ، غم عمه ی سادات تنم را

 

من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم

با آن که نبسته لب چوبی ، دهنم را

 

آن روز که آمد به میان حرف کنیزی

سخت است که تفسیر نمایم سخنم را

 

ناموس خدا ، خیره سری ، چشم حرامی

سر بسته گذارید بلای کهنم را

 

در این دم آخر به خدا یاد حسینم

زیر سرم آماده نهادم کفنم را

 

تشییع تن سالم من کار ندارد

غارت ننموده است کسی پیرهنم را

 

 قاسم نعمتی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5074

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

علت روی زمین ریختنم معلوم است

اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است

 

جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد

لخته های جگرم در دهنم معلوم است

 

چقدر درد از این شهر به خاطر دارم

از دل سوخته درد و محنم معلوم است

 

حق من رفتن در خان صعالیک نبود

در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است

 

وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند

رد پا روی عبا و بدنم معلوم است

 

از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته

روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است

 

هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام

شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است

 

مردک پست به من باده تعارف کرده

خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است

 

یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است

دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است

 

حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان

من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است

 

در میان کفنم تربت یک بی کفن است

غربت جد من از این کفنم معلوم است

 

یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم

تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است

 

محمد جواد شیرازی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 5053

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

سرِ ما محفلِ سودايِ عليّ النّقي است

جانِ ما نـذرِ قدمهاي عليّ النقـي است

 

دلِ ما غـرقِ تــمـنّايِ عـليّ النّقـي است

دين ما چيست؟ تولّاي عليّ النّقي است

 

ما كه از روز ازل عاشق و خاطرخواهيم

زيرِ دِيْــنِ كَـرمِ هــٰادي آل الّلهيم

 

از هدايتگري اش اهل هدايت شده ايم

لطف او بوده كه اينقدر"عنايت شده ايم"

 

خار راهش شده و صـاحبِ عزّت شده ايم

كاسـه ليسان سـر خوان ولايت شده ايم

 

عشق ما بر پسر فاطمه ، مادرْ زادي ست

هــرچه داريم از الطاف امام هادي ست

 

دل ما گُم شده در پيچ و خمِ سامرّاست

چون كبوتر شـده،جلد حرمِ سامرّاست

 

ســائل صحن ملائك خَدَم سامرّاست

چون گره خورده به اسمت عَلَم سامرّاست

 

يادِ ايــّامِ تو و خاطره ات را عشق است

خشتْ خشتِ حرم سامره ات را عشق است

 

نوه ي حضرت سُـلطاني و آقاي همه

پُر شــده از نـفـسِ حقِّ تو دنياي همه

 

با تو تضمين شـده آبادي فرداي همه

نامه داديم براي تو به امـضاي همه

 

كوري چشم هر آنكس كه خبيث و شقي است

مُهر آن هم "لكَ لبيّك عليَّ النّقي"است

 

پسر حضرت جودي و سراپايت لطف

مي چكد از عرق چهره ي زيبايت لطف

 

ما كه ديديم فقط از يــد طولايت لطف

گشته صادر همه ي عمر ز لبهايت لطف

 

جامعه با جملات تو عجب شيرين است

حرفهاي تو همه مثل رطب ، شيرين است

 

در غم دوري خود از حرمت مي سوزيم

سوّم ماه رجب شد ز غمت مي سوزيم

 

با نفسهاي تو از بــازدمت مي سوزيم

پا برهنه مرو مثل قدمت مي سوزيم

 

پا برهنه شدي و موي پريشان كرديم

يادِ دردانه ي سالار شهيدان كرديم

 

مي دواندند تورا از پي مركب اي واي

داغ ميخورد به قلب تو مُرتّب اي واي

 

پابرهنه ؛وسط كوچه؛ مُعذّب اي واي

چه قدر سوخت دلت از غم زينب اي واي

 

گـرچه در بزم شــراب متـوكّل رفــتي

شكر، زيرا به سلامت سويِ منزل رفتي

 

سينه ي سوخته ي سينه زنت شد پاره

جگر مادرت از سـوختنت شد پاره

 

از درون آه ، تمام بدنت شـده پاره

چون كشيدند تورا پيرهنت شد پاره

 

پيرهن چاك زدم تا حسني زار زنم

همرهت بر بدن بي كفني زار زنم

 

تن صد پاره ي جدّت به زمين افتاد و

وسط گودي گودال زِ زين افتاد و

 

از ركاب شه افلاك نگين افتاد و

شمر زد قهقهه ، در دشت طنين افتاد و

 

نيزه ها كشته ي خونين بدني را بردند

از تن بي سر او پيرُهني را بردند

 

محمد قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات  حضرت امام هادی (ع) 4928

احوالات  حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

ای از غم تو بر جگر سنگ شراره

وی در همه ی عمر ستم دیده هماره

 

سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر

غم های فراوان تو بیرون ز شماره

 

کی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته

بر قبر خود از جور عدو کرده نظاره

 

تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت

با جام می خود به سویت کرده اشاره

 

از هجر تو باید کمر کوه شود خم

جایی که گریبان ولایت شده پاره

 

تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد

بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره

 

سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده

همراه عدو رفتی و او بود سواره

 

از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود

کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره

 

فوجی پی آزار دلت دست گشودند

قومی ز دفاع تو گرفتند کناره

 

«میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی

کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره

 

غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 4865

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

دوستان بر من تنها زوفا گریه کنید

به غم نور دل ابن رضا گریه کنید

 

مادرم فاطمه امروز عزادار من است

یاری فاطمه گیرید عزا گریه کنید

 

به تسلی دل زار و غمین پسرم

پای تابوت به صد شور و نوا گریه کنید

 

حضرت هادیِ تان را به غریبی کشتند

به غریبی من امروز شما گریه کنید

 

پاره پاره شد از آن زهر دل پر دردم

به دل پاره ام از زهر جفا گریه کنید

 

زهر دادند ولی تشنه نکشتند مرا

همه بر تشنه لبِ کرببلا گریه کنید

 

چون شنیدید که در بزم شرابم بردند

به غم عمه مظلومه ما گریه کنید

 

زینب زار کجا مجلس اغیار کجا

به پریشانی ناموس خدا گریه کنید

 

به نگاهی که زخجلت به روی خواهر بست

سر ببریده شاه شهدا گریه کنید

 

یاد آن قاری قرآن که لبش پر خون شد

یاد آن چوب و لب و طشت طلا گریه کنید

 

جای آنانکه به هم جام تعارف کردند

جای آن قهقهه و هلهله ها گریه کنید

 

یاد طفلان یتیمی که کتک می خوردند

جرمشان جمله همین بود چرا گریه کنید

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 4848

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود

خط به خط شرح حالت گریه آور می شود

 

می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر

سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود

 

حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب

دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود

 

زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند

چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود

 

می روی از سامرا ، روز دوشنبه باز هم

سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود

 

می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم

زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود

 

مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن

با غمت تازه غم آقای بی سر می شود

 

کشته دور از وطن هستی ولی شکر خدا

یک کفن روزی این جسم مطهر می شود

 

تو غریبی یا حسین ؟ آیا پس از تو خواهرت

هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟

 

محمد حسین رحیمیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 4847

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

از ضعف، گرچه تابِ تن از دست داده‌ام

در انتظار مرگ به پا ایستاده‌ام

 

آنقدر سوختم ز دل و ریختم سرشک

دیگر چو شمع رو به خموشی نهاده‌ام

 

در پیش چشم نوگلم، از سوز زهر کین

از بسکه دست و پا زدم، از پا فتاده‌ام

 

وای از دمی که وقت مناجات شب، عدو

از خانه می‌کشاند سوی بزم باده‌ام

 

من شهسوار ملک وجودم که آن لعین

خود شد سوار و برد به پای پیاده‌ام

 

بعد از دعای «یا من أرجو لکلّ خیر»

هر شب صلای آرزوی مرگ داده‌ام

 

دفنم کنید، لیک نه در آن لحد که من

هنگام کندنش به تماشا ستاده‌ام

 

علیرضا قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 4790

 در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

نفس نفس نفست عطر ربنا دارد

قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد

 

به عمق معرفت واژه های جامعه ات

هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد

 

کریم، ابن کریمی و عالمی آقا

به دامن کرمت دست التجا دارد

 

کبوترانه پریده در آسمان شما

دلی که حسرت سرداب سامرا دارد

 

من از هوای گدایی درگهت مستم

گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد

 

فدای نام تو یا ایها النقی، جانم

چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد

 

اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست

هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد

 

هنوز غصه بزم شراب را داری

هنوز دست تو جای طناب را دارد

 

وحید محمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات  حضرت امام هادی (ع) 4776

احوالات  حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

نیمۀ شب امام رابردند

خانه و خانواده مضطرب است

 

نگرانِ امامِ هادی شد

سامرا بی قرار و ملتهب است

 

من بمیرم که پیش چشمانش

سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند

 

دل هفت آسمان به درد آمد

بس که بی احترامی اش کردند

 

می بَرَندش بدونِ عمامه

غربت از چشمهاش معلوم است

 

خوب که ،  در رُخش نگاه کنی

مثل جدّش علیست مظلوم است

 

جان به قربان آن امامی که

دستهایش به غصه زنجیر است

 

علتِ بردنش به بزم شراب

به گمانم به قصد تحقیر است

 

متوکل مقابل حضار

اندکی آمد و توقف کرد

 

بی حیا از شرابِ در دستش

به امام دهم تعارف کرد

 

خواست تا که امام هادی را

نحوهء دیگری عذاب دهد

 

گفت با او که شعر میخوانی

منتظر ماند تا جواب دهد

 

حضرتش قصد شعر خواندن کرد

کرد آغاز معجزاتِ کلام

 

سخنش مثل تیغ حیدر بود

محشری شد به پا زِ شعر امام

 

بر سرِ دشمنش خراب ، آقا

گویی آن خانۀ مجلل کرد

 

شعرها در مَذَمّتِ دنیا

عیش او را به غم مبدل کرد

 

متوکل که منقلب گردید

در خود احساس روسیاهی کرد

 

لااقل در میان آن مجلس

از امام آمد عذرخواهی کرد

 

دشمنی هم سراغ دارم که

پرچم ظلمِ بی امان برداشت

 

در قبال سری که قرآن خواند

بی حیا چوب خیزران برداشت

 

پیش زنها و بچه ها ، ملعون

پستی اش را به خلق ثابت کرد

 

ضربه را بر لب و دهانش زد

صوت قرآن به چوب ساکت کرد

 

گریه کردیم بر حسین ، ولی

حال زینب کجا و ما ؟ هیهات

 

ما شنیدیم و خواهرش دیده

وای بر حال عمۀ سادات

 

مهدی مقیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 4723

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

اگر ز زهر جفا سوخت نازنین بدنت

ولیک نیزه نخورده به استخوان تنت

 

ندید پیکر تو زخم و ،سر بریده نشد

ز سم اسب نگشته است پاره پیرهنت

 

ز سوز زهر و عطش بال و پر زدی اما

ندید خواهر تو لحظه ای نفس زدنت

 

هزار شکر برایت کفن مهیا بود

حصیر مردم صحرا نشین نشد کفنت

 

عدو به مجلس می خواره ها تو را آورد

ولی به خنده نزد چوب بر لب و دهنت

 

 محمود اسدی شائق

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4195

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

ناله ها پرده ی راز جگرش را بردند

گریه ها باز وقار بصرش را بردند

 

مرد تبعید نباید که بلرزد بدنش

به گمانم که ستون سفرش را بردند

 

کم کسی نیست، امام است ولیکن تنها

مشرکین، خیل صحابیِ درش را بردند

 

سامره خاک فقط داشت که ریزد به سرش

عده ای آبروی بوم و برش را بردند

 

جای یاری، کفنش کرد همین شهر غریب

مثل آن وقت که جدّ و پدرش را بردند

 

به شفاعت نظری داشت ولیکن با شرط

صوفیان جمله ی شرط و اگرش را بردند

 

برگ ریزان طرب بود که بر گوش خزان

خبر جرأت نقاش ترش را بردند

 

حیف از آن فکر بلندی که لحد جایش شد

مرد طرّاح زیارات، سرش را بردند

 

زینبی داشت اگر، امر به معجر می کرد

چون مقامات خُذینی جگرش را بردند

 

نفس آخر او نیمه برون آمده بود

که به صدّیقه، ملائک خبرش را بردند

 

محمد سهرابی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4194

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی

سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی

 

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی

 

هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی

 

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی

 

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم

که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی

 

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی

 

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی

 

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی

 

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی

 

نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم

که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی

 

بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا

سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4193

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم

شعله با ناله برآید همه دم از جگرم

 

جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه

که چه آورده جفای متوکّل به سرم

 

می دوانید پیاده به پی خویش مرا

گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم

 

آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب

گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم

 

خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب

شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم

 

زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی

ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم

 

با که این ظلم بگویم که به زندان بلا

قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم

 

هر زمان هست در این دار فنا مظلومی

حق گواه است که من از همه مظلوم ترم

 

فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز

هم ثنا گستر من آمده هم نوحه گرم

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4192

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

در غربت اين شهر چون جانت فدا شد

شرمندگی از تو نصیب سامرا شد

 

این خاك اگر تا حال سُرِّ مَنْ رَایٰ بود

بعد از عـروجت تا ابد دار العزا شد

 

بودی علی سـوّم آل علی که

در حقّ تو مثل علی خیلی جفا شد

 

نفرین بی پایان بر آن رذلی که از بغض

راضی به قتل دوّمين ابن الرّضا شد

 

یک نیمه شب از خانه بیرونت کشیدند

طوری که ماه از شرم تو قدّش دوتا شد

 

پای برهنه پشت مرکب می دویدی

خار از ادب پيش قدمهاي تو پا شد

 

بستند وقتی ریسمان را دور دستت

زهرا دوباره ناله اش واویلتا شد

 

شکر خدا ناموست آن شب در امان بود

با آن كه با جور عدو از تو جدا شد

 

امّا مدینه داستان آنگونه شد که

شرمنده ی بانوي خانه مرتضی شد

 

روضه چرا از جاي ديگر سر در آورد؟

با اینکه آتش از همان کوچه به پا شد

 

وقتی که دیدی داخل بزم شرابی

اشکت روان از غُصّه ي شام‌ بلا شد

 

در دست آن نامرد دیدی جام می را

تازه گریزِ روضه ات طشت طلا شد

 

یک جمله می گویم دگر طاقت ندارم

شايد کمی از حقّ این روضه ادا شد

 

آنجا كه چوب خیزران با رفت و برگشت

دُرّ از دهان شاه ما انداخت در طشت

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4188

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

ای کعبه ی دل کوی تو یا حضرت هادی

وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی

 

ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی

ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی

 

آیینه اجلال نبی کیست تویی تو

چارم علی از آل نبی کیست تویی تو

 

تو اختر برج نبوی شمس هدایی

ماه علوی آینه ی حسن خدایی

 

فرمانده ی ملک قدر و جیش قضایی

آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی

 

خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند

ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند

 

تو جانی و در کالبد کلّ وجودی

تو وجه خدا آینه ی غیب و شهودی

 

تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی

تو رابطه ی خلق و خداوند ودودی

 

از فیض تو منّت به سر خلق نهادند

با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند

 

ای گوهر توحید به درج دهن تو

روییده به هر سو گل وحی از چمن تو

 

انوار خدا در تو و حسن حسن تو

ما جامعه داریم ز فیض سخن تو

 

زین جامعه دل سوی تولای تو راهی است

هر جمله آن جلوه ای از وحی الهی است

 

از سامره خیزد به فلک نور حقایق

دل ها به طواف حرم قدس تو شایق

 

مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق

روزی خور خوان کرمت جمله خلایق

 

مدح تو ندای حق و جبریل منادی

نام تو علی کنیه زیبای تو هادی

 

من آبرو از خاک در سامره دارم

من خاطره ها از سفر سامره دارم

 

من جلوۀ طور از شجر سامره دارم

من عشق دو قرص قمر سامره دارم

 

هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست

چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست

 

تو حجّت حق خلق به تأیید تو بنده

توحید و نبوّت به تولاّی تو زنده

 

جبریل به بام تو یکی مرغ پرنده

در بین قفس رام تو شیران درنده

 

کردند چو بر ماه جمال تو نظاره

پروانه صفت دور تو گشتند هماره

 

نور تو که از صبح ازل تافته در دل

خاموش نگردد به هزاران متوکّل

 

هرگز نشود محو، حق از فتنه باطل

آری نرسد بار کج خصم به منزل

 

قرآن همه را با سخن وحی دهد پند

هر چیز بود فانی جز وجه خداوند

 

ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت

آوخ که رسید از ستم خصم عذابت

 

گریم به تو و غصّه بی حدّ و حسابت

افسوس که بردند سوی بزم شرابت

 

برخیرگی خصم و به بی شرمی او اُف

خاکم به دهن جام مِی اَت کرد تعارف

 

تو آیه تطهیری و رجس از تو به دور است

دل جای خدا و دهنت چشمه نور است

 

وای از متوکّل که چه بی شرم و جسور است

مست می و مست ستم و مست غرور است

 

با آن شرف و عزّت و اجلال معانی

می خواست که در محفل او شعر بخوانی

 

خواندی دو سه بیتی که بهم ریخت سرورش

از روی سرش خورد زمین تاج غرورش

 

گفتی سخن از آدمی و تنگی گورش

افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش

 

لرزید ولی در پی اظهار ندامت

می زد همه دم تیشه به طوبای امامت

 

فریاد که زد زهر ستم شعله به جانت

افسوس که مسموم شدی چون پدرانت

 

آوخ که ز تن رفت برون تاب و توانت

سوزد جگرم بر تو و غمهای نهانت

 

«میثم» که به دل سوز و به سر شور تو دارد

باشد که به خاک حرمت چهره گذارد

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4187

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی

دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی

 

نداشت طوطی جانم هنوز لانه به جسمم

که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی

 

صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا

صفاست در حرم با صفای حضرت هادی

 

مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی

کشند منّت و عطای حضرت هادی

 

زدست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم

شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی

 

درندگان زمین التجا برند به سویش

پرندگان هوا در هوای حضرت هادی

 

اگر به سامره ام اوفتد گذر سر و جان را

کنم نثار به گنبد نمای حضرت هادی

 

دلم که درد گناهش به اختصار کشانده

پناه برده به دار الشّفای حضرت هادی

 

مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش

که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی

 

دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات

ملاحت سخن دلربای حضرت هادی

 

به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید

نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی

 

به عمر، دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد

به لحظه ای که کنم جان فدای حضرت هادی

 

به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم

هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی

 

بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی

به ارزش سخن دلربای حضرت هادی

 

مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم

بود رضای خدا در رضای حضرت هادی

 

هزار بار به هر لحظه لعن بر متوکّل

که بود در پی جور و جفای حضرت هادی

 

به زور خواند به بزم شراب حجّت حق را

نکرد شرم و حیا از خدای حضرت هادی

 

گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن

چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی

 

چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش

گرفت شعله زسر تا به پای حضرت هادی

 

نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی

جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی

 

چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش

که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی

 

غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدّش

زمین سامره شد کربلای حضرت هادی

 

سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را

که شد خموش صدای دعای حضرت هادی

 

شراره سر کشد از بیت بیت تو (میثم)

توئی زبان غم و دردهای حضرت هادی

 

 حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 4186

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

سین مثل "سحر" و "سردی عفوی نایاب"

سین "سجاده ی زوار" میانِ "سرداب"

 

سین "سائل" شدن حاتم و لطف ارباب

"سامرا"، "سینه زدن" تحت شعاع مهتاب

 

برکت سال نو امسال امام هادی است

بانی گردش احوال امام هادی است

 

باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده

راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده

 

عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده

وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده

 

بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو

جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو

 

کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم

اول سال، گره باز شود... محتاجم

 

نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم

من به الطاف شما تا به ابد محتاجم

 

تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد

خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد

 

راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است

دور از خانه غریبانه اسیری سخت است

 

این همه جام بلا را بپذیری سخت است

یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است

 

آب بستند به صحن و حرم جدت آه

سال ها سوختی از داغ اباعبدالله

 

رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود

این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود

 

حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود

جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود

 

کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی

مطمئنم که به یاد دل زینب بودی

 

حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت

طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت

 

خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت

آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت

 

این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟!

به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟!

 

خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست

خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست

 

خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست

خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست

 

تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست

خیزران زود به دندان ثنایاش نشست

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام هادی (ع) 3903

در احوالات حضرت امام هادی (علیه السّلام)

 

ای ولیّ ذات سرمد یاعلی

هادی آل محمّد یاعلی

 

ای گوزل آدی علی، پور تقی

بوالحسن کنیه، لقب امّا نقی

 

پاک سیرت، وارث پاک نبی

حضرت پیغمبره صالح وصی

 

خالق خلقت خدای کردگار

نورینی ایلوبدی سیزده آشکار

 

طوریده ایتدی همان نوری عیان

تک نه موسی، واله اولدی انس و جان

 

فیض نورین مهر و مه سیزدن آلار

کون و امکانه همان نوری سالار

 

ای سالان نوری هامی آفاقه شور

جسمی نور، اجدادی نور، اولادی نور

 

ای بهین نَجل علیّ المرتضی

نور چشمان جواد ابن الرّضا

 

قبر پاکی مهبط روح الامین

قبله ی ایمان مطاف عارفین

 

مدفنوندی مطلع نور خدا

روز و شب ایلر زیارت انبیا

 

بیر صفا وار اوردا ای جان جهان

سُرَّ مَن رَآنی ایدوب باغ جنان

 

وار او یرده خارق العاده اثر

تربتی ایلر مسِ ایمانی زر

 

ای مزاری ملجاءِ جنّ و بشر

قبریوه قربان تمام شیعه لر

 

بو جلال و شان و عزّت بو مقام

وصفینه عاجزدی کلک خاصّ و عام

 

بولمورم ای حجّت گردون مدار

بولمدی قدرون ندن بو روزگار

 

شهر یثربنده حضورونده مدام

شیعه لر ایلردی سندن اخذ کام

 

چوخ گران گلدی بو عزّت دشمنه

عرصه نی تنگ ایلدی آخِر سنه

 

چوخ اذیّتلر سنه ویردی ظُلام

گوندوزون اولدی گوزونده تیره شام

 

آل عبّاس، ای امام محتشم

واثق و معتزّ و جعفر، معتصم

 

هر بیری ظلمینده نقصان قویمادی

شرم ایدوب جور و جفادن دویمادی

 

آخِرُ الامر ای عزیز مصطفی

معتصم ایتدی سنه چوخلی جفا

 

زهردار انگوریله اول کین شعار

قلبیوی یاندوردی ایتدی بی قرار

 

وار روایت لرده بیله بیر خبر

زهر ایله جسمونده ایتمیشدی اثر

 

میل ایدردون هولیدن صاق و صولا

رنگون اولموشدی مثال کهربا

 

ال اورکده، باغری قان، دلده نوا

سسلنردون بی امان یاندیم آنا

 

چخدی جانون ایلدی روحون عروج

ماتمه باتدی سماوات و بروج

 

باشون اوسته اولمادی دل داغلین

سینه چاک ایلوب اورکدن آغلین

 

واپسین لحظه فقط ای ممتحن

باشیوین اوستونده آغلوردی حسن

 

غسل و کفن ایتدی قویوب قبره سنی

سویلدی قویدون بابا یالقوز منی

 

تا نفس واردی غمونده آغلارام

یاد ایدوب نسگللرون دل داغلارام

 

آه و واویل، ای امام نشئَتِین

وار یری عالم دیه ایوای حسین

 

کربلاده اولمادی آیا ندن

بیر نفر جدّون حسینی دفن ایدن

 

حجّت حق، عالمینون سروری

گون ایوینده قالدی اوچ گون پیکری

 

زینب کبری گورنده قارداشین

صفحه ی رخساره توکدی گوزیاشین

 

اللری باشدا بتوله نور عین

سسلدی بیردن باجون اُلسون حسین

 

یاخشی گوزدن اهل بیتون آتموسان

وای منه توپراقلار اوسته یاتموسان

 

«جابری» یاندی دلون، دولدی گوزون

دی امام هادیه وار نه سوزون

 

صدقیله ایسته، یقین ایلر عطا

بیر برات سامرا و کربلا

 

حاج محمّد تقی جابری

احوالات حضرت امام هادی (ع) 3853

احوالات حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

خداوندا من هادی یتوشدوم جانه محنتدن

منی بو دار محنتده اوزین قورتار مصیبتدن

 

هامی بیکسلره یارب بو دنیاده اوزین کسسن

یوخومدوراوزکسانیمدن منه بو یرده ویرسون سس

منی مسموم ایدوب سالدی ایاقدان قاتل ناکس

گینه بونلان بیله هرگزگوتورمم ال هدایتدن

 

منیم قصدیم هدایتدوریوخومدورشکوه ایذادن

یلا هرقدریوز ویرسه گوتورمم ال تولادن

نیدیم سوز نهانیمدن گیچوب آهیم ثریادن

دوتوب اودسربسر جانیم یانورمضمن حرارتدن

 

نجه جدیم آتام بیربیرقویوب جان بو مراحلده

گرک جان بذل ایدم منده رواج دین کاملده

بوگونده قویمیوب طاقت منه زهرجفا دلده

دمادم آرتوری سوزدلیم ساعت به ساعتدن

 

سموم ضلم اعدادن ایله قلبیم دولی قاندور

بو گزلین دردی چکماقدان الوم مین دفعه آساندور

سن عالمسن ندوردردیم منیم اغیاره پنهاندور

علاجی اولمیان درده سالوب دشمن عداوتدن

 

دیمم جدیم حسین نعشی کیمی نعشیم دولی اوخدور

منیم نسکلریم جدیم اوزی شاهددی چوخ چوخدور

منه بیر ظلم اولوب بیر کس بو شهر ایچره بلن یوخدور

چکوبله پرده مکریله اولا مخفی جماعتدن

 

دیمم بیکس عیالیمدن آلوبلار چادر و معجر

قالوب آواره چوللرده حیالی قیزلاریم یکسر

بیری سسلر بابا یاندیم بیری قارداش علی اکبر

بیری سسلر عمو سن گل بیزی قورتار بو غارتدن

 

سویاندا رحمیسیزلشکرحریم آل یاسینی

قاچاردی خوردا جا قیزلار خواتینی قوجاقلاردی

بیری سویلردی گل عمه دوگولر آل یاسینی

حیا ایتموربو بداخترندن بیز آل عصمتدن

 

اگرچه (وافیا) محنت چکن چوخ چوخدی دنیاده

ولیکن حداعلادن گیچوبدورآل طاهاده

هانی شاه شهیدان تک قویان حیرتده دنیاده

سالوبدورماسوانی محنت و صبریله طاقتدن

 

 مرحوم وافی تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 3846

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

ای نورحق امام دهم مالک الرقاب

شرمنده پیش مهررخت نورآفتاب

 

ای یادگار نه خلف خاتم الرسل

وی جانشین هشت وصی  ابوتراب

 

حق بسته هفت باب جهنم زراه لطف

برروی دوستان تو ازشیخ تا به شاب

 

پیوسته انس و جن و ملک باتمام خلق

از شش جهت شوند زفیض تو کامیاب

 

شاها توئی امام هدی منبع نقا

غوث وری و طود نهی محیی کتاب

 

نور مبین و رمزم متین کهف مذنبین

حصن حصین و خسرو دین هادی صواب

 

دروادی ضلالت و حیرت نمی فتد

هرکس که از هدایت تو کرد اکتساب

 

مشمول لطف و مرحمتت گرکسی نشد

هرگز ره نجات نیابد زهیچ باب

 

لکن بسی دریغ که از خصم بدشعار

شد ظلمها به ساحت قدس تو بیحساب

 

داده ات خرابه جا متوکل چو ازعناد

درحیرتم که از چه نشد این جهان خراب؟

 

هوش از سرم رود چو کنم یاد آن شبی

کان مست خواستت بسوی مجلس شراب

 

دون پروری دهر همین بس که خصم دون

باشد سوار اسب و پیاده تو دررکاب

 

آخرززهرمعتزدون چون شدی شهید

قلب بتول جده ات از غصه شد کباب

 

شاها عنایتی به (مروج)نما زلطف

تا روز رستخیز شود ایمن از عذاب

 

مروج خراسانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در شهادت حضرت امام هادی (ع) 3845

در شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

شهی که بد به لطافت چو برگ گل جگرش

شرر بجان و دل افروخت خصم بدگهرش

 

دهم امام هدی نورچشم ختم رسل

که روزکرد چو شب  روزگار درنظرش

 

زکینه متوکل چه رنجها که ندید

چه گویم انکه چها آمد از جفا بسرش

 

گهی بگوشه زندان و گه خرابه مکان

گهی رسید از آن بد گهر غم دگرش

 

گهی به مجلس خود خواندش آن ستم گستر

که تا دهد همه آزار و خون کند جگرش

 

دریغ و درد که انگور زهرآلوده

خوراند از ستم آن کینه خواه بد سیرش

 

فتاده بود به بسترقرین رنج و ملال

کناربسترش آمد به صد فغان  پسرش

 

بدامنش سربابا گرفت و بادل زار

پسر نگاه همی کرد بر رخ پدرش

 

ببست رخت و برفت ازجهان بسوی چنان

شکست پشت پسرتا بشد پدر زبرش

 

امام عسکری آخریتیم گشت و پریش

بریخت خون دل از دیده شام تا سحرش

 

بداد و غسل و کفن کرد بادلی پرخون

بخاک تیره سپردآن زجان عزیز ترش

 

زبعد حضرت هادی امام عسکری است

بخلق رهبر و باشد ولی دادگرش

 

برای آنکه عزا گیرد از غمش زهرا

صبا مگر بمدینه دمی برد خبرش

 

(صفا )چو بنده درگاه خسرو دین است

زباغ عمر همین بس بود نکو ثمرش

 

 مرحوم صفا تویسرکانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

معجزه از حضرت امام هادی (ع) 3639

معجزه از حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

ای قلم امشب مرا دمساز باش

در کف من قافیه پرداز باش

 

شهر یار عشق را یاری کنیم

رو بسوی حضرت هادی کنیم

 

او بود حبل المتین عین الیقین

در وجوه او جلال حق ببین

 

دشمنانش را کشد آتش بکام

بر محبانش بود برد و سلام

 

خاک بر اعجاز او گردد طلا

مهر او باشد حقیقی کیمیا

 

از ابو هاشم شنو این داستان

ماجرائی نقل بزم راستان

 

گفت روزی همره آن مقتدا

جانب صحرا شدیم از سامرا

 

بین راه از تنگی ام معاش

شکوه کردم بر شه گردون فراش

 

دید أن شه چون کمیتم مانده لنگ

شد کلید قفل مشکل بی درنگ

 

خم شد و یک مشت ریگ بی بها

از زمین برداشت با دست ولا

 

دیده این تصویر را چون قاب شد

ریگ در دستش طلای ناب شد

 

زر بمن بخشید و گفتا ای فلان

آن چه را دیدی مکن با کس بیان

 

از کف مولا ستاندم زر ناب

گشتم از لطف عمیمش کامیاب

 

بردم ان زررا بنزد زگری

تا بسازد سکه بهر مشتری

 

رنگ ان زر چشم زرگررا نواخت

ریگهارا چون به آتش میگداخت

 

گفت چون این زر که بیند دیده ام

پیشتر نه دیده نه بشنیده ام

 

این طلا با قالب ریگ روان

از کجا آوردی؟ای دارای أن

 

باز گفتم کاین زر کامل عیار

مانده از عهد قدیمم یادگار

 

ایزدی این داستان بشنید نی است

معجزات آل طاها دیدنی است

 

انکه زر از ریگ زیر پا کند

گوشه ای چشمی بما آیا کن؟

 

ای دریغا قدر او مکتوم ماند

ظلمها بر وی شد و مظلوم ماند

 

ای فلک از چه نگردیدی خراب

چونکه بردندش سوی بزم شراب

 

شرح این غم نامه بانگ نی دهد

خواست دشمن جام می بر وی دهد

 

زاده مظلوم زهرای بتول

چون نکرد این گفته دشمن قبول

 

گفت با شه دشمن دین آن زمان

لا اقل شعری ببزم ما بخوان

 

حضرت هادی به جبر اینکار کرد

خواند شعری مست را هشیار کرد

 

گفت از بد عهدی دنیای پست

آن چنانکه جو مجلس را شکست

 

شد منقص عیش ایشان زین بیان

اشک از چشم خلیفه شد روان

 

 امیر ایزدی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

خطاب به حضرت امام هادی (ع) 3638

خطاب به حضرت امام هادی (علیه السلام)

 

فتاده مرغ دلم زاشیان در این وادی

که هر کجا رود افتد بدام صیادی

 

نه شمع انجمنی تا که روشنی بخشد

نه شاهدی که غم از دل برد به شیادی

 

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر

مدار از همه عالم امید امدادی

 

مگر ز قبله حاجات و کعبه مقصود

ملاد و حاضر و بادی علی الهادی

 

محیط کون ومکان نقطه ای بصیر وجود

مدار عالم امکان مجرد و مادی

 

شها تو شاهد میقات(لی مع اللهی)

تو شمع جمع شبستان ملک ایجادی

 

صحیفه ملکوتی و نسخه لاهوت

ولی عرصه ناسوت بهر ارشادی

 

نه ممکنی و نه واجب چه واحدی به مثل

که هم برون زعدد هم قوام اعدادی

 

مقام باطن ذات تو قاب قوسین است

به ظاهر هر چه در این خاکدان اجسادی

 

کشیدی از متوکل شدائدی که بدهر

ندیده دیده گردون ز هیچ شدادی

 

گهی به برگه درندگان گهی زندان

گهی به بزم می و ساز باغی عادی

 

تو شاه یکه سواران دشت توحیدی

اگر پیاده روان در رکاب الحادی

 

ز سوز زهر و بلاهای دهرجان تو سوخت

که بر طریقه آبا و رسم اجدادی

 

مرحوم آیت الله کمپانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در شهادت حضرت امام علی النقی (ع) 3556

شهادت حضرت امام علی النقی (علیه السلام)

 

قان آغلا گوگل ایتدی ندا کونه منادی

دعوت اولونوب قرب حقه حضرت هادی

یعنی که علی النّقی اول قائد عالم

مسموم اولونوب با حِیَل کائد عالم

 

چون یوخدی عبادتده شهادت کیمی عامل

انسانی ایده کلّیه رحمته واصل

اعلا درجات ملکوته ایده نائل

علت اودی یاخشیلره قسمتدی شهادت

مرقدلری ایلر هامی اکوانه سیادت

 

هرکیم که شهادتله گیده دارفنادن

حیّ ابدی دور او یقین لطف خدادن

بو نکته نی البته سوروش اهل بقادن

یعنی اوخی قرآندا و لا تحسبنی سن

هرگز شهدایه دیمه موتادی چو دشمن

 

اشرف شهدا ایچره شهیدان ولی دور

از اینکه اولار-ماخلق الله- عِلَلی دور

خاصّه که اولاردان اون اوچی نور جلیدور

بیر فرد اولاردان که ملقّب به نقیدور

هم اسم شریفیدی علی  پور تقی دور

 

چون زهر ایچوب بو علیِ عالیِ اعلا

ماتم زده اولدی کره علوی و سفلی

افلاک توکوب گوز یاشی چو لؤلؤ لالا

جنّ و ملک و انس دوشوب بحر ملاله

اشغال ایدوبدور ملکوتی غم و ناله

 

گزلنجه ویروبدور بو شهه زهر حریفی

اودلاندی هامی داخله جسم شریفی

دوغراندی جگرلرده کی رگهای لطیفی

پیچ و خمه دوشدی بدن هیکل توحید

قرب احد اولدی ثمن هیکل توحید

 

جاناننه جان ویردی بوشه بستر ایچنده

عباس کیمی ویرمدی جان لشگر ایچنده

قولسوز بدنی قالمادی کافرلر ایچنده

شش پرله سر پاکنی سندیرمادی نوفل

عطشان لبله اولمادی کفّاره مقابل

 

بیر عده سوسوزدان یانان اطفال  پریشان

دورینده یوخیدی ایده لر ناله و افغان

شرمنده دگلدی اوزی عطشان بالالاردان

دریا اوره گی اولمادی قان ناله سسیندن

آزاد اولا تا مرغ روانی قفسندن

 

باشی سر نی ده چومه بدر دل افروز

سیر ایتمدی هر دشت و دیاری شبله روز

آی تک یوزینه اولمادی توهین جگر سوز

دگمزدی مبارک باشنا تیر عداوت

سپمزدیله رخسارینه خاشاک ملامت

 

(عاصم) سنه هادیدی اگر حضرت هادی

گور هانسی عملدور او شهون میل و مرادی

سندن به یقین ایستوری نفسونله جهادی

نفسونله جهاد ایت اولاسان عبد مهذّب

چون عبد مهذّبدی امامینه مقرّب

 

مرحوم عاصم زنجانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

احوالات حضرت امام هادی (ع) 1221

احوالات حضرت امام علی النقی (ع)

 

امام نور هدادور خدایه آیت دور

امام قدرت قهّاره بیر علامتدور

 

امام اولماسا اولماز بو عالم تکوین

مدار عالم امکان وجود حجّت دور

 

امام اولماسا افلاک برقرار اولماز

قوام ارض و سمایه امام علّت دور

 

اودور خلایقه واجبدی امر و نهی امام

علی ولایتی شرط قبول طاعت دور

 

ولایت اولماسا اسلام فایده ویرمز

امام معرفتی افضل عبادتدور

 

تمام عبادت و طاعات فرض اولونسا جسد

جسد ایچینده فقط روح بیر ولایت دور

 

رسول اکرم ایدوب اون ایکی وصی تعیین

اولار امام امم ، پیشوای امّت دور

 

بو اون ایکی نفرون دوردونون علیدور آدی

او آدلار عرش خدای جلیله زینت دور

 

بیری بقیعیده اوز جدینون مزارینده

بریسی طوسیده گنجینه ی جلالت دور

 

بیری نجفده بیری سُرَّ مَن رَأده یاتوب

آلان قراریمی الدن او پاک تربتدور

 

پیمبره بو اونومجی وصی دور آدی علی

ابوالحسن عرب ایچره بونا کنیّت دور

 

آتاسینون آدی پیغمبرین آدیندان دور

نقیّ دور لقبی هادی شریعت دور

 

آناسینون آدی دور آسمانه ی غربی

دیه لّه ام ولد بیر حیالی عورت دور

 

بونون حوالی یثربدی مَسقَطُ الرَّاسی

مدینه شهری بونا مسکن اقامت دور

 

یکی یوز اون ایکی ایل هجرت پیمبردن

گیچنده سال تولد بونا کتابت دور

 

قویوب جهانه قدم نصف ماه ذیحجّه

مفید مقتلی ارشادیدن روایت دور

 

رجب آییندا ایکیمجی و یا بشمجی گونی

گلوب جهانه او گون عید ذی سعادت دور

 

هنوز ایلمیوب یتدی سنّینی تکمیل

اُلوب آتاسی، اوزی وارث امامت دور

 

مدینه ده آتاسیندان صورا قالوب اون اوچ ایل

گوروب او که غم و اندوه و درد و محنت دور

 

مدینه حاکمی بو شاه دینه مبغضیدی

امام عصره ایدردی او که اذیّت دور

 

او عصریده متوکّل خلافت ایلوردی

عجبدی خلق دیموردی بو نه خلافتدور؟

 

بو گون امام علی النّقیدی حجّت حق

امام مفترضُ الطّاعه، کان رافتدور

 

امامه والی یثرب او قدر ویردی فشار

که ذکری ماوَقَعین مایه ی خجالتدور

 

خلیفیه شه دین نامه یازدی گوندردی

تصوّر ایله امامه نجه حقارتدور

 

او شان صاحبی بیر شخصه ملتجی اولدی

که ذاتی تخم زنادور خبیث فطرت دور

 

او کافره یتیشوب نامه ی امام مبین

گوروب رَقیمه ده مرقوم اولان شکایت دور

 

صلاح مملکته گوردی مقتضی گورونور

دیدی جوابی امامین فقط محبتدور

 

جواب یازدی که ای سیّد بنی هاشم

خلیفه مقدمیوه شائق زیارتدور

 

چوخ اینجیدور سنی والی اونی من عزل ایلدیم

سنی فشاره سالان مستحقّ خفّتدور

 

قدم عزیز ایله گل سُرَّ مَن رَآیه طرف

بغیشله گرچه بو گلماق سنه صعوبتدور

 

بو شهریده سنه چوخ احترام و حرمت اولور

تشرّفوز هامی عبّاسیانه منّتدور

 

گلوب او نامه، امام اولدی خرّم و خوشحال

دیدی مدینه دن ایمدی زمان هجرتدور

 

گوروب تدارکینی سُرَّ مَن رَآیه گلوب

ازلدن عترت طاها نصیبی غربتدور

 

جلال و عزّتیله داخل اولدی شهره امام

بولنمورم متوکّلده بو نه جراتدور

 

اجازه ویرمدی گلسون حضوره هادی دین

او بی حیاده بو نه بغض و نه عداوتدور

 

امام عصره ویروب کاروانسراده مقام

نجه مقام دلیم شرحینه خجالتدور

 

ایدردی اوردا گدا و غریبلر مسکن

او یر امامه گور انصافیدور، مروتدور

 

گیچوبدی بیر نچه گون منزل ایلدی تعیین

امام نقل مکان ایتدی گوردی فرصت دور

 

پیمبر اوغلی او یرده ایگرمی ایل قالدی

یتیشدی قلبینه هر نه مصیبت و غمدور

 

بو مدّتی نه چکوب عاجزم ایدم تقریر

دیمه بو مدتی بیر گون امام راحتدور

 

او سروره متوکّل او قدر ظلم ایلیوب

دگول بیانه گلن جای بهت و حیرتدور

 

امام عصری سالوب ذلّتیله آت دوشونه

امامه ایلدی هر نوع هتک حرمتدور

 

گون ایسّیسینده پیاده او قدری یول گیتدی

وجودی ایتدی عرق گور نه وضع و حالتدور

 

اولان وجودینه بسته قوام کُن فَیَکون

گوره بو ذلّتی الحق بیوک حقارتدور

 

امام او کافری نفرین ایدوب هلاک اولدی

خدا یانیندا دعای امام اجابتدور

 

اولوب خلافته بی شرم معتمد غاصب

اونون خمیره سی شرک و نفاق و نخوت دور

 

بو فکریدیدی علیّ النّقینی اُلدورسون

جفا و خدعه و تلبیس او شومه عادتدور

 

امامی بیر گیجه جبراً گتوردی مجلسینه

او بی حیا نجه گور معدن خباثت دور

 

امام داخل اولوب مجلسه باخوب نه گوروب

خلیفه شرب ایدوری مقصدی اهانت دور

 

باخون حیایه امامه تعارف ایتدی شراب

تعجّبم او لعینده بو نه جسارت دور

 

امام عصر بویوردی خلیفه معذورم

شراب آل رسوله خلاف عادتدور

 

شرابی امّتینه جدّیم ایلیوبدی حرام

شرابی هر کیم ایچه مبغض شریعت دور

 

حرامزاده حیا ایتمدی او سروردن

دیدی نه موعظه دور بو نه طرز صحبت دور

 

سن ایچمه ، من ایچرم بزم عیش و نوشیمه باخ

سرود زینت بزم سرور و عشرت دور

 

دایانما باشلا خوش آوازیله اوخی اشعار

ایشیتمیشم که حجاز اهلی با فصاحت دور

 

گوروب او حالی امامین پوزولدی احوالی

علاج یوخ داخی گوردی تقیّه سنّتدور

 

گلوب تکلّمه بیر نچه شعر ایدوب انشاد

او شعرلر ادبی نکته دور نصیحت دور

 

کلامینون بودی مضمونی ایّها السّلطان

اوتان حیا ایله باخ گور بو نه جهالتدور

 

بو روزگار وفاسیزدی، کاینات اُله جاق

نه یاتموسان گوزون آچ بو نه خواب غفلتدور

 

او شه لری که اوجا قصرلرده ساکنیدی

قرارگاه لری ایمدی خاک ذلّت دور

 

اولار که دور و برینده قویاردی مستحفظ

هاموسی قبریده بی حفظ و بی حراستدور

 

هانی ملوک سلف نولدی صاحبان خدم

گیچن گلنلره حکمت یوزیله عبرت دور

 

بو سوزلری ایشیدنده خلیفه هوشه گلوب

دیدی که منده بو نه دین و نه دیانتدور؟

 

تمام خلق اُله جاق ایمدیکه نه عیشیدی بو

بو منزیلیمده کی، ذرّیّه ی رسالتدور

 

امام عصریدن اول ظالم عذرخواه اولدی

امام گوردی که فرصتدی وقت عودت دور

 

قِییتدی منزیلینه دل شکسته پژمرده

امامه باخ نجه گور مبتلای عسرت دور

 

ایکی امام علی نام، نسل خیر الانام

گیدوبدی بزم شرابه عجب شباهت دور

 

بیری امام علیّ النّقیِّ هادی دور

بیریده سیّد سجّادیدن عبارت دور

 

یزید ساخلادی سجّادی پای تختینده

دیموب امانت طاهایه بو خیانت دور

 

وجودی ناخوش، اوزی بسته ی غُل جامع

علیل امامه مگر بو جفا عیادتدور

 

گهی شراب ایچوب، اوینیوب گهی شطرنج

گهی دیردی عجب وقت استراحت دور

 

اولیدی کاش بو گون بدریده اُلن اشیاخ

بو انتقام اولارین فعلینه شراکت دور

 

یزید مجلسینون ماجراسی قورتولماز

ایداخ تمام نظر اوزگه بیر روایتدور

 

آدیم (حسینی) اوزوم (سعدی زمانم) من

امیدیم عترت اطهاریدن شفاعت دور

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت علی النقی امام هادی (ع) 165

حضرت علی النقی امام هادی (علیه السلام)

 

حسینی حشریده اولماز بلا گرفتاری

اولان امام علیّ النّقی عزاداری

 

فغان و داد سپهرین بو کجمداریندن

گوتورمز ال ستم و جور بی شماریندن

 

ایدوب رسول کرام اهل بیتینی مظلوم

اوتانمیوب اولارین چشم اشکباریندن

 

تمام آل محمّد اولوب بلایه دچار

سالوب فلک اولاری آِری غمگساریندن

 

نظر امام علیّ النّقی شهادتی دور

گرک یازام اونون اوضاع روزگاریندن

 

او سروری متوکّل ایدوب جلای وطن

آیردی اول شه دینی دیار و داریندن

 

گلوب امام ایدوب سُرَّ مَن رَآده مقام

سالوب جهانه شرر آه شعله باریندن

 

ایگیرمی ایل شه دین سُرَّ مَن رَآده قالوب

ولیک چخمادی بیر گون بلا حصاریندن

 

یازولّا قرخ ایکی ایلدن بیر آز اولوب عمری

یانوب مدام دلی درد و غم شراریندن

 

ایدوبدی عاقبت اول شاهی معتمد مسموم

نه شرم ایدوب آناسیندان نه کردگاریندن

 

علیحده خبریله شهید ایدوب مُعتزّ

امان او ظالمین انگور زهرداریندن

 

ز بس موثّر اولوب زهر کین آخوب قانی

باباسی تک لب لعل شکر نثاریندن

 

رجب آیی ایکی یوز الّی دوردِ هجرتده

اوچومجی گون قوتولوب دشمن انزجاریندن

 

و یا قالاندا ایکی گون جمادِ اُخرادن

خلاص اولوب شه دین حال اضطراریندن

 

ایدوب دوشنبه گونی رحلت اول امام غریب

قصوری وار قلمین شرح احتضاریندن

 

ایدوبدی غسل و کفن اوغلی اون بیریمجی امام

گتوردی ضجّیه افلاکی آه و زاریندن

 

ایاق یالین باش آچوق چاک ایدوب گریبانین

تعجّب ایتدی گورن اول شهین شعاریندن

 

امامه بیر نفر عرض ایتدی بو نه عالمدور؟

مگر آتاسی اُلن ال چکر وقاریندن

 

پوزوب بو سوز حسن عسکرینون احوالین

اوجاتدی ناله و شیون دل فگاریندن

 

بویوردی حجّت حقدور آتام، اُلوب مظلوم

سزادی من تک اوغول گیچسه اعتباریندن

 

آتا جنازه سین ایلر بلی اوغول تشییع

گیچر قرار و توانا و اختیاریندن

 

بونی بو حالیله قوی سُرَّ مَن رَآده قالا

ایشیت بیر عکس خبر کربلا دیاریندن

 

شهید ایدوبله امام حسینی اهل جفا

او شه گیچوب ره جاناندا هر نه واریندن

 

غریب آتاسینی دفن ایلینمیوب سجّاد

اوزوب جفائیله ال باب تاجداریندن

 

آتا جنازه سین عریان گوروب، جگر قانین

ایدوب روانه یوزه نرگس خماریندن

 

(حسینی) اودلادی دنیانی آتشین سوزیله

دوباره سپدی سو اوز شعر آبداریندن

 

مرحوم حسینی سعدی زمان 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت علی النقی امام هادی (ع) 164

 حضرت علی النقی امام هادی (علیه السلام)

 

بو گون جدّینه ملحق شه بوالحسن اولدی

دونوب سامره غرق ملال و محن اولدی

 

گوزل شهرتی هادی ، دل و جانی تقی دور

علیدور آدی امّا ، ملقّب به نقی دور

اونون حقّینی انکار ایدن قوم شقی دور

اونا گاه جفای نهان ، گه علن اولدی

 

دولوب سگّیزه سینّی ، گیدوب الدن آتاسی

قضا اگنینه بیچدی ، غم و غصّه لباسی

اونون باشلانوب اوندا ، هامی درد و بلاسی

غم اطرافینی آلدی ، غمه مرتهن اولدی

 

خم درد و بلاده ، غمین رنگه بولاشدی

دولوب کاسه ی قلبی ، غم و دردیله داشدی

اله سیل مصائب ، آشوب باش دن آچدی

که بیر باشی هزاران ملال و محن اولدی

 

او شاهه متوکّل ، جفاسین علن ایتدی

اولا قویمادی راحت ، غریق محن ایتدی

آییردی وطنیندن ، جلای وطن ایتدی

وطن مالکی جبراً جلای وطن اولدی

 

وطندن آیراندا او شاهی نلر اولدی

او آیریلدی غمیله ، حرمخانه سی دولدی

دوشوب وحشته باغ ، حیا گللری سولدی

ئوزی قالدی نه حاله ، دیمه بیر بولن اولدی

 

قالاردی وطنینده ، گر اولسیدی امانی

مگر قویدولا راحت ، او مولای جهانی

ایله سالدی فشاره اونی دشمن جانی

داخی سیر جهاندان ، شه ممتحن اولدی

 

چکوب گه متوکّل ، اونی بزم شرابه

شراب ائتدی تعارف ، شه عرش جنابه

اوخوتدی گهی اشعار ، او معنای کتابه

او اشعارده ناصح ، شه موتمن اولدی

 

بویوردی اولاری که ، سالوبلار اله فرصت

توکوبلر نچه قانلار ، به عنوان ریاست

ئوبن گونده بوللر ، ایدوبلر نه جنایت

ایشیتدی دیمه نادم ، او روح فتن اولدی

 

بیان ائتدی دوباره او شومه شه ابرار

غروریله یاتانلار ، اولار قبریده بیدار

ایدر جمعی نی طعمه ، گهی مور و گهی مار

بو صحبتده هراسان ، او شوم زمن اولدی

 

اوتوز بش ائل ئوز عمرون ، قوتاردی شه خوبان

ایدوب ظلمیله مظلوم اونی دشمن نادان

یانوب زهریله قلبی ف غریبانه ویروب جان

اب و جدّینه تابع ، او وجه الحسن اولدی

 

دوشوب اوغلی امام حسن سوز و گدازه

گوزل طرزیله ایلوبدی تشییع جنازه

نمازین ئوزی قیلدی ، فدا ایله نمازه

همی دفنه مباشر ، امام حسن اولدی

 

ولی جدّی لب عطشان ، غریب ئولدی وطن سیز

قالوب پیکری باشسیز ، باشی گیتدی بدن سیز

یارالی گون ائوینده ، دوشوب جسمی کفن سیز

او چولده خس و خاشاک ، او جسمه کفن اولدی

 

گلوب زینبی تاپسون ، او رنجور وفانی

گوروب مقتلی رنگین ، ایدوب قرمیزی قانی

دوتوب عطر حسینی ، او صحرای بلانی

همین عطر او سمته ، یولون دوندرن اولدی

 

خانم گوردی حسیندن ، نه آثار و نشان وار

چوخور یرده ولی چوخ سنیق تیر و سنان وار

بولوب داشلارین آتدا ، گل عطر فشان وار

او عطریله حسینی ، ئوزون گوسترن اولدی

 

قلیج اوخلاری بیر بیر ، کنار ائتدی او خسته

حسینی یوزی اوسته ، تاپوب قلبی شکسته

الین آتدی چووردی ، اونی آرخاسی اوسته

یوزه گوز یاشی جاری ، چو درّ عدن اولدی

 

دیدی هانسی یارالی ، یارالی سنه بنزر

وجودینده یارالار ، گل سوسنه بنزر

دولوب گل یارائیله ، گوزل گولشنه بنزر

غجب مقتل عشقون ، صفالی چمن اولدی

 

گوزل طینتی نور ، بهشتیله سرشته

اولان سلم ازل طرح ، اولان شرح نوشته

دونوب سن یخیلان یر ، گلستان بهشته

ایدن بو چولی جنّت بو زیبا بدن اولدی

 

بو قدری یارا واردور ، بو صد پاره تنونده

اوپم صاف یرون یوخ بو زیبا بدنونده

گیدوب غارته مندن آلان پیرهنونده

یارالاردان آخان قان سنه پیرهن اولدی

 

یقین ئوزلری (تائب) ، ایدوبلر سنه نصرت

کتابوندا ایدوبسن ، بیله نوحه کتابت

ایدوبدور قلمونده ، کتابتده قیامت

دوزون ئوزلری سالدی ، گوزل بو سخن اولدی

 

مرحوم تائب تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت علی النقی امام هادی (ع) 163

 حضرت علی النقی امام هادی (علیه السلام)

 

ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی

بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی

 

یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»

در آینه صبح و مسا حضرت هـادی

 

دل سوخته از طعنه و از زخم زبان‌ها

خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی

 

بردند همان شب که سوی بـزم شرابت

چون از تو نکردند حیا حضرت هادی

 

افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد

بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی

 

افسوس، به جور از حرم مادر و جدت

گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی

 

کس از غم ناگفته‌ات ای یوسف زهرا

آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی

 

کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟

ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی

 

بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر

حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی

 

در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر

شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی

 

"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند

ای کشته بی‌جرم و خطا حضرت هادی

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت علی النقی امام هادی (ع) 162

حضرت علی النقی امام هادی (علیه السلام)

 

گرچه هر امام اوز زماننون ظالمی الندن جفا گوروب

حضرت علی النقی ولی اوزگه محنت اوزگه بلا گوروب

 

عمری قرخ ایکی ایل اولوب یازار مجلسی بیوک شرح حالی وار

منتهای مظلومیتیدی که آزجا سینله چوخ ملالی وار

چکدیقی غمین شرح ویر ماقا خامه نون دلین انفعالی وار

نه دیوم نه لر گلدی باشنه نه اسفلی بیر ماجرا گوروب

 

بی اجازه گاهی توکولدولر منزلینه دیواردن عدو

آدقویوبلا آلات حرب وار ایلروخ گیجه وقتی جستجو

گوردولر نماز اوسته دور او شه محض بیجهتدور او هایهو

بو جفانی بیر مسلمه گورون هانسی نا مسلمان روا گوروب

 

صاحب نمازین نمازینون پوزدولار نماز اهلی صورتین

کفر خواهش نفسینه گوره هتگ ایدوبله اسلام حرمتین

محضرینده ناگه امامی اول دشمن رسول و خدا گوروب

 

شرب خمر تکلیف ایدوب ازل حضرته او بیدین و بیحیا

ایلدی چوخ اصرار ابا ایدوب عاقبت او ناموس کبریا

سویلدی که معذور دوت منی حاش من ایدم فعل ناروا

ال گوتورمیوب کینه دن کنه چوخ جواب الا و الا گوروب

 

قلب عالمین قلبنه نجه ورودی ظلم الیله جفا اوخی

سینه لرده قبره گرگ گیده کشف اولونماسی خوش دگل چوخی

حضرته خلاصه یوزین دوتوب سویلدی نچه بیت شعر اوخی

مستیدی سر حالده اوزین چون او کفرمحض و دغا گوروب

 

چوخ منیم سرو کار شعریله یوخ منیم بو یوردی امام اونا

بینهایت اصرار ایدوب گنه شرم و عار ایتموب او بیحیا

چاره سیز نچه شعر عبرتی ایلیوب قرائت او مقتدا

یعنی نولدی حالی گچنلرین عالمی هامی بیوفا گوروب

 

اهل مجلسین قلبین آتش نطق و وعظ و شعریله داغلادی

نچه دفعه درج لب دررباروگوهرین آچدی باغلاردی

مکر اوزیله عصرین امامینی ناسزا سزای عطا گوروب

 

الغرض امامی چوخ عذریله پول ویردی نا کس سالوب یولا

عاقبت شهید ایتدی زهریله بو امامی معتز بیحیا

امر دفن و تشییع و غسلینی اوغلی واریدی ایتدی جابجا

نه قالوبدی بی غسل و بی کفن نه وجودی سانسیز یارا گوروب

 

آغلیان حسینه چوخ آغلاسون اوچ گجه گونوز قالدی بی کفن

ایسی قوملارین استی جان حسین بیر یارالی تشنه جگر الن

اهل کوفیه اولمادی دین بیر بیله جفا ایلوسوز نه دن

هانسی بیر رعیتالنده بو جور و ظلمی بیر پیشوا گوروب

 

اکتفاایدیدی او ظلمنه اهل کوفه ای کاش او سرورین

قتلگاهدن سالمییدیلر یولارین پریشان حرملرین

گورمییدی زینب او حالیله ساربان کسوب قارداش اللرین

هیچ باجی ایله کورمه سین که اوز قارداشین او کان وفا گوروب

 

(حافظی) اطبا او درده که چاره تاپیوپ ایلیه دوا

صدقیله توسل ایدن گوروب چاره ساز دور آل مصطفا

بالخصوص مشهور دور بو سوز کربلا ترابینده وار شفا

روحی نا خوش اولماز حقیقتا هر او کیمسه که کربلا گوروب

 

 مرحوم حافظی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

شهادت حضرت علی النقی امام هادی (ع) 161

حضرت علی النقی امام هادی (علیه السلام)

 

منکه شد گوشۀ تبعید ، عبادت ، کارم

سالها دشمن من داد ز غم آزارم

دوستان شیفتۀ خلق خوش و رفتارم

دشمنان نیز خجالت زده از کردارم

نیست جز یاریِ قرآن و تلاوت یارم

 

ظلم و جور خلفا بود که خونبارم کرد

متوکل ز همه بیشتر آزارم کرد

 

هیبت حیدری ام تیر به اعدا می زد

معجزاتم همه شمشیر به اعدا می زد

ذکر من بود که زنجیر به اعدا می زد

من ستم دیدم و تقدیر به اعدا می زد

گاه یک شیر ز تصویر به اعدا می زد

 

روز و شب در غم و اندیشۀ مردم بودم

بیشتر همنفس اهل ری و قم بودم

 

خصم پنداشت که من بی کس و تنها هستم

غافل از اینکه خدا را یَد و بَیضا هستم

خواست تهمت بزند دید مبرّا هستم

خواست تحقیر کند دید که والا هستم

جرمم این بود که من زادۀ زهرا هستم

 

آنکه در گوشۀ تبعید گرفتارم کرد

تا توانست به تهدید گرفتارم کرد

 

دشمنان بر سر من بسکه بلا آوردند

دل پر صبر و قرارم به صدا آوردند

گاه در بزم شرابی ز جفا آوردند

گاه در مجلس اغیار مرا آوردند

بارها در نظرم کرب و بلا آوردند

 

کاروانِ اُسرا در نظرم می آمد

مجلس شام بلا در نظرم می آمد

 

یاد آن بزم شرابی که میان اُسرا

عمه ام بود و همه قافلۀ کرب و بلا

بسته در سلسله ای سلسلۀ آل عبا

وسط طشتِ طلا بود سر خون خدا

بزم مشروب کجا و حرم آل کسا

 

جمع کفار کجا جمع عزیزان حسین

تهمت زشت کنیزی به یتیمان حسین

 

شعلۀ فتنه کفار بر افروخته بود

صورت ماه یتیمانِ حرم سوخته بود

چشم حضّار به ناموس خدا دوخته بود

غصّه جدّ غریبم به دل اندوخته بود

زینب از مادر خود فاطمه آموخته بود

 

عمۀ مقتدرم خطبۀ غرّا می خواند

و سر خون خدا سورۀ طه می خواند

 

خیزران بود که روی لب و دندان می زد

بر لب ماه نه بر ناطق قرآن می زد

بانویی بر سر خود لطمه فراوان می زد

این رباب است که بوسه به سر از جان می زد

باز هم حرمله ای طعنه به مهمان می زد

 

داغ شش ماهه فراموش نمی گردد آه

نالۀ فاطمه خاموش نمی گردد آه

 

حاج محمد ژولیده

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه