در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3554

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

امروز تشعشع خدایی

از ساحت قدس کبریایی

 

افتاد زماورای افلاک

برچهره پاک شاه لولاک

 

سرمیزند افتاب سرمد

درخانه کوچک محمد(ص)

 

این عید مبارک است و مسعود

چون فاطمه است طرفه مولود

 

پرکرد زمین و آسمان را

بیت الشرف فرشتگان را

 

نوررخ این فرشته پاک

ازخاک رودببام افلاک

 

ای روح عظیم آسمانی

وی نام تو نام جاودانی

 

ازجوهرقدس تارو پودت

وزنور محمدی وجودت

 

ای تاج سرزنان عالم

ای مفخردودمان ادم

 

معیارکمال زن توئی تو

مقیاس جلال زن توئی تو

 

ای پاره پیکر پیمبر

هم مادر و هم خجسته دختر

 

ای دختر بهترین پدرها

ای مادر برترین پسرها

 

ای همسر شاه شهسواران

ای نفس نبی و روح قران

 

ای خلقت تو بزرگ آیت

پیوند نیوت و ولایت

 

ای خوانده ترا خدای کوثر

وی گنج هزار گونه گوهر

 

نسل تو نگاهبان دین است

برتاج تو یازده نگین است

 

تو پیرهن عروسی خویش

دادی بزنی فقیر و درویش

 

ازسندس سبز جامه نور

کزسوزن نور بخیه زدحور

 

جبریل ز باغ خلد آورد

حورای بهشت برتنت کرد

 

درقدرزکاینات برتر

با فضه کنیز خود برابر

 

زین نغز چکامه (ریاضی)

گشتند خدا و خلق راضی

 

مرحوم ریاضی یزدی

منبع کانال گنجینه گذشتگان 

حضرت ام کلثوم (س) 3553

 حضرت ام کلثوم (سلام الله)

 

به جای آن که بگوییم شعر کرب و بلاست

و سوز آه نفسگیر او‌ در آن صحراست

 

به جای آن که بگوییم آن چه او دیده

همان غمی است که در چشم خواهرش زیباست

 

به جای آن که بگوییم او‌ از این منظر

که أخت أم مصائب شده است بی همتاست

 

به جای آن که بگوییم پاسخ دشمن

به خطبه های به منطق نشسته ، سربالاست

 

و‌ یا اگر که زمین را ندا دهد که بگیر

به شام دشمن دین را ، چه جای چون و چراست

 

هزار سال قلم ها نوشت بر کاغذ

که همسرش نشد آن کس که دشمن مولاست

 

چه غم اگر که عَلَم روی دوش زینب بود

که از چهار پسر هم یکی فقط سقاست

 

همه فضائل او جای خود ولی کافی است

فقط همین که بفهمیم دختر زهراست

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت ام کلثوم (س) 3552

حضرت ام کلثوم (سلام الله)

 

چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی

تمام عمر زیر سایه ی تاج سرت باشی

 

صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی

خودت میخواستی تحت الشعاع خواهرت باشی

 

نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب

قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب

 

مدینه ازحسن هم یک نفر مظلوم تر دارد

همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد

 

فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد

که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد

 

برای یاری زهرا،  دو دم را مرتضی آورد

علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد

 

قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست

دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست

 

علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست

به تیغ خشمگین مرتضی سوگند ؛ ممکن نیست

 

فلانی را بگو شهر نبی دروازه ای دارد

نمیداند مگر که هرکسی اندازه ای دارد

 

دراین مکتب که حفظ شان کعبه می شود لازم

تویی کعبه ، که گرد تو جوانان بنی هاشم

 

برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم

حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوی قاسم

 

چنان عباس ، جانت از وفاداری لبالب بود

که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود

 

شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سر ها

سوار ناقه خواهرها ، سوار نی برادر ها

 

چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادر ها

چهل منزل کشیدی خار از پای کبوتر ها

 

گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را

که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را

 

بمیرم ، در شلوغی های شام آنچه نباید ، شد

خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد

 

همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد

نه....از دروازه ی ساعات باید زودتر رد شد

 

رباب آنجا که دایم آه حسرت می کشد اینجاست

و جایی که ابوفاضل خجالت می کشد اینجاست

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3551

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گلدی امکانلی وجودا آدی زهرا آنامز

ائلدی عالمی زیبا گلِ طوبا آنامز

وئردی عزت جبروته مه کبرا آنامز

فخر ائدر شیعه دوعالمده حبیبه آناما

وئروب الله ائوزی عزت بو طبیبه آناما

 

قدمی نورودی نورانی ائدیب دنیانی

نَفَس پاکیله تفسیر ائلییب طوبانی

عشقی برپا ائلییب دایره ی مینانی

یارادان گور نئجه منت قویوب انسانه بوگون

لیله ی قدر گلیب آیه ی قرآنه بوگون

 

یارادیب حضرت تاری بو گل خندانی

اوجادوب عرشه کمین مرتبت انسانی

بیله انسانیله معنی ائلییب قرآنی

یاشاسین خلق ائلین فاطمه تک حورانی

وئرن عزت بشره خلق ائلین زهرانی

 

کل دنیاده آنام فاطمه بیر تک یارانوب

میوه ی باغ جناندی اودی گورچک یارانوب

حاصل قرخ گون عبادت نه مبارک یارانوب

تحفه ی حضرت حقدور بشره ریحانه

ام گلهای ولایت یارانوب مستانه

 

ننمین بیر باخشی کل بو دنیایه دیر

ائوینین بیر اتاقی جنت اعلایه دیر

مهری دولسا اورکه عالم معنایه دیر

می جناته دَیَن کوثری واردی ننمین

عالم عشقیده تک حیدری واردی ننمین

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3550

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

امشب سرای مصطفی' از آسمانها برتر است

امشب دل‌ِ اهل ولا سرمستِ جام کوثر است

 

امشب ملائک سربِسر در آسمان یثربَ اند

چون زادروزِ دخترِ دلداده ی پیغمبر است

 

از دودمانِ مصطفی' نوری تجلّی میکند

روشن ز نور جلوه اش عرشِ برینِ داور است

 

امشب خدیجه دامنش مَعطور عطرِ یاس شد

یاسی که کفوّش در جهان تنها امیرِ خیبر است

 

امشب شبِ بشکفتنِ گل در گلستانِ نبی ست

خُرَّم جهان از یُمنِ میلاد بتولِ اطهر است

 

زهرا چه زهرا عصمت الله استُ و ناموس خدا

بِنگر جلال و شوکتش بر باب خود هم مادر است

 

کانال اشعار دلجو

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3549

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ملجاء دنیای رجا فاطمه

محتجب حجب و حیا فاطمه

مرحمت و لطف و عطا فاطمه

صل علی صل علی فاطمه

 

فاطمه اسرارین اولوب مرجعی

شعر غمون مطلعینون مصرعی

درک ائده بیلمز بو سوزی مدعی

کشف ائلین یوخ هله مستودعی

یعنی اولوب سر خفا فاطمه

 

حکمت اگر فکره اولا رهنما

رمزیله تفسیر اولاجاق ماجرا

هر نه کی نادردی ، اولار کیمیا

اولدی آتا دورد قئزا خیرالورا

اولدی ولی خیر نسا فاطمه

 

صاف ائلیون ذهنیده افکاروزی

صادق ائدون شیوه ی رفتاروزی

یعنی بیلون نحوه ی گفتاروزی

سورا دئیون دکتره بیماروزی

تا ائله سین درده دوا فاطمه

 

فاطمه چون ضامن اولوب محشره

رد ائله مز کیم قویا یوز محضره

مسگره وئر مس ، زریده زرگره

سائلی اولماز الی بوش قیتره

سنده دئنن صدقیله یا فاطمه

 

بیر گئجه اوخشاتدوم اونی کوکبه

گلدی ندا ظلم ائله مه مطلبه

عالمی باغلار نخ چادر شبه

یعنی قیاس ائتسون ، ائله زینبه

فاصله یوخ زینب الی فاطمه

 

ابجد زهرا ایکی ، بیر ، اوچ گلر

زینب آدی آلتیدی ، دوققوز اگر

هر بیرینون جمعینه بیر سال نظر

آلتی گلور حاصلی ای باخبر

زینبی گئت شرح ائله تا.. فاطمه

 

فاطمه نین شرحین ائدنمز کلام

اونداکی زهرایه ائدور احترام

بیر ، ایکی دنیایه رسول ، اوچ امام

دورد جهتین شیعهه لرین صبح و شام

ائیله دی بئش وعده دعا فاطمه

 

فاطمه دن ئورگنیب آداب ادب

خلقتی خللاقه اولوب منتخب

نقشیده نقاشه اولوب منتسب

صلتنا فاطمه (ت) المنتجب

کیم اولار ام النجبا فاطمه؟

 

فاطمه خلقتده اولوب بی بدل

مثنوی غصه لری بی مثل

عمر ایکی قسمت ، هره سی بیر غزل

حی علی کیم دئسه خیر العمل

یعنی دئیور حی علی فاطمه

 

حیف اولا درک ائتمه دیلر عزتین

بیلمه دی اشرار عرب ، قیمتین

کول باشیننا توک ، بئله بیر مللتین

تاپماز اوتوز مین ایله ، حیثیتین

دهریده غاصب خلفا ، فاطمه

 

فتنه سالان حالیده بیر فتنه گر

گئتدی بنی ساعده ده سالدی شر

پرده لیدور بو خبر معتبر

محسنی چون اصلیده ئولدوردولر

فقهیده خائن فقها ، فاطمه

 

ای قلم آیا نیه آشفته سن؟

قویما دوتا فکر ایاقیندان رسن

فاطمه نین دوتدی الینن حسن

کوچه ده تا کسدی یولون ، یول کسن

اولدی ندن غرق بلا فاطمه؟

 

کوچه ده بیر حوری قالوب بیر ملک

صحنیه ناظردی فلق تا فلک

سوز فدک اوستونده دی یانسین فدک

ثانی ئوزون ایسته دی وورسون محک

شاهد ، حسن اولدی خدا  فاطمه

 

یاتدی ئورگ ماتم تحمیلیدن

مطلبی بیل نوحه ی تمثیلیدن

آل خبر ای شیعه رخ نیلی دن

کوچه ده زهرا نه گوروب سیلیدن

خاتم مرسل دئدی وا فاطمه

 

وار یئری غم سینه لره اود سالا

ناحقه باخ حقی وورور ، حق آلا

فاطمه نی سیلی سالوب بیر حالا

دوشدی یوزی اوسته آنا ، هم بالا

ائتدی الی یوزده نوا فاطمه

 

محرمه نامحرم آچان گون الی

اولمادی بیر کس مدد ائتسون ، ولی

پرده ده بیر ناله اولوب منجلی

همسرووی ووردی عمر یا علی!

طاهره دور اولدی جزا فاطمه

 

امت پیغمبر اولوب ناسپاس

اصلی آتوب فرعی ائدوب اقتباس

جهل ائله دی گور کیمی کیمنن قیاس

هانسی گلستاندا کبود اولسا یاس

اوردا بیلون قوردی عزا فاطمه

 

فاجعه دور فاطمه نین ماتمی

هاممی بیلور نوحه ده بیش و کمی

هر غمه باشدور بو غم اعظمی

وار یئری یاتدیرسا اگر عالمی

وار یئری مهدی دئسه یا فاطمه

 

فکریده تصویر ائله بو منظری

اود قاپی اوستونده توکور اخگری

ذهنیده دیواره یاپوشدور دری

گور آرادا فاطمه ی اطهری

بو ستمه اولدی سزا فاطمه

 

سوندی سونن اود کیمی، سوسولری

اولمادی فرصت آچا بازولری

باشلادی بیر بیر سئنا پهلولری

تا ننه وای سسله دی آهولری

ائیله دی مسماری جدا فاطمه

 

ذللته افکار ائلیین گون هبوط

ائیله دی بنیان شرافت سقوط

عالمه زهرا غمی اولدی ثبوت

اوندا کی آلدی بیر الینن قنوت

یاندی علی ، اولدی فدا فاطمه

 

آغلا قلم ماتم طوفانیه

آغلادی قوشلار داغیلان لانیه

ووردولار اود لانیه آیا نیه؟

غمنن امان یوخدی الف مانیه «امانی»

ناله دی شعر شعرا فاطمه

 

حاج علیرضا امانی مجد اردبیلی

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3548

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

همان زمان که در آفاقِ عرش ، دیده شدی

برای قصه‌ی لولاک ، برگزیده شدی

 

تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج

به اذن حضرت پروردگار ، چیده شدی

 

گذاشت ، آینه را روبروی وجه خودش

قلم به دستِ خدا بود و تو کشیده شدی

 

 تو شاه بیت غزل‌های آفرینشی و ...

به شاعرانه‌ترین شکل ، آفریده شدی

 

 به دستخط خدایت ادامه‌دار شدی

هِجا هِجای تو تکثیر شد قصیده شدی

 

به خاطرت همه‌ی عرش را مزیّن کرد

بهشت ، جامه‌ی سبزی که داشت بر تن کرد

 

تو آمدی همه‌ی عرش ریسه بندان شد

تو خنده کردی و نور فلک دوچندان شد

 

زمین بهشت برین و ؛ بهشت ، زهرایی

به یمن آمدن تو هم این و هم آن شد

 

تمام عرش ، برایت بداهه می‌گفتند

تو آن قصیده‌ی نابی که شعرباران شد

 

خدا به خاطر نامت سه بیت نازل کرد

سه آیه‌ای که تمام وجود قرآن شد

 

برای مدح تو جبریل ، آمد از ملکوت

نگاه کرد ، به چشم تو و غزلخوان شد

 

سلامِ ما و سلامِ خدا عَلَی الْکوثر

سلام بر تو و بابای تو اَباالْکوثر

 

سلام ، کوثر جاری شده به جان زمین

سلام ، انسیه ؛ ای «حوریه‌نشان» زمین

 

خدای تو به زمین دوخت ، آسمان‌ها را

به عشق آمدن تو ای آسمان زمین !!

 

شب ولادت تو آفتاب می‌تابید

به وقتِ نور تو تنظیم شد زمان زمین

 

برای مدت هجده بهار هم که شده

خدا گذاشته منت به ساکنان زمین ...

 

 که شاید از تو بگیرند ، درس آدمیت

از آسمان تو رسیدی به امتحان زمین

 

هزار حیف ، که مردود شد زمینِ خدا

همان دمی که پر از دود شد زمینِ خدا

 

زمین نداشت لیاقت که تو در آن باشی

اراده کرد ، خدا که در آسمان باشی

 

قرار بود ، زمین خانه‌ی خودت باشد

نخواستند و بنا شد که میهمان باشی

 

بهشت ، زیر قدم‌های توست مادرجان !

خدا نخواست که بین زمینیان باشی

 

تو گنج مخفی پروردگار می‌مانی

اراده کرده که بانوی بی‌نشان باشی

 

به عشق «اَشْهَدُ اَنّ عَلی وَلیُّ الله»

خودت نخواستی اصلا که در اذان باشی

 

قسم به نام تو بانو ؛ قسم به نام علی

علی تمامِ تو بود و تو هم تمامِ علی

 

رضا قاسمی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3547

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟

قلم، قناری گنگی‌ست در سرودن او...

 

چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید

کلید گلشن فردوس را به گردن او

 

چه همسری، که برای علی به حظّ حضور

طلوع باور معراج داشت دیدن او

 

چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا

حریم مدرسۀ کربلاست دامن او

 

بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را

که بار پیرهنی را نمی‌کِشد تن او

 

دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد

پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او

 

از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند

که چشم را نزند آفتاب مدفن او

 

 غلامرضا شکوهی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3546

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان

با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان

 

مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان

با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان

 

با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان

هر چه زیبا خوانده ای امروز زیباتر بخوان

 

ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن

روح احمد لیلة القدر خدا را مدح کن

 

جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل

دست دل بگشوده قرآن را گرفته در بغل

 

مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل

گوهر دریای غفران را گرفته در بغل

 

هستی دادار منّان را گرفته در بغل

هر چه گویی بهتر از آن را گرفته در بغل

 

یا محمّد یا محمّد  عصمت کبراست این

بوسه زن بر آفتاب طلعتش، زهراست این

 

این ز پا تا سر تجلاّی جمال داور است

این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است

 

این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است

بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است

 

چارده معصوم را شخصیّت او محور است

جز محمّداز تمام انبیا بالاتر است

 

ذات حق با آیه ی قرآن ثناها گویدش

اوّلین شخصیّت عالم فداها گویدش

 

مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او

ذات ربّ العالمین مظهر ندارد مثل او

 

مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او

نخل سر سبز نبوّت بر، ندارد مثل او

 

شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او

شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او

 

هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است

مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است

 

آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است

دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است

 

مصطفی فخر نبوّت افتخارش فاطمه است

مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمه است

 

دستیارش نه همه دار وندارش فاطمه است

ای خوشا آن کس که روز حشر یارش فاطمه است

 

در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است

گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است

 

فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین

فاطمه یعنی بهشت رحمةٌ للعالمین

 

فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین

فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین

 

فاطمه یعنی یداللّهی دگر در آستین

فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین

 

فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا

فاطمه یعنی کتاب الله کلّ انبیا

 

فاطمه در فلک هستی ناخدایی می کند

فاطمه در روز محشر کبریایی می کند

 

فاطمه از شیر حق مشکل گشایی می کند

فاطمه در چشم حیدر خودنمایی می کند

 

فاطمه در بندگی کار خدایی می کند

فاطمه بر شیعیان لطف نهایی می کند

 

فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان

فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان

 

کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود

کیست زهرا کعبۀ جان قبله ی اهل سجود

 

کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود

کیست زهرا برترین محبوبۀ حیّ ودود

 

کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود

کیست زهرا خیمۀ سبز ولایت را عمود

 

کیست زهرا آفتابی کبریایی طلعت است

کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است

 

ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه

ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه

 

ای امیرالمؤمنین محو کمالت فاطمه

ای ملایک بندۀ صفّ نعالت فاطمه

 

ای تمام وحی در موج خیالت فاطمه

ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه

 

طاهره، انسیّه، حورایی نمی دانم که ای

فاطمه، صدّیقه، زهرایی نمی دان که ای

 

عقل و هوش و دانش و افکار خود را باختیم

با کمیت و هم تا آنسوی هستی تاختیم

 

یا به مضمئن یا به ایراد سخن پرداختیم

دست ها بر رشته های چادرت انداختیم

 

شعرها خوانده غزل، قطعه، قصائد ساختیم

عاقبت دیوانه گشتیم و تو را نشناختیم

 

حور، انسان، یا ملک، یا فوق اینان چیستی؟

کیستی تو کیستی تو کیستی توکیستی؟

 

من نمی گویم غلام دختر پیغمبرم

من نمی گویم که بنشانی کنار قنبرم

 

من نمی گویم بلالت پا گذارد بر سرم

من نمی گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم

 

من نمی گویم بسوزان تا کنی خاکسترم

لیک می گویم قبولم کن گدای این درم

 

دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی

دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی

 

روسیاهم، زشت کردارم، گنه کارم بدم

تو بکوی خویش راهم داده ای تا آمدم

 

گر چه مردودم به جان زینبت منماردم

نامه ای پر از گناه است و تهی باشد یدم

 

عالمی را سیر کردم آخر این در را زدم

گر روم جایی دگر از پشت این در مرتدم

 

«میثمم» یعنی گدای خانۀ خشت و گلت

غرق دریای گنه چشمم به سوی ساحلت

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3545

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

نخـل توحیـد! نوبـر آوردی

فـلک نــور! اختــر آوردی

 

صـدف بحـر رحمـت ازلی

بـارک‌الله! که گوهـر آوردی

 

مــادر فاطمـه! سـلام خدا

بر تو مادر که دختر آوردی

 

دختری فوق هاجر و مریم

از بـــرای پیمبــر آوردی

 

از حبیب خـدا! رســول‌الله

دل ربودی که کوثر آوردی

 

به! چه کوثر، خدا ثناخوانش

پـدر و مـادرم بـه قربــانش

 

عصمت داور است این مولود

روح پیغمبر است این مولود

 

هـم بــود دختر رسول خدا

هم پدرپرور است این مولود

 

هرچـه گفتنـد در فضائل او

بـاز بالاتـر است ایـن مولود

 

همسر و کفـو رکن شیرخدا

حیدرِ حیدر است این مولود

 

بهتـرین دودمــان عـالم را

بهترین مادر است این مولود

 

جــز خــدا و محمـد و حیـدر

کس ندانست کیست این دختر

 

این همه هستی رسول خداست

مطلع الشمس آسمان هداست

 

ایـن تمـام محمد است و علی

بلکــه‌ ام ائمـــه النجبــاست

 

بـه خداونــدی خـدا سوگنـد

هر چه گویم کم است؛ این زهراست

 

گوهـر نـاب این یگانه صـدف

دو مسیح و دو مریم عـذراست

 

روح او در تن امام حسن

شیر او خون سیدالشهـداست

 

بضعـۀ مصطفی بود زهرا

کوثر اوست زینب کبری

 

مهــر از نــور او وضـــو دارد

مــاه از مهــرش آبـــرو دارد

 

به همه هستـی حسین، قسم

هرچـه دارد حسین از او دارد

 

روح وحی است، روز و شب با او

ملـک وحــی گـفت‌وگـو دارد

 

از خـدا قـدر و عـزت و اجلال

از نبی خَلق و خُلق و خو دارد

 

 سینه‌اش مخزن علوم خداست

خبـر از غـیب، مـوبه‌مـو دارد

 

آن که بخشیده علم غیب به او

وحــده لا الـــه الّــا هـــو

 

ای فــدایی مقـدمت سـرها

مهـر تــو روح پـاک پیکرها

 

نه فقط ام احمـدت خواندند

مــادری بــر همـه پیمبرها

 

کوثــر کــز سپهــر دامانت

ریختـه چون ستاره کوثرها

 

خط و مشی حسین پروری‌ات

مـادری داده یــاد مـادرهـا

 

با ورود تـو در صف محشـر

اهل محشر کنند محشرهـا

 

تــا نگـردد شفــاعتـت آغـاز

باب رحمت به کس نگردد باز

 

کیستـی تـو بهشـت بابایی

سورۀ قـدر و نور و طـوبایی

 

ما همه ذره و تو خورشیدی

ما همه قطـره و تـو دریایی

 

راضیـه، مرضیـه، محدثه‌ای

مطلع الفجر زهره، زهرایـی

 

هم کتاب اللّهـی ز پا تا سر

هم رســول خـدا سراپایی

 

مطلـع الشمس بامداد ازل

لیلــه القــدر حق‌تعـالایی

 

 قدری و حق به خواجۀ لولاک

گفتـه دربــاره‌ات و مـا ادراک

 

ای مقــامت ز وهم‌هــا برتر

قدر و جاهت ز وصف ما برتر

 

مدح تـو بـر لب رسول خدا

ذکر نابـی‌سـت از دعـا برتر

 

رتبۀ توست از زنـان بهشت

بـه خداونــدی خــدا بـرتر

 

جز محمد که دست‌بوس تو بود

تـویـی از کـل انبیـا بــرتر

 

حجـره‌ات کعبۀ دل احمد

بیتـت از بیــت کبریـــا بـرتر

 

 بیت خشت و گلت ستارۀ عرش

 حسنینت دو گوشوارۀ عرش

 

روح زوّار آستــانــۀ تــو

کعبه گردد به دور خانۀ تو

 

دیدۀ اهـل آسمان گیـرد

نـور از قبـر بی‌نشـانۀ تـو

 

آشیان جهان نبود که بود

قلب پیغمبـر آشیـانۀ تـو

 

طوطی وحی جبرییل امین

دانه خورده ز آب دانه تو

 

بـار انـدوه ماست یا زهرا

روز محشر به روی شانۀ تو

 

دوستان را تویی تو در محشر

مــادر مهربــان‌تـر از مــادر

 

تــو بهشـت پیمبــر مـایی

ظـل معبود، بـر سـر مـایی

 

بـاز گفتیم و بـاز می‌گوییم

کـه تو در حشر، مادر مایی

 

روز محشر که مادر از فرزند

می‌گریـزد تــو یـاور مـایی

 

ما تن مرده، تو ز لطف و کرم

روح از روح بهتــر مــایـی

 

شرک ممنوع... ورنه می‌گفتم

که تو معبــود دیگــر مایی

 

در مقام تو ما همی دانیم

که ثنـای تو را نمی‌دانیم

 

تـو بـه معنـا تمـام قرآنی

مــورد احتــرام قـــرآنی

 

تو زکات جهاد و حج و قیام

تو صـلات و صیـام قرآنی

 

هم کتاب خدا تو راست امام

هم تــو مــا را امــام قرآنی

 

گرچه روح است هر کلامش، تو

روح‌بخـش کـــلام قــرآنـی

 

بـه تـو ام‌الکتـاب بایـد گفت

آری آری! تـو مــام قـرآنـی

 

گرچـه عمـری به پای وصف تو زیست

صد چو «میثم» حریف مدح تو نیست

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3544

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

مادر زهرا  سلام حق به تو مادر

فاطمه  آورده ای برای پیمبر

 

سیب بهشت خداست در کف دستت

کآید از او بوی ذات خالق اکبر

 

بیت نبوت نداشت مثل تو بانو

مادر گیتی نزاده مثل تو دختر

 

عقل به حیرت فتاده اینکه تو زادی

حضرت زهراست  یا محمددیگر

 

دسته گل آورده اند خیل ملایک

بهر تو از آیه های سورة کوثر

 

مخزن غیب خدای عزوجل را

گوهر نابی نبودی از این بهتر

 

 اینکه تو زادی بود تمام محمد

وینکه تو داری بود بتول مطهر

 

لیلة قدرت مبارک است خدیجه 

قدر بدانش به حق خالق اکبر

 

طینتش از میوه بهشت الهی

قابله اش مریم است و ساره و هاجر

 

سینة موساست طور معرفت او

روح مسیحا کشد به محضر او پر

 

حبل متین نجات ماست همانا

رشته ای از چادرش به عرصة محشر

 

فاطمه یعنی تمام صورت قرآن

فاطمه  یعنی کمال احمد و حیدر

 

هر چه فشانند دُر، کم است به وصفش

خواجة اَسرا مگر فشاند گوهر

 

کوثر و طاها و قدر و نور بخوانید

کآمده در شأن او ز حضرت داور

 

شک نکند کس، حقیقتی است مسلّم

اینکه به او متکی است، فاتح خیبر

 

گردون بی نام اوست، پایش در گل

خلقت بی مهر اوست، خاکش بر سر

 

تا که شود جای پای فضة زهرا

رشک برد بر مدینه وادی مشعر

 

دخت پدر پرور است و امّ ابیها

بلکه فِداها به وصف اوست مکرر

 

احمد گوید مراست، روح دو پهلو

حیدرگوید مراست، همدم  همسر

 

خالق گوید مراست گوهر مکنون

قرآن گوید مراست سورة کوثر

 

حوا گوید مراست فاطمه  بانو

مریم گوید مراست فاطمه  رهبر

 

بر در بیت الولاش برده توسل

جن و ملک سر به سر ز ایمن و ایسر

 

قدر و شرف بین که پنج بار شب و روز

احمد مرسل کند زیارت این در

 

دل برد از صد هزار یوسف مصری

گر نظری افکند به صورت قنبر

 

ملک الهی پر از ذَراری زهراست

تا که شود کور چشم دشمن اَبتر

 

کیست به جز او که زینب آرد و کلثوم 

کیست که چون او شُبیر زاید و شبّر

 

ای صلوات خدا و خلق هماره

بر تو و نسل مطهر تو سراسر

 

دختر پیغمبری و مادر بابا

ای پدر و مادرم فدای تو دختر

 

عطر بهشت خداست در نفس تو

روح محمد زبوی توست معطر

 

تو ز علی هستی و علی بود از تو

ختم رسل عاشق شما زن و شوهر

 

گر همه هفت آسمان شوند صحیفه

مدح تو ناید ز خلق اول و آخر

 

ملک وجود از قدوم توست مصفا

باغ جنان با تبسم تو منور

 

عالم هستی فنا و نور تو باقی

صادر اول خدا، وجود تو مصدر

 

روزی "میثم" ثنای توست هماره

لطف تواش بوده از نخست مقدر

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3543

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه

 قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه

 

طبع من و قصیده مدح و ثنای فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه

 

به بذل دست فاطمه به خاک پای فاطمه

منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه

 

رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا

دل بولاش داده ام تا به کجا کشد مرا

 

گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا

درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا

 

پای برون نمی نهم ، از سر کوی فاطمه

وانشود لبم مگر ، به گفتوگوی فاطمه

 

مهر و محبتش بود طینت من سرشت من

ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من

 

روضه بی چراغ او مینوی من بهشت من

شکرخدا که گشته این قسمت وسرنوشت من

 

سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم

به یاد خاک قبر او داد مدینه می زنم

 

مرغک طبع من شده طوطی او هزار او

کبوتر دلم زند پر به سوی مزار او

 

قلب شکسته ام بود در همه حال ، زار او

شفا گرفت چشم من زخاک ره گذار او

 

خانه کوچکش بود کعبه آرزوی من

از آن خوشم که فضه اش نظر کند به سوی

 

من رشته چادرش اگر به دست انبیا رسد

 شعار فخر انبیا به عرش کبریا رسد

 

از لب جانفزاش اگر زمزمه دعا رسد

جان زنوای گرم او به جسم مصطفی رسد

 

کسی که قدر و هل اتی گفته خدا به صف او

کجا قصیده های من بود رسا ، به وصف او

 

فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش

 به احترام می کند قیام در برابرش

 

به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش

بوی بهشت یافته از دم روح پرورش

 

مادح او کسی به جز خدا شود ، نمی شود

حق سخن به مدح او ادا شود ، نمی شود

 

منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم

سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم

 

اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم

 زشعله محبتش داده ضیا به محفلم

 

درآیم از دری دگر گر از دری براندم

 نمی روم زکوی او چه راندم چه خواندم

 

عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه

جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه

 

هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه

احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه

 

آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه

گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه

 

کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند

کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند

 

پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند

کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند

 

چگونه رد کند زخود مریض دردمند را

مریض دردمند را فقیر مستمند را

 

به پیش بحر جود او محیط کمتر از نمی

گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی

 

همان عطای اندکش فزون بود زعالمی

مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی

 

دل بولاش بسته ام در آرزو نشسته ام

تیر غمش مگر رسد به سینه شکسته ام

 

ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو

 ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو

 

میوه معرفت خورد روح الامین ز باغ تو

نور دهد به دیده ها تربت بی چراغ تو

 

قسم به قبر مخفی ات ، قسم به خاک تربتت

خون ، دل پاره پاره ام ، گشته به یاد غربتت

 

کاش به جای مشعلی سوزم در کنار تو

کاش چو اشک زائری افتم بر مزار تو

 

کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو

کاش به جای محسنت سازم جان نثار تو

 

فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم

تربت مخفی تو را به اشک شست و شو کنم

 

ای که خزان شد از ستم بهار زندگانی ات

گشته خمیده سرو قد به موسم جوانی ات

 

مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانی ات

قسم به عمر کوته و به رنج جاودانی ات

 

عنایتی عنایتی « میثم » دل شکسته ام

رو به سوی تو کرده ام دل به غم تو بسته ام

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3542

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

قلم به دفتر حق نقش شوکتت انداخت

تمام جلوه ای از شرح آیتت انداخت

 

نبود جاده و پایی قدم در آن بزنم

خدا دلم به مسیر محبتت انداخت

 

زمین نبود ولی صد هزار مرتبه شکر

مرا میان حریم ولایتت انداخت

 

در آن زمان که گدایی نبود و دست عطا

کرم،عنایت و احسان به عادتت انداخت

 

سخن نبود و زبانی نبود و فهمیدم

که عشق بین زبان ها حکایتت انداخت

 

دلیل بود و نبود جهان توان فهمید

نگاه مختصری گر به خلقتت انداخت

 

تو بیکرانه ترین بحر معرفت هستی

نمی توان نظری بر نهایتت انداخت

 

به رنج شانه زدی گیسوان زینب را

چقدر دست شکسته به زحمتت انداخت

 

هزار آیه ی((تَبَّت یدا...))برآن گرگی

که جای پنجه ی خود را به صورتت انداخت

 

نسیم چشم ترم را غبار تا افشاند

مرا به یاد غریبیّ تربتت انداختت

 

توحید شالچیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3540

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

آنشب از كنگره عرش خدا گل میريخت

 سوسن و نسترن و لاله و سنبل میريخت

 

قمرى از شاخ طرب نغمه سرايى مى كرد

 شبنم شوق ز مژگان قرنفل مى ريخت

 

آسمان ساكت و مرموز و تماشايى بود

 ماه در خلوت انديشه تبسم مى كرد 

 

چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى

 كوثر از فيض خداوند تلاطم مى كرد

 

قدسيان خيره در آئينه خلقت بودند

 خلوت انس ملك محفل شاديها بود

 

شب شب عشق شب عاطفه بود و رحمت

 شب ميلاد گل باغ خدا زهرا بود

 

تا فروزان شود از مشرق جان جلوه ی حسن

 كعبه پروانه صفت آينه دارى مى كرد

 

حجرالاسود مى شست رخ از زمزم شوق

 مكه تا آمدنش لحظه شمارى مى كرد

 

فاطمه انسية الحوراء زهراى بتول

 چشمه سار شرف و عفت و پاكى زهرا

 

زن به يمن قدمش معنى والايى يافت

 چشم بگشود چو بر عالم خاكى زهرا

 

چشم مولا على از خنده ی او روشن شد

 چون كه قنداقه ی او در بر احمد آمد

 

سوره كوثر شد ورد لب خيل ملك

 كوثر عشق به قرآن محمّد آمد

 

کمیل کاشانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3539

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

آن شب زمين مكه بر خود ناز مى‏ كرد

با ناز خود درهاى رحمت باز مى‏ كرد

 

آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود

گوياى تكبير بلال از هر طرف بود

 

آن شب شفق در باغ دلها لاله مى ‏كاشت

آن را به عشق يار هجده ساله مى‏ كاشت

 

آن شب سحر سجاده ‏ى دل باز مى‏ كرد

قامت به قد قامت، مودّت ساز مى ‏كرد

 

آن شب فلق شعر گل مهتاب مى‏ خواند

از بهر غم، شادى، حديث خواب مى ‏خواند

 

آن شب سپيده جامه بر تن چاك مى‏ كرد

گرد ملال از روى احمد پاك مى‏ كرد

 

آن شب زمان چرخ و فلك را تاب مى ‏كرد

كلك قضا لوح قدر را آب مى‏ داد

 

آن شب زمين آبستن شور و شعف بود

غواص دل آماده‏ ى صيد صدف بود

 

آن شب منا شعر مباركباد مى‏ خواند

زيبا سرود آن شب ميلاد مى‏ خواند

 

آن شب خديجه بود و درد بار دارى

از باردارى بود كارش بيقرارى

 

آن شب ز تنهايى روانش رنج مى ‏برد

رنج شكوفايى به پاى گنج مى‏ برد

 

آن شب زنان مكه بر او پشت كردند

از او بريدند و نكوهش مشت كردند

 

آن شب درّ ناسفته ‏اى، بحر كرم سفت

طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت

 

آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود

وقت شكوفايى نخل آرزو بود

 

آن شب به مادر از بهشت و حور مى ‏گفت

از مرگ ظلمت در ديار نور مى‏ گفت

 

آن شب سحر آهنگ شادى ساز مى ‏كرد

در را براى صبح صادق باز مى‏ كرد

 

آن شب خديجه بود و آه جانگدازش

لطف خداى مهربان و سوز و سازش

 

آن شب بهشتى بانوان امداد كردند

با يارى خود قلب او را شاد كردند

 

آن يك به دستش ساغرى آكنده از مُل

آن يك برايش سندس و استبرق و گل

 

آن يك به پايش با ترنم لاله مى ‏ريخت

لبخند از لب در، ديار ناله مى‏ ريخت

 

آن يك برايش باده در پيمانه مى ‏كرد

آن يك پريشان گيسوانش شانه مى ‏كرد

 

مريم به گوشش آيه انجيل مى‏ خواند

آسيه بهرش داستان نيل مى‏ خواند

 

سارا برايش عود و عنبر دود مى ‏كرد

او را مهيا بهر يك مولود مى‏ كرد

 

ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت

آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت

 

تا مصطفى را ابتران ابتر نخوانند

شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند

 

ام القرا آيينه دار نور گرديد

چشم كج انديشان عالم كور گرديد

 

كون و مكان را ذات حق زيب و فرى داد

بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد

 

آن هم چه دختر نازنين و ناز پرور

دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر

 

بالاتر از او بين زنها دخترى نيست

در امتحان همسرى شد نمره ‏اش بيست

 

هر تار مويش آيه حبل المتين است

بر حلقه ‏ى انگشتر خاتم، نگين است

 

آمد به دنيا عصمت كبراى سرمد

ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد

 

آمد به دنيا شاهكار كلك خلقت

گنجينه شرم و حيا و كان عصمت

 

آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود

معراج احمد بود و منهاج على بود

 

آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش

از مستى هستى بشر شد پاى بستش

 

گر او نبودى هستى عالم نبودى

مشهودى از آب و گل و آدم نبودى

 

گر او نبودى زندگى بى محتوا بود

در پرده ابهام آيات خدا بود

 

او رحمتى بر رحمةللعالمين است

او زينت آيات قرآن مبين است

 

 بر جسم ختم‏ الانبيا روح است زهرا

بر كشتى عدل على نوح است زهرا

 

آئينه دار نهضت پيغمبر است او

بهر پدر دلسوزتر از مادر است او

 

مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر

ساقى على هست و على را اوست كوثر

 

شرمنده از نور جمالش آفتاب است

درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است

 

لبهاى ختم الانبيا بوسيد دستش

پيمانه صبر على گرديد مستش

 

از بس كه داده ذات حق قدر و مقامش

قد قامت احمد بود از احترامش

 

بى فاطمه نام نبى معنا ندارد

فرقى على با حضرت زهرا ندارد

 

 ژولیده نیشابوری

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3538

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت

در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت

 

احمد ازو، ‌پیام جهان آفرین گرفت

یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت

 

شکر خدا، که گلبن احمد به گُل نشست

ز انفاس دوست، باغ محمد به گُل نشست

 

روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت

در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت

 

بهر خدیجه، مژده‌ رب جلیل داشت

صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت

 

بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت

بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت

 

گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد

شام تو را ، جنیبه‌کش آفتاب کرد

 

نامی برای دختر تو انتخاب کرد

و آن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد

 

ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش

تا بی وضو کسی نبَرد نام اطهرش

 

ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت

سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت

 

مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت

کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت

 

تو عصمت خدا و بهشت محمدی

تو مفتخر به ام‌ابیهای احمدی

 

ای اسوه‌ محبت و، ای مظهر عفاف!

ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف

 

ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف

نامی اگر به‌جاست ز سیمرغ و کوه قاف،

 

درک مقام توست که امکان‌پذیر نیست

ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست

 

شادابی حیات، ز انفاس فاطمه‌ست

دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمه‌ست

 

فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمه‌ست

از گل لطیف‌تر دل حساس فاطمه‌ست

 

قلب رسول، شیفته‌ زندگانی اش

جان علی، فریفته‌ مهربانی اش

 

گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد

از عطر ناب یاس، معطر شود که شد

 

جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد

می‌خواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد

 

دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است

والله، جای گفتن الله اکبر است!

 

روزی که یاس فاطمه تکثیر می‌شود

اسلام در زمانه فراگیر می‌شود

 

عالم پر از شمامه تکبیر می‌شود

دنیایی از مکاشفه تصویر می‌شود

 

آید ندا که کعبه مقصود می‌رسد

از گرد راه، مهدی موعود می‌رسد

 

 محمد علی مجاهدی (پروانه)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3537

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

عالم اهلی یازسا زهرانون جلالین سال و ماه

یتمز اتمامه وار اوندا ایله شأن و عزّ و جاه

 

بو عزیزه بیر خانیمدور وار جهاندا شهرتی

عالم امکاندا تک دور عزّ و جاه و شوکتی

 

بو خانم محبوبه دور عالمده حیّ داوره

مرتضایه زوجه دی ریحانه دور پیغمبره

 

کنز عصمتده اولان درّ شرف دور فاطمه

شأنه باخ دوقّوز آدیله متصف دور فاطمه

 

گر اولا مصحف پیمبر حقّه زهرا سوره دور

یرده اسمی فاطمه گویده آدی منصوره دور

 

صورتاً انسیه حورادی جسما نوردور

حوری لر ایچره بهشته هانیه مشهوردور

 

بیر آدی صدیقه کبرادی بیر اسمی بتول

بیر آدی عذرا بیری زهرا اوزی فخر رسول

 

نور واحددی سالوبلار باطن اسمین ظاهره

خلق آرا مرضیه دور سسلر ملک لر طاهره

 

مرحوم اعظمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3536

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

عالم امکانه بیر مولود بی همتا گلیر

دسته دسته صف چکیب پابوسینه حورا گلیر

 

کیم گلیر یارب مگر دنیایه بر و بحریده ن  

سر بسربوی گلاب وعنبر سارا گلیر

 

اولمایئرد ه جنتی موعود اولوبدور آشیکار   

یاکی گویده ن نفخه ی جانبخشی روح افزا گلیر

 

هر طرفده ن ایلییر اول راح روح افزا گذه ر

کیم جماداتی نباتاتی ائدیر احیا گلیر

 

عرشده یکسر جوموبدور ماه و اختر حیرته

ذره لر رقصان اولوب مهر جهان آرا گلیر

 

بار ایلاها کیمدی بو مولود محجوب و نجیب 

ساغ سولوندا یئر دوتوبدور مریم و سارا گلیر

 

وئردی ناگه هاتفی غیبی ندا  ای عرشیان

گویلره زینت وئرین صدیقه ی کبرا گلیر

 

ای خدیجه اولما غمگین عرشده ن دیدارووه

آسیه ، سارا ، صفورا ، مریم و عذرا گلیر

 

حق تعالا ده ن ندا گلدی رسول اعظمه

ای  منیم  پیغمبریم شاد اول کی اعطینا گلیر

 

مکه ده غوغا قو پوبدور محضر پیغمبره 

تهنیت عرض ائتمگه موسی گئدیرعیسی گلیر

 

ای رسول اکرمه ابتر دئینلر لال اولون

شرم ائدین ای بی حیالر حضرت زهرا گلیر

 

نور رخساری اولوب ساطع بسیط عالمه

کایناتی ایلیب مبهوت کرمنا گلیر 

 

ایستیب ائتسین خدا دامان پاکیندن بری 

هر نه رجس و عیبی باخ  منشور تطهیرا گلیر

 

مومنه تاکید اولوب قرآندا حب اهل بیت

قیل نظر قرآنه گورمدلول فی القربی گلیر

 

کیم طعامین وئردی مسکین و یتیمه روزوشب

یطعمون آیه سی شانینده حقده ن تا گلیر

 

اسقف نجران گورنده اهل بیتین جمعی

سسلدی آگاه اولون بیرجمع بی همتا گلیر

 

 ایستسه  حقده ن بولارگر،داغ یئریندن اوینایار

اهل بیتیله  تاپیپ کیم جرات هیجا گلیر

 

شاعر مسکینوزه قیل بیر نظر یا فاطمه 

بیر گمانی لطفوزه ای مام عاشورا گلیر

 

طایر طبعیم اولوب دور چرخ گردوندان  ملول 

مین امیدیلن بو درگاهه ائدیب پر وا گلیر

 

بیر سعادتدور دئسینلر من کیمی بیر شاعره

حضرت زهرا ائدیبدیر شعرینی امضا گلیر

 

علی شهودی 

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3535

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

قلم عاشقدی زبس حضرت زهرا آدینا

باشلیور مطلبی صدیقه ی کبری آدینا

بیر نچه کلمه یازا مفخر لعیا آدینا

مام سبطین آدینا اولسا سرآغاز سخن

وار امیدیم قلمیم ایلیه اعجاز سخن

 

فاطمه آدی گلن مجلسین عزّت واریدی

ارزیابی ایلین یوخدی نه قدرت واریدی

حجّت قائم آل اللهه نسبت واریدی

آغلیوب آغلادانا شخصاً اوزی ناظر اولار

آنانین آدی گلن یرده اوغول حاضر اولار

 

اوزی تاپشورموشیدی دفنی اودور قالدی گجه

مرتضی گنج حیانی اوزی دفن ایتدی گجه

دفن ایدندن صورا بولمم ایوینه گلدی نجه

صبحه تک یاتمادی نوحه ایلدی اوز اوزونه

یارین الدن ویره هر کیم یوخی گلمز گوزونه

 

صبح آچیلدی چاغیروب اوغلون او خلّاق سخن

آناوین ماتمی دور آچ قاپونی اوغلوم حسن

بلکه پیغمبره خاطر بیزه ده اولدی گلن

گیتدی زهرا اطاقیم محبس ظلمتدی منه

کیم بو محبسده تسلّی ویره منّتدی منه

 

مجتبی شخصاً اوزی آچدی او یانموش قاپونی

ظلمیدن توستوسی افلاکه دایانموش قاپونی

ایتمه ایراد دیسم قانه بویانموش قاپونی

نکته باریکدی بو مطلبی هشیار بولر

سینه ی حضرت زهرا ایله مسمار بولر

 

باب ماتم آچوقیدی او گون اهل وطنه

مرتضی شخصاً اوزی منتظریدی گلنه

گلن اولمادی خطاب ایلدی اوغلی حسنه

بیز بو یثربده غریبوق، قاپونی باغلیاقون

ویره گون باش باشا ایوده اوزوموز آغلیاقون

 

بزم ماتم بولوسوز زینتی دور هر اُلنون

کیمی بیزدن صورا بو شهریده وار فاطمه نون

بلبلی زینبیم اولسون بو سارالموش چمنون

من اوزوم گرچه حسن اهل سخن سروریم

بو شیرین دل باجیوین سوزلرینه مشتریم

 

دورت بالا، بیر آتا زهرایه قوروب بزم عزا

روح پیغمبر خاتمده قوشولدی اولارا

ناگهان صحن سراده ایلدی فضّه صدا

یاعلی تیر ستم قلبیوه آز قالدی ساچا

ثانی ایستور خانموم فاطمه نین قبرین آچا

 

فضّه نون غملی سوزی زینبی ایتدی نگران

ایاقا دوردی یریندن چکوب ال اوخشامادان

ذوالفقاری گتیروب گلدی بیانه باباجان

چوخ یوبانسون بیلوسن سمت بقیعه قاچارام

آنامون قبرینه ال دگسه اگر باش آ چارام

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3534

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

دنياست چو قطره‌ايّ و ، دريا زهرا

کي فرصت جلوه دارد اينجا ، زهرا

 

قدرش بود امروز نهان چون ديروز

هنگامه کند و ليک فردا ، زهرا

 

خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود

عالم چو الفبا شد و معنا ، زهرا

 

 احمد که خدا گفت به مدحش : لولاک

کي مي شدي آفريده ، لولا ، زهرا

 

طاها و علي دو بيکران دريايند

وآن برزخ ما بين دو دريا زهرا

 

او سرّ خدا و ليلة القدر نبي است

خير دو سرا ، درخت طوبي ، زهرا

 

بر تخت جلال ، از همه والاتر

بر مسند افتخار ، يکتا ، زهرا

 

در آل کسا محور شخصيّتهاست

مابين اَب و بَعل و بنيها ، زهرا

 

سر سلسله ي نسل پيمبر کوثر

سرچشمه ي نور چشم طاها ، زهرا

 

تنها نه همين مادر سبطين است او

فرمود نبي : اُمّ ابيها ، زهرا

 

آن پايه که ديروز پيمبر بنهاد

امروز نگهداشته بر پا ، زهرا

 

از احمد و مرتضي چه باقي ماند

از مجمعشان شود چو منها ، زهرا

 

حرمت بنگر که در صفوف محشر

يک زن نبود سواره الا زهرا

 

هنگام شفاعت چو رسد روز جزا

کافي است براي شيعه ، تنها ، زهرا

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3532

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

من كيم جان جهان ممدوحه ي جان آفرينم

مادر توحيد بانوي سماوات وزمينم

 

شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم

وجه رب العالمين، جان ولايت ، ركن دينم

 

كوثر وتطهير وقدرو هل اتي ويا وسينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

كشتي توحيد را سُكان منم لنگر منم من

خواجه ي لولاك را دختر منم مادر منم من

 

چارده معصوم را گردون منم محور منم من

مؤمنون من، قدر من، طاها منم كوثر منم من

 

گوهر عينُ الحياتم، اختر حقُ اليقينم

من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

نخل سرسبز ولايت، اعتدال از من گرفته

صبر وايثار وفداكاري، كمال از من گرفته

 

مريم عذرا بدان پاكي مدال از من گرفته

خانه ي شير خدا مجد وجلال از من گرفته

 

خشت، خشتِ آن شده محوِ دعاي دلنشينم

من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

من كيم امُ الولا امُ النبي امُ الكتابم

من كيم صومم صلاتم عصمتم نورم حجابم

 

من كيم بيت اميرالمؤمنين را آفتابم

اولين شخصيت عالم كند مادر خطابم

 

برترين مولاي خلقت خوانده يار وهمنشينم

من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

مادري دارم كه ذات حق فرستاده سلامش

شوهري دارم كه پيغمبر بود محو مقامش

 

دختري دارم كه نور وحي، خيزد از كلامش

فضه اي دارم كه گيرد مام عيسي احترامش

 

شيعه اي دارم كه خود يارش به روز واپسينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

دست خالق آفرينش را زنورم آفريده

مصطفي بوي بهشت از سينه ي  پاكم شنيده

 

مرتضي روي خدارا دررُخم پيوسته ديده

آفتاب از خاك پاي فضه ام گل بوسه چيده

 

آسمانِ يازده ‌، خورشيد بي مثل وقرينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

دامني دارم كه ثارالله را ميپَرورانَد

مصحفي دارم كه مانند كتابُ الله مانَد

 

حجره اي دارم كه حتي كعبه آن را كعبه خوانَد

منطقي دارم كه فرياد علي را ميرسانَد

 

اين من واين مسجد واين خطبه هاي آتشينم

من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

هردوبخشيديم با اخلاص وصدق وپاكي دل

من گلوبند و علي انگشتر خودرا به سائل

 

اِنَما وهَل اتي درشاءن ما گرديده نازل

من ،اميرالمؤمنين، هردو اولوُالاَمريم كامل

 

آري آري اوست زهرا، من اميرالمؤمنينم

من كيم زهرا ي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

كيستم من نور قرآن، نه ، بگو قرآن نورم

فاطمه ممدوحه ي تورات وانجيل وزبورم

 

ميرود برعرش اعلي نور عصمت ازتنورم

درزمين گويند انسان، درسما خوانند حورم

 

نه ازاينم، نه ازآنم، بلكه فوق آن واينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

آسمان محو من است ومحو اولادم هماره

ميدرخشد درزمين ذُريه ام همچون ستاره

 

چشم پاكان رابُود برروي اولادم نظاره

گرچه پنهان است قدرم بيشتراز يك هزاره

 

زنده تر،پاينده تر،ازآسمان واززمينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

من به روي خلق در،ازنور داور بازكردم

من به خنده عُقده از قلب پيمبر بازكردم

 

من طناب خصم را ازدست حيدر بازكردم

من به امر رهبرم برقاتلم درباز كردم

 

من تن تنها طرفدار امام مرسلينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم

 

لاله اي بودم كه دائم بود نيش خار بامن

كَس نميداند چه كرده شعله هاي نار بامن

 

من نميگويم چه شد بين دروديوار بامن

محسنم داند چه كرده ضربه ي مسمار بامن

 

نخل ميثم گشته فرياد دل اندوهگينم

من كيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلینم

 

حاج غلامرضا سازگار

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3531

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ایلیوب جهانی روشن نور جمال زهرا

قورتولمیاندی شان وجاه وجلال زهرا

 

قطره نجه دانیشسین دریا جلالتیندن

واله دی عقل و منطق زهرا جلالتیندن

اهل قلم سراسر یازسا جلالتیندن

حشره کیمی قوتولماز وصف خصال زهرا

 

زهرادی ماسواده محبوبه خداوند

گل صورتین گورنده طاها اولاردی خرسند

وابستگان عترت پروردگاره سوگند

ما فوق کیمیادور خاک نعال زهرا

 

عیسی بونون غلامی مریم بونون کنیزی

پیغمبره سلاله شیر خدا عزیزی

خلاق اوزی بویورموش بو بانوی حجیزی

ویرموش جلال بی حد اول ذوالجلال زهرا

 

حین ولادتینده حورا گلوب جناندان

خوشحال اولوب خدیجه بو لطف لا مکاندان

نور ایلدی طلعلو عرشه او دودماندان

تا اشکار اولدی گون تک جمال زهرا

 

گلدی وجوده زهرا دنیا ایشیقلانوبدی

نوری دوشنده بیت طاها ایشیقلانوبدی

زهرا یوزیله عرش اعلا ایشیقلانیبدی

خلقت بوروندی نوره شاد اولدی ال زهرا

 

خیر کثیریدور بو کوثر ده وار بو معنا

لطف ایلیوب خداوند غمندن قوتولدی طاها

بیر گون گلر ظهوره نسلیندن اون بیر عیسی

دهره اولار زبان زد اون بیر رجال زهرا

 

ابتر دیین رسوله کور اولدی خفتیندن

عالم اولوب معطر مرضیه نکهتیندن

مریم قالوبدی واله زهرا شرافتیندن

بیرده محال گلسون دهره مثال زهرا

 

شاداب اولوب خدیجه اوز گوهرین گورنده

شکر ایلدی خدایه مه صورتین گورنده

گلندی کون و امکان عصمت گلی گلنده

خشنود ایدوب اناسین لطف و نوال زهرا

 

مرضیه نین وجودی بیر نخل پر ثمردی

طوبای باغ جنت بوندان اوتور اسردی

ایستردی سوز دانیشسین طاها فرح لنردی

شیرینی دی زبسکه سبک مقال زهرا

 

زهرا کیمی او کیمدی صاحب جلالت اولسون

دریای عصمت اولسون کفو ولایت اولسون

خلقت اونا سراسر مرهون منت اولسون

هر صاحب کمالدان باشدی کمال زهرا

 

اوندادی اهل دین و قرانون ابروسی

اونداندی ما خلقده انسانون ابروسی

زهرادی در حقیقت دنیانون ابروسی

جاری دی چشمه لر تک لطف زلال زهرا

 

 ((افکاریا))اماندور دوز گیت یولی ازارسان

هرچند اهل بیته نوحه یازوب یانارسان

چوخدور گناهون اما جناته یول تاپارسان

محشرده سینه ون اوسته اولسا مدال زهرا

 

 کربلایی محمد افکاری سردرود

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3530

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود

او آمده که مادر آئینه ها شود

 

او آفریده گشت که یک چند مدتی

نور خدا به روی زمین جا به جا شود

 

او آفریده شد که در این روزهای سخت

زهرا شود، علی شود و مصطفی شود

 

او مادر تمامیِ دل های حیدری ست

باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود

 

هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟

او آمده که مادر کرب و بلا شود

 

زهرا اگر نبود چگونه به عالمی

صدها روایت از مِی کوثر عطا شود

 

بی اذن فاطمه کسی اصلاً اجازه داشت؟

بر روی خاک و اوج فلک پیشوا شود

 

ای خوش به حال آن که در آن لحظۀ حساب

با انتخاب مادری او سَوا شود

 

مادر سلام روز ظهورت مبارک است

لعنت بر آن که منکر صدق شما شود

 

ما را گدای خانه ي لطفت حساب کن

ما را برای نوکریت انتخاب کن

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3529

 در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

توجه !

هرمداح یا روضه خوانی از اشعار ما استفاده کند و

تخلصش را نخواند ما راضی نیستیم.

 

حق فاطمه نی عالمه زیور یارادوبدی

پیغمبره دل حیدره دلبر یارادوبدی

 

خلاق جهان خلق ائلین وقته جهانی

زهرانی حیا گنجینه گوهر یارادوبدی

 

فرض اولسا اگر جمله عَرَض عالم امکان

زهرانیده الله اونا جوهر یارادوبدی

 

مریمله قیاس ائتمه جلالتده بتولی

حق فاطمه نی مریمه سرور یارادوبدی

 

هاردان اولی بیر پایه ده عیسائیله احمد

الله مگر عیسایه ده کوثر یارادوبدی

 

جز فطمه،کس کوثره مصداق اولا بولمز

الله اونی تک،کوثره مصدر یارادوبدی

 

اولمازدی علی کفوی جهاندا اودور الله

مولایه باخوب بیر بله همسر یارادوبدی

 

هرچند خانم تک گل طاهادی ولیکن

الله اونی پیغمبره مادر یارادوبدی

 

هئچ گل گل طاهایه گوزلیقدا یتیشمز

حق فاطمه نی گللره زیور یارادوبدی

 

هُم فاطمه بحثنده قالوب چوخلاری عاجز

بو جمله ده حکمت حق داور یارادوبدی

 

پیغمبری الله ئوزی زهرائیله سایموش

هرچند اونی عالمه رهبر یارادوبدی

 

زهرانون آدیلا پَر آچور گویده ملکلر

زهرا آدین الله اولارا ، پَر یارادوبدی

 

خلقتده باخوب فاطمه نون شأننه الله

زینب تک اونا شیرزن نَر یارادوبدی

 

بو رسمدی ئوز همسرینه فخر ائدر عورت

چون همسرین الله اونا مفخر یارادوبدی

 

مجموعه ی خلقتده فقط زینبی الله

فخریه عبدالله، جعفر یارادوبدی

 

حق گرچه علینی یارادیب ساقی کوثر

زهرانی گینه ساقیه ساغر یارادوبدی

 

ئوز شأننه لایق خانمین خالق عالم

خلقتده باخوب همسر، حیدر یارادوبدی

 

الله گلی هر چند ائدیب زینت خلقت

زهرانی او گل دنده معطر یارادوبدی

 

زهرائیله سجاده یه زینت وئریب الله

تسبیح و مناجاته ده زیور یارادوبدی

 

زهرانی نه تک یئرلره زینت وئروب الله

اون بیر پارالاق اولدوزا محور یارادوبدی

 

بی فاطمه هر منبر اولا ارزشی یوخدی

زهرا آدینی زینت منبر یارادوبدی

 

الله خانمی تحفه وئریب جان جهانه

مین مریم وسارایه برابر یارادوبدی

 

زهرا هارا مریم هارا مین آی گونه چاتماز

الله کیمی گور شافع محشر یارادوبدی

 

بی عشق خانم«عدل جو»دنیا،نیه لازم

الله خانمی دللره دلبر یارادوبدی

 

احد عدل جو تبریزی

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3528

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

تا قویدی قدم عالمه آلاله ی عالم

عالَم گل آچوب طلعت زهرانی گورنده

 

بیر ایله کرامات و فیوضاتیله خورشید

گیزلتدی ئوزون صورت زهرانی گورنده

 

مهتاب او قدر کوکب رخشانیله گویده

شرمنده اولوب طلعت زهرانی گورنده

 

طوبا او گوزل حسنیله اول سرویله یکسر

قدین خم ائدوب قامت زهرانی گورنده

 

بیر ایله جلال و او قدر شأنیله مریم

تعظیم ائلدی حضرت زهرانی گورنده

 

حاتم که او دولتله اولوب شهرهٔ عالم

آچدی الینی دولت زهرانی گورنده

 

مین شوکت و اجلالیله حوران و ملائک

تپراقه دوشوب شوکت زهرانی گورنده

 

نسوان بهشتی که اولوب مظهر عفت

شرم ایله دیلر عفت زهرانی گورنده

 

جبریل امین و ملکوت اهلی سماده

حیرتده قالوب عصمت زهرانی گورنده

 

بسکه واریدی کینه سی نسوان یهودین

دوزمزدیله شخصیت زهرانی گورنده

 

یوخدور دئدیلر فاطمه نون تازه لباسی

شرمنده اولار خفت زهرانی گورنده

 

دعوت ائلیوبلر خانمی مجلس جشنه

دلشاد اولالار خجلت زهرانی گورنده

 

حق اولمادی راضی اولا زهرانی خجالت

عرشیم تیتیرر ذلت زهرانی گورنده

 

گوندردی خدا فاطمه یه جامه ی جنت

شاد اولدی نبی خلعت زهرانی گورنده

 

گئیدی خانم اول جامه لری گئتدی او جشنه

یئر عزت آلوب عزت زهرانی گورنده

 

یئر،گوی خانما فخر ائلیوردی یریدوقجه

تیتروردی زمین هیبت زهرانی گورنده

 

تا قویدی قدم مجلسه انسیه ی حورا

غش ایلدیلر زینت زهرانی گورنده

 

یازمیردی قلم،ائتدی دعا «خادم آذر»

خامه م دل آچوب رأفت زهرانی گورنده

 

احد عدل جو تبریزی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3541

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گر نگاهي به ما كند زهرا

دردها را دوا كند زهرا

 

بر دل و جان ما صفا بخشد

گر نگاهي به ما كند زهرا

 

كم مخواه از عطاي بسيارش

كانچه خواهي عطا كند زهرا

 

خانه ي وحي را ز رخسارش

رشك غار حرا كند زهرا

 

بضعه ي مصطفي بُوَد آري

جلوه چون مصطفي كند زهرا

 

نه عجب گر به شأن او گويند

خاك را كيميا كند زهرا

 

اين مقام كنيز او باشد

تا دگر خود چه ها كند زهرا

 

چهره پوشد ز مرد نابينا

تا بدين حد حيا كند زهرا

 

در طرفداري از خدا و رسول

به علي اقتدا كند زهرا

 

جان خود را و محسن خود را

در ره دين فدا كند زهرا

 

تا سه شب قوت خانه ي خود

بر مساكين عطا كند زهرا

 

روز محشر كه از شفاعت خويش

حشر ديگر به پا كند زهرا

 

همچو مرغي كه دانه بر چيند

دوستان را جدا كند زهرا

 

چه شود گر ز رحمت بسيار

حاجت ما روا كند زهرا

 

سید رضا موید

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3527

در جلالت حضرت زهرا (س)

 

مارا کجا بکوی تو ممکن بود وصول

کانجا خیال را نبود قدرت نزول

 

طول زمان هوای تو ازسربدرنبرد

اصلی بود محبت والاصل لایزول

 

گفتم بعقل چاره کنم درد عشق را

غافل ازاینکه عشق بود آفت عقول

 

درویشم و بهیچ قناعت همی کنم

بگذاردم بخویش اگرنفس بوالفضول

 

گرباخبرشوی زبقای پس ازفنا

اندرفنای نفس پو نیکان شوی عجول

 

آسوده گی نیابی درعرصه جهان

گربسپری بسیط زمین را بعرض و طول

 

درحیرتم که شادی و عیش جهان کراست

هستند چون فقیرو غنی هردو تن ملول

 

ازآن زمان که بارامانت قبول کرد

معلوم شد که آدم خاکی بود جهول

 

چشم امید نیست به هیچ آستان مرا

الا بآستانه ی فرخنده ی بتول

 

ام الائمه النقبا بانوی جزا

نورالهدی حبیبه حق بضعه رسول

 

زهرا که زامرحق پی تعیین جفت او

درشب نمود زهره به دارعلی نزول

 

صدیقه آنکه کرده پی کسب عزو جاه

روح الامین زروزازل خدمتش قبول

 

دروصف ذات پاک و کرامات بیحدش

گردیده نطق الکن و حیران شود عقول

 

باشد(محیط) شاد زیمن ولایتو

درروزرستخیزکه هرکس بود ملول

 

 مرحوم (محیط قمی)

از شاعران قرن 13 ق شهرقم

 

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3526

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

به نام اُمِّ عقیله ، انیس قدیسین

به نام قبله‌ی قلب قبیله‌ی یاسین

 

صراطِ اوست «صراط الذین اَنعمت»

برای دشمن او گفته شد «وَلَاالضّالین»

 

قسم به فضّه و اَسما که مادر سقا

کنیز او شد و عالم کنیز ام بنین

 

دلیل بارش ابر است و ساکن قوسین

به نور اوست اگر میشود کمان رنگین

 

مقابل جَلَواتش فلک به خاک افتاد

سجود کرد به این‌ جلوه خوشه‌ی پروین

 

و شمسْ محضر او شمع کم فروغی بود

خداست مشتری نقد ماه زهره جبین

 

به لطف حضرت او ذره میرود بالا

بدون مرحمتش عرش میرود پایین

 

اراده کرد خدا که دوباره جلوه کند

اشاره کرد به نور عظیم عرش برین

 

و بعد از آن به یدِ فاطرُ السَّماواتی

قلم به دست گرفت و کشید حورالعین

 

هزار دفعه ز حورا بلند مرتبه تر

هزار مرتبه پاکیزه تر ز ماء معین

 

به قدر یک ‌سر سوزن ز پرتوء آن‌ نور

قرار شد که کمی جلوه گر شود به زمین

 

حرا برای چهل شب سرای احمد شد

هوا هوای خدا بود و خلوتی شیرین

 

به تین و طور قسم که حرا چهله گرفت

برای بارش کوثر به رودهای یقین

 

شعور شعله کشید و شروع شد باران

شراب عشق روان شد به رودخانه‌ی دین

 

چکید قطره‌ی اول نوشت «اَعطینٰا»

«فَصَلِّ یا نبی الله» ای رسول امین

 

رسید آیه‌ی دوم به آخرین کلمه

نشست پای عزای کسی کتاب مبین

 

عجب عزای عظیمیست در دل «وَانْحَر»

حسین تشنه و نهر فرات و قوم لعین

 

نداشت بهره ز آبی که مهر مادر اوست

نشست شمر و همان لحظه سینه شد سنگین

 

کنار نهر اگر تشنه نحر شد ، باشد

ولی چرا سر او را گذاشت در خورجین

 

اسیر عشق حسینیم و بچه های حسین

که «اِنَّ شانِئَکَ» با حسین شد تضمین

 

عماد بهرامی (سکوت)

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3525

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا

داده طاها لقبت حضرت مادر زهرا

 

کفو و همتای علی فاتح خیبر زهرا

به ائمه شده ای حجت اکبر زهرا

 

التماسیم و به الطاف شما محتاجیم

با همان دست ، دعا کن به خدا محتاجیم

 

وقت آن است که از خاک تو زر جمع کنیم

چادرت را بتکانی و قمر جمع کنیم

 

باید از بین کلام تو نظر جمع کنیم

باز هم خطبه بخوانی و گهر جمع کنیم

 

آن کسانی که به آئین خدا محتاجند

به بیانات تو در دین خدا محتاجند

 

بگو از راه خدایی که فراموش شده

بگو از راهنمایی که فراموش شده

 

از رسول دوسرایی که فراموش شده

بگو از حق ولایی که فراموش شده

 

پهلویت گر چه شکسته است ولی حرف بزن

باز هم فاطمه ! از حق علی حرف بزن

 

تو همان جمع فضائل، تو همان جمع صفات

تو همان جلو هی توحید  و همان جلو ی ذات

 

احتجاجات تو لبریز دلیل و آیات

راه بیراهه شود ! دم نزنی تو...! هیهات

 

بگو این فتنه ی با رایت اسلام از چیست ؟

بی تفاوت شدن امت اسلام از چیست ؟

 

با ولای تو نوشتند نجات ما را

با تو امروز نداریم غم فردا را

 

پس مگیر از لب ما خواهش "یا زهرا" را

انقلاب تو گرفته است همه دنیا را

 

امت واحده محتاج تو یاری توست

شور بیداری اسلام ز بیداری توست

 

از تو ما یاد گرفتیم که رحمت باشیم

اهل بنده شدن و اهل عبادت باشیم

 

در خوشی های زمان یاد قیامت باشیم

همه جا گوش به فرمان ولایت باشیم

 

چیست فرمان ولایت ؟ همه باهم بودن

همه در دایره ی فاطمه با هم بودن

 

ای به زخم رخ و پهلوی تو اکرام و سلام

ای که خون پسرت گشته قوام اسلام

 

فرصت گفتن از تو شده در این ایام

کربلا شرح غم توست به معنای تمام

 

از علی و غم او تو سخن آغاز نما

سفره ی درد غریبانه خود باز نما :

 

غم علی ، غصه علی ، ناله علی ، آه علی

نور الله علی ، شمس علی ، ماه علی

 

اول و آخر معراج علی ، راه علی

پهلویم داد شهادت : ولی الله علی

 

خوش ترین درد علی ، خسته ترین مرد علی

به زمین خوردن من نیز صدا کرد علی

 

چند وقتیست سرم روی تنم می افتد

دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

 

نقش لاله به روی پیرهنم می افتد

دست من کار کند ، مطئنم می افتد

 

من چگونه بپرم بال و پرم سوخته است

به خدا بیشتر از تو جگرم سوخته است

 

من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم

بر سر خادمه سربار شدن خسته شدم

 

با تن سوخته تب دار شدن خسته شدم

من از این دست به دیوار شدن خسته شدم

 

شانه از دست من افتاد ، دل زینب سوخت

چشم من بر حسن افتاد ، دل زینب سوخت

 

آنقدر آب شدم من که تنی نیست که نیست

مثل تصویر شدم من، بدنی نیست که نیست

 

جز "حلالم کن علی جان " سخنی نیست که نیست

هر چه گشتم به خدا یک کفنی نیست که نیست

 

کاشکی زوتر این پیرهن آماده شود

بهر فردای حسینم کفن آماده شود

 

علی اکبر لطیفیان 

در ولادت حضرت رسول اکرم (ص) 3524

در ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله)

 

وجودون ویردی ایجاده شرافت یا رسول الله

دوتوب امّت سنه جشنِ ولادت یا رسول الله

 

سنه بیر درج بی مثل و بدلدور آمنه خاتون

سنون مثلون نه گوهر وار، نه دْرّ و لولوءِ مشحون

سببسن خلقته، هر ماخلق سنلن اولور مفتون

تاپوب هر کیم شقاوت یا سعادت یا رسول الله

 

بو وصف و سانه گلمز خلق اولانلاردان سن اشرف سن

خَلَقتُ آیه سینده کلمه و مصداق اُعرّف سن

معرِّف ذات پاک کبریادور، سن معرَّف سن

سنوندور بو مقام و بو سیادت یا رسول الله

 

صراط المستقیمه ایلیوب الله سنی منهاج

اولوالعزم و نبی و مرسلین الطافیوه محتاج

سلاطین بو خلایق فرض اولا، تارَکده سنسن تاج

ایکی دنیاده سنلن دور ریاست یا رسول الله

 

یارانموش ماسِوالله عالی و ادنی سنه خاطر

خلیل الله و نوح و آدم و عیسی سنه خاطر

کلیم الله و خضر و صالح و یحیی سنه خاطر

خدا سنلن ایدوب ختم رسالت یا رسول الله

 

سنه قربان اولوم که معنی حبل المتین سنسن

سنه قربان اولوم که رحمتاً للعالمین سنسن

سنه قربان اولوم اوّلین و آخِرین سنسن

ای امّت حافظی روز قیامت یا رسول الله

 

سنون تا نورون آفاقه گوره کُحل عیون اولدی

هامی اقشاریده نوشیروانلار سرنگون اولدی

غمی دیو رجیمون حدّ و حصریندن فزون اولدی

قیریلدی قید واهیّ عدالت یا رسول الله

 

سیناندا طاق کسری یعنی کسرانون بِلی سیندی

دگوب سدّ سدیده کفر و الحادین سِلی سیندی

یاتوب طوفان نفسانیّت و سلطه یِلی سیندی

گلوب فرهنگ دین، گیتدی جهالت یا رسول الله

 

سنون مازاد نوروندان خدا دنیانی خلق ایتموش

نه دنیا، بلکه جمله خلقته دارانی خلق ایتموش

بو فخرون بسدی سندن زهره ی زهرانی خلق ایتموش

کیمون وار اونداکی شان و جلالت یا رسول الله

 

اگرچه بولمدی قدرین بیر عدّه جاهل و نادان

ولیکن بو عداوتلر یتورمز شانینه نقصان

گلنده قائم اوغلی ایلینده عدلیله دیوان

اولار جرات ایدن اوندا خجالت یا رسول الله

 

خیالیم وار کلامی ختم ایدم من بو کلامیله

معطّر ایلیم انفاسی ذکر و لفظ و نامیله

دیم یعنی محمّد یاد صلوات و سلامیله

اولا سرمایه ی روز شفاعت یا رسول الله

 

خلایق فرد فردی کامل اولسا سن مکمّل سن

سنی منها ایدوب الله، جمیع جمعه حاصل سن

تبارک کلمه سی مضروب فهموندور که کامل سن

تاپوب سنده نهایت بی نهایت یا رسول الله

 

مرحوم حافظی تبریزی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3523

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ای بانوی اطهر نمونه

وی دخت پیمبر نمونه

 

ای فاطمه ای حبیبه حق

مشهور به کوثر نمونه

 

مام حسنین و زینبینی

ای طاهره مادر نمونه

 

غیر از پدرت کسی ندارد

مانند تو دختر نمونه

 

طوبا به مقام تو علی را

هم کفوی و همسر نمونه

 

گنجینه علم و معرفت را

ناید چو تو گوهر نمونه

 

عقد تو در آسمان ملک خواند

ای همسر شوهر نمونه

 

زینب ز تو درس منطق آموخت

تا گشت سخنور نمونه

 

ای در حرم از ملک مقرب

ای بر فلک اختر نمونه

 

رو هر که به درگهت نهاده

بگرفته فر از در نمونه

 

از لطف تو درتمام عالم

ایران شده کشور نمونه

 

 استاد کلامی زنجانی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3522

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم

میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم

 

من کیستم ز فاطمه سر در بیاورم

باید کسی شبیه پیمبر بیاورم

 

هنگام وصفت عقل  مرا ترک می کند

معراج رفته شان تو را درک میکند

 

با نور تو زمین شرف آسمان گرفت

چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت

 

پابر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت

تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت

 

گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت

مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت

 

مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید

مادر سلام، درد مرا هم دواکنید

 

با این امید در زده ام تا که وا کنید

لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید

 

 حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست

من سائلم همیشه برایم انار هست

 

یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی

یا از کرم لباس عروسی عطا کنی

 

چادر امانتی بدهی تا چها کنی

یک قوم را به نور خدا آشنا کنی

 

دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد

خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد

 

دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور

با تو کم است فاصله تا انتهای نور

 

همسایه ات اگر که شده آشنای نور

 این بوده است از برکات دعای نور

 

در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست

در سال یک شب است که قدری شبیه توست

 

در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود

یادآور بهشت خدای جلیل بود

 

سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود

جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود

 

دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد

آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد

 

آنکه تورا به جمله ی ((لولاک)) می شناخت

درک تورا فراتر از ادراک می شناخت

 

پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت

بانوی آب را پدر خاک می شناخت...

 

نام پدر همیشه به دنبال مادر است

خیر العمل محبت زهرا و حیدر است

 

مجید تال

در ولادت حضرت رقیه (س) 3521

در ولادت حضرت رقیه (س)

 

شیرین زبان نتیجۀ طاها رقیّه دی

مشهور اولان شبیهۀ زهرا رقیّه دی

 

شعبان آیندا بو بالا مولود اولوب یقین

بیرگون اویان بویان اونا فرق ایلمز بیلین

تجلیل اولا سفیر حسیندن گرک همین

الان هدف بیر عدّیه اِخفا رقیّه دی

 

اهل تسنّن ایچره مزاری تاپوب قرار

امّا نجه مزار ایلیر شیعه افتخار

قاتل ایوی داغلدی بونون عزّ و جاهی وار

اوردا یاتان بیلور هامی یکجا رقیّه دی

 

الله حسینه بو قزی پای ویردی بو گجه

مظلوم ئولن آناسینا تای ویردی بو گجه

هرکس ایشتدی شهریده های ویردی بو گجه

 خوشحال ایدن حسینی خدایا رقیّه دی

 

زینب که خِبرَه دور آناسین ایللر آختارور

غیر از اوزی آناسینه بیر بنزر آختارور

بیر عدّه لر بیلردی بیله گوهر آختارور

گورجک دیدی آنامدی بو قز؟یا رقیّه دی

 

کیمدور رقیّه آل علینی سوؤندوروب

خصمین بساط عیشینی بیردن دیندوروب

عشقین لباسینی اگنینه الله گیندیروب

گهوارده تاپان رهِ معنا رقیّه دی

 

گوندن آلار ایشق نجه آی کوکب ئورگشر

گهواره ده بو آل علی مطلب ئورگشر

استادی هر کسین اولا گر زینب ئورگشر

نور ثَرا و برج ثُریّا رقیّه دی

 

شهزاده اکبرین دوشونون زینتی اوچ ایل

اهل مدینه گوردی گلِ جنّتی اوچ ایل

سینه به سینه گزدی اولوب عزّتی اوچ ایل

دوردمجی ایلده محنتی عظما رقیّه دی

 

عمری ستارۀ سحریدن چوخ اولدی آز

نازین چکن چوخیدی ولیکن یوخ اولدی ناز

قمچی اونون وجودینه گویا اوخ اولدی باز

ویرانسراده طاقتی فرسا رقیّه دی

 

عبّاس و اکبرین دوشونی ایلدی مکان

چوللر دوشونده آت دوشونه سالدی کوفیان

بیر گون ئوپور دوداقینی حوریِّ آسمان

بیرگون سوسوز قالور اولور ایذا رقیّه دی

 

قویمازدی عمّه سی اونی چوخ غصّه لر سخا

امواج پر تلاطم بحر بلا یخا

سعی ایلیردی شامیده فاتح بو قز چخا

اوّل سفیر زینب کبری رقیّه دی

 

هر کس ایده رقیّه مسیرین گر انتخاب

اولسون گرکدی سیرتی غیرت ، وفا، حجاب

بی غیرت وحجاب اونی سسلنسه یوخ جواب

مشتاق اهل طاعت و تقوا رقیّه دی

 

حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3520

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

مینویسم دوباره از سر خط

نام زیبای حضرت زهرا

 

مینویسم که هرکه جای خودش

آسمان جای حضرت زهرا

 

می نویسم که کاشف الکربِ

" علیِ مرتضاست "  لبخندش

 

می نویسم که فاتح خیبر

نام "زهراست" نقشِ سربندش

 

هر چه از او نوشته ام تا حال

به خدا در خور مقامش نیست

 

به عذاب خدا گرفتار است

هرکه در فکر احترامش نیست

 

آسمان ها حیاط خلوت او

عرش حق صحن خانه ی گلی اش

 

 شامل هر کسی نمی گردد

 به خدا افتخار سائلی اش

 

می نویسم دوباره از سر خط

نام زیبای حضرت "زهرا"

 

معنی اسم اعظم حق بود

یا علی های حضرت "زهرا"

 

حوریه ، انسیه ، زکیه ، بتول

راضیه،مرضیه، همان زهراست

 

آنکه محروم شد ز حق خودش

شده بانوی بی نشان؛ زهراست

 

بهترین مادر است در عالم

همسر خوب و مهربان علیست

 

این جوان بانویی که می گویم

 روشنی بخش دیدگان علیست

 

می نویسم بهشت زیبا هست

جزء زیباترین مکان ها نیست

 

زندگی های مشترک دیدیم...

زندگی "علی و زهرا" نیست

 

می نویسم قیامت کبری

بسته مانده به یک تلنگر او

 

هرکجا مشکلی به کارت خورد

صد و ده بار عاشقانه بگو

 

یاعلی - تا که حضرت زهرا

گره از مشکل تو وا بکند

 

زیر  دِین کسی نمی ماند

هرچه میخواهی او عطا بکند

 

محمدحسن بیات لو

ورود به مدینه و آمدن سر قبر حضرت زهرا (س) 3519

ورود به مدینه

و آمدن سر قبر حضرت زهرا (س)

 

بو رسمدور که اوغول سوزلرین آتایه دیر

اونون مقابلی قیزدا سوزین آنایه دیر

 

اودور که قصد ایلدی زینب اوندا اولده

گیدوب مزار بتوله دوشندی ازلده

 

دئدی آنا بیله قربان اولوم بو قبریوه من

که چوخدان حسرتیدیم عطریوه من

 

او وقتدن که دوشوب سندن آیری ، اولدوم اوزاق

نلر گلوب باشما چکموشم گوزوندن ایراق

 

بلا و غصه ده بول جانشین منصبووم

باشیم آغارموش اگر چه ، بلالی زینبووم

 

گیدن اوزاق سفره ، کربلا مسافریم

قیتموشم آناجان قبریوین مجاوریم

 

اگر آنا خبر آلسان حسینوی مندن

سرور سینه وی در حزینوی مندن

 

سیزه نه لازمه دور شرحینی ویروم تفصیل

بو قانلی کوینگی دور زینبوندن آل تحویل

 

بو قانلی کوینک آنا اوغلوون نشانه سیدور

باخاندا بللی دی شمشیر اوخ آشیانه سیدور

 

او باش که زحمتیله بسلدون گل اوستنده

آپاردی کوفه ده خولی قویوب کول اوستنده

 

بلا چولونده نهائی بلایه اولدوق هدف

قرا بولودلارا اولدی دچار ، شمش شرف

 

دئدی فرنگه گیدوم یول ویرون او ویرمدیلر

سو ایستدی آناجان بیر شربه ده سو ویرمدیلر

 

نه سس ویرن سسینه اولدی نه هرایه گلن

ولی کثریدی دشمن ، نه چوخ جفایه گلن

 

الیندن آلدیلا نورسته اکبرین حتی

آنا نه اکبربنی ، سودده اصغرین حتی

 

باخاندا هر یانا صحراده لاله بیتموشدی

شکسته زنبقین اوستونده ژاله بیتموشدی

 

اوکی نفوسیدی دوشدی خاکه بی تقصیر

او که جلالیمدی غارت اولدی اولدوم اسیر

 

آنا یانور اورگیم خوردا بیر کفن پوشه

او قیز که قالموشیدی چولده آلدون آغوشه

 

آدی رقیه دی درد و غمه قرین اولدی

یورولدی گلمدی ویرانه ده مکین اولدی

 

فقیر حرص اولوب یاتدی آتدی لذاتی

بسان مردم درویش اولوب خراباتی

 

اونون محبتی قلبیمده یر ایدوبدی نیدیم؟

گرک او قیزدان اوتور بیرده ملک شامه گیدیم

 

چتین آنا او مصیبتدن اختتامه گیدم

گرک او قیزدان اوتور بیرده ملک شامه گیدم...

 

شاکر تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3518

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

خلقت برای دیدن او ناصبور بود

می آمد آنکه علت ایجاد نور بود

 

دخت شعیب و مریم و سارا که آمدند

جمع زنان به خدمت مرضیه جور بود

 

موسی ز عرش دید زمین با حضور او

لبریز از تجلی انوار طور  بود

 

اصلا زمین که لایق درک بتول نیست

جائی که شان فضه ی او رشک حور بود

 

کوری چشم عایشه ها، وقت خنده اش

تنها نه مصطفی که خدا در سرور بود

 

معنا گرفت عصمت و عفت،حیا،وقار

وقتی حجابدار به دیدار کور بود

 

امروز روی بال ملائک قدم نهاد

فردا ز جور، پیش پسر در تنور بود!

 

 بهنام فرشی 

در ولادت حضرت امام حسین (ع) 3517

در ولادت حضرت امام حسین (ع)

 

بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد

جان زهرا و علیّ المرتضی آمد خوش آمد

 

چرخ دین را سیّمین مه از پی شمس رسالت

سبط دوّم خامس ال عبا آمد خوش آمد

 

اصل عشق و عاشقی انگیزۀ شور و محبّت

بحر رأفت گوهر مهر و وفا آمد خوش آمد

 

آبروی آب زمزم اعتبار بیت اعظم

با صفا آئینۀ صدق و صفا آمد خوش آمد

 

آنکه جبریل امینش شد بدو گهواره جنبان

گفته با صد افتخاری لای لا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که حسینٌ منّی اش فرموده احمد

شیر خورده از بنان مصطفا آمد خوش آمد

 

آن که نام نامیش را گوشوار عرش خوانند

شد قماطش زینت عرش خدا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که نماید با غم دین آشنایی

میکند بیگانگان را آشنا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که به بازار وفا با نقد جانش

شد بصدق دل خریدار بلا آمد خوش آمد

 

آن که با هفتاد و دو قربانِ جانباز شریعت

کربلا را میکند رشک منا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که براه دوست از جان دست شسته

فی سبیل الله کند خود را فدا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که به عاشورای خون بازد بخونش

افکند غوغا به دشت کربلا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که در آن دشت همایون عراقش

با نواها افکند شور و نوا آمد خوش آمد

 

آن حسینی که بود ذکرش شفا بر هر مریضی

تربتش خاک شفا اسمش دوا آمد خوش آمد

 

آن که گردد زخمها در پیکرش چون گل شکوفا

کربلا را میکند باغ صفا آمد خوش آمد

 

آن که شوید گرد از رخسار دین با خون سرخش

خسرو گل پیرهن گلگون قبا آمد خوش آمد

 

آن که اصحابش بخون غلطیده در یک کهف خوابند

قتلگاهش کهف و خود کهف الورا آمد خوش آمد

 

«تائبا» شد «پروری» بانی بر این اشعار نغزت

نوک کلک خوش نگارت بر صدا آمد خوش آمد

 

مطلع اشعار بر دل مینشیند گو دوباره

بر جهان دلبند ختم الانبیا آمد خوش آمد

 

مرحوم تائب تبریزی

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3516

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

جهاندا ماخلقون اعتباریسن زهرا

خدای لم یزلون افتخاریسن زهرا

 

حمیده دخت نبی،اٌسوه ی کمال وسعید

جزا گونی نجبانون عیاریسن زهرا

 

نجیب و عاطفه مسلک زکیّه و طاهر

بطون حکتمه سن آشکاریسن زهرا

 

بویوردی خالق کون و مکان مقامینده

حبیبه و هنر کردگاریسن زهرا

 

معرفی الییَنده کساده فاطمه نی

بویوردی آل عبا شاهواریسن زهرا

 

و فاطمه و أبوها و بَعلٌها و بنو

اَزَل چاغیردی سنی شهسواریسن زهرا

 

آتان نبیّ و رسول و امینِ خلق الله

اَلوندن اوپدی دئدی رستگاریسن زهرا

 

بخاری نقل ایلیوب راوی تسنندور

پیمبرون اورگینده قراریسن زهرا

 

 فَاِنّما هِیَ صدیّقه بَضعَهٌ مِنّی

نبیِّ اکرمین آیینه داریسن زهرا

 

علینی خلق إلماقدا تعجب أتدی خدا

علی بویوردی منه سن وقاریسن زهرا

 

علی دیلینده اولان حمد حقّ و ذکر و دعا

علی اَلینده اولان ذوالفقاریسن زهرا

 

طریق عشقیده یوخدور سنه زوال و مثال

حسین آناسی علینون نگاریسن زهرا

 

نه سیرتینده مگر وار که امّ تقواسن

مدار عصمته سن سرمداریسن زهرا

 

نه حکمتی وار آدیندا شفادی مضطرّه

شرف نشانه سی سن نامداریسن زهرا

 

طلیعه ی ازلیدور یوزونده کی نورین

جهان مدارینه سن اقتداریسن زهرا

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3515

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

زیباترین پدیده ی خلقتدی فاطمه

بارزترین نمونه ی عصمتدی فاطمه

 

آیینه دور گوزلّیگینه ذوالجلالینون

اسطوره ی وقار و شرافتدی فاطمه

 

پیغمبر ئوپدی اللرینی سویلدی قیزیم

بوسه الوندن عین عبادتدی فاطمه

 

سن کوثر جمال و کمال الهی سن

حسنون تمام خلقته نعمتدی فاطمه

 

محبوبه خلق ائدوب ئوزینه لامکان سنی

حقون رضاسی سندن اطاعتدی فاطمه

 

بال ملکلره یازیلوب نور نابیله

مسند نشین روز قیامتدی فاطمه

 

آدم سنه توسل ائدوب تاپدی مغفرت

حوّا قاپوندا سائل رحمتدی فاطمه

 

زینب کیمی مجاهده میدان عشقیده

داناترین مدرّس غیرتدی فاطمه

 

مریم یقیندی سندن آلوب درس عفتی

نفس زکیه سندن عبارتدی فاطمه

 

سن هاجرین یتیردون الین فیض زمزمه

عالم سنه طفیل کرامتدی فاطمه

 

سنسیز نه گلشنون نه گلون وار طراوتی

جنت سنون قاپوندان عبارتدی فاطمه

 

چشم امید شیعه لرون روز محشره

سنده اولان جواز شفاعتدی فاطمه

 

سیفی اردبیلی

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3512

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

تا جمالندان کنار ائتدی مه بطحا نقاب

خجلتیندن ائتدی پنهان اوز ضیاسین آفتاب

 

اولدی عالم مقدمندن رشگ گلزار بهشت

چولقادی دنیا یوزون یکسر شمیم مشک ناب

 

شمع حسنوندن ایشقلاندی شبستان فلک

رنگ رخساریندان آلدی کون و امکان آب وتاب

 

دولدوربدور نکهت زلفی فضای عالمی

سانکی افلاکه سپوپدور قدسیان عطرو گلاب

 

چیخدی بیرمه برج عصمتدن که خورشید جهان

فیض انوار جمالیندن ائدر نور اکتساب

 

موجه گلدی لطفدن دریای عشق و معرفت

ساحل امکانه سالدی بیر درنایاب ناب

 

گوهر دریای رحمت پیکر صدق و صفا

مظهر لطف الهی ملجاء یوم حساب

 

مهبط وحی ولا اولدی جمالندان جلی

گلدی تا بنت شه لولاک و کفو بوتراب

 

تاقدم قویدی جلالیله ترابه رشگدن

گلدی فریاده فلک یالیتنی کنت تراب

 

من کیمم توصیف ائدم مصداق کوثر وصفنی

بللیدور تعریف ایدنمزشان دریادن حباب

 

من هارا مدح صفات بنت پیغمبرهارا

مدحتین کوثرده تصدیق ایلیوب ام الکتاب

 

 دامنیندن چکمه آل «شب خیز» اودورباب امید

سال اوزون بو آستانه اول جهاندا کامیاب 

 

مرحوم شبخیز قراملکی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3511

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گوهر بحر وفا فاطمه دی

جوهر صدق و صفا فاطمه دی

معنی لفظ وفا فاطمه دی

لنگر ارض و سما فاطمه دی

 

نوریدور نور خداوند ودود

آدی محبوبه ی ذات معبود

خلق اولوب خاطرینه هر موجود

حضرت خیر نسا فاطمه دی

 

حکمراندور جبروت عالمینه

قهرماندور ملکوت عالمینه

شرح عنواندی نعوت عالمینه

او که وصف ایتدی خدا فاطمه دی

 

شیره ی جان رسول الثّقلین

کفو و مانند امام الکونین

مادر پاک حسن مام حسین

بحر موّاج ولا فاطمه دی

 

حائز وحی نبوّت نسبی

شرح معنای فتوّت حسبی

گوهر افشان اولونان لعل لبی

جوهر صدق و صفا فاطمه دی

 

او که بیر خطبه ی آتش ریزی

او که گفتار صفا انگیزی

ایلین صحبت نهضت خیزی

باطل و حقّی جدا فاطمه دی

 

او که عصمتدی اوتا ستر حجاب

او که عفّتدی اونا یوزده نقاب

او که اولموش اونا اوز شرمی کتاب

معنی شرم و حیا فاطمه دی

 

او که پیغمبره دور نور دو عین

مرتضی مسلک و امّ الحسنین

گتورن عالم اسلامه حسین

فاتح کرب و بلا فاطمه دی

 

او که مرضیّه اونون منصبیدی

او که مشهور نماز شبیدی

او که احیاگر دین زینبیدی

ایلین حشر به پا فاطمه دی

 

«تائب» آل صدق و صفا زهرادن

مرضه ایسته شِفا زهرادن

آل هامی درد و دوا زهرادن

ایلین درده دوا فاطمه دی

 

 مرحوم تائب تبریزی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3509

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

همه خواهند و بخواهند اگر فاطمه را

همه دارند و ندارند  نظر فاطمه را

 

پرتو  معرفت او به تجلی باز است

داری ار چشم بصیرت  بنگر فاطمه را

 

خلقت فاطمه شد منحصراز دولت دوست

چرخ گردون  نکند  فاطمه .. هر فاطمه را

 

گرچه از  فضل پدر نیست  کسی را ثمری

جاودان کرد  ولی فضل  پدر ... فاطمه را

 

فیه  و  مافیه  به زیر قدم  دولت    او

این چه شآنیست که دادند مگر فاطمه را؟

 

من به محدوده ی ادراک خود از او گفتم

ور نه تجلیل کند شمس و قمر فاطمه را

 

بخت و اقبال و فلک چشم به راهند همه

تا   ببینند  مگر ،  بار  دگر فاطمه را

 

اشک جانسوز «امانی» همه بیت الغزل است

تا ستاید همه شب تا به سحر... فاطمه را

 

حاج علیرضا امانی اردبیلی

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3508

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) 

 

اگر هر یک ز نسوان برگزیند راه زهرا را

خدا بخشد به دست بانوان دنیا و عقبا را

 

امیدی گر بود ما را به جز درگاه زهرا نیست

خدایا بر نگردان نا امید از درگهش ما را

 

الا ای دور از آلایش بیا حرمت تماشا کن

ببین قرآن کند مدح و ثنا دلبند طاها را

 

 جمال شاهد غیبی همه از روی او پیدا

و لیکن دیده می خواهد که بیند روی یکتا را

 

به عصمت برتر از مریم حریم قدس را مَحرم

به زیبایی نهد حیران هزاران چون زلیخا را

 

بلی آنجا که خورشید از رخ خود پرده می گیرد

چه جای شبچراغ افروختن ماه و ثریّا را

 

اگر دستی فلک مِهر و اگر دستی بر آرد ماه

علی بر او نمی بخشد عوض یک موی زهرا را

 

مزارش همچو راز جان معمّایی است تا محشر

مگر دست خدا روزی گشاید این معمّا را

 

همه اوصاف او گفتن نه مقدورت بود «ساکت»

مگر بتوان که پیمودن یهیک پیمانه دریا را

 

استاد حسین ساکت (هویدا)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت ام کلثوم (س) 3507

حضرت ام کلثوم (سلام الله)

 

ای نامه سربه مهر مکتوم

ای مادر صبر، ام کلثوم!

 

ای میوه بوستان احمد

ای حاصل وصلت دو معصوم

 

مجهول جهانیان، چو زهرا

چون زهره، ولی به عرش،معلوم

 

هرچند که غافل از تو تاریخ

ما گرچه به غفلت ازتو محکوم

 

 مانند حسین، گشته جاری

 عطر تنت از حجاز تا روم

 

در صبر و وقار، همچو زینب

 پرونده ظلم کرده مختوم

 

خدمت شده افتخار جبریل

وقتی تو و زینبید، مخدوم

 

 شرمنده خطبه بلیغت

 منظومه هر کلام منظوم

 

نان و نمک تو خورده مولا

درآن شب واپسین محتوم

 

دیدی تو اگر چه داغ زهرا

هم غربت دفن، در شبی  شوم

 

هم داغ برادری که بی سر

هم داغ برادری که مسموم

 

هم داغ برادری که بی دست

افتاده به خاک از آب، محروم

 

هم اکبر خود که گشته پرپر

هم قاسم خود که گشته مقسوم

 

اما زتو صبر گشته عاجز

زیرا تو فراتری ز مفهوم

 

هم ظلمت کوفه از تو نابود

هم شام سیاه، ازتو معدوم

 

جانم به فدای خاک پایت

ای سرو خمیده، ام کلثوم!...

 

افشین علا

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت ام کلثوم (س) 3506

حضرت ام کلثوم (سلام الله)

 

نگاه آسیه‌ها محو درقداست اوست

حیا، ادب‌شده‌ی مکتب نجابت اوست

 

به شأن و رتبه‌ی او غبطه می‌خورد مریم

دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

 

غریب‌تر ز حسن نام ام کلثوم است

که خاک‌خوردن نامش نشان غربت اوست

 

نوشته‌اند فلک غرق ذکر تسبیح است

حسین گفتن با آه هم عبادت اوست

 

لهوف مختصری از مصائب بانوست

لهوف گریه‌کن روضه‌ی اسارت اوست

 

فقط مقابل او نام شام را نبرید...

اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست

 

دوباره مرثیه‌ی قتل صبر می‌خواند

از آن شلوغی گودال این غنیمت اوست

 

شهیده‌ی غم گودال باید او را خواند

حسین ذکر مدام دم شهادت اوست

 

محسن حنیفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3505

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ای راز ناشناخته ای روزگارها

گنجورگنجنامه ای گنجینه دارها

 

وی دست دل گشاده تر از ابر و آفتاب

جشن سخاوت تو بود نو بهارها

 

چشمش بتوست عارف و عامی که ریخته

باران رحمتت سر گلها و خارها

 

از اشک عاشقان تو دریا بهم رسید

پایان نیافت گریه ای این آبشارها

 

فرض است احترام برفخرکاینات

ای افتخار طایفه ای حق گذارها

 

قدی که جز برای خدا خم نگشته بود

خم شد برای بوسه بدست تو بارها

 

الله اکبر از تو که نشناخت جز خدا

قدرتو ای سرامد کامل عیارها

 

ما از کجا و درک شکوه تو از کجا

ای پرشکوه ترزهمه شاهکارها

 

درمدحت خصال تو ای گوهر (یتیم)

درمانده ام بمدح یکی از هزارها

 

 یتیم تهرانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3504

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

صبح طلوع زهره زهرا رسیده است

پایان ظلمت شب یلدا رسیده است

 

ای روزگار دوره هجران تمام شد

یعنی برات وصل بامضاء رسیده است

 

بگشای چشم شوق بروی فرشتگان

ای باغ گل زمان تماشا رسیده است

 

عطرگل محمدی ازمکه میوزد

فصل گل و تبسم گلها رسیده است 

 

تا انکه غرق نور شود اسمان وحی

ماهی بنام ام ابیها رسیده است

 

آمد ندا (فصل لربک)حبیب ما

محبوب ما حبیبه ای دلها رسیده است

 

بردفترتبسم کوثرنوشته اند

آیینه تجسم طاها رسیده است

 

قفل حدیث قدسی (لولاک)باز شد

امشب کلید حل معما رسیده است

 

امشب سروش غیبی بگوش(خدیجه)گفت

مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است

 

(مرضیه ای)که سوره (انسان)مدیح اوست

(انسیه ای)بجلوه حورا رسیده است

 

هرکس به هر مقام رسیده است درجهان

از پرتو ولایت زهرا رسیده است

 

یعنی که (ادم صفی الله)ازاین طریق

کم کم بعلم (علم الاسما)رسیده است

 

ازچشمه ای کرامت زهرا ی اطهراست

فیضی اگربه (مریم و سارا)رسیده است 

 

تا بنگرد کلیم تجلای نوررا

اشراق او بسینه سینا رسیده است

 

ازپرتو عفاف همین بضعه النبی است

نوری که از ثری به ثریا رسیده است

 

تا یک نفس به عصمت او اقتدا کند

(جبریل با هزار تمنا رسیده است

 

درسایه بهشت نبوت خدای را

روح بهار وحی به زهرا رسیده است 

 

زهرا که هرشب از دل محراب تاسحر

نورش به عرش(ربی الاعلی)رسیده است

 

زهرا که سر به سجده ای شکر خدا گذاشت

آوازه اش به(مسجد الاقصی) رسیده است

 

زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد

پژواک او به عالم بالا رسیده است

 

زهرا که (ان اکرمکم)ترجمان اوست

دربندگی به قله تقوا رسیده است

 

زهرا که با (حسین)به معراج سرخ عشق

از کربلا  به (لیله الا سری) رسیده است

 

زهرا که در جبین درخشان (زینب)اش

ایمان به منتهای تجلا رسیده است

 

زهرا که روز واقعه هیجده بهار داشت

داغش بقلب لاله ای صحرا رسیده است

 

مه مثل قطره دست بدامان کوثریم

دریاست قطره ای که بدریا رسیده است 

 

امروز اگر به فاطمه  دل بسته ایم ما

عشق (علی) بداد دل مارسیده است

 

ای دل نظر به پنجره های بقیع کن

پایان کارعشق به اینجا رسیده است

 

دراین خجسته عید (شفق) لاله رنگ شد

نام مدینه برد و دلش باز تنگ شد

 

 شفق

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3503

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

فاطمه ای روح جاری درزمان

آه ای بانوی قصرآسمان

 

ای شکوه یاس درفصل بهار

سبزی سبزینه ها اصل بهار

 

ای تبسم های تو باغ بهشت

ای زلال آب با تو هم سرشت

 

وامداررنگ و بویت یاسها

شرمسار از رنگ تو الماسها 

 

شبنم اشک تو دریای عظیم

بوی تو میاید ازباغ و نسیم

 

گل اگر درباغ می روید توئی

کعبه را هرکس که می جوید توئی

 

آینه ازتو زلالی برگرفت

رنگ و رویی تا زلالی تر گرفت

 

از تو نورپاک ایزد می چکد

عطر لاهوتی احمد می چکد

 

بوی قران میدهد پیراهنت

عطرقدسی می تراود ازتنت

 

سالهای سال دراوج سپهر

درمدارمهرتو درچرخ مهر

 

قبله آفاق ای محرم به راز

رو بتو خورشید میخواند نماز

 

خاتم دل را نگینی فاطمه

آسمانی درزمینی فاطمه

 

ای تو اصل هراصول و هرفروع

پیش تو هفت آسمان اندررکوع

 

با تو ریگ دشتها گل میشود

مهر تو تا وصل حق پل میشود

 

ای تو شب را ماهتابی شب فروز

سایه تو آفتابی سایه سوز

 

آفتابی از جبینت منجلی

یک نگاهت می برد جان علی

 

راز خلقت در تو مستور امده

جوهرذات تو ازنورآمده

 

از فراسوی زمانها امدی

باشکوه از لامکانها امدی

 

رحمه للعالمینی کوثری

مونس روح الامینی کوثری

 

مهر تو بر عشق معنا میدهد

برکه هارا روح دریا میدهد

 

زهره زهرایی آفاق توئی

چشمه نورانی اشراق توئی

 

آه ای بانوی قصرآسمان

فاطمه ای کهکشان درکهکشان

 

هادی وحیدی زنجانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در تعریف ارض طوس  3502

در تعریف ارض طوس 

 

ای ملک طوس دل نجه ایتسون ثنا سنی

جائیکه مدفن ایلوب امام زمان سنی

 

ازبس معطر اولموسان عطررضائیله

ایلوب احاطه گورنجه آب و هواسنی

 

قبری که سنده واردی خراسان شهی یاتوب

تعریف ایدله گو یده سهیل و سها سنی

 

شبهای جمعه سنده یاتان شخصه خاطره

سکنا ایدر ائمه پاک هدا سنی

 

بااینکه مدح و شانیدن ارتوخدی شوکتون

تحت الشعاعه لیک سالوب کربلا سنی

 

ای کربلا نقدریدی شانون که ذره سی

طوفاندا نوحه ایلدی ناجی فدا سنی

 

ششکوشه قبرهایدادی سندن صورا گوراق

بو امتیاز بیرتاپوب ای نینوا سنی

 

بیرعده ای شهید بنام خدا و دین

جعرافیاده نقشه ده ایلوب سوامنی

 

بو افتخار بس سنه تاریخ حشره تک

کانون حق یازوب و یازار ابتدا سنی

 

چون سن حسینی آلموسان آعوشه جان کیمی

ایلوب عزیز فاطمه چوخ پربها سنی

 

جاروب کش ملائکه دورآستانیوه

الله ایدوبدی عالمه خاک شفا سنی

 

اما بو شانیله بلوسن ای بلالی یر

زینب نه چکدی سنده دیدی دائما سنی

 

فریاد ایدوب حسینی تاپوب قتلگاهیده

سسلندی اختاروردی باجون یا اخا سنی

 

آیا دوشن یوزاسته بو سنسن حسین من

یا اینکه اشتباه ایدورم خسروا سنی

 

ای کاش گورمییدی باجین زینبین گوزی

تا اینکه گورمییدی بیله بی اقربا سنی

 

یاخشی منی بو حالیله سن گورمدون حسین

گوردی ولیک زینب غم اشنا سنی

 

(شاکر) لنجه یاد ایله آغلا حسینه سن

بی گون چکرنجاته بو اه و نوا سنی

 

مرحوم شاکر تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3501

جلالت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

داد خورشید رسالت بخلایق خبری

هست درمخزن داورزگهریک ثمری

 

وان گهر هست مرا میوه دل نوربصر

پاره ای ازجگرم گوشه نشین درجگری

 

آری صدیقه کبراست همان گوهرپاک

اوست درباغ رسالت شجرپرثمری

 

بانوی هردوجهان کوکب رخشان جلیل

نور اورنگ نبوت بامامت قمری

 

هرکه رنجانده است اورا مرا رنجانده است

هرکه رنجاند مرا هست درآذر مقری

 

بودتا ختم رسالت بوجودش نرسید

ذره رنج وتعب ذره مویش خطری

 

که روا باشد بعدی زرسول مدنی

سیلی درعارض او نقش چو نقش حجری

 

خواهی در جای دگر نقش همان سیلی را

بایدش روی یتیمان حسین را نگری

 

آه و فریاددران معرکه بشست تمام

پهلوی فاطمه را صدمه آن پشت دری

 

کاندری حضرت جبریل که بودی دربان

قوم نمرود زد و آتش پرشعله وری

 

روز و شب آتش این دربجهان شعله کشید

تا برافتاد بخرگاه حسین یک شرری

 

آتشی بود که آتش بهمه عالم زد

تا جزا در جگرفاطمه دارد اثری

 

خیمه ها سوخته بگرفت درآتش آتش

دامن طفل پدر مرده خونین جگری

 

بود در سلسله ها سلسله آلعلی

چون اسیر حبش و روم و بر هر رهگذری

 

شعله ور میشود هر لحظه (ذلیل) این آتش

دردل سوخته  شیعه اثنی عشری

 

مرحوم ذلیل تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) 3500

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

میلاد با سعادت زهرای اطهر است

کون و مکان زنور جمالش منور است

 

بگرفت گر چه پرده غیبت ز چهر خویش

مستور در سحاب حیا مهر انور است

 

والشمس أیتی است ز انوار طلعتش

خود نور محض کامل و تفسیر کو ثر است

 

والیل را دلیل بر آمد ززلف او

فجر از بیاض صورت این مهراظهر است

 

ام القرا ز میمنت نقش پای او

محسود عرش و غبطه گردون اخضر است

 

تائید نور فاطمه بر عرصه جهان

ذرات کائنات به شکرانه اندر است

 

خرسند گشت خاطر غمگین مصطفی

در چهره اش علامت شادی مصور است

 

قنداقه اش گرفت به بر ختم الانبیا

همچون گلی که جان و دل از وی معطر است

 

از شوق بوسه زد به رخ و دست و سینه اش

فرمود دختری است  پدر را چو مادر است

 

در چهره اش ز غصه و شادی نشانه هاست

لبها چو غنچه باز ولی دیده اش تر است

 

هر چشم محرمی که جمالش بدید و گفت

آئینه تمام نمای پیمبر است

 

زهراست هدیه ای به محمد ز سوی دوست

زیرا که فاطمه به دو عالم برابر است

 

زهراست مفخر دو جهان زینت جنان

محبوبه جلیله خلاق داور است

 

غیر از علی و حضرت طاها به ماسوا

در شان و رتبه از همه والا و برتر است

 

خادم ترا چه واهمه از هول رستخیز

چون فاطمه شفیعه فردای محشر است

 

 مرحوم خادم تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3499

ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

نور حق فاطمه از غیب خوش آمد به شهود

مقدم اوست مبارک قدم او مسعود

 

روز میلاد وی آغاز سعادتها بود

سر و جان باد فدای قدم این مولود

 

روشنی بخش ازل تا به ابد در دو سراست

که بتقوا است در این نشئه هم امکان خلود

 

یافت پیوند نبوت بولایت از او

شجر طیبه آن طاهره دوران بود

 

ما همه همچو گیاهان طفیلی و بود

شجر طیبه از گلشن هستی مقصود

 

تا نگوئی ثمر خلقت انسانها چیست؟

آدمی بهر عبادت شد و طاعت موجود

 

همچو زهرا دگری را نشناسد ایام

محو حق گشته سرا پا بقیام و بقعود

 

نیمه شب ناله ز محراب بر افلاک رسد

این همان ناله زهراست بیاد معبود

 

طاعتی کرد که افتاد ندایش در عرش

دولتی داد خدایش که نگردد مفقود

 

هر که مسکین به در خانه زهرا برود

هم طریق کرم آموزد و هم معنی جود

 

غافل از حرمت زهرا که شود جز نااهل

منکر معجز عیسی که بود غیر یهود؟

 

ای سر افراز ترین دخترغالم که تورا

نیست مانند بجود و بعفاف و به سجود

 

من بمدح تو چه گویم که چو خورشید فلک

شوکتت هست پدیدار و مقامت مشهود

 

هر که را مهر تو در دل بر ایزد مفبول

وانکه را قهر تو حاصل زدر حق مطرود

 

جشن میلاد تو در خلد چو گیرد مریم

نغمه شوق در آن بزم بر آرد داود

 

نیست نومید اگر نامه ما گشت سیاه

آبرو هست تورا پیش خداوند ودود

 

از فروغ رخ زهرا شده روشن اسلام

نور حق بود که از غیب درآمد به شهود

 

مرحوم دکتر ناظر زاده کرمانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان 

در ولادت حضرت امام رضا (ع) 3498

در ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام)

 

ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا

از پای تا به سر علی مرتضی رضا

 

نامت از آن رضاست که در عرصه ی حساب

حق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا

 

هر کس که بیشتر کرمش می‌رسد به خلق

او بیشتر برد به درت التجا رضا

 

عیسی صفای روح گرفته در این حرم

موسی ستاده بر در تو با عصا رضا

 

از روضه ی مقدس تو می وزد نسیم

تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا

 

جوشد زبس اجابت از این آستان قدس

گم می‌شود کنار ضریحت دعا، رضا

 

آغوش خود گشوده برای خوش‌آمدش

از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا

 

خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من

بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا

 

در کوی تو ز بس که رئوفی تو، زائرت

داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا

 

من شرم می‌کنم که بیایم در این حرم

تو می‌زنی مرا ز کرامت صدا، رضا

 

آید به گوش دل ز طپش‌های سینه‌ام

دائم صدای زمزمه ی یا رضا رضا

 

در آستان قدس تو انگار می‌کنم

گردیده قسمتم سفر کربلا رضا

 

نشناختم، امام زمان زائر تو بود

کردم سلام و داد جواب مرا رضا

 

با آنکه شهریار همه عالمی، کسی

مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا

 

یک بار اگر کند به خراسان زیارتت

بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا

 

اول به خُلد فاطمه گوید جواب او

هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا»

 

مولای من به جان جواد الائمه‌ات

دست مرا بگیر، برای خدا رضا

 

دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم

آقاتری از اینکه نمایی رها رضا

 

زوار چون به سوی حریمت سفر کنند

باید که جان دهند به گنبد نما رضا

 

هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی

«میثم» گرفتـه انس بـه مهـر شما، رضا

 

استاد حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3497

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ای گرد خوان جود تو سرمایه وجود

وی غایت المرام ز ایجاد هست تو

 

آدم چو کعبه بود تو خود رب کعبه اش

در خاطر ملائکه مقصد تو از سجود

 

شد معجر تو پرده واجب از آنکه بود

از نور ذوالجلال ورا رنگ و تار و بود

 

بهر رضای توست که شد راز غیب فاش

یعنی علی نمود به بر کسوت شهود

 

همسر چو بوتراب شدت ز اشتراک ذات

بر وحدت صفات ترا میتوان ستود

 

از منبع علوم که پیش از ظهور علم

استاد لایزال ترا امتحان نمود

 

مارا توان کجاست به اوصاف آن کسی

کز فوق بام عرش همی آیدش درود

 

آدم ز تو بدور ز حیرت فتاده بود

نور جمال فاطمه اش معرفت فزود

 

ای ماهتاب کون که نور تو بر دوام

فیض تو نور پاش عدویشت چو بود حسود

 

گر خصم تیره بخت شدت خیره سر چه باک

بر چشم کردگار چه پرواز گرد و دود

 

یک شعله سر کشید که لرزید خلق و امر

آتش به کاخ وحی چو زد منکر عنود

 

گر او نمی فشاندش از آب حلم و صبر

می سوخت زان سرار همه جنت الخلود

 

پهلو زدر شکست بظاهر فتاد و لیک

مطلق به قید رنج نیاید از این قیود

 

حق ناشناس کرد ستم بر دری که داشت

هر روز جبرئیل بر أن خاک در وفود

 

(بلخی) خموش باش که زهرا به اشک و آه

بر روضه رسول شد و راز دل گشود

 

 مرحوم شهید بلخی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3496

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ملائک ملکوتی کمالیوه چاتماز

علو فضل و شکوه جلالیوه چاتماز

 

سپر دالدالانور سایه سار مهرونده

شعاع هفت فلک اول ظلالیوه چاتماز

 

اپوبدی روح الامین درگهون  بلوبدی فلک

نه قدر جهد ایده صف ا لنعالیوه چاتماز

 

حقیقت استه دگوب یاره سینوه زهرا

ستاره لر بیله خونین مدالیوه چاتماز

 

یخوب ستم ایوینی خطبه فدک زهرا

خطابه لراو الهی مقالیوه چاتماز

 

بوکوبدی قامتیوی ایله بار جور عدو

هلال ماه او قد هلالیوه چاتماز

 

گو گرسه بدر یوزی بیر غریب حادثه دن

قیاس اگر اولا نیلی جمالیوه چاتماز

 

نه تیز غروب ایلدون لیله دوندی صبح امید

غروب اولاندا گورر گون زوالیوه چاتماز

 

نه قدر گون دولانا سیر ایده مدارینده

قیامته کیمی هیچ غم ملالیوه چاتماز

 

چکاد عرشه اوچوبسان یارالی شهپریله

همای سدره نشین گرد بالیوه چاتماز

 

هادی وحیدی زنجانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان 

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3495

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گلی که از سحر و عشق و آسمان روید

نه آن گل است که در طرف بوستان روید

 

گلی که پیرهنش از کتان مهتاب است

بباغ وحی و بگلزار آسمان روید

 

چو چشمه ای که زعمق صفا بجوش آید

گلی است فاطمه کز زرفنای  جان روید

 

اگر چه  خوابگهش از نگاه پنهان است

همان گل است که از جشمها نهان روید

 

رخ ار ز خار مغیلان دشمنان پوشید

چو گل بباغ دل پاک دوستان روید

 

مدار بینش آیینه  عشق ساده اوست

مدام مستی ما هم زجام باده اوست

 

چو موج از سفر ماهتاب میاید

از آب و آینه و أفتاب میاید

 

نمیتوان چو به خورشید روبرو نگریست

بروز واقعه هم با نقاب میاید

 

دریچه ای بگشا سوی آن طلیعه نور

سیده سحری با شتاب میاید

 

دری بباغ نبوت گشود از گل سرخ

شگفت نیست که بوی گلاب میاید

 

صدای فاطمه در کائنات پیچیده است

صدا بزن که ببینی جواب میاید

 

گلی که سایه فتد بر تنش ز پای نسیم

چه بر سرش ز هوای خراب میاید

 

خطابه تو که خون گلوی مرغ حق است

چو آیه های خدا باکتاب میاید

 

فدک بهانه حق جوئی و اراده توست

خروش برستم چیره راه  ساده اوست

 

پدر بدست تو گر می نهاد بوسه بجاست

که دست پاک تو و همسرتو دست خداست

 

وگر نبود علی همسرش نبود کسی

که با غزاله دین شیر حق فقط همتاست

 

چقدر سادگی زندگیت شیرین است

بساط خانه تو لیف ساده خرما ست

 

تمام مهر تو آب است و چتد درهم سیم

همان که در نظرت هیچ نیست این دنبا

 

محل زندگیت یک اطاق روشن و سبز

بطول مهر بابعاد پاکی و تقواست

 

تو آنچنان و بیا حشر و نشر ما بنگر

اگر چه شیعه بمیرد ز شرم روت رواست

 

خدا کند ز تو نوری رسد بباورها

زمهر سایه ات افتاده باد بر سر ما

 

تو ای سترگ به زن معنی دگر دادی

به زن چنان که توئی جلوه بیشتر دادی

 

به مکتب دو جهان آن یگانه بانوئی

که درس عشق به ابنای بوالبشر دادی

 

شب از سیاهی گیسوت مشق حرمت خواست

ز پاک جانی خود تسخه با سحر دادی

 

ببارگه شرف شاه دخت عصمت را

نگین و تاج و کله دادی و کمر دادی

 

بدان خطلب که در مسجد مدینه گذشت

صدای حق طلبی پیش ظلم سر دادی

 

امیره سخنی از تو چون سخن گفتن

به یک دو جمله شوق آور و شتاب زده

 

همان به است که دست نیاز باز بریم

دوباره سوی تو ای قبله گه نماز بریم

 

 استاد گرمارودی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3494

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گر نبودی نور زهرا نور در دنیا نمی شد

مهر و ماه و اختران این گنبد مینا نمی شد

 

نور زهرا در ازل تابیده بر لوح و قلم شد

ور نه در فهرست هستی این قدر انشا نمی شد

 

 تا ابد ابلیس در آلوده دامانی چرا ماند؟

معترف چون بر مقام حضرت زهرا نمی شد

 

شهپر طاووس وحدت سایبان درگهش بود

دامن اوج جلالش را ره عنقا نمی شد

 

یازده گوهر زدرج فاطمه پیدا نبودی

گنج  علم وحدت حق در جهان پیدا نمی شد

 

جن و انس ساکنان عرش گر مدحش نمودند

آن همه توصیف او یک قطره از دریا نمی شد

 

نور چشم خواجه عالم چراغ چشم آئین

گر نبودی نور او مرأت حق رخشا نمی شد

 

بعد مرگ مصطفی گر هیئت شورا نبودی

این همه شور و نشور و یوم عاشورا نمی شد

 

امر بیعت گر نبودی بر علی صادر به مسجد

حکم بر قتل حسین ابن علی امضا نمی شد

 

گر علی را رشته بر گردن نمیکردند دشمن

عتر تش بند طناب شمر بی پروا نمی شد

 

گر نبودی صورت زهرا ز سیلی نیلگونی

ارغوانی تن ز قمچی  زینب کبرا نمی شد

 

گر نبودی محسن زهرا شهید از جور دشمن

تشنه لب اصغر نشان ناوک اعدا نمی شد

 

سینه زهرا اگر مسمار آتش را ندیدی

تیر زهر آلود را قلب حسینش جا نمی شد

 

لطف زهرا شامل حال (کلامی)گر نبودی

این همه اشعار نغز و منطق گویا نمی شد

 

مرحوم کلامی تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3493

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

رسید فصل بهار و گذشت فصل خزان

دوباره رشک جنان گشت ساحت بستان

 

بتول عذرا مصداق أیه تطهیر

عروس حجله علم و کریمه دوران

 

جلیله که سزد با هزار عجز و رود

به درس حکمت او صد هزار چون لقمان

 

روان احمد ام ا لائمه النقبا

که هست خاک درش تو تبای چشم  جهان

 

جهان ز برق تجلی شود چونخله طور

بپا چو خیزد بهر عبادت یزدان

 

عجب نباشد اگر گویم أن مخدره هست

بخلق عالم یکسر شفیعه عصیان

 

کریمه که بسائل دهد بگاه کرم

جهان و هر چه در او هست جای یک لت نان

 

به صبر و علم همانا پیمبر مرسل

بفضل و حلم همانا علی عالی شان

 

هزار حیف که یکباره رو بدو أورد

مصائبیکه نکنجد بعالم امکان

 

پس از رسول گرامی زظلم و کید لئام

به حزن و گریه به بستر فتاد ناله کنان

 

نخست مزد رسالت که سر زد از ثانی

شرار أتش در بود و تازیانه أن

 

هنوز خشک نشد أب غسل پیغمبر

که شد شراره أتش زخانه اش تابان

 

شکست پهلوی زهرا و شد جنینش سقط

زضربت لگد و تازیانه عدوان

 

کشید ناله که ای باب تاجدار بیا

یگانه دختر خودرا ز ظالمان برهان

 

سفارشی که به امت نمودی از یاری

ببین چگونه نمودند در عوض احسان

 

مرض گشت و به بستر فتاد و شد رنجور

ز گریه کرد جهان غرق لجه طوفان

 

فتاد از حرکت لب فرو ز گریه نبست

که تا گذشت ز دنیا نکرد ترک فغان

 

گه استغاثه نمودی که ای پدر بنگر

غریب و بیکس و بی یار مانده ام این سان

 

خبر نبود بزهرا که زینبش در شام

اسیر قوم ستم گشته زار و سر گردان

 

به پیش محمل او راس پاک شاه حجاز

هلال وار به انگشت جمله داده نشان

 

گهی نموده تحمل شماتت اعدا

کهی به مجلس میشوم پور بو سفیان

 

 راجی دزفولی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3492

 در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

خانه ی صدیقه ی اطهر پناه اولیاست

چشم امید تمام انبیاء بر این سراست

بر در این خانه رفتن کار ختم الانبیاست

فاطمه دلبستگیِ شیر مردان بود... حیف!

خانه ی زهرا پناه بی پناهان بود... حیف!

 

آتش دنیاپرستان شد از این در شعله ور

در میان قبر شد قلب پیمبر شعله ور

شد دل شیر خدا از داغ همسر شعله ور

هتک حرمت شد به قرآن، کوثری در شعله رفت

پیش چشم اهل خانه مادری در شعله رفت

 

خصم پای درب خانه پافشاری می کند

مادر ما داغ دیده بی قراری می کند

این وسط مسمار در هم کج مداری می کند

با لگد در جابجا شد، پهلوی زهرا شکست

بار شیشه داشت مادر، دشمنش آن را شکست

 

داغ روی داغ، پیوسته شده، فضه بیا

دست های مرتضی بسته شده، فضه بیا

بازوان فاطمه خسته شده، فضه بیا

از فشار درب زهرا هستی اش را باخته

گل میان دود و آتش غنچه را انداخته

 

سینه ها آتش گرفت از رفتن شش ماهه ای

وای از بی تابی و آشفتن شش ماهه ای

کربلا، در قلب بابا خفتن شش ماهه ای

در حقیقت هر چه شد بین در و دیوار شد

ریشه ی تیر سه شعبه، تیزی مسمار شد

 

 امیر عظیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3491

 در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

زهرا محلّ جلوه ی الله اکبر است

آیینه ی تمام نمای پیمبر است

 

کوثر عطیّه ایست خدا داده بر رسول

زهرا عطیّه، اُمّ اَبیها و کوثر است

 

هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد

از ظرف عقل قدر مقامش فراتر است

 

با وحی و با حدیث و روایات یا به شعر

مدحش به هر زبان بشود نامکرر است

 

توحید بی ولایت او غیر شرک نیست

اصلاً ولای فاطمه توحید آور است

 

سِّرُالصّلات، حضرت صدّیقه هست و پس

ذات نماز مشتقِ انوار حیدر است

 

زهرا که انبیاء متوسّل به او شوند

حتماً مقامش از همه ی انبیا سر است

 

احمد برای دیدن او اذن می گرفت

جبرییل وحی بر در او حلقه بر در است

 

مثل قیامت است قیامش کنار در

این ابتدای قائله ی روز محشر است

 

از آتشی که بر در او شعله ور شده

در خون و اشک مردم دیده شناور است

 

در را شکست دشمن و رویش خراب کرد

از ضرب درب، تیزی مسمار بدتر است

 

تقصیر میخ بود که جان از تنش گرفت

از بس که ردّ ضربه ی آن، زخم پرور است

 

از داغ فاطمه دل سنگ آب می شود

اما حسین جنس غمش جور دیگر است

 

در قتلگاه تیزی مسمار دشنه شد

آن دشنه ای که روی سپیدی حنجر است

 

صورت به خاک خورده و در پنجه های شمر

موی حسین روبروی چشم خواهر است

 

زینب بیا و مادر ما را کمک بده

در قتلگاه این که فتاده است مادر است

 

امیر عظیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3490

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

اگر چه كاهم از آتش إبا نخواهم كرد

نماز سوختنم را قضا نخواهم كرد

 

بدون مهر تو خورشيد را نمي خواهم

بدون نام تو حتي دعا نخواهم كرد

 

به كيمياگري چشم فضه ات سوگند

كه غير خاك تورا توتيا نخواهم كرد

 

به جز به دشمن مولا،به جز به دشمن تو

نثار هيچ كسي ناسزا نخواهم كرد

 

در آن مقام كه مادر گريزد از فرزند

بگو كه نوكر خود را رها نخواهم كرد

 

بگو چكار كنم تا صدا كني پسرم

كه من به نوكري ام اكتفا نخواهم كرد

 

تو مادر مني و اختيار دار مني

بگو بيار سرت را...صدا نخواهم كرد

 

مني كه كشته عشق حسين تو هستم

به جز رضاي تورا خونبها نخواهم كرد

 

علي كه تكيه عالم به اوست،مي فرمود:

كه جز به فاطمه ام إتكا نخواهم كرد

 

تو رو به قبله ترين كعبه و علي قبله ست

به غير تو به كسي اقتدا نخواهم كرد

 

چنين كه خاطرت آزرده است از كوچه

به حشر كوچه براي تو وا نخواهم كرد

 

 محسن عربخالقی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3489

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گوهر بحر وفا فاطمه است

جوهر صدق و صفا فاطمه است

معنی لفظ شِفا فاطمه است 

لنگر ارض و سما فاطمه است

 

مطلع نور خداوند ودود

مبدا فیض ز سوی معبود

علّت غائی کلّ موجود

حضرت خیر نسا فاطمه است

 

حکمران جبروت است بتول

قهرمان ملکوت است بتول

شرح عنوان نعوت است بتول

وصف کرد آنکه خدا فاطمه است

 

شیره ی جان و دل فخر بشر

کفو مولا و علی را همسر

مادر پاک شبیر است و شبر

بحر موّاج ولا فاطمه است

 

حائز وحی نبوّت نسبش

معنی جود و فتوّت حسبش

آنکه می ریخت گهر لعل لبش

جوهر صدق و صفا فاطمه است

 

آنکه با خطبه ی آتش ریزش

آنکه با قول صفا انگیزش

کرد با صحبت نهضت خیزش

باطل از حق جدا فاطمه است

 

عصمتش آنکه حجابش باشد

عفّتش آنکه نقابش باشد

شرم و آزرم کتابش باشد

معنی شرم و حیا فاطمه است

 

بر رسول آنکه بود قرّة العین

مرتضی مسلک و امّ الحسنین

داد بر جامعه تحویل حسین

فاتح کرب و بلا فاطمه است

 

آنکه مرضیّه بود منصب او

دارد آوازه نماز شب او

گشته احیاگر دین زینب او

محشری کرده به پا فاطمه است

 

شده بانی سخن شهبازی

تائبش کرده سخن پردازی

با هماهنگی و هم آواز

در زبان ذکر ولا فاطمه است

 

مرحوم تائب تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3488

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

ای مقام تو فراتر ز همه باورها

مادر اهل یقین سایه ی بالاسرها

 

همه مدیون تو هستند الهی مادر

سایه ات کم نشود از سر این نوکرها

 

هر کسی واژۀ یا فاطمه را یاد گرفت

نشود تا به ابد بسته به رویش درها

 

ریشه در حرمت بسیار تو دارد بانو

احترامی که گرفتند همه مادرها

 

برِکت داد به نسل تو خدای عالم

تا شود کور دو چشم همه ی ابترها

 

قبله ی ام بنینی و رباب و زینب

الگوی قاسم و عباس و علی اکبرها

 

خاک پای حسنینت همه صاحب نفسان

به تو دارند ارادت همه پیغمبرها

 

من ازین سوختنت پای علی فهمیدم

فاطمه هست فقط یاور بی یاورها

 

پشت در یک تنه تو محشر کبری کردی

محسنت شد سپرت جای همه لشکرها

 

آتش لات و هبل بال و پرت را سوزاند

آب شد تا به ابد قلب علی محورها

 

نا خود آگاه شود نالۀ ما وا اماه

تا که مسمار ببینیم به روی درها

 

حرف مسمار شد و باز نفس بند آمد

باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها

 

آنکه از مادر این قوم خجالت نکشید

الگوی شمر شده و خولی و خیره سرها

 

روضۀ چادر خاکی تو را زینب خواند

کربلا ، نیمۀ شب غارت آن معجرها

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال امام حسین (ع) در بالین حضرت ابوالفضل (ع) 3533

زبانحال حضرت امام حسین (علیه السلام)

در بالین حضرت ابوالفضل (علیه السلام)

 

گلمیشم آچگوزلرون سرلشگریم قارداش اویان

ای علمدار سپاهیم یاوریم قارداش اویان

 

تا سسون گلدی خیامه ای یوزی بدر تمام

عترتیم باش آچدی، ایتدی عالم محشر، قیام

وا ابوالفضلا سسندن سربه سر دولدی خیام

اولدی بو چولده هویدا محشریم قارداش اویان

 

ای آتام اوغلی، امیدیم قوت بازو منه

وی اولان هر جبهه ده، فرمانده نیرو منه

ال تاپار سنسیز بو قوم کافر و بدخو منه

ای هامی دعواده محکم سنگریم قارداش اویان

 

من پناه ماسوایم، سن منه اما پناه

ای پناهیم وی کومکسیز، پادشاهه سر سپاه

سنده گیتدون وای کومکسیز جانیم آه آه

ایمدی وار نه دادرس، نه لشگریم قارداش اویان

 

گیتمسیدون سن الیمدن ای منه حصن حصین

ال تاپانمازدی قشون اولسیدی گر روی زمین

سسلرم ایمدی ایوون آباد آنا ام البنین

بسلیوب نه یاخشی قارداش مادریم قارداش اویان

 

سن دگلدون صاحب سرپنجه ای شیر ژیان

بس اوزون قولاریوا نه گلدی ای سرو روان؟

قدیمی ایتدی بو آنوندان دگن پیکان، کمان

ای رشادتده غضنفر مظهریم قارداش اویان

 

عده به عده بو گون گوردوقجا هنگ دشمنی

مرتضی گوزده گورردیم اوز قباقیمده سنی

سن شهید اولدون، داخی یالقوزلار اهل کین منی

ای قلیج وورماقدا ثانی حیدریم قارداش اویان

 

آلموشام آغلار گوزیله من دیزیم اوسته باشون

اوز الیمله سیلم، آخدوقجا گوزوندن قانیاشون

سالموسان دور گور نه حاله، بو اوغولسوز قارداشون

خون دل ایلور روانه گوزلریم قارداش اویان

 

ایتدیلر بیر گلستان چیده سوسوز یاورلریم

سو کیمی قان ایچدی، رنگارنگ آچلدی گللریم

بو گلستانون گل صد برگی جسم اکبریم

لاله سی قاسمدی، غنچه اصغریم قارداش اویان

 

یوخ بو گلشنده ولی خندان اولان گل سن کیمی

گورمیوب گورمز جهان شوریده بلبل من کیمی

تازیانه زینبی سنسیز ایدر سوسن کیمی

قیزلاریم قولاریدور نیلوفریم قارداش اویان

 

سنسیز الدن دوشدی شمشیریم منه یوز ویردی غم

بیر کسیم یوخدور، قالوبدور یرده بی صاحب علم

نه دیوم آلسا سنی مندن خبر اهل حرم؟

دور گیداخ، یول گوزلور آغلور خواهریم قارداش اویان

 

نعشون اوسته قویسالار بیر عمر گللم شیونه

نیلیوم قویمور دویونجا آغلیوم دشمن سنه

ایلییم نوحه بو چولده اولمادی ممکن منه

نوحه نی ایلر (حسینی) نوکریم قارداش اویان

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3487

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

دنياست چو قطره‌اي و دريا زهرا

کي فرصت جلوه دارد اينجا ، زهرا

 

قدرش بود امروز نهان چون ديروز

هنگامه کند و ليک فردا ، زهرا

 

خالق چو کتاب خلقت انشا فرمود

عالم چو الفبا شد و معنا ، زهرا

 

احمد که خدا گفت به مدحش : لولاک

کي مي شدي آفريده ، لولا ، زهرا

 

طاها و علي دو بيکران دريايند

وآن برزخ ما بين دو دريا زهرا

 

او سرّ خدا و ليلة القدر نبي است

خير دو سرا ، درخت طوبي ، زهرا

 

بر تخت جلال ، از همه والاتر

بر مسند افتخار ، يکتا ، زهرا

 

در آل کسا محور شخصيّتهاست

مابين اَب و بَعل و بنيها ، زهرا

 

سر سلسله ي نسل پيمبر کوثر

سرچشمه ي نور چشم طاها ، زهرا

 

تنها نه همين مادر سبطين است او

فرمود نبي : اُمّ ابيها ، زهرا

 

آن پايه که ديروز پيمبر بنهاد

امروز نگهداشته بر پا ، زهرا

 

از احمد و مرتضي چه باقي ماند

از مجمعشان شود چو منها ، زهرا

 

حرمت بنگر که در صفوف محشر

يک زن نبود سواره الا زهرا

 

هنگام شفاعت چو رسد روز جزا

کافي است براي شيعه ، تنها ، زهرا

 

حيف است ((حسانا)) که در آتش سوزد

آن شيعه که ورد اوست : زهرا ، زهرا

 

مرحوم حبیب الله چایچیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه  زهرا (س) 3486

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

یارانمییدی اگر نور حضرت زهرا

نه آی اولوردی نه گون، نه بو پرتو دنیایه

 

کیمون جهاندا یتر شأنی شأن زهرایه

بونون تَفَوُّقی وار هاجریله سارایه

 

غلامدور بونا عیسی، کنیزدور مریم

حبیبه دور بو خانم ذات حیّ یکتایه

 

او گون که خالق عالم یاراتدی افلاکی

چکیلدی پردۀ ظلمت سپهر مینایه

 

ملک لر ایلدیلر استغاثه معبوده

یتوبله نور بتولیله فیض عظمایه

 

خدای خلق همان دمده نور زهرانی

ایدوبدی عرشینه قَندیل وار پیرایه

 

منوّر ایلدی افلاکی فاطمه نوری

دیولدی اسمینه زهرا همین بو معنایه

 

بشر غلطدی دیماق، نور محض دور بو خانم

گلوب بشر کیمی ظاهرده دار دنیایه

 

آناسینا آنا بطنینده اولدی هم صحبت

اودور مُحَدِّثه صدق اولدی بو دل آرایه

 

تولّدنده زنان قریش گَلمَدیلر

خدیجه نین اوجالوب آهی عرش اعلایه

 

یر اوسته ایتدی خواتین دار خلد نزول

اولوبلا قابله نور بتول عَذرایه

 

بهشت حلّه سینه ایلیوبله پیچیده

دوشه مباد او جسمِ لطیف ایذایه

 

ایله لطیفیدی جسمی خیاطه دوشسیدی

سالوردی خطّ او گُلدن لطیف اعضایه

 

ایا امام زمان داد ظلم ثانیدن

شهیده یولّادی زهرانی دار عقبایه

 

قاپی دالیندا قویوب یاندوراندا درگهینی

اوجاتدی ناله آنان فاطمه ثریّایه

 

بویوردی فضّیه گل ظلمیله بالام ئولدی

دایانما تیز خبر ایله علیّ اعلایه

 

چخوب علی یخولوب گوردی حضرت زهرا

گیدوب تحمّل و صبر و قراری یغمایه

 

عباسینی گوتوروب سالدی فاطمه اوسته

گوگل بو یرده دوشوب بیر ملال عظمایه

 

دوریدی کاش علی قبریدن الینده عبا

گلیدی کرب و بلا دشتینه تماشایه

 

سالیدی اوردا قیزی زینبین عبا باشینا

جمال عصمتی مستور اولیدی اعدایه

 

آناندی چونکه ((حسینی)) شفیعۀ محشر

غم ایتمه گیتسن اگر دست خالی عقبایه

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3485

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

بتول آن بضعه ی احمد به عصمت آیت سرمد

نشان رحمت ایزد چراغ بزم عرفانی

 

به اِنعامش جهان مرهون به اکرامش همه مدیون

ز اوج رتبتش مفتون نفوس عالی و دانی

 

حریمش مهد علم دین سرایش مکتب تمکین

کنیزان را کند تلقین بیانش حکم یزدانی

 

کسی کاو را شده همدم به صدق عزم و مستحکم

شده مشهور در عالم به علم و فضل انسانی

 

کنیزش فضّه را بنگر چُنان والا چُنان برتر

که می ریزد ز لب گوهر به آئین سخندانی

 

شنیدی آن حقیقت کاو سخن گفتی چو از هر سو

نبودی گفتگوی او به جز آیات قرآنی

 

شب است و در دل صحرا چه گوید مقصد آن والا

ز سُبحانَ الَّذی اَسری نماید قصد پنهانی

 

 مرحوم عابد خیابانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3484

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

منور خواست چون خلاق عالم چهر دنيا را

نمود از مشرق ابداع تابان نور زهرا را

 

چه از برج نبوت مشرق آمد چهر اين کوکب

ز نور جلوه روشن کرد عقبي را و دنيا را

 

در اين مشکوة ناسوتي از اين مصباح لاهوتي

منور کرد يزدان روي ماه و چهر زيبا را

 

از اين دختر که با دست خدا شد پايه‏اش محکم

بر آدم تا ابد فخر و شرف باقي است حوا را

 

از آن رو خوانده احمد نور چشم و چشمه نورش

که پيش از آفرينش نور بود آن چشم بينا را

 

در اين ام العوالم زاد از وي علم هر عالم

که مادر بود پيش از طفل عالم عقل دانا را

 

شد از بحر نبوت گوهري تابان که انوارش

چراغ ليل در نه کشتي آمد هفت دريا را

 

هنوز اين نقش کاف و نون بدي در علم حق مکنون

اگر بر دفتر امکان نمي‏زد مهر امضا را

 

نقاب افکند بر چهرش فلک چون ديد کاين کوکب

برد از جلوه رونق آفتاب عالم آرا را

 

بچهرش پرده بست و عالم از چهرش منور شد

بهر کس بنگرد سيماست آن نايده سميا را

 

شهود و غيبش از پاکي ز اوصاف نبي حاکي

در اين آئينه خوش ديدي محمد روي زيبا را

 

سزاوار است گر مريم کنيزش را کنيز آيد

و يا بهر غلامش گر غلام آرد مسيحا را

 

ز نورش تافت از خلقت حجب يکذره بر موسي

درآمد منصعق موسي چه مندک يافت سينا را

 

مرحوم فواد کرمانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 3483

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گوگل تصور ایدنده کمال انسانی

ایدر نظرده مجسّم جمال زهرانی

 

بشر قیافه سی مشهود اولور جمالندان

ولی بو بحث اوزی بیر ماجرادی طولانی

 

سرشتی نوریدی یوخ بلکه نوریدن اعلا

اولوبدی نور بتولیله نور نورانی

 

بشرده اولسا اگر سیرتاً نه سرّدی بس

حسینه قابله حق گوندروبدی لعیانی

 

دیسم که حوریدی بیر کسر شان اولور خانما

ایدر بو مطلبی روشن قیامت عنوانی

 

گلنده محشره معلوم اولار جلالی ندور

دوتار کنارینی مینلرله حور رضوانی

 

نه فاطمه نجه زهرا قصوری وار قلمون

محالیدور که ایده قطره شرح دریانی

 

او عقل کلّ که اشرفدی آفرینشدن

دیردی بو خانما کلمه ی فداهانی

 

گر اولماسیدی علینون وجودی خلقتده

بطوله کُفو تاپولمازدی واردی برهانی

 

علینون عمری فراز و نشیبیله دولودی

امام باشه ویروب بیر حیات طولانی

 

یازولّا باغ فدکدن گلنده بیر گون علی

که ایشلمیشدی یورولموشدی شیر یزدانی

 

او احتیاج که آرامشه واریدی گوروب

جمیله بیر خانمون صورتینده دنیانی

 

خیال خامیله آرایش تمامیله

دوتوبدی رهگذر پاک مرد تقوانی

 

او نوعیله که ارائه ویروب اوزون بلکه

فریب دامینه سالسون علیّ اعلانی 

 

بو نیّتیله آیرسون علینی زهرادن

سرای درد و غم ایتسون او مهد عرفانی

 

او رادمرد الهی او هیکل توحید

نجه اولور اولا پابند نفس شیطانی

 

علی تانوردی اونی اوچ طلاق ویرمیشدی

محالیدور اولا بیرده رجوعون امکانی

 

امام باخدی گلوب موجه خشم دریاسی

غضبلنوب او ولیّ خدای سبحانی

 

عتابیله دیدی ای بی حیا، علی ویرمز

تمام عالمه بیر تار موی زهرانی

 

بیر آیری مطلبه فکریم گینه اولور معطوف

بو ماجرادی تداعی ایدن او معنانی

 

سوروشدی بیر نفر آقا تمام عمرونده

او هانسی گوندی که گوردون سرور و شادانی

 

تبسّمیله بویوردی امام او گونکه منی

آلوب ال اوسته رسول خدای رحمانی

 

بویوردی هر کسه اُولا بنفس مولایم

بودور ولی منه مولای عالی و دانی

 

نه قدری شادیدیم ا... بولور او ساعتده

وصایتین منه ایتدی رسول ارزانی

 

او گونده خلق منه بیعت ایتدیلر، افسوس

دوامی اولمادی سندیردیلار او پیمانی

 

ایکیمجی دفعه سوروشدی آقا سنه قربان

تفضّلاً منه کشف ایت بو سرّ پنهانی

 

او هانسی گوندی که چوخ غصّه لیدون عمرونده

بو کهنه دهریده گوردون غم فراوانی

 

امام آغلادی یا چوخ شکسته حالیله

بویوردی گَل سنه حلّ ایلیوم معمّانی

 

او گونکه بیعت آدیله توکولدولر ایویمه

رعایت ایتمدی شرط امانتی ثانی

 

او حمله ده نلر اولدی صراحتاً دیمرم

او حمله سالدی ایاقدان بتول عذرانی

 

 چکردیلر منی جبریله مسجده اشرار

گورن ایدردی تعجّب او شور و غوغانی

 

او ظلم فاحشه ویرمیشدیلر قیافه ی دین

ثواب بولدوله آل رسوله ایذانی

 

یهودی باخدی دیدی لا اله الّا ا...

اسیر ایدن ندی روباهه شیر غرّانی

 

همان علیدی بو امّت بیله اسیر آپارور

که عمرو و مرحبین ایتدی حیاتینی فانی

 

جواب ویردیلر پیغمبر امر ایدوب صبره

بو شیرین اللرینی باغلیوب او فرمانی

 

قبول ایدوب که قلج چکمه سون به خاطر دین

شریعتین اولا تا حافظ و نگهبانی

 

او سخت منظره بیگانیه موثّر اولوب

یتوب حقیقته ایتدی قبول قرآنی

 

بیر آیری مطلبه بو ماجرا حکایت ایدر

هدایتین بودی اهل ولایه میزانی

 

او لحظه لر که وقاحتله شرمسیز امّت

کشان کشان آپاروردی او شاه والانی

 

هامی باخاردی ولی اعتراض ایدنمزدی

ایدردیلر ایله بیر صحنیه تماشانی

 

باخانلاریله باخاردی مهاجر و انصار

ایدوب او مرحله مشغول فکر سلمانی

 

بولنمورم نه خطور ایلدی خیالیندن

او لحظه نور ولایت تاپوب تجلّانی

 

بویوردی فکریوی مشغول ایلمه سلمان

مباد ایلیه سن خدشه دار ایمانی

 

نه قدرتیم آزالوب وار نه وحشتیم امّا

بو صبر و حوصله نون وار جداله رُجحانی

 

مقام سِلم و رضادور دگل مقام ستیز

اوزون که یاخشی تانورسان مقام مولانی

 

بو امتحان اِلهیدی صبره محکومم

گرک دوزوب دایانام ایتمیم تقلّانی

 

خلاصه مطلبی طول ایلماق دگل منظور

غرض بودور یتورم آخِره بو طغرانی

 

او کشمکش لر اولوب علّت وفات بتول

چکوبدی بستر مرگه او ماه سیمانی

 

فریضه دن صورا هر گون دیردی یا ا...

یورولموشام منه خوشور بو عمر پایانی

 

عنایت ایله خدایا وفاتیمی یاخون ایت

جهانی نیلورم ای عالمین جهانبانی

 

دعای فاطمه اولدی اجابته مقرون

او وقت اولوب قویا تک شهریار خوبانی

 

امام روضه ی پیغمبره مشرّفیدی

ایدردی حمد و ثنای خدای یکتانی

 

خبر گتوردوله زهرانی یا علی درک ایت

یاخوندی درک ایده سن ابتلای هجرانی

 

فراق فاطمه نه قدری سختیمیش ایوای

بولر فراقه گرفتار اولان بو ایمانی

 

علی که یخمادی دوخسان یارا اُحدده اونی

طواف ایدردی چو پروانه شمع سوزانی

 

ایشیتدی حالینی زهرانین ایستدی دورسون

بوکولدی دیزلری یخدی او شیر هیجانی

 

دوباره دوردی ایاقه کمال یاسیله

امام عزم ایلیوب دودمان والانی

 

گلوب نه گوردی که زهرانی رو به قبله یاتوب

چکوب غروبه جفا ابری ماه تابانی

 

سولوبدی عارض گُل فامی بیر ساری گل تک

جمالینه داغیلوب زلف عنبر افشانی

 

نه حسّ نه حرکت وار او ماه سیماده

او حالی غارت ایدور طاقت و شکیبانی

 

نه دللریله دانشدی بولنمورم نه دیدی

خلاصه گتدی بیانه او دخت طاهانی

 

گوز آچدی باخدی دیدی یا اباالحسن گلدون

فدا قدملریوه اهل عالمین جانی

 

منه کمال محبّتدی گر قبول ایده سن

که جابجا ایده سن ایتدوقوم وصایانی

 

سوزوم گر اولسا اذیّت سنه رضا دگولم

من ایتمرم سنه تکلیف بو تقاضانی

 

بویور دیسونله عم اوغلوم زبیر گلسون تا

دیوم اونا ندی منظوریم ای وفا کانی

 

بویوردی فاطمه یوخ ایله اوز وصیّتیوی

نه اولسا مقصدون اولماز قصور و نقصانی

 

تبسّمیله دیدی ایمدی که قبول ایلدون

منیم بو عرضیمی ای شهر عشق سلطانی

 

جهاندا هر کیشی لازمدی همسری اولسون

که خانه سی اولا تا همسریله نورانی

 

سنی اولاردام عم اوغلی آییرمارام هرگز

بتوله لطف ایله ردّ ایتمه بو تمنّانی

 

عم اوغلی جان ایله بیر همسر انتخاب ایله

اصیل اولا، اولا داری خوی انسانی

 

یتیم بالالاریما مهربان اولا من تک

بو غنچه گللریمون سولمیا گلستانی

 

علاوه غم گونی غمخوار اولا سنون اوزیوه

صفاسی ایلیه معمور قلب ویرانی

 

نه قدری فرصت اولا آغلا نوحه یاز ((خوندل))

خانمدی فاطمه ایتسون نوال و احسانی

 

حضور انور مولایه ایله عرض ادب

گر اولسا ران ملخ شاد ایدر سلیمانی

 

مرحوم خوندل تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

مناجات با حضرت امام رضا (ع) 3482

مناجات با حضرت امام رضا (علیه السلام)

 

آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد 

مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد

 

شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند

آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد

 

هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد 

وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد

 

از خلقت تو خواست خداوند لامکان

ما را کنار رحمت عامش مکان دهد

 

گر جان دهم به يک نگهت سود با من است 

کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟

 

بي امتحان مرا به غلامي قبول کن 

رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد

 

دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من 

دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد

 

می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما

ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟

 

آن پرچمي که بر سر بام حريم توست 

راه بهشت را به محبان نشان دهد

 

قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است 

در انتظار اين که به پاي تو جان دهد

 

روز جزا که در صف قرآن و عترتيم 

ما را امام ثامن ضامن امان دهد

 

مرحوم حبیب الله چایچیان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) 3481

در ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

گل نیست آن گلی که بشر پرویده است

اینست گل که لطف خدا آفریده است

 

از دیدن گلی که ندیدست مثل او

امروز هوش از سر دنیا پریده است

 

داریم آفتاب زمینی در آسمان

امروز آفتاب چه بیجا دمیده است

 

واضح بگویمت قلم معجز آفریت

اعجاز کرده طلعت زهرا کشیده است

 

آن طلعتی که دم به دم از شوق دیدنش

درسینه قلب علت خلقت تپیده است

 

دادست رشک صد پسرایزدبه یک پدر

جبران طعنه ای که زدونان شنیده است

 

هر یاوه گو ز شرم چنین آیتی بزرگ

 چیزی بهانه کرده به کنجی خزیده است

 

از کشت لافهای خود آن قوم لافزن

چیزی به غیر خارمذلت نچیده است

 

 زهرا هرآنچه حسن به بازار عشق بود

یکجا به اعتبار لیاقت خریده است

 

 برگشته ناامید سرانجام هرکه او

باصد امید در پی وصلش دویده است

 

وصلش نه خلعتیست که زیبد به هر قدی

آنرا فلک به قامت مولا بریده است

 

نازم به انتخاب خدائی که بهراو

نایاب همسری چوعلی برگزیده است

 

نام آوران عشق و وفارا کنارهم

 دست خدای عشق عجب خوب چیده است

 

زیباترین تقارون تاریخ را نگر

کوثر بدست ساقی کوثر رسیده است

 

خودرا براه عشق علی می برد زیاد

درزن چنین ولا به خدا کس ندیده است

 

ازسینه خدیجه کبری به جای شیر

زهرا به راستی که ولایت مکیده است

 

دلبربه با وفایی زهرا در این جهان

والله کس نه دیده و نه کس شنیده است

 

زهرا فقط ز خویش نه ای کامران برید

او بهریارازهمه عالم بریده است

 

کامران اسدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت ام البنین (س) 3480

در مدح حضرت ام البنین (سلام الله)

 

کوکب رخشنده برج ولا ام البنین

نیر تابنده چرخ وفا ام البنین

 

بانوی عرش آشیان و مادر گردون جلال

همسر شایسته شیر خدا ام البنین

 

ساحت عز و جلال او فراسوی خیال

آسمان مجد و کوه کبریا ام البنین

 

بر بلندای مقامش ره ندارد عقل ها

می نگنجد در بیان و لفظ ها ام البنین

 

از غبار مقدمش گیرد اگر حوری به چشم

می فزاید عزتش را اعتلا ام البنین

 

با یکی لطف نظر از گوشه چشم کرم

می دهد آئینه جان را جلا ام البنین

 

خاکسار مقدم او امهات اربعه

حکمرانی می کند بر ماسوا ام البنین

 

مظهر آئینه پر انجلای عاطفه

یک جهان مهر و وفا صدق و صفا ام البنین

 

بنگر اقبالش که از بخت بلند آخر شدی

مادر از جان عزیز مجتبی ام البنین

 

گلشن زهرا از او دارد طراوت در جهان

باغبان لاله زار هل اتی ام البنین

 

خط زر بر دفتر عشق این چنین اش ثبت کرد

عاشق شاه شهید کربلا ام البنین

 

زینب از دامان او کسب محبت می کند

گرچه از زینب برد فیض لقا ام البنین

 

روزگاری در غم جانسوز زهرای بتول

در مدینه شد به زینب همنوا ام البنین

 

معنی گلواژه صدق و صفا عباس او

داده چون عباس را شیر وفا ام البنین

 

مکتب آزادگی و عشق را آموزگار

گفت الفبای وفا عباس را ام البنین

 

فارغ از فرزند خود عمری به صحرای جنون

دل پریشان غریب نینوا ام البنین

 

روستائی کی سلام بی طمع گوید به کس

دست طماع ( فغانی ) و تو یا ام البنین

 

استاد فغانی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال حضرت ام البنین (س) در حال احتضار 3479

زبانحال حضرت ام البنین (سلام الله)

 در حال احتضار

خطاب به حضرت ابوالفضل (علیه السلام) 

 

عباسيم اي گوزل ادي ورد زبان اوغول

درمانده لر الیندن همیشه دوتان اوغول

 

بو صُون نفسده غرق یم محنت اولموشام

امدادیمه یتیش منیم ای مهربان اوغول

 

مشکلده کیم قالار، سنی سسلر هراینه

باب الحوائج آدیوه قربان آنان اوغول

 

آلسان اگر بو دم سسیمی سس یتور منه

ایمدی یامان گونومدی منیم هارداسان اوغول

 

گوز تیکمیشم گلن یولوا گوزلورم سنی

ای صبریمی فراقی الیمدن آلان اوغول

 

درد و غمون بیر عمریدی من جانه آلموشام

سینم اولوبدی غم قوشونا آشیان اوغول

 

بیر بیر سورشمشام باشیوون سرگذشتینی

شرحین ائدوب باجون منه عیناً بیان اوغول

 

نهری آلوب سو ایچممیسن نفسیوه فدا

دولدورموسان سو مشکیوی تنها سودان اوغول

 

بیر مشک سو دیولّه که قان آغلادوب سنی

نیسگیللرون گلور منه ایله گران اوغول

 

اولسون سودوم حلال سنه ای دلاوریم

سندن رضادی پادشه انس و جان اوغول

 

زهرا یانوندا باشیمی عرشه اوجاتموسان

کرب و بلاده ویردون عجب امتحان اوغول

 

درس وفانی عالمه تفسیر ائتمیسن

تدریس اولار قیامته دین هر زمان اوغول

 

فخر ایلیوب آنان سنه دنیاده دائما

بو افتخاری ایلییَرم همچنان اوغول

 

امّا یانوب غمونده گرک سینه داغلیام

دلده غمون اولوبدی نه چون بیکران اوغول

 

اللی لرین الینده او السیز بدن قالوب

جرات تاپوپ جسارت ایدوب شامیان اوغول

 

ای وای منه که پارچالانوبدور او دم باشون

بی رحمیمیش باشوندان عمودی ووران اوغول

 

الله بولورنه حاله ساليب باشوي سنون

دائم بو غمدی قلب ایوینی یاندوران اوغول

 

یاده سالوب اوحالیوی یانام غمونده من

یانماز منیم کیمین سنه هیچ بیر یانان اوغول

 

قالسین هله سینان باشووون درد و محنتی

چاتماز باشا بو درد و غم جانستان اوغول

 

قارداشوینده یانّام اورکدن او حالینه

سسلندی یاتما قوملارون اوسته اویان اوغول

 

ایسّی قوم اوسته یاتماقیوا یاندی قلبیدن

اولدی غمونده من تک اودا باغریقان اوغول

 

‌چوخ سعی ایدوبدی خیمیه نعشون گتورماقا

یردن یغانمیوبدی امام زمان اوغول

 

اکبر کیمی بیر اوغلی اولن روزگاریده

قالسا مگر قالار اورکینده توان اوغول؟

 

اکبر اُلنده اُلدی حسینیم دئیر باجون

سن جان ویرنده قدّی اولوبدور کمان اوغول

 

آتدان دوشنده سسلمیسن گل هرایمه

زهرا آنان یتوبدی هرایه اوآن اوغول

 

جسمون دوشنده قوملارون اوسته بویور گوروم

آچدی نجه سنان قولی زهرا آنان اوغول؟

 

قبرینده ده او کان حیا دینجَلَنمدی

دینجلمیوبدی اهل وفا هیچ زمان اوغول

 

قانلی گوزون ساتاشدی او نیلی عذارینه؟

سندنده یا یوزون ایلمیشدی نهان اوغول؟

 

آچموشدی باش غمونده او درگاهی اودلانان؟

یا قویمادی سولان یوزی اولسون عیان اوغول؟

 

بیر یوز که ویرممیشدی آتان حیدره نشان

مشکلدی گورسدیدی سنه اول زمان اوغول

 

حسرت نه حاله سالدی سنی غملی ساعتون

غیرتلیه چتیندی غم دلستان اوغول؟

 

آغلار گوزیله نظمه چکوب ساده غم سوزون

آچ مشکلون فدا سنه مشکل آچان اوغول

 

استاد طهمورثی (عتیق)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

خطاب به زمین طوس و گریز به احوالات قتلگاه 3478

خطاب به زمین طوس

و گریز به احوالات قتلگاه

 

ای ارض طوس سنده عجب دلربا یاتوب

مرآت حق نما و جمال خدا یاتوب

 

بی اختیار مایل اولور دل وصالوه

سنده مگر بو کاه دله کهربا یاتوب

 

بالفرض روح شکّر اولا، سن بنفشه سن

ارواحی سنده جذب ایلین بیر قُوا یاتوب

 

سن سن عیار مسلّم و مؤمن لره محک

سنده عیارِ کاملِ اهلِ هدا یاتوب

 

ایلر زیارتون مس ایمانی صاف زر

بیر بوته سن که سنده گوزل کیمیا یاتوب

 

شمس الشّموس سنده دور ای مفخر فلک

سنده مهیله مهره وئرن انجلا یاتوب

 

اسلامیده عزیزدی سنده یاتان وجود

سن سن او یر که سنده امام رضا یاتوب

 

پیغمبرین عزیزی، جگر گوشه سی رضا

باب الحوائج اوغلی قضایه رضا یاتوب

 

سینای واقعیدی سناباد ارض طوس

سنده کلیم لم یزله مقتدا یاتوب

 

موسایه طوریده اولان انوار آشکار

سنده جفا الیله تاپوبدور خفا یاتوب

 

ای عرشدن گوزل یر، اوزی فرش زینتی

سنده سلیل پاکِ شهِ هَل اَتی یاتوب

 

بیر روضه سن ریاض بهشت بریندن

یوخ یوخ بهشتیده سنده جلالت فزا یاتوب

 

افلاکیان چکَلَّه تمام اشتیاقیوی

سنده حبیب خالق ارض و سما یاتوب

 

دریای علم و حکمت و بحر کمال و فضل

سن سن، نه چون که سنده دُر پربها یاتوب

 

ای گوهر یگانۀ پیغمبره صدف

سنده سرور سینۀ خیرالنّسا یاتوب

 

سن بیر رئوف امامی آلوبسان کناریوه

اسلامیانه سنده امید و رجا یاتوب

 

سنده جگرلری یارالی بیر بزرگوار

اوز ایل قبیله سیندن اولوبدور جدا یاتوب

 

یرلرده یوخدی بیر یر اولا شأنیوه نظیر

الّا او یر که اوردا شه کربلا یاتوب

 

بیر گل وار اوردا بلبلی ارواح انبیا

امّا یارالیوب اونی خار جفا یاتوب

 

عرش خدا چکر او یرین اشتیاقینی

چون اوردا گوشوارۀ عرش خدا یاتوب

 

بیر قبر واردور عرش کیمی آلتی گوشه لی

واللهی اوردا آینۀ حق نما یاتوب

 

قربان اولوم او مدفنه که اوردا قول بویون

بی غسل و بی کفن بیر آتا بیر بالا یاتوب

 

عرض ایلسم بهشت، بهشت ایلر افتخار

اوردا بهشته علّتِ خلقت آقا یاتوب

 

بیر قبردور زیارتی الله زیارتی

اوردا او که فدادی اونا خون بها یاتوب

 

عریان یارالی پیکری باشدان باشا خدنگ

گویا خدنگیدن پر آچوب بیر هما یاتوب

 

فریاد او وقتیدن که باجی تاپدی قارداشین

گوردی بدنده وار نه عبا نه قبا یاتوب

 

باشین کسوبله نعشی قوم اوستونده چاک چاک

گلدن لطیف جسمیده دورت مین یارا یاتوب

 

گویا که بیر طبق گلی اوراق ایدوبدیلر

هر برگی اوز یرینده دوشوب جابجا یاتوب

 

نیزه قلج سنقلاری آلتندا گیزلنوب

پیغمبر اوغلی خامس آل عبا یاتوب

 

عریان گوروبدی رحم قیلوب ایلیوب کفن

مرهم سالوب یاراسینا باد صبا یاتوب

 

معلوم اولور کسوب دالیدان قاتلی باشین

نعشی دوشوب یوز اوسته، ذبیح القفا یاتوب

 

بولدی باشین کسن آپاروب کوفیه قوناق

امّا اولوبدی منزلی مطبخ سرا یاتوب

 

سسلندی دور باجون سنه قربان نه یاتموسان

هانسی یارالی سن کیمی بی اقربا یاتوب

 

هانسی شهین پوزوبلار سنون تک جلالینی

صاحب لواسی قانه باتوبدور، لوا یاتوب

 

کیم سو یانندا سن کیمی لب تشنه جان ویروب

جان اوسته سو یرینه ایچوبدور دِما یاتوب

 

هانسی شهین ئولنده سویوبلار جنازه سین

کیم سن کیمی بلایه دیوبدور بلا یاتوب

 

هانسی آتا یانندا سنون اکبرون کیمی

نورسته بیر جوان اوزی گلگون قبا یاتوب

 

داماد ایدوبدی هانسی عمو قارداش اوغلونی

امّا یاخوبدی طویدا اله قان حنا یاتوب

 

واردور باشیمدا شور ((حسینی)) اودور سبب

نی تک سوزیمده پرده به پرده نوا یاتوب

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت ام البنین (س) 3477

در احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

خامه الیمده ایستیور عنوان غم یازا

مطلب اوزانمیا سوزی کوتاه و کم یازا

 

مبهوتیدور مقدمه نی باشلاسون نجه

یا که سوزون گریزینی هانسی رقم یازا

 

یوخدور لیاقتیم بیلورم نوحه یازماقا

لایق سوزی بلی گرک اهل قلم یازا

 

شاعر گرک مطالبینه چوخ دقیق اولا

وجدانین ایلیه سوزه نسبت حَکَم یازا

 

گوز یاشینه گوره دئمیه ناروا سخن

آل اللهی نظرده دوتا محترم یازا

 

الحق گرکدی شاه شهیدون مصیبتین

نظم عالمینده مقبلیله محتشم یازا

 

اما حسین کریمیدی قووماز گلنلرین

فکر ائتمورم که سهو ائده نی مُتَّهم یازا

 

ئوز ساربانینی یولا بوش سالمیان حسین

نه عیبی وار مُحِبَّه برات کرم یازا

 

واردور امیدیمیز گله عباس مجلسه

آمار اهل مجلسی صاحب علم یازا

 

عباس آدین گتوردی قلم کاغذ اوستونه

ام البنین محنتینی لاجرم یازا

 

غم شعله سینده غصّه لی پروانه تک یانوب

دورد داغی واردی قلبیده دورد اوغلی دوغرانوب

 

خاک بقیعده قلبه مؤثر مزاری وار

نه سایه بانی وار نه اقلاً حصاری وار

 

مونس اولار همیشه اوغولسوز اوغولسوزا

اوغلی ئولن رباب کیمی همجواری وار

 

مین اوچ یوز ایل او قبریده بیر شمع یانمیوب

ظالم جماعتون نقدر گور فشاری وار

 

قویموللا قویسالار چوخ اولار قبرینی ئوپن

عباس آناسیدور هامونون انتظاری وار

 

گیزلین گلور اوزاقدا دورور مؤمنه زنان

نزدیک اولا او قبره کیمون اختیاری وار

 

گیسولرین یولور او مزاره آتور چوخی

اهل محبتون بیله لر اعتباری وار

 

شمشیر چکمیوب نقدر صاحب الزمان

نسل امیّه نون هله خوش روزگاری وار

 

خوشدور وئرک بو بزم مصیبتده باش باشا

اولسون ثبوت شیعه لرین حق شعاری وار

 

ام البنین حسینه گوره هر ندن گئچوب

کرب و بلا چولونده نچه یادگاری وار

 

ام البنین ، حسینینه عباس بسلیوب

عباسی بسلین آنانون افتخاری وار

 

دورد اوغلونا دیردی همیشه او خوش مرام

هر دوردوزی حسینیمه من وئرموشم غلام

 

زینبدن ائتدی کرب وبلا صحنه سین سؤال

شعله چکن زماندا قزیم آتش قتال

 

عباس حسینه ائتدی نه اندازه ده کمک

تعریف ائله گوروم نقدر ایلدی جدال

 

هئچ کیمسه روبرو اولا بیلمزدی اوغلوما

دگسون یارا قاباقدان اونا امردور محال

 

گیزلتمه صحبت ایله نیستان سوزون منه

اوردا ائشیتمیشم بالاما یوز وئروب ملال

 

زینب دئدی آنا سوزی واضح دینمرم

واضح دئسم اولار سنیچون مایۀ خیال

 

وار حقی بوینوموزدا اباالفضلووون آنا

ایمنده ساخلامیشدی بیزی اول وفا خصال

 

نهر فراتی آلدی حسین سیز سو ایچمدی

ائتسون بلند مرتبه سین حی ذوالجلال

 

راضیدی گوزلرین وئره مشکینده سو قالا

افسوس کوفه اهلی اونا وئرمدی مجال

 

ام البنین درک ایلینده بو صحبتی

احسن دئدی اوغول صودیمی ایلدیم حلال

 

سندن باجون رضایت ائدور منده راضیم

یاخشی اوغول ائدر آنانی صاحب جلال

 

قوی یثرب اهلی شهریده یالقوز دئسون منه

دشمنلریم گورنده اوغولسوز دئسون منه

 

تا زنده ام شهامتووه آغلارام سنون

صبح و مسا دیانتووه آغلارام سنون

 

محرابووه دوشنده گوزوم موقع نماز

تکبیریوه عبادتووه آغلارام سنون

 

قرآن صداسی گلسه هر ائوده قولاقیمه

خوش لحنووه تلاوتیوه آغلارام سنون

 

یاندیرمارام چراغیمی وقت غروبیده

باشسیز قالان عمارتیوه آغلارام سنون

 

گورسم بیرین شجاعتیله مرکبین چاپور

یاده سالوب شجاعتیوه آغلارام سنون

 

سقالری گورنده گوزوم اللرینده جام

سو اوسته که قیامتیوه آغلارام سنون

 

سایه سالان زمانیده گلزاره سرولر

یانام کشیده قامتیوه آغلارام سنون

 

شرمنده یاتموسان بالاجا قبریده اوغول

سو گورجگین خجالتیوه آغلارام سنون

 

هر بیر یارالینون یاراسین باغلاسا طبیب

باغلانمیان جراحتیوه آغلارام سنون

 

آللام قوجاقه اوغلووی گول مثلی ایگلرم

تاپشوردوقون امانتیوه آغلارام سنون

 

واردور لیاقتی منه تخفیف درد اولا

رشد ایلسه ئوزون کیمی آزاد مرد اولا

 

واردور علاقه سی اولا سقا سنون کیمی

سو پایلیا سوسوزلارا حتی سنون کیمی

 

گوگلوم سو ایستینده دورور جام آلور اله

سو ایلیور بفوری مهیا سنون کیمی

 

گاهی دیور آنا من علمدار اولام گرک

چوخ عشقی واردی پرچمه گویا سنون کیمی

 

یاده دوشور باخاندا بونا ئوز اوشاقلیقون

بی مثلدرو بو گوهر یکتا سنون کیمی

 

شیر خدا نوه سی دی هئچ قورخی بیلمیور

یوخدور بو شیر بچیه پروا سنون کیمی

 

حتی یریشده ده ئوزوزه اوخشیوب بالون

خوش یول گیدور بو قامت رعنا سنون کیمی

 

وقت نماز اولاندا یرونده نماز ائدور

ذکری اولوبدی ربّی الاعلا سنون کیمی

 

مشتاقیم بو صحبت ائده منده جان دیم

اخلاقدور وجودی سراپا سنون کیمی

 

الله ئوزی بو طفلی پناهنده ساخلاسون

ائتسون غلام عترت طاها سنون کیمی

 

روشن ائدر چراغیمی گر قویسا بدنظر

مونس اولار منه بو دل آرا سنون کیمی

 

هر سوز دئسه یره بالامون سالمارام سوزون

دوشسه سوزی یره بی بی سی ئولدورر ئوزون

 

 مرحوم انور اردبیلی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال به حضرت ام البنین (س) 3476

زبانحال به حضرت ام البنین (سلام الله)

 

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی

به علی مونس و هم خانه و همسر باشی

 

قسمت این بود که در زندگی مشترکت

به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

 

آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی

آمدی خادمهٔ خانه کوثر باشی

 

قسمت این بود که در بین تمامی زنان

تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی

 

قمرت یک نفره لشگر انصار خداست

پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی

 

خاک این خانه تو را قبلهٔ حاجات کند

متعجب نشو گر شافع محشر باشی

 

غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد

سعی کن مرهم زخم دل دختر باشی

 

این یتیمان همه به واژهٔ در حساس اند

نکند در بزنند و تو پس در باشی

 

چارتا بچهٔ این خانه همه مادریند

نکند تب بکنی گوشه بستر باشی

 

سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم حسن

فاطمه دور و بر این شه بی سر باشی

 

سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل

یار این سوخته دل تا دم آخر باشی

زبانحال حضرت ام البنین (س) 3475

زبانحال حضرت ام البنین (سلام الله)

 

یتیشوب لبلره جان گل اوغول عباس ئولورم

حالیمی یوخ سوروشان گل اوغول عباس ئولورم

 

حاش لله ساقالا دهریده قلبیم یاراسی

گلمدی جانیمه بیلمم نیه جانون قاداسی

گل اوغولسوز ئولور عباسیم اوغوللار آناسی

ایلرم آه و فغان گل اوغول عباس ئولورم

 

گونلریم سنسیز ابوالفضل چتیندیر آغ اولا

آرزو ایلر ئولنده آنا اوغلی ساغ اولا

جان وئرنده نه کی من تک اورگینده داغ اولا

گؤزیاشیم وئرمور امان گل اوغول عباس ئولورم

 

سن اولان وقتیده اولمازدی بو قلبیمده محن

هی باخاردیم بویووا شکر ائلیردیم حقه من

چکدی غم نقشه سی تقدیریمه بو چرخ زمن

عزتیم اولدی یالان گل اوغول عباس ئولورم

 

من دییردیم کی بالام غملی دله دلبر اولار

شهر یثربده ولا اهلینه غم پرور اولار

هم خانیم زینبه هم قارداشینا نوکر اولار

هم منه روح و روان گل اوغول عباس ئولورم

 

من دییردیم کی بالام مهر و وفادن دانیشار

گویلومی آلماقا هر لحظه جهاندا چالیشار

غم یوخوم ئولسم او تابوتیمه باری یاپیشار

یتیشوبدور او زمان گل اوغول عباس ئولورم

 

غصّه دن گل کیمی هر دم سارالار امّ بنین

جام اشکین یوزه هر لحظه جالار امّ بنین

نه بیلئیدیم ئولر عباس قالار امّ بنین

غم ائدوب قلبیمی قان گل اوغول عباس ئولورم

 

شانلی قارداشلاروی سن کی ییغاردون باشوا

هم سنه فخر ائلیردیم هم او اوچ قارداشوا

یار اول عباس دئیردیم بالا یول یولداشوا

اول صداقتلی جوان گل اوغول عباس ئولورم

 

عشق و ایثارون اولوب دهریده اثبات آنوا

یارادیبدی ئولومون عمده مصیبات آنوا

گرچه نیسگیلدی ولی اولدی مباهات آنوا

افتخاریمسان اینان گل اوغول عباس ئولورم

 

آنوی گرچه بو دنیاده نواخوان ائلدون

جانوی فاطمه نون اوغلونا قربان ائلدون

آنالاردا آنوی صاحب رجحان ائلدون

خوشدلم اشک فشان گل اوغول عباس ئولورم

 

علیرضا حضرتی ناعمی

زبانحال حضرت ام البنین (س) 3474

زبانحال حضرت ام البنین (سلام الله)

 

گلوب فغانه آغلارام

گزوب بهانه آغلارام

 

الهی دورت بالام منیم

باتوبدی قانه آغلارام

 

ئورگیم یانور اسور اللریم

منی گوزدن آتدی گوزللریم

 

بهارغمده سولموشام

بولوط مثالی دولموشام

 

اوغوللارین آناسیام

ولی اوغولسوز اولموشام

 

وطنیمده کیم یتیشور منه

دئیور آغلاما قره گون ننه

 

ائدر منه اثر گجه

اولار چتین سحر گجه

 

دولاننام ائوده صبحه جک

عصا الیمده هرگجه

 

بالا فکرینی آتا بیلمرم

نچه آیدی کی یاتا بیلمرم

 

گلوم سارالدی بیتمه دی

غمیم اورکده ایتمه دی

 

سفردن ای خدا منیم

گئدنلریم قییتمه دی

 

ئورک اوتلانار اولا گر سینیق

بلیمی بوکوب منیم آیریلیق

 

همیشه سینه داغلارام

باشیما قاره باغلارام

 

سوسوز ئولوبدی دورت بالام

سَرین سو گورسَم آغلارام

 

سسیمی سکوت عزا کسر

سو آدین دئینده دیلیم اسر

 

گرک که شال غم سالام

ئولونجه خونجگر قالام

 

یاتوبدی خیردا قبریده

دیولّه قهرمان بالام

 

علمین ئوپوب سینه داغلارام

باخارام سو مشکینه آغلارام

 

 بهزاد قاسمی

در مدح حضرت‌ ام‌ البنین (س) 3473

در مدح حضرت‌ ام‌ البنین (سلام الله)

 

روح وفا پَروَر و عشق آفرین

حیدر کرّارین ائوینده گلین

 

ای آنالار زُمره‌سینون سرمدی

جایگه و منزلتی برترین

 

رتبه یتیشدی سنه عبّاسیدن

غبطه ائدر شأنووه اهل زمین

 

نام دل آرای ابالفضل اولوب

شاه کلید در عرش برین

 

قربان اولوم غیرت عبّاسووه

درس وفا سندن آلوبدور یقین

 

آند اولا عبّاس آقامین عشقینه

نوکرووم حضرت امُّ البنین

 

رحیم فیضی اردبیلی

درد دل با حضرت امام زمان (عج) در ایام فاطمیه 3472

درد دل با حضرت امام زمان (عج)

در ایام فاطمیه

 

اين روزها نگاه تو از خونِ دل تر است

گويا دلت حسينيه ي اشك مادر است

 

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو

شالي كه حيف، سوخته از آتش در است

 

گلبرگ هاي گونه ي شبنم گرفته ات

زخمي، شكسته، نيلي، چون ياس پرپر است

 

اي وارث تمامي غم هاي اهل بيت

اين روزها غريبي تو مثل حيدر است...

 

...چون ديده ام تو را و سلامت نداده ام

يا تو سلام كرده اي و گوش من كر است

 

مُردن ميان روضه اگرچه سعادت است

در روضه هاي فاطميه باز بهتر است

 

زيرا كه اشك يك شبِ اين فاطميه ها

با گريه ي تمام محرم برابر است

 

حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن

چشمم به ناله ي تو و يك واي مادر است

 

يا رب كجا رواست زني را كتك زنند

وقتي كه زن مقابل چشمان شوهر است

 

محمد علي بياباني

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

درد دل با حضرت امام زمان (عج) در ایام فاطمیه 3471

درد دل با حضرت امام زمان (عج)

در ایام فاطمیه

 

هر وقت دل بهانه ی یاد تو را گرفت

شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت

 

ابریست آسمان دل بیقرار تو

بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت

 

گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی

چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت

 

تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت

تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت

 

امروز هم بیا و بگو وای مادرم

آخر مریض خانه ی مولا شفا گرفت

 

راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش

این خانه ی علیست که دیگر عزا گرفت

 

در آخرین وصیت زهرا دل علی

از روضۀ حسین و غم کربلا گرفت

 

 محمد علي بياباني

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

درد دل با حضرت امام زمان (عج) در ایام فاطمیه 3470

درد دل با حضرت امام زمان (عج)

در ایام فاطمیه

 

صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا

ای بانی شکسته دل روضه ها، بیا

 

درد فراق تو به خدا می کشد مرا

رحمی نما به حال دل این گدا، بیا

 

از بس به هجر روی تو عادت نموده ایم

دل می رود به سمت گناه و خطا، بیا

 

ما در میان بحر گنه غوطه می خوریم

آقا نجاتمان بده از این بلا، بیا

 

مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم

فکری به حال نوکر زهرا نما، بیا

 

لطف تو بوده گریه کن مادرت شدیم

ای سفره دار واسعۀ هل اتا، بیا

 

ای آخرین نگار دل آرای فاطمه

آقای من! برای رضای خدا، بیا

 

آقا به حقّ چادر خاکی مادرت

آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

درد دل با حضرت امام زمان (عج) در ایام فاطمیه 3469

درد دل با حضرت امام زمان (عج)

در ایام فاطمیه

 

دیدگانم لایق دیدار دلدارم نشد

عمر من طی شد ولی آقا خریدارم نشد

 

نیستم آن بنده ی خوب و به دور از معصیت

وای بر من صاحبم راضی ز کردارم نشد

 

بدتر اینکه من بدانم ناظرم بود و ولی

بر بدی اصرار کردم ، خوب رفتارم نشد

 

رو به این و آن زدن ، غیر از ضرر چیزی نداشت

بارم افتاد و کسی گرمی بازارم نشد

 

کاش آقای خودم را میزدم از دل صدا

هیچ کس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد

 

بین مردم عزتم داد و گناهان مرا

پیش خود مخفی نمود و فاش اسرارم نشد

 

من مریضم به دوا محتاجم و جز تربتِ

کربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد

 

اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم

من بدهکار آمدم آقا طلبکارم نشد

 

روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از

درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد

 

یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم

گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد

 

 روح الله پیدایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال حضرت زینب (س) در شام غریبان حضرت زهرا (س) 3468

زبانحال حضرت زینب (سلام الله)

در شام غریبان حضرت زهرا (سلام الله)

 

یتور بو ناله و افغانی ای صبا آناما

ایشخلی گوندوزی غمدن اولان قرا آناما

 

دنن آچوبدی آتام ظلمیله یانان قاپونی

ووروبدی قاره علم ساخلیا عزا آناما

 

غریب عزاسینه هر چند که گلن اولماز

اوزوم بیر ائل عوضی ایلرم نوا آناما

 

اولونجه ناله ایدم دویمارام بو ماتمده

یری وار عمر بوئی ایلیم بکا آناما

 

منیم آنام دئمدی دردینی حیاسیندن

اوزیله قبره آپاردی اولوم فدا آناما

 

گیجه زمانی گیدن قبرینه آنام ای وای

سزا دگوردی او تشییع اختفا اناما

 

مدام بولدوقونی ایلدی زمانه ولی

عجبدی خوش گونی بیر بولمدی روا آناما

 

قاپوسی یاندی جفائیله آه و واویلا

او دمدن اولدی هرآن همدم آه و وا آناما

 

قاپی یاناندا نلر اولدی بیر اوزی بولدی

و بیرده بولدی خدا نولدی با وفا آناما

 

گوزوم دوشر سحر آخشام او درگهه یانام

همان او یر که ایدوب ظلمون اشقیا آناما

 

ولی او کوچه سوزون بیر حسن بولور، امّا

دئمور بولم نه قدر یوز ویروب بلا آناما

 

فقط دئیر که یولون کسدی ثانی بی رحم

دئمور نه ظلم ایلیبدور او بی حیا آناما

 

او گونکی گوندن آنام دائما یوزون دوتدی

ایدوب یقیناً او ظالم بیوک جفا آناما

 

استاد طهمورثی متخلص به (عتیق)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

احوالات شام غریبان  و غسل و تشییع حضرت زهرا (س) 3467

احوالات شام غریبان  و غسل و تشییع

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

به خدا بردن جسم تو به دوش آسان نیست

بی تو ای روح و وجودم به تن من جان نیست

 

بارها دادن جان با تو مرا آسان است

دیدن لحظه ی جان دادن تو آسان نیست

 

سرو و سامان علی بودی و رفتی ز برم

فاطمه بی تو مرا هیچ سر و سامان نیست

 

ماندنت غصه ی تو ، رفتن تو غصه ی من

این دو اندوه چه سخت است و بر آن پایان نیست

 

هیچ کَس رفته به تشییع دل خود آیا ؟

قلب من بر سر دوش است ، کسی گریان نیست؟

 

مردم شهر مدینه دگر آسوده شدند

که دگر فاطمه شب تا به سحر نالان نیست

 

اهل یثرب همه در خواب و علی بیدار است

عهد بستند و کسی بر سر آن پیمان نیست

 

کودکانت همه پروانه و من شمع و تو گل

قطره قطره شده ام آب و مرا جانان نیست

 

سبک از چه شده تابوت تو بر شانه ی من

پیکر پاک و نحیف تو مگر در آن نیست

 

گل پرپر شده ام بوی گلابت آید

این به جز رایحه ی درد و غم و هجران نیست

 

خونِ تازه شده جاری ز تنت در شب غسل

زخم پهلوی تو را هیچ مگر درمان نیست

 

دست بردی و در آغوش کشیدی طفلان

بیش از این صحنه دگر منظره ای سوزان نیست

 

رفتی و تا دم مرگم به خدا یا زهرا

جز غم دوری تو در دل من مهمان نیست

 

محمد مبشری

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

درد دل حضرت زینب کبری (س) با مادرش 3466

درد دل حضرت زینب کبری (سلام الله)

با مادرش

 

سسلندی حَزین زینب نالان نه نم اولدی

اوخشاردی کی مَظلومه دوران نه نم اولدی

غمگین گئجه گوندوز لری گریان نه نم اولدی

غملَن بوکولن قدی پریشان نه نم اولدی

گویا یوخومئش دردینه درمان نه نم اولدی

 

ای تز سولان عالمده آنا ، گول سایاقیندا

دیواره اِئدن تکیه او دشمن قَاباقیندا

ای ذکر اِئلیین خالقی هرگون دوداقیندا

دیلدن دوشن ای جّدیمین هِجر و فراقندا

مسمار ائلیَن سینه سی نی قان نه نم اولدی

 

آز سنینده مظلومه نه نم خون جگر اولدو

پیغمبرین اولادی قالیب پشت در اولدو

بیردرّ گرانمایه عترت ، گوهر اولدو

قالمشدی نبی دن گوهر پر ثمر اولدی

غملر ائله میش قلبینی سوزان نه نم اولدی

 

آغلیر گوزو یاشلی بالالار، غَملی زماندی

بولمور هَله کلثوم سینوی لَخته قاندی

بوندان بئله عترت باغینا فصل خزاندی

حیدر ائوی شیوندی بو گون داد و فغان دی

غملَر ایله میش قلبینی سوزان نه نم اولدی

 

وردی سنی قنفوز اَلی سینمیش شَرر اولدو

قارداشیم حسن هیچ دئمه میشدی نه لر اولدو

بیرسیلی محکم دییَسَن چوخ ضرر اولدو

ای شهر نبی سنده کِسوف ِ دِگر اولدو

ای باغ نبیده گل ریحان نه نم اولدی

 

ظلم اولدو علی حقینه چوخ آغلادی زهرا

پنهاندا او مِسمار یاراسین باغلادی زهرا

چوخ آغلادی دونیانی بوتون داغلادی زهرا

اوز سرینی مولایه گوره ساخلادی زهرا

حقینده گلن آیه قرآن نه نم اولدی

 

همواره حمایت ایله دی حق علی دَن

اینجیتمه دی ، هم اینجیمه دی نور جَلیدَن

اَل اوزومه دی بیر لحظه صراطِ ازلی دن

گیزلَتدی بوتون یاره سینی دیدِ علیدن

ای حق علینی اِئدن اعلان نه نم اولدی

 

بیلسَیدیم آنا پشتِ درهَ من دایانایدم

ای کاش عوضیندن ننه قانه بویانایدم

یانمازدن او مسماریله اودلاردا یاناردیم

سینمازدی قابرقان باشیوا مَن دولانایدم

مفهوم بوتون عالم امکان نه نم اولدی

 

شاعر : کربلایی قادر خانبابایی

(شهرستان ملکان) از اشعار چاپ نشده

 

منبع : ارسالی از هیئت و کانال مجمع حیدرون مراغه

 !!! کپی شعر بدون اسم شاعر حلال نیست !!!