حضرت زینب (س) 5201

حضرت زینب (سلام الله)

 

ای کوه صبر ، محمل تو نور طور داشت

یعنی خدا به بزم غم تو حضور داشت

 

بر بال جبرئیل امین بوده ای سوار

در کعبه ای که پرده ز گیسوی حور داشت

 

ای مادر مصیبت و غم ، مادر تو هم

دیشب عزا کنار ضریح تنور داشت

 

ای سر شکسته بهر ملاقات تو سری

با پای نیزه پیش نگاهت عبور داشت

 

با خطبه ات ملائکه خون گریه می کنند

پس شام از چه بود که روز سرور داشت

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4700

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

عزای حضرت حوا   عزای هاجر شد

عزای مریم عذرا  عزای کوثر شد

 

بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن

بگو به مکه  که چشم تو تا ابد تر شد

 

به جبرئیل بگو  آیه  آیه  نوحه کند

که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد

 

غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست

و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد

 

دل نبی که شکست از غم ابوطالب

غمی رسید که این داغ دو برابر شد

 

چه روزها که زنان قریش طعنه زدند

به دختری که به در یتیم همسر شد

 

میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت

زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد

 

شد اولین زن تاریخ که گل اسلام

به عطر اشهد توحید او معطر شد

 

تمام هستی خود داد تا به لطف خدا

به مادر همه ی اهل بیت مادر شد

 

نبود تا که ببیند عروسی زهرا

چقدر غربت بی مادری فزونتر شد

 

نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت

به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد

 

نبود تا که ببیند شهید دختر او

میان آتش دیوار و آتش در شد

 

نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف

کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد

 

نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون

گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد

 

نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول

میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد

 

نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها

چگونه غرق تبسم علی اصغر شد

 

کنار تربت او آفتاب میسوزد

کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد

 

اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من

کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد

 

میثم مومنی نژاد

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4690

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

ای نور در شب تار  یا حضرت خدیجه

مهر سپهر دوار   یا حضرت خدیجه

 

بر تو سلام جبریل  بر تو سلام احمد

بر تو سلام دادار    یا حضرت خدیجه

 

ای بانوی بهشتی  از دامن زلالت

کوثر شده پدیدار   یا حضرت خدیجه

 

در مادران امت   آن گوهری که خاتم

یاد تو بود بسیار  یا حضرت خدیجه

 

مکه گواه باشد   در یتیم او را

تنها تویی خریدار   یا حضرت خدیجه

 

غار حرا چهل شب   طعم محبتت را

بر لب نمود اظهار  یا حضرت خدیجه

 

پیراهن گل سرخ   جای کفن به تن کن

ای روح سبز گلزار    یا حضرت خدیجه

 

سالی که رخت بستی   کعبه شده سیه پوش

مکه شده عزادار  یا حضرت خدیجه

 

نوحه سرا علی و   افلاک سینه زن شد

چشم نبی است خونبار  یا حضرت خدیجه

 

جای تو بود خالی  شد دختر تو مادر

در بین درب و دیوار  یا حضرت خدیجه

 

جای تو بود خالی   که فضه را صدا زد

خون ریخت چشم مسمار  یا حضرت خدیجه

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4689

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

ای بانویی که زنده شد عصمت زنام تو

پیک خداست حامل عرض سلام تو

 

ای  آفتاب لم یزلی  همنشین تان

ای کوثر بهشت نبی هم کلام تو

 

بیت الحرام معتکف مسجد شماست

غار حراست چله نشین طعام تو

 

پیراهن رسول کفن شد که گل کند

تا روز حشر عطر نبی در مشام تو

 

ای سید زنان بهشتی که میگریست

چشمان سید الشهدا در مقام تو

 

سال عزاست چون تو به پرواز میرسی

ای مطلع غم همه حسن ختام تو

 

 تا بر فراز ماذنه ها نام مصطفی است

ثبت است بر جریده عالم دوام تو

 

سید الشهدا منظور حضرت حمزه سلام الله علیه است

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4688

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت

عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت

 

آن سالهای سخت اگر با نبی نبود

گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت

 

جز دامن بهشتی آن مادر شریف

گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت

 

غار حراست چله نشین طعام او

جز او رسول محرم سر و علن نداشت

 

سرمایه دار اول شهر حجاز بود

اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت

 

زخم زبان شهر به جانش خرید و باز

باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت

 

چشم رسول در غم او بارها گریست

گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4687

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش

بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش

 

غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش

چار بانوی بهشتی هست  چون پروانه اش

 

روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین

آفرین بر آن زن و  بر غیرت مردانه اش

 

از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت

دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش

 

فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن

چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش

 

آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او

سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ام المومنین حضرت خدیجه (س) 4679

ام المومنین حضرت خدیجه (سلام الله)

 

نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند

شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند

 

از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین

بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند

 

مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی

طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند

 

در هجوم وحشی زخم زبان ابتران

دامن پاک تو کوثر را روایت میکند

 

در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای

خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند

 

قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت

کاروان تو   محبت  را تجارت میکند

 

چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول

در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند

 

پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود

تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند

 

بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی

که نمازی آسمانی را اقامت میکند

 

شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت

قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند

 

در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین

اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند

 

مجلس ختم تو را ای برترین امهات

با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند

 

داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم

چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن

حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در

دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها

سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش

کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را

سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند

 

رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای

با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند

 

رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که

طالب حق شما بر پا قیامت میکند

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در احوالات حضرت امام جواد (ع) 4600

در احوالات حضرت امام جواد (علیه السلام)

 

چون شمع سحر گشتم و پا تا به سرم سوخت

در حجره ی در بسته خدایا جگرم سوخت

مسموم جفایم

من ابن رضایم

 

یا ضامن آهو به دلم شعله فتاده

صیاد مرا کشت و به من آب نداده

مسموم جفایم

من ابن رضایم

 

چون مادر مظلومه بود سوز غم من

گل گریه کند بر من و بر عمر کم من

مسموم جفایم

من ابن رضایم

 

در شعله بسوزد دل پروانه چه سخت است

با قاتل خود ماندن در خانه چه سخت است

مسموم جفایم

من ابن رضایم

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح و میلاد حضرت امام سجاد (ع) 4394

در مدح و میلاد حضرت امام سجاد (علیه السلام)

 

نور عرش امشب ، تنزل کرده است

در کویر خاکیان ، گل کرده است

 

قدسیان عرض ارادت می کنند

در مدینه نور قسمت می کنند

 

با طلوع نور ، همزاد آمده

باز کن سجاده ، سجاد آمده

 

سجده هایش خاک را شرمنده کرد

بندگی اش آسمان را بنده کرد

 

غم مخور داری اگر "ذنب عظیم"

"یحسن العفو" است کار این کریم

 

آنچنان در قرب ، جای تام داشت

در نمازش رعشه بر اندام داشت

 

در مصلایش ، ز رب العالمین

شد خطاب "انت زین العابدین"

 

وقت حج او میان ازدحام

باز شد راهش برای استلام

 

باز شد راهش ولی باشد غلط

این سخن در نزد اهل معرفت

 

چونکه در اسرار حق دردانه اوست

در حقیقت ، صاحب آن خانه اوست

 

کعبه زد از پیش ، مردم را کنار

تا به چشمش ، قبله گردد آشکار

 

تا بگیرد اعتبار بیشتر

بوسه ها می زد به دست او حجر

 

تا نماید در مقامش احترام

ایستاد آنجا به روی پا مقام

 

تا بگیرد در بغل او را مطاف

خواست دیوار حرم ، گیرد شکاف

 

...کاش من هم حنجر حق می شدم

کاش که من هم "فرزدق" می شدم

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) 4369

در ولادت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

 

ای زمین بوس تو ادب عباس

پسر اشجع العرب عباس

 

به تو دادند ای سراپا نور

قمر هاشمی لقب عباس

 

پدرت فاتح است خیبر را

تو از او برده ای نسب عباس

 

کربلا ، فتح علقمه کردی

در دل آب و تشنه لب عباس

 

از تو ایثار مفتخر گشته

وز تو تاریخ در عجب عباس

 

حرمت را چو کعبه گرم طواف

ملک و حور ، روز و شب عباس

 

ماه شعبان شدو گدای توام

من جا مانده از رجب عباس

 

در رضای تو عفو رحمانی است

بین من و خدا گناهانی است

 

لاله ها را تویی تبسم ناب

باغها را تویی شمیم گلاب

 

سرو ،آیینه دار قامت توست

غنچه در سایه ی تو رفته به خواب

 

از تو تفسیر شد صحیفه ی عشق

از تو معنا گرفت واژه ی آب

 

ای در آفاق معرفت خورشید

ای در آئینه ی ادب مهتاب

 

تا ببوسد زمین قدمهایت

پای بردار از دوچشم رکاب

 

آسمان هر قدم در آرزویت

غرق یا لیتنی است کنت تراب

 

ای شجاعت ز صولتت مشهود

ای شهادت به کام تو چو شراب

 

کوچه ها سد راه میگردند

گر طلوعی کنی بدون نقاب

 

کاشف الکرب از جمال امام

بر جمال منور تو   سلام

 

اثر سجده بر جبین داری

معجزاتی در آستین داری

 

فتبارک  بر این جمال و کمال

به خداوند ، آفرین داری

 

السلام علی عباد الله

جای در جمع صالحین داری

 

رحم الله عمی العباس

از امام چهارمین داری

 

حق پرواز در بهشت برین

حق اعجاز در زمین داری

 

مرده را زنده گر کنی ، نه عجب

که مقامات بیش از این داری

 

با نگاهت جهان شود سلمان

که نگاه خدای بین داری

 

دست حاجات ما و این درگاه

سیدی یا وجیه عند الله

 

ای علمدار نهضت خورشید

پاسدار قبیله ی توحید

 

چشم بگشودی و گل نرگس

با نگاه تو تا ابد خندید

 

هرکه دور از مرام تو ،مرده است

هرکه نوشد زجام تو جاوید

 

چه مقام و فضیلتی داری

که علی بازوی تو را بوسید

 

قطره قطره دو دیده ی پدرت

سرگذشت دو دست تو می دید

 

تو در آغوش مادر و او هم

با تو دور حسین میگردید

 

باب فضلی و هر در بسته

دارد از نام اعظم تو کلید

 

 روز میلاد تو در عاشوراست

که علی باب و مادرت زهراست

 

میثم مومنی نژاد

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه