در ولادت حضرت علی اصغر (ع) 5873

در ولادت و احوالات

حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

قالاندا ماه رجبدن ایگرمی گون کامل

جهانی ایتدی منور بو مهرین انواری

 

ربابدن متولد اولوب علی اصغر

مزین ایتدی بو گل غنچه سی او گلزاری

 

امامه ویردیله مژده آقا بیر اوغلون اولوب

وار آق جمالی، قرا زلفی، بخت بیداری

 

گلوب امام آناسیندان آلوب یوزیندن اپوب

اذان اقامه بویوردی او عشق سالاری

 

گوروب او اختر عشقین جمالی جلوه لنور

عذارینه داغیلوب طره سمن باری

 

باخوب او دیده حق بینیله گورردی امام

ایدر حکایت آینده چشم سحاری

 

ویروب آناسینا امر ایتدی آل آپار ساخلا

صغیر اولسادا معناده چوخدی مقداری

 

مواظب اول سارالوب سولماسین بو غنچه تر

سودونده اولماسا، قویما سوسوز قالا باری

 

هله سو ویر که عطش ایتمه سون کباب اورگین

گتورمه سین غضبه حالی حی غفاری

 

یرینی راحت ایله، اولماسین بالام بدخواب

اماندی قویما فراموش اولا بو هشیاری

 

آج اولسا آغلاسا قلبون خبر ویرر ناچار

قویوب طبیعت انساندا حق بو معیاری

 

تزلزل عرشه سالار ناله سی صغیر اوشاقین

سیزیلدیسی گتورر قهره حی قهاری

 

تلاش ایله یری گهواره سینده راحت اولا

اوشاقدی گورمیه دنیاده رنج و آزاری

 

محالدور یازا ایثارینی بو غنچه گلون

اگر قلم هامی دنیانین اولسا اشجاری

 

بهشتده بیزه بیر بزم اولوبدی آماده

بو شمع جمعیدی، روشن ایدن او درباری

 

قاباقدا وار بیزه بیر امتحان، بو شاخه گل

خزان اولار، آچیلار گونده عشق بازاری

 

آنام یانندا سنی روسفید ایدر بو بالام

بویوک بهایه آلار حق بو در شهواری

 

باشندا طره مشگینی وار که اولماز عوض

هامی جهانه اگر قیمت اولسا بیر تاری

 

صغیر سنیله اصغر جهاد اکبر ایدر

سالار تحیره اهل جهانی ایثاری

 

صراحتاً سنه آینده سین اگر دیمورم

رعایت ایلورم امر خدای ستاری

 

گلر او مرحله سنده گلوب اوزون گوره سن

قوم اوستونه داغیلوب ثابتیله سیاری

 

گیدنده شامه یولون قتلگاهدن دوشسه

فدالری گوره سن قانلاری اولوب جاری

 

جنازه لر توکولوب کربلا اولوبدی منا

بونون جنازه سین آختارماق اولما واداری

 

بونون یاتان یری عرش خدادن افضلدور

یارالی سینم اولار بو گل چمن زاری

 

حجاز قافله سی بیر گون اربعینه گلیر

او توزلی قبرلرین جابر اولسا زواری

 

گلنده کوفه دن اعجازیله بالام سجاد

مزاره تاپشوراجاق بیر بیر اهل پیکاری

 

منیله اصغری بیر قبریده زیارت ایله

ایاق طرفده شبیه رسول مختاری

 

رباب آگه اولوب سرنوشت اصغردن

بولوب ، تلاشینه معطوف ایدوبدی انظاری

 

آلوب گتوردی خانم گاهواریه سالدی

باساردی باغرینا جان تک او ماه رخساری

 

او دسته گلی، گل تک اوپردی ایگلردی

او رمز نقطه عشقین اولوبدی پرگاری

 

گیدوب گلوب دولانوب باشینه، دیردی اوغول

آنان فدا سنه ای نخل عشقیمون باری

 

سن آغلاما منه گلسون بلاسی گوزلریون

یانور گوگل گورور اول دیده گهرباری.

 

فدا اولوم سنه ای شاهزاده ایله کرم

اماندی سالدی ایاقدان منی بو بیماری

 

آتاندان ایسته اودا ایسته سون خدای جلیل

نجات امنه چکه بلکه بو گرفتاری

 

جسارت ایلمه (خوندل) امام ساحتینه

اگر او ایستسه حقدن، قبول اولار آری

 

مرحوم حاج حیدر خوندل

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت علی اصغر (ع) 5711

در ولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

درخت عصمت در گلبن ولا بر داد

خدا به بحر ولایت یگانه گوهر داد

 

سپهر خون و شرف را بلند اختر داد

که سیّدالشهّدا را علیّ اصغر داد

 

ستاره ای ز سپهر بلند لا آمد

ذبیح اکبر سلطان کربلا آمد

 

شکفته دسته گل دست داور است این طفل

به نام اصغر و در رتبه اکبر است این طفل

 

چراغ محفل آل پیمبر است این طفل

شریک محسن زهرای اطهر است این طفل

 

به حلق نازک از گل نکوترش صلوات

به سیّدالشهّدا و به اصغرش صلوات

 

سلام بر پدر و مادر و برادر او

سلام بر گل لبخند و باغ منظر او

 

سلام بر لب خشک و رخ ز خون تر او

سلام بر حرم و تربت مطهّر او

 

صفا به روح ببخشد زیارت تن او

که سیّدالشهّداء را است سینه مدفن او

 

عروس فاطمه ثاراللّهی دگر زاده

سپهر عصمت و زهد و حیا قمر زاده

 

رباب بر پسر فاطمه پسر زاده

مگو که آینۀ حسن دادگر زاده

 

به حق که فوق تصوّر این پسر است

عزیز فاطمه محو جمال این پسر است

 

دو چشم بستۀ او با خدا سخن گوید

لبش هماره ز آب بقا سخن گوید

 

دهانش از عطش ز گهواره بر ملا دارد

نیامده به جهان عزم کربلا دارد

 

به چشم پیر خرد رهنماست این کودک

چراغ روشن اهل ولاست این کودک

 

کتاب فلسفۀ کربلاست این کودک

پیام آور خون خداست این کودک

 

دل شکستۀ اهل ولا مدینۀ اوست

که یک مدینه ولایت درون سینۀ اوست

 

به خال و خطّ و جمالش نشانۀ پدر است

هوای کرب و بلاش به خانۀ پدر است

 

هماره مرغ دلش را بهانۀ پدر است

نگاه او ز ولادت به شانۀ پدر است

 

دلش هماره به سوی دگر کند پرواز

ز شوق دوست به دوش پدر کند پرواز

 

بیا که قفل مهمّات را کلید است این

بیا که بر همه نومیدها امید است این

 

بیا که بر همۀ عاصیان نوید است این

پیام آور هفتاد و دو شهید است این

 

سمائیان به سماوات مدح او خوانند

زمینیان همه باب الحوائجش دانند

 

سپهر دیپدۀ حاجت به سوی او دارد

ملک به بزم فلک گفتگوی او دارد

 

بهشت خرّمی از رنگ و بوی او دارد

حسین فخر به خون گلوی او دارد

 

به مرگ خندۀ او عشق را ثبات دهد

لبان تشنۀ او خضر را حیات دهد

 

حسین مفتخر از او که اوست یاور من

رباب گوید من بحر و اوست گوهر من

 

سکینه ناز کند کاین بود برادر من

شهید خنده بر آرد که اوست رهبر من

 

زهی جلال که دوش حسین سنگر اوست

ریاض وحی مزیّن ز خون حنجر اوست

 

به ماه عارض از مهر بهترش سوگند

به خندۀ لب توحید پرورش سوگند

 

به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند

به زخم حنجر و روح مطهّرش سوگند

 

که روشن است قیامت به ماه طلعت او

بس است بر همۀ عاصیان شفاعت او

 

صفا به روح ز رخسار لاله گون بخشد

شراره ها به دل از آتش درون بخشد

 

خدا به حرمت او خلق را فزون بخشد

گلوی پارۀ او آبرو به خون بخشد

 

که او ز خون گلو آبرو به عالم داد

هزار بحر ز هر قطره خون به «میثم» داد

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت علی اصغر (ع) 5709

در ولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

باز هم شهر نبی معدن اسرار شده

غنچه ای با برکت هدیه به گلزار شده

 

باز هم نام علی بر لب آقا گل کرد

باز هم حضرت ارباب پسر دار شده

 

روزۀ ماه رجب به که به آقا چسبید

تا سحر مست از این لحظۀ دیدار شده

 

غنچۀ ناز رباب است به قدری زیباست

چقدر گل که به پاس قدمش خار شده

 

بسکه نورانیت از چهره او می بارد

بی سبب نیست که هر آینه ای تار شده

 

سفرۀ حیدریونِ رجب امشب پهن است

در دهش سیزده انگار که تکرار شده

 

پسر حیدری یوسف زهرا آمد

آخرین حیدر ارباب به دنیا آمد

 

این قبیله همه شان لایق پیغمبری اند

همه مستند ولی مست می کوثری اند

 

اسمشان مثل علی صولتشان مثل علی

فرصت جنگ بیافتد همه شان حیدری اند

 

غیرت الله جهانند علی های حسین

مثل بابا همه جا پیش همه مادری اند

 

سن مهم نیست دراین قوم همه میدانند

در روایتگری دین همه شان منبری اند

 

علیِ اکبر و اوسط خودشان محشری اند

ولی انگار که مست علی آخری اند

 

علی اصغر دل این چند علی را برده

روی پیشانی او بوسۀ زینب خورده

 

هیبت چهره اش ازبس که به مولا رفته

با نگاهش غم و درد از دل بابا رفته

 

بی سبب نیست رقیه علمی آورده

چونکه بی واسطه بازوش به سقا رفته

 

نوه حیدر و زهراست در این شکی نیست

در ملاحت به علی اکبر لیلا رفته

 

اختر و ماه در آغوش هم اند آنجا که

از سردوش شه علقمه بالا رفته

 

چقدر پاقدم این پسر با برکت

نامۀ شخص گرفتار به امضا رفته

 

عمه اسفند میارد نخورد چشم علی

فکر زینب طرف محسن زهرا رفته

 

دل بی بی طرف باغ جنان پر می زد

جای محسن چقدر بوسه به اصغر می زد

 

این دو شش ماهه یکی باده یکی ساغر شد

علت مستی شیعه ز می کوثر شد

 

یکی از عشق فدای حرم حیدر شد

یکی از عشق فدای پدر بی سر شد

 

یکی از بغض و عداوت به علی٬خونین شد

یکی از بغض حسین ابن علی پر پر شد

 

یکی از ضربه مسمار به جانان پیوست

یکی از تیر سه پر کشته بی حنجر شد

 

آن یکی آیه مظلومیت زهرا شد

این یکی سوره مظلومیت حیدر شد

 

آن یکی آبروی دشمن حیدر را برد

این یکی کشته بی غیرتی لشگر شد

 

این دو شش ماهه شفیعان قیامت هستند

این دو شش ماهه دو اسباب شفاعت هستند

 

مهدی نظری

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت حضرت علی اصغر (ع) 5708

در ولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

تبریک که از بحر ولایت گهر آمد

طوبای بهشت شهدا را ثمر آمد

 

خون شهدا را سند معتبر آمد

در مکتب ایثار، حسین دگر آمد

 

از بیت حسین بن علی این خبر آمد

ریحانه ی ریحانه ی خیر البشر آمد

 

در دامن خورشید مه تام خوش آمد

رزمنده شش ماهه ی اسلام خوش آمد

 

این است که در گلبن ایثار گلاب است

از شوق شهادت همه شب در تب و تاب است

 

این است که در بحر ولایت دُرِ ناب است

در مکتب سرخ شهدا ختم کتاب است

 

این است که لب تشنه ی لعل لبش آب است

این غنچه نه، یک باغ گلِ سرخ رباب است

 

این عاشق و دلداده و پا بست حسین است

یا سوره کوثر به سر دست حسین است

 

این حُسن خدائی ست خدائی ست خدائی ست

لب تشنه فدائی ست فدائی ست فدائی ست

 

مولود مدینه است ولی کرب و بلائی ست

این شعله ی هفتاد و دو فریاد رهائی ست

 

در رزمِ حسین بن علی فتح نهائی ست

هر چند که در ارض کند جلوه، سمائی ست

 

این غنچه ی زهراست به گلزار شهادت

این مُهر حسین است به طومار شهادت

 

از لحظه ی میلاد به باباست نگاهش

از صبح ازل تیر بلا چشم به راهش

 

بنیاد ستم سوخته از شعله ی آهش

صد قافله ی دل پنهان در زلف سیاهش

 

الله که یک کودک و یک خلق سپاهش

لبخند شهادت به گُل روی چو ماهش

 

دل برده زخورشید ولایت مه رویش

جای لب بابا به سفیدیّ گلویش

 

در مهد، به عشق پدر افراشته قامت

در عهد به هر زمزمه اش کرده قیامت

 

تعظیم، به گهواره ی او برده کرامت

از دوش پدر بر همه دلهاش اقامت

 

ناخورده لبن بر دل خلقیش امامت

از زخم گلو داده به اسلام سلامت

 

تا پای به عالم زده، تا چشم گشوده

راهیّ سفر با پسر فاطمه بوده

 

این ست که از لحظه ی زیبای ولادت

هم گام پدر بوده تا مرز شهادت

 

بر شانه ی بابا همه دم داشته عادت

خندیدن و جان باختنش بود عبادت

 

پیوسته به سجّاده ی خون داشت ارادت

از حنجر خشکیده به خون داد سعادت

 

لبخند شهادت به لب از روز الستش

دادند همه هاشمیان دست به دستش

 

ناخورده لبن آمده لبریز سبویش

قرآنِ سر دست پدر مصحف رویش

 

لب بسته، به دل موج زند سرِّ مگویش

بر دوش پدر دیده ی عبّاس به سویش

 

گاهی نگه یوسف زهرا به گلویش

گه شانه کشد زینب بر طرّه ی مویش

 

گه در بغل لاله ی لیلاست مقامش

تا حشر زخون شهدا باد سلامش

 

ای باب مراد همه عالم علی اصغر

ای جسم تو توحیدِ مجسّم علی اصغر

 

ای شمعِ دلِ عالم و آدم علی اصغر

ای فتح حسین از تو مسلّم علی اصغر

 

ای خون خدا را همه دم، دم علی اصغر

از توست همین حاجت «میثم» علی اصغر

 

کز لطف و کرم دیده به سویش بگشایی

بر او حرم گم شده ات را بنمایی

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

5655

در ولادت حضرت علی اصغر (ع)

 

رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی

رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی

علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد

ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی

گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی

تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی

علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم

که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی

 

تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری

بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری

 

نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر

تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر

رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد

و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر

تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی

شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر

ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت

تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر

 

ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر

چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر

 

برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد

زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد

چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری

قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد

چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت

غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد

خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم

که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد

 

تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد

کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد

 

زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم

برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم

که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه

مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم

دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم

نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم

تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را

فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم

 

شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم

کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم..

 

احمد ایرانی نسب

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) 4201

در ولادت

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

فضاي عالم دل ها به حال آمده است

در آسمان ولايت هلال آمده است

 

به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسين

ز کردگار برايش مدال آمده است

 

علي اکبر اگر بُد مثال پيغمبر

حسين فاطمه را هم مثال آمده است

 

گلي که عطر دل انگيز فاطمه با اوست

علي جمال و محمد خصال آمده است

 

ز ديدنش شکفته گل، در گل عباس

ز بوسه اش دل زينب به حال آمده است

 

اگر جمال و جلال خداي مي جويي

بيا که عين جمال و جلال آمده است

 

به رنگ و بوي بهشتي ز کشور گل ها

يگانه غنچه باغ کمال آمده است

 

الا که تشنه فيضي به وادي غم ها

بيا که چشمه آب زلال آمده است

 

اگر چه مي شود از تير قطع رگ هايش

از او ميان قلب و خدا اتصال آمده است

 

سید رضا مؤید

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت حضرت امام جواد (ع) و شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) 255

حضرت امام جواد (علیه السلام) و

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

بوگون خلایقه بر آیری لطف ایدوب داور

عیاندی ارض و سماده عوالم دیگر

 

گلوبدی طوطی طبعیم دوباره گفتاره

دانشدیرور منی حاضر ایله دیور دفتر

 

فضای لایتناهیده سوئدوقون تاپارام

تصوّر عالمی آچسام او عرصه ده شهپر

 

گزوبدی مرغ خیالیم جهان هستیده

منی چخارتماقا بو انتظاریدن تَلَسر

 

اوتوردی تخت تخیّلده عشق بلقیسی

سالوبدی گوردی سلیمان عشق خوش بستر

 

اشاره ایتدی یازام خاندان طاهادن

دوتوبدی رعشه الیم دفتر و قلم تترر

 

چتندی زورق فکریم گزه او دریاده

حمایت ایلسه روح القدس تاپار لنگر

 

ئورک گوزون دیدی آچ گور نه حادثه یارانوب

سحر زمانیدی شوره گلوبدی مرغ سحر

 

گور آسمان امامتده هانسی آی دولانور

که رقص ایدور قاباقندا هزار هزار اختر

 

بهار فصلیدی گویا گنه جوانه ویروب

شقایق و گل نسرین و یاس و نیلوفر

 

آچلدی سفره جود جواد آل علی

گلوبدی یولچولوقا درگهینده حاتم لر

 

آتاسی بوالحسن اولدی غریب امام رئوف

رضا رضایت اگر ویرسه مدح ایدر نوکر

 

باباسینون لقبی کظم غیظیدندی شهیر

که یعنی حضرت کاظمدی موسی حعفر

 

وگرنه سختیدی سیر ایلماق بو وادیده

بیان الکن و قاصر قلم حقیر و احقر

 

ادب الیندن اُپوب جمله انبیا پابوس

که اوندا وار هامی اوصاف ختم پیغمبر

 

نفوس بد ورا بلمز عَساکِر اِبلیس

خدای شمس شموس ایلیوب جواده نظر

 

فقط نبوته چاتماز ولایتی واردی

تمام ماخلقه انس و جنّ و بحریله بر

 

سالانماسا الینه شیعه دهریده زر وسیم

نه غصّه، باخسا جواد اونا ایدر داشی زر

 

امام هشتم اونی سینه سینه آلدی دیدی

بودور خلایقه مندن صورا بلون رهبر

 

سالوبدی یادینه جدّی محمّدی حضرت

آدینی قویدی محمّد او شمس و بو اَختر

 

اوزی علیدی علی و محمّد اولدی قرین

به عشق جعفر طیّار اولوب بو اَبو جعفر

 

وجودی جود مُصوّردی نور تقوادی

سخاوت و کرم اولموش النده انگشتر

 

اوشاقلقندا نشان ویردی معجزات کثیر

به اذن حق وار النده اینان قضا و قدر

 

اولار که مال و منال جهانی آختاروری

تقی گر اولساهر ایشده تقی کفایت ایدر

 

مقدّرات دیوللر جبینیده یازولار

که سرنوشت دیللر بله اولوب اشهر

 

قتاعتیله دولان کسب و کار خطّینده

اوزیوی سالما نزوله یخار اماندی بشر

 

عیاندی جیم جبین جوادیده جرأت

بِ جبینی بیان ایلوری بودور بِهتر

 

ی جبینی یازور یا رحیم و یا رحمان

ن اولدی نور خدا و نوابغه زیور

 

نزول ویرن ایلوری خدائیلن دعوا

او کسکه دوشدی قلنج خدایه تاپدی سَقر

 

بو عصر پر فتن و ماهواره ده آدم

آیق دولانماسا تاریک اولار اونا گونلر

 

نظر بو سوزده دگل موعظه تذکّردور

دیولله امر به معروف و نهی از منکر

 

تلاقی ایتدی بو میلاده آیری بیر میلاد

اودور که بزم محبت اولوب نشاط آور

 

آچوبدی گلشن عمر رباب بیر غنچه

که غنچه لقدا اونی حرمله ایدوب پرپر

 

حسین فاطمه نون لشگری اولوب کامل

آلوب قوجاقه آدین سسلدی علی اصغر

 

گمان واریمدی امام رضاده یاده ایلیوب

بوآلتی آیلیق عموسون جواده سالدی نظر

 

علی اصغره نهم امامه «عینی فرد»

ایدوب بو نوعیله تبریزده سوزلرین اظهر

 

بولار بهانه دی محشردن ایلوری پروا

که رشته سخنه عشقیله بولاری دوزر

 

استاد غلامرضا عینی فرد زنجانی

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  241

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السّلام)

 

ثلت اول از رجب دُرّی نمایان آمده

قدسیان از بهر دیدارش شتابان آمده

 

در پس ابر سیه مانده خجل ماه سما

چونکه دلبند حسین این ماه تابان آمده

 

بیت حضرت پرتوافشان گشته باسوم علی

باقدوم خیر خود جانی به جانان آمده

 

مادرش خندان وخرم طفل زیبادربغل

شکر یزدان بر لبش مولود خندان آمده

 

تا عزیز فاطمه قنداقه اصغر گرفت

از برای باب خود ناز و خرامان آمده

 

بوسه ای مستانه زد برغنچه زیبای خود

چونکه یار آخر سلطان خوبان آمده

 

بهر پیمان الست خامس آل عبا

اصغرش چون مهر آن پیمان چه شایان آمده

 

تا شود شش ماهه این باب الحوایج منتصب

روز عاشورا به میدان همچو قربان آمده

 

درشب میلاد اصغر چون « مرادی » نغمه خوان

بر درش چنگ توسل لب ثنا خوان آمده

 

کربلایی حسن مرادی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  227

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السّلام)

 

فضای عالم دل ها به حال آمده است

در آسمان ولايت هلال آمده است

 

به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسين

ز کردگار برايش مدال آمده است

 

علي اکبر اگر بُد مثال پيغمبر

حسين فاطمه را هم مثال آمده است

 

گلي که عطر دل انگيز فاطمه با اوست

علي جمال و محمد خصال آمده است

 

ز ديدنش شکفته گل، در گل عباس

ز بوسه اش دل زينب به حال آمده است

 

اگر جمال و جلال خداي مي جويي

بيا که عين جمال و جلال آمده است

 

به رنگ و بوي بهشتي ز کشور گل ها

يگانه غنچه باغ کمال آمده است

 

الا که تشنه فيضي به وادي غم ها

بيا که چشمه آب زلال آمده است

 

اگر چه مي شود از تير قطع رگ هايش

از او ميان قلب و خدا اتصال آمده است

 

سید رضا مؤید

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) 220

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السّلام)

 

 چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است

 

می توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است

 

آیه ها می چکد از لعل لبش

گریه اش لحن خوش ترتیل است

 

بال فطرس شده گهواره ی او

سایه بانش پر جبرائیل است

 

علوی زاده ای از نسل خلیل

این پسر کنیه اش اسماعیل است

 

خنده اش روح غزل های بهار

خنده اش شعر پر از تمثیل است

 

عرشیان سر خوش آهنگ و طرب

تار و دف در کف اسرافیل است

 

ریسه آویخته از عرش به فرش

این هنرمندی میکائیل است

 

مات و مبهوت ملائک دیدند

خنده ای بر لب عزرائیل است

 

رونقی داده به بازار شعف

حجره ی غصه و غم تعطیل است

 

صدقه می دهد امشب آقا

دست هر حور و ملک زنبیل است

 

چه صف طول و درازی دارند!

آخرین کس ته صف هابیل است

 

هاتفی گفت به ارباب بهشت

پسرت مایه ی فخر ایل است

 

وقت کوچ است، برو قافله دار

نفرات سفرت تکمیل است

 

وحید قاسمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  215

 شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

دنیایه قدم قویدی گل ناز حسینون

آچدی گوزونی خرداجا سربازی حسینون

 

روشن بو تولدن اولوب شهرمدینه

اولده ویروبلر بوگلی ام بنینه

اوپدی یوزونی ویردی صورا سرور دینه

گل آلدی گلون گولدی گل ناز حسینون

 

آغوشه آلوب تازه گلون سرورخوبان

باخدوقجا اوغنچه گلونه اولدی خرامان

گه اوپدی گوزون گه دوداقین گه بوغازندان

گوزیاشی آخوب اولدی عیان رازی حسینون

 

سویلوبدی علی سن گل ممتازحسین سن

حق عاشقی سن عاشق جانبازحسین سن

زهرا نوه سی خرداجاسربازحسین سن

کیم سن تک اولارعاشق جانبازی حسینون

 

بازار محبت ده متاعون اولی رایج

آزسنله اوغلوم اولاسان باب الحوایج

چوخلارسنیله دردینه ایلوله معالج

سنده اولی ظاهرکرم اعجازی حسینون

 

عشاق جهان عشقوه حیران قالاجاقدی

جنت ده ملکلرسنه لایلای چالاجاقدی

سندن چوخی اوز دردینه درمان آلاجاقدی

شهرت تاپاجاق خرداجا سربازی حسینون

 

اماآناسی دلخوشیدی تازه گلوندن

اصغرآدی دوشمزدی اومنزلده دلندن

بیرثانیه قویمازدی کناره گوز ایویندن

سویلردی دانش منله سرافرازی حسینون

 

بیردم گوزون آچ باخ منه ای گوزلری شهلا

نازایتمه منه نازیوه یوخ منده توانا

الله سنی پای ویردی منه ای گل رعنا

قورتاردی غمیم ای گل ممتازی حسینون

 

آرزیم بویدی اوغلوم اولاای گل رضوان

قربان کسم هر ایل بویناایلیم احسان

دامادایلیم اوغلومی ایللرگله مهمان

تازه گلین هردم اولا پیشوازی حسینون

 

چوخلار منه بوشهرده ایلردی شمادت

سسلردی اوغولسوزمنی ایلردی خجالت

یثربده اوجاتدون باشمی ای گل جنت

باشون اوجالا دهرده شهبازی حسینون

 

ای گلشن عمروم گلی وی سبط پیمبر

آچ غنچه لبون نازلی گلیم گول گوله گللر

بیرلحظه تبسم ایله دلشاداولا دللر

گل منله دله مرغ خوش آوازی حسینون

 

 احد عدلجو

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  209

 شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

جهان جنانه دونوب بیرگل اوزلی دلبردن

مدینه روشن اولوب شمع روی اصغردن

 

ریاض فاطمه بیرگل ویروب نه گل نجه گل

آلوبدی عطروطراوت تمام گللردن

 

نه گل جمالینه مفتون اولوبدی ملک وملک

گوزلدی گوزلری جنتده کی گوزللردن

 

نه گل سمالره زینت ایدوبدی ذات احد

اودورمعطرایدوب هرگل معطردن

 

نه گل طبیعتی الله چکوبدی تصویره

جمالی آئینه دورطلعت پیمبردن

 

نه گل جمالینه گللر گلوب تماشایه

ایدوبدی مهری خجالت جمال اظهردن

 

نه گل ستاره لری جلوه دن سالوب نوری

جمالی باج آپارورمهروماه انوردن

 

نه گل نهانیدی هربیرلبینده چشمه جان

ئولونجه مست اولی هرکیم اوپه اولبلردن

 

بهشت گللری چاتمازبوناگوزلیقدا

گوزلدی حسنی بونون گویده کی ملک لردن

 

ویروبدی تللرینه شانه دست قدرت اوزی

فرشته لراوزونی آسلیوب اوتللردن

 

حسین منزلینه رشک ایدرریاض ارم

که اوردابیرگل آچوب مشک بوی عنبردن

 

رباب بیرتلینه ویرسن عالمی ویرمز

آسار مین عالمی بیرتارموی اصغردن

 

قویاردی صورتینه صورتین اوپردی گوزون

دیردی دویمورعلی گوزلریم بوگوزلردن

 

دیردی بیرباخشین کونه ویرمرم بالامین

ولیک آلدی اونی حرمله اومضطردن

 

ایوین داغیتدی ربابین سه شعبه بیراوخولان

ئولونجه خوش گونی آلدی اوغملی مادردن

 

صغیرباب الحوائجدی (عدلجو) بوبالا

ئولونجه ئوزمه الون آستان اصغردن

 

عدلجو

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  206

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر

دوباره شور دوباره قیامتی دیگر

 

دوباره نغمه‌ یِ داوود میرسد امشب

دوباره زَمزَمه‌ یِ رود میرسد امشب

 

دوباره از جگرِ کوه چشمه می‌جوشد

زِ کوچه‌هایِ مدینه کِرِشمه می‌ جوشد

 

عصا به سینه‌ ی دریا کشیده راهی را

زِ شوق حضرت موسیٰ دویده راهی را

 

مسیح آمده تا خانه‌ ی مسیحایَش

کلیم سُجده کند بر قدومِ لیلایَش

 

خریده نوح به جانش هزار طوفان را

مگر نگاه کُنَد پیرِ مِی فروشان را

 

دوباره نوبتِ جام و سبو و ساغر شد

برای آمدنش انتظارها سر شد

 

شب است و خانه‌ ی زهرا عجب تماشایی است

زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است

 

از آسمان به زمین آفتاب آمده است

علیِ سوم ِعالی جناب آمده است

 

اگر‌چه طفل ولی نه ، پیرِ هر مست است

قسم به حضرت مولا امیرِ هر مست است

 

رسیده آینه دارِ امام عاشورا

رسیده حُسنِ خِتامِ قیامِ عاشورا

 

اگرچه غُنچه‌ ی پیچیده در قُمات است این

به لعلِ کوچکِ خود چشمه‌یِ حیات است این

 

دو طاق حُسن دو اَبرو دو تیغ آورده

برای بوسه‌یِ بابا عقیق آورده

 

برایِ حضرتِ ارباب دلبری دیگر

برای قافله سالار حیدری دیگر

 

فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست

قسم به او که علمدارِ کوچکِ باباست

 

گشود گیسوی او را جهان پُر از دِل کرد

کتابِ کربُبلا را حسین کامل کرد

 

به رویِ دوشِ عمو همچو آبشار علیست

رسیده است بگوید که ذوالفقارِ علیست

 

تبسمی زد و تا کبریا به وَجد آمد

از آن دو چشمِ خدایی خدا به وَجد آمد

 

عجب شبی است که رویِ علیست مهتابَش

رُباب گرمِ نگاهش رقیه بی تابش

 

هزار مرتبه عباس عزیز جان میگفت

شبی که اکبرِ لیلا به او اذان میگفت

 

فرشته بال به طاقِ دو اَبرویَش میزد

گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویَش میزد

 

به پیشِ دیده‌یِ زینب حسین زینب وار

گرفت بوسه زِ لبهایِ او هزاران بار

 

نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد

هوای خانه‌ی ارباب کربلایی شد

 

دلش حسینیه بود و سَیَنجَلی میگفت

نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی میگفت

 

بهانه کرد دلش داغ آبها را باز

به چشمهای علی دید کربلا را باز

 

اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف

به رویِ دست عزیزش توان ندارد حیف

 

کنارِ خیمه رباب است و چشم در راه است

تمامِ هستی مادر شبیه یک آه است

 

به روی دست پدر بود و بال و پَر میزد

لبان تاوَلی اش شعله بر جگر میزد

 

به زخمهای لبش خون تازه جاری بود

اگر غلط نکنم وقتِ نِی سواری بود

 

حسین دستِ غریبی به رویِ زانو زد

برای جُرعه یِ آبی به حرمله رو زد

 

صدایِ خنده و شور و سُرور و هِلهِله بود

بلند تر زِ همه خنده‌های حرمله بود

 

مسیرِ تیرِ سه شعبه به حَنجرش اُفتاد

به روی دست پدر وایِ من سَرَش اُفتاد

 

به خون کشید رُخَش را تمام گیسو را

که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را

 

حسن لطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  205

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

ای که چون آمدی آماده ی پرواز شدی

غنچه ای بودی و چون شاخه ی گل باز شدی

 

در گلستان و سراپرده ی زیبایی ها

زینت و زیور باغی ز گل ناز شدی

 

قاصدک بودی و اما به مسیر معشوق

توسن عشق شدی رفتی و تکتاز شدی

 

کودکی بودی و بر جمله ی پیران طریق

رهنمای حرم و جلوه ی ایجاز شدی

 

در کرمخانه ی انبوه کریمان جهان

باب حاجات دو صد حاتم و ایّاز شدی

 

ظاهراً کوچکی اما به زمان پرواز

نه کبوتر که عقابی ، ز پی باز شدی

 

چون ستاره برِ خورشید تجلّی کردی

بر سر دست پدر مایه ی اعجاز شدی

 

گوشه چشمی به تو شد از رخ زیبای حسین

محرم راز شدی دلبر طنّاز شدی

 

در دل خیمه نماندی که پدر تنها بود

تا که سرباز شدی کودک جانباز شدی

 

رفته ای قافله ی دل ببری همراهت

یا که با محسن شش ماهه تو همراز شدی

 

این که جان از بدن کوچک تو بیرون رفت

نیست پایان ، به خداوند تو آغاز شدی

 

خون تو هدیه شد از دست حسین تا به خدا

روی دست پدر آماده ی پرواز شدی

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  192

شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین

 

هم چو گردون اختری با جلوه های سرمدی

هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین

 

غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور

زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین

 

جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب

دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین

 

یاد مادر می کند زینب چو امشب بنگرد

خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین

 

خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش

ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین

 

پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش

یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین

 

گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح

نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین

 

هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است

احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین

 

در رگ و شریان او جاری بود خون خدا

از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین

 

عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش

از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین

 

تا شود گل های سرخ کربلا را عندلیب

مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین

 

این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست

خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین

 

شاهد فردای عاشورا بود در دامنش

یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین

 

عرصه گاه حق و باطل چون شود دشت بلا

بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین

 

موج خونش چون کند تضمین فتحی جاودان

طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین

 

با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است

یاور نوآوری را در بغل دارد حسین

 

تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست

بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین

 

آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند

کارساز دیگری را در بغل دارد حسین

 

ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه

که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

 

سید رضا مؤید

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  189

 شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

کیست این طفل که این قدر تماشا دارد

با همین کوچکی اش هیبت مولا دارد

 

چه قدر رفته به حيدر بر و رويش ، جانم

چشمهايش شده مانند عمويش ، جانم

 

او كه آمد چه قَدَر شهر مصفّاتر شد

عرش كاشانه ي ارباب مُعلّيٰ ترشد

 

چشمها باز جمال ازلي را ديدند

سوّمين بار،در اين خانه علي را ديدند

 

چونكه آئينه ي سلطان ولايت باشد

ديدن چهره ي او نيز عبادت باشد

 

اي خوش آن طايفه كه از غم او دل نكنند

"قل هوالله " بخوانيد كه چشمش نزنند

 

مرغ عشقي ست كه بر شانه ی ثارالله است

سرِّ مَستور نهانخانه ی ثارالله است

 

ناز این دلبر دُردانه کشیدن دارد

طعم شيرينيِ لبهاش ، چشيدن دارد

 

خیره مانده به سراپای علی چشم رباب

شده روشن به تماشای علی چشم رباب

 

آنچه بیش از همه در دیده ی سقّا زیباست

ذوق و شوقیست که از حال سکینه پیداست

 

خواهرش گفت : عجب پيچش مويي دارد

مادرش گفت:عجب زيرِ گلويي دارد

 

علی اکبر زده گلبوسه بر او با احساس

آب و آئينه به دست آمده از راه ، عبّاس

 

سايه ي لطفش اگر بر سر عالم با قي ست

آفتابي ست كه در سايه ي دست ساقي ست

 

آب در كاسه ي دستان عمويش خورده است

نفس گرم رقيّه به گلويش خورده است

 

بنويسيد رباب است و غمي همواره

همه ي زندگي اوست همين مه پاره

 

بنویسید رُباب از جگرش گفت حسین

بااذانی که به گوش پسرش گفت حسین

 

وسط ذکر اذان بود که طفلش خندید

أشهدُ انّ علیّاً ولی الله شنید

 

گر علي اصغر او شاه جهان خواهد شد

عالم پيــر دگر باره جوان خواهد شد

 

محمد قاسمی

ولادت حضرت امام جواد (ع) و شاهزاده علی اصغر (ع) 188

ولادت حضرت امام جواد (علیه السلام)

و شاهزاده علی اصغر (علیه السلام)

 

دوباره سَرَم در هوایِ شماست

تمامِ دلم سر سرایِ شماست

 

به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام

فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست

 

خدا هم فقط از شما گفته است

گمانم خدا هم خدایِ شماست

 

گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست

برازنده بودن برای شماست

 

ندارد تفاوت کجا می‌رسی

که هر انتها ابتدای شماست

 

خیالم از این و از آن راحت است

گره‌هام دست دعای شماست


مرا پای حیدر هلاکم کنید

به عشق رضا سینه چاکم کنید


دلی دارم و خانه زادِ رضاست

فقط یاد دارد که یاد رضاست

 

کم اینجا ندیده برایش بد است

دلم مستحقِ زیادِ رضاست

 

فقط می‌نویسد رضا تا ابد

و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست

 

نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند

که راهش دهید از بلادِ رضاست

 

گره می‌خورد زندگی ام ولی

همین نا مُرادی مُرادِ رضاست

 

به خود آیم و باز بینم سرم

رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست


جوادش درِ بسته را باز کرد

گره‌های من را رضا باز کرد


خبر را مسیح از مسیحا شنید

خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید

 

اگر گوشِ دل را دهی می‌توان

که از کعبه هم ذکر مولا شنید

 

زمین خشکسالی تَرک خورده بود

ولی ناگهان بویِ دریا شنید

 

دلِ انبیا بر دری می‌تپید

که از آن صدایِ شما را شنید

 

خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد

شبی که رضا ذکرِ بابا شنید

 

تو هم مادری هستی و می‌شود

که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید


فدایِ نفسهایِ بابایی‌ات

فدایِ تپش هایِ زهراییت

 

تو کوچه‌ها تا معطر شدند

حسودانِ این شهر ابتر شدند

 

به کوریِ چشمان ناباوران

همه محوِ رویِ پیمبر شدند

 

عسل‌های کندویِ لبهای توست

گر این روزها شهد و شِکر شدند

 

برای تماشای لبخند توست

علی اکبری‌ها کبوتر شدند

 

کریمی کرامت جوادی و جود

چه خوش کُنیه‌هایت مکرر شدند

 

شبی که اذان گفت بابا همه

پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند

 

خدا دید چشم پُر احساس تو

از آن ابتدا غرقِ مادر شدند


کسی را نگاهت معطل نکرد

دو دست مرا هیچ معطل نکرد


تو دریایی و در تماشا رُباب

تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب

 

تو تا آمدی آبرو دادی اش

که خندید با تو به زهرا رُباب

 

شبیه حسینی و ماتِ تو اند

همه دورِ گهواره حتی رُباب

 

تو ذات بزرگی و جایت بلند

تو را داده بر دوشِ سقا رُباب

 

تبسم کن و خیمه را شاد کن

بیا زنده کن عمه را با رُباب

 

به دستان بابا هواست نبود

که چشمش به راه است آنجا رُباب

 

نگو مادرت را صدا می‌زدی

به دست پدر دست و پا می‌زدی

 

حسن لطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  187

 شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

چون تَمَوُّج ایلدی دریای عشق

حاصل اولدی گوهر والای عشق

 

وه نه گوهر بحر اولا یکسر جهان

مثلنی بیرده گورنمز بی گمان

 

وه نه گوهر خاتم دین زینتی

وه نه گوهر گنج عالم قیمتی

 

زینت هر گوهر یکتادی بو

مَفخَرِ گوهر فشان دریادی بو

 

اوزگه گوهرلن اولونماز بو قیاس

قیمتین بولمز بونون گوهر شناس

 

اهل عالم گر هامی صرّاف اولا

قیمتین درک ایلنمز مطلقا

 

بو گهر کنز ولاده نابِ ناب

بو گهر زینت فزای آفتاب

 

بو گهر کنز ولا آرایه سی

بو گهر مخزون دین پیرایه سی

 

گلشن عشقین بهاران آیه سی

باغ عشقه سایه سالمش سایه سی

 

باغ دینه غنچهء احمردی بو

میوهء قلب حسین اصغردی بو

 

دامنینده بسلین بو نوگلی

باغ عشقین نغمه لی بیر بلبلی

 

فخر نسوان، بانوی والا جناب

نوعروس حضرت زهرا رباب

 

سانما اصغر آیت اکبردی بو

سانما اصغر مظهر داوردی بو

 

کربلا سلطانینون سربازیدور

شاه عشقین یاور و جانبازیدور

 

مهد عشقین حضرت عیساسیدور

نهضت دین خدا احیاسدور

 

رهروان عشقه رهبردور بو طفل

سروران خلقه سروردور بو طفل

 

شاهباز دست شاه عشقدور

طفلدور، اما که جاه عشقدور

 

زادهء شاه شهادت دور علی

کشتهء راه ولایت دور علی

 

سیر ایله بیر اصغرین عرفانینه

آلتی آیلقدا یتوب جانینه

 

لطف یاریله قرین اولدی عجب

سالک حقّ الیقین اولدی عجب

 

باده نوش ساقی وحدت اولوب

محفل وصل حقه دعوت اولوب

 

تیر زهرآلودی پیک جان بولوب

محضر یاره اوزون مهمان بولوب

 

آلمیوب هر چند بیر شمشیر اَله

قانيله سالدی جهانه ولوله

 

کفره ووردی قانی باطل خامه سین

مُهر ایدوب شاهون شهادت نامه سین

 

تا جهان وار بیله مُهر اولماز یقین

مُهرِ قانيله ضمانت اولدی دین

 

عاشقه بیردور نچون شهد و شرنگ

خُمّ  محنتده بویاندی رنگ رنگ

در ولادت حضرت امام جواد (ع) و شاهزاده حضرت علی اصغر (ع) 190

 ولادت حضرت امام جواد (علیه السلام)

و شاهزاده حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

وقتی بساط عشق بازی چیده می شد

سجاده سبزی کنارش دیده می شد

 

یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش

در امتحان عاشقی سنجیده می شد

 

صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود

گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد

 

گویا دوباره کوثری در بین راه است

کم کم سحر شام دل غمدیده می شد

 

از نور زهراییِ این فرزندخورشید

طومار غربت در جهان برچیده میشد

 

دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟

در آسمانها این چنین نامیده میشد

 

او کیست؟آقازاده شمس الشموس است

آرامش جان و دل سلطان طوس است

 

او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد

همچون رسول الله پیغمبر ترین شد

 

از آسمانها آمد و جاری تر از اشک

مانند زهرا مادرش کوثرترین شد

 

سر تا به پایش بود توحید مجسم

بر باده رب الکرم ساغر ترین شد

 

او چندسالی گرچه مهمان بود ما را

اما تجلی کرد و نام آور ترین شد

 

بر تار گیسویش گره خورده دل ما

این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد

 

شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره

ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد

 

در چند جایی که عیان شد غیرت او

با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد

 

فرمودبابایش از او بهتر نباشد

مولود ازاو بابرکت تر نباشد

 

او آمد و ابن الرضایی کرد مارا

از برکت نامش خدایی کرد مارا

 

مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و

تا عرش برد و کبریایی کرد مارا

 

دست کریم این امام ذره پرور

یک عمر مشغول گدایی کرد مارا

 

صوت دل آرای مناجاتش سحرها

سر مست جانان و هوایی کرد مارا

 

بوسیدن خال رطب دارش در این ماه

مهمان بزم باصفایی کرد مارا

 

یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او

هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا

 

از گوشه صحن و سرای کاظمینش

مست حسین و کربلایی کرد مارا

 

نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم

کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم

 

لبخند او آرامش جان رضاشد

یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد

 

سجاده بابا شده گهواره ی او

لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد

 

ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد

با غمزه ای جانانه جانان رضا شد

 

آمد که باقی مانده توحید باشد

با نام او شیعه مسلمان رضا شد

 

قدش عصای پیری  این پیرمرد است

قد راست کرد اصل ارکان رضا شد

 

هر کس که از باب الجواد آمد زیارت

با دست پر مشمول احسان رضا شد

 

اما خدالعنت کند فامیل بد را

که باعث قلب پریشان رضا شد

 

امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده

ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده

 

امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم

اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم

 

می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک

چله نشینی پای خم کرده شرابم

 

امشب دخیل گوشه گهواره هستم

دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم

 

عشاق را گویم ازین پس تا قیامت

با نام اصلیم کنید اینسان خطابم

 

عالم همه دانند در کوی محبت

من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم

 

با اذن سقا در حرم سرباز عشق 

ششماه سردار خیام بوترابم

 

ای کاش همچون حق شناس پاک طینت

عبد علی اصغر کند زهرا حسابم

 

حالا که غم آلود گشته ناله هایم

انگار باب القبله ی کرب و بلایم

 

او را خدا می خواست مه پاره ببیند

مسند نشین کنج گهواره ببیند

 

بر روی دستان پدر با کام عطشان

با روی خونین ، حنجری پاره ببیند

 

وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود

آقای عالم را چه بیچاره ببیند

 

یک عمر با زخمی که مانده روی سینه

دور حرم بانویی آواره ببیند

 

اما در آخر چون عموجانش ابالفضل

اورا صف محشر همه کاره ببیند

 

لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست

شش ماه تا قربانی شش ماهه باقیست

در ولادت شاهزاده حضرت علی اصغر (ع)  176

در ولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)

 

ولایت چرخینه گلدی بیر اولدوز

نه اولدوز آفتاب عالم افروز

 

بو بیر اختردی هر بیر اختره باش

سالار آردینجا مهرو ماهی بیر باش

 

بو بیر اختردی حیرانی فلکدی

بونون نازین چکن حورو ملکدی

 

بو بیراختردی حسنی بی بدلدی

گوزللربزمینه ضرب المثلدی

 

بو بیر اختردی برج نه طبقدن

آلار تاب و توانی مهرو مه دن

 

تمام نجمدن تابنده دور بو

ولایت چرخنینه زیبنده دور بو

 

نه مریخ و زحل نه زهره دور بو

هر ایکی عالم ایچره شهره دور بو

 

بونون نوری همان نور ازلدی

هر اولدوزدان بو آیدیندی گوزلدی

 

دیدیم اولدوز بو تشبیه غلطدی

بو نور پاک اجداد سلفدی

 

چخار آخشام سحر ایتمز هر اولدوز

بونون آخماقی تک اولماز جگر سوز

 

دیسم گلدی آچار اما سولار گل

بولاردان عطر آلار گل تا اولا گل

 

بو نه گلدی نه اولدوزدی نه ایدی

عروس حضرت زهرایه پایدی

 

بونون حسنی یقین گلمز حسابه

مدال فخردی الحق ربابه

 

آدی اصغردی اما شانی اکبر

خانم زهرایه بیر ایستکلی دلبر

 

آدی اصغردی اجلالی رفیعدور

شفیع ابن الشفیع ابن شفیعیدور

 

آدی اصغردی پیر عشقدور بو

هامی عشق اهلینه سر مشقدور بو

 

گوزل بیر غنچه دور باغ ولاده

که یوخدی مثلی بو ارض و سماده

 

بونون عطری هامی باشدان آلار هوش

ایدرعاقلری سر مست و مدهوش

 

معطرعالمی ایلر گلابی

هامی دلدن آلار بو صبر و تابی

 

سولاربو غنچه وقتی گل یانیندا

اولار پرپر غم و غصه باغیندا

 

اولار نسگل لری باش هر محندن

آلار صبر دلی شاه زمندن

 

سالار بیر اوخ بونی دلدن او چولده

آلار گل رنگینی گلدن او چولده

 

قلم «غمخوار» تک یانما آلیشما

ولادتده شهادتدن دانشما

 

دایان سائل کیمی آل عیدیانه

گلر بیرگون یازار سان یانه یانه

 

سگ گمنام دربارم علی جان

سیزه قیرخ یئلدی پرگارم علی جان

 

مریض عشقیوه بو دم دوا ویر

منه ایوبیله بیر کربلا ویر

 

ویروب غخمواره خلاقی قریحه

یازوبدور چوخ گوزل شعر مدیحه

 

ایدوب ملحق یازوب (صدری) نالان

اولا بیر مور تک پیش سلیمان

 

بو بیر اختردی شانی بی قرینه

سالوب نوری ضیا روی زمینه

 

غمخوار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه