حضرت امام زمان (عج) 950
مشكات وجود
اي فروغ عارضت مصباح مشكات وجود
وي تجلاّي جمالت آيت حُسن ودود
اي يگانه پادشاه عاشقان در ملك عشق
دارم از جان بر حضورت صد سلام و صد درود
بيولايت زندگاني جان خود آزردنست
با ولايت ليك باشد سر بسر شور و صعود
بيولايت عالم اندر ظلمت و جهل و ركود
با ولايت كون و امكان رشگ جنّات الخلود
بيولايت عاقلان مشغول عقلند و غرور
با ولايت عارفان مست حضورند و شهود
بيولايت عاقلان محروم رُشدند و كمال
با ولايت عارفان سرمست احسانند و جود
با تو بودن آري آري رمز و راز بندگي است
ورنه بيتو هيچ هيچ است اين قيام و اين قعود
حكم و فرمانت بود چون نافذ اندر ماسوا
زان به پيشت جمله عالم در ركوعند و سجود
رمز و راز خلقتي و علّت ايجاد كون
اي فداي تار مويت جمله از بود و نبود
گشته ذكر بيدلان هر روز و شب در هجر تو
در فرج تعجيل كن اي حجّت حيّ ودود
پرده از رخ بر فكن اي ماه عالمتاب حسن
تا كه گويم الله الله مَه نقاب از رخ گشود
جملة گلها خدايا از خزان پژمردهاند
آن نسيم جانفزا را گو بيايد هر چه زود
كي بگنجد وصف او در وسعت انديشهها
ليك دل گويد مرا اوصاف او بايد ستود
آنكه در وصفش غزلخوان است ذرّات جهان
كي توان در مدحت او «فانيا» شعري سرود
استاد فانی تبریزی
منبع کانال اشعار فانی تبریزی
با سلام