در مدح امیرالمومنین حضرت علی (ع) 5885

در مدح امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام)

 

در این خزانهٔ چشمم هنوز گوهر هست

شراب ناب رجب در بهشت ساغر هست

 

نمی دهم به کسی نقد را به صد نسیه

به حوض دیدهٔ من هم شراب کوثر هست

 

دل مرا چه زیان از کنیزکان گناه

اگر که بر در آن خواجه ای چو حیدر هست

 

برای این که فدای غلام او بشود

فرشته را پر و بال و برای ما سر هست

 

دلم خوش است که «غم بر» دلم نمی ماند

نگاه خلق اگر نیست لطف «قنبر» هست

 

رهین منت چشمان مستجار شدند

اگر که آبرویی بر سه رکن دیگر هست

 

به جز علی چه کسی باعث سرور نبی است؟

که هر کجا که علی هست کل لشکر هست

 

هنوز خواب به چشمان اهل خندق نیست

هنوز لرزه بر اندام اهل خیبر هست

 

به جز علی دلم از هر چه هست بیگانه است

هزار شکر که در دل هنوز باور هست

 

اگرچه در پس پرده است منفعت دارد

برای علم پیمبر هنوز هم در هست

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح حضرت فاطمه زهرا (س) 5862

در مدح حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

شاه شد با تو هر گدا زهرا

چاه شد بی تو راه ها زهرا

 

از چه روز و کجا؟ ٬  نمی دانم

بوده ام با تو آشنا زهرا

 

ناسپاسی است با محبت تو

حاجتی دیگر از خدا زهرا

 

کاش همسایهٔ شما بشوم

بشوم لایق دعا زهرا

 

هرچه اشک تو بود با فریاد

درد تو بود بی صدا زهرا

 

فدک تو کمک به خیبر کرد

کفو سلطان لافتی زهرا

 

نگرانی حسین تشنه شود؟

کاش بودی به کربلا‌ زهرا

 

از همان میخِ سینه سوخته بود

خیمه هایی که شد به پا زهرا

 

تازیانه چقدر ارث گذاشت

سنگ ، شمشیر ، تیر ، عصا زهرا

 

پیرهن دوختی؟ بیا و ببین

بدنش بین بوریا زهرا

 

ذکر لب های ماست یا مهدی

ذکر مهدی شده است یا زهرا

 

شده از حُبِّ او گناه ، ثواب

در دلم هست کیمیا زهرا

 

دشمنم با کسی که بی زهراست

دوستم آن که هست با زهرا

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

زبانحال حضرت زینب کبری (س) 4252

زبانحال حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

هر کس که بر تو جامه و جوشن گذاشته

پس معجری برای رخ من گذاشته

 

هر کس گذاشته به تنت جای بوسه ای

بر نازدانه هم سرِ سوزن گذاشته

 

با فرض این که از جگرت دست می کشد

آتش به دختران تو دامن گذاشته

 

با دَه زبان گرفته زبان خواهرت ، ببین

انگار در کنار تو سوسن گذاشته

 

گفتم که سیر این دم آخر ببینمت

اشکم ولی مگر ره دیدن گذاشته؟

 

معجر برای جسم تو خواهم ولی مگر

مرهم برای زخم تو دشمن گذاشته؟

 

تو غرق خاک و خونی و خورشید هم گرفت

پس دشت را چه این همه روشن گذاشته؟

 

راضی شدم که بوسه زَنَم حنجر تو را

اما مگر سنان رگ گردن گذاشته؟

 

گیرم بخواهم این بدنت را کفن کنم

این نعل های تازه مگر تن گذاشته؟

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

حضرت ام کلثوم (س) 3553

 حضرت ام کلثوم (سلام الله)

 

به جای آن که بگوییم شعر کرب و بلاست

و سوز آه نفسگیر او‌ در آن صحراست

 

به جای آن که بگوییم آن چه او دیده

همان غمی است که در چشم خواهرش زیباست

 

به جای آن که بگوییم او‌ از این منظر

که أخت أم مصائب شده است بی همتاست

 

به جای آن که بگوییم پاسخ دشمن

به خطبه های به منطق نشسته ، سربالاست

 

و‌ یا اگر که زمین را ندا دهد که بگیر

به شام دشمن دین را ، چه جای چون و چراست

 

هزار سال قلم ها نوشت بر کاغذ

که همسرش نشد آن کس که دشمن مولاست

 

چه غم اگر که عَلَم روی دوش زینب بود

که از چهار پسر هم یکی فقط سقاست

 

همه فضائل او جای خود ولی کافی است

فقط همین که بفهمیم دختر زهراست

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه