حضرت امام زمان (عج) 5293

حضرت امام زمان (عج)

 

ای پایه جلال تو آنسو زازجهات

برتربود مقام تو ز ادراک ممکنات

 

جانی رسیده ای زجلالت که آمده

درعالم تصورذاتت عقول مات

 

فرخ سلیل حجت حق عسگری تویی

جدتو هست ختم رسل فخرکاینات

 

هستی تو نخبه حرم و زبده ای عجم

بابت زطیبین بدو مامت زطیبات

 

ای برترین سلاله ی ارواح محترم

ای بهترین نتیجه آباء و امهات

 

دامان عصمت تو مبرا بود زعیب

زاصلاب شامخاتی و ارحام طاهرات

 

فرخنده درگه تو بود ساحل امید

دربحرروزگارتویی کشتی نجات

 

بگشوده فیض عام تو برچهرماسوا

ابواب جاودانه عطیات وافیات

 

برزهر بر دمند اگرنام مهرتو

مانند آب خضرشود مایه ی حیات

 

خوانند گربه آب بقا وصف قهرتو

چون زهرجانگزای شودمورث محاط

 

میخواست مهرو قهر ترا حق نشانه ی

ایجادکرددوزخ و جنات عالیات

 

دررتبه ماسوا همه جسمند و توروان

نی نی خطا سرودم اینان صفت تو ذات

 

باشد گه تجلی یزدان ظهورتو

حق راست دروجود تو هردم تجلیات

 

نبود ولی قائم باالسیف جزتوکس

هم صاحب الزمانی و هم مالک الجهات

 

هستی امام غایب و هم مهدی منتظر

ای مظهرغرائب آثارو معجزات

 

از پا فتاده ام زکرم دست من بگیر

یا ناصر الاحبه یا حامی الولات

 

نبود مرا زکارفرو بسته غم که هست

دست گره گشای تو حلال مشکلات

 

دستی برآرو ریشه کافردلان بکن

یا قاهرالاعادی و یا قامع الطفات

 

درحضرت تو حاجت اظهار حال نیست

باشد چه احتیاج بتوضیح واضحات

 

دارد زلطف عام تو چشم کرم (محیط)

 

ای ریزه خوار خوان عطای تو کاینات

 

گوید بدین امید ثنایت که روزحشر

انعام او بروضه رضوان کنی برات

 

درشان حضرت تو نباشد ثنای من

ای عاجزازبیان ثنای تو ممکنات

 

مرحوم محیط  قمی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

در جلالت حضرت فاطمه زهرا (س) 3527

در جلالت حضرت زهرا (س)

 

مارا کجا بکوی تو ممکن بود وصول

کانجا خیال را نبود قدرت نزول

 

طول زمان هوای تو ازسربدرنبرد

اصلی بود محبت والاصل لایزول

 

گفتم بعقل چاره کنم درد عشق را

غافل ازاینکه عشق بود آفت عقول

 

درویشم و بهیچ قناعت همی کنم

بگذاردم بخویش اگرنفس بوالفضول

 

گرباخبرشوی زبقای پس ازفنا

اندرفنای نفس پو نیکان شوی عجول

 

آسوده گی نیابی درعرصه جهان

گربسپری بسیط زمین را بعرض و طول

 

درحیرتم که شادی و عیش جهان کراست

هستند چون فقیرو غنی هردو تن ملول

 

ازآن زمان که بارامانت قبول کرد

معلوم شد که آدم خاکی بود جهول

 

چشم امید نیست به هیچ آستان مرا

الا بآستانه ی فرخنده ی بتول

 

ام الائمه النقبا بانوی جزا

نورالهدی حبیبه حق بضعه رسول

 

زهرا که زامرحق پی تعیین جفت او

درشب نمود زهره به دارعلی نزول

 

صدیقه آنکه کرده پی کسب عزو جاه

روح الامین زروزازل خدمتش قبول

 

دروصف ذات پاک و کرامات بیحدش

گردیده نطق الکن و حیران شود عقول

 

باشد(محیط) شاد زیمن ولایتو

درروزرستخیزکه هرکس بود ملول

 

 مرحوم (محیط قمی)

از شاعران قرن 13 ق شهرقم

 

منبع کانال گنجینه گذشتگان