زبانحال حضرت زینب کبری (سلام الله)

 

هر کس که بر تو جامه و جوشن گذاشته

پس معجری برای رخ من گذاشته

 

هر کس گذاشته به تنت جای بوسه ای

بر نازدانه هم سرِ سوزن گذاشته

 

با فرض این که از جگرت دست می کشد

آتش به دختران تو دامن گذاشته

 

با دَه زبان گرفته زبان خواهرت ، ببین

انگار در کنار تو سوسن گذاشته

 

گفتم که سیر این دم آخر ببینمت

اشکم ولی مگر ره دیدن گذاشته؟

 

معجر برای جسم تو خواهم ولی مگر

مرهم برای زخم تو دشمن گذاشته؟

 

تو غرق خاک و خونی و خورشید هم گرفت

پس دشت را چه این همه روشن گذاشته؟

 

راضی شدم که بوسه زَنَم حنجر تو را

اما مگر سنان رگ گردن گذاشته؟

 

گیرم بخواهم این بدنت را کفن کنم

این نعل های تازه مگر تن گذاشته؟

 

سید علی احمدی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه