زندگینامه میرزا احمد متخلص به پرغم تبریزی

میرزا احمد متخلص به (پرغم)

یکی ازشعرای معروف و بااخلاص

قرن سیزدهم (ق) و ساکن محله راسته کوچه

شهرتبریز بوده و چندین بار به کشور

عثمانی مسافرت کرده و در مراسم

عزاداری  امام حسین(ع) حضوریافته

او معاصر(اسرار علیشاه) مولف کتابهای

 وزین  حدیقه الشعرا و بحجت الشعرا

در ان کشور ملاقاتی داشته است

دریکی از مسافرتهای او به کشور عثمانی

درشهر(ازمیر) بمناسبت دهه ماه محرم

تکیه عزاداری برپا و (پرغم) هم دران مجلس

مداحی مینموده در شب اول و دوم یک نفر یهودی

بدون علت وارد تکیه شده ودر

موقعیکه پرغم به مداحی مشغول بود

توهین و ناسزا میگوید پرغم بدون هیچگونه

عکس العملی مداحی خودرا بپایان میرساند

 و در شب سوم بلافاصله پس از ورود و

توهین و ناسزا گویی یهودی پرغم با حالت حزن

و اندوه دستهای خودرا بسوی آسمان بلند

 کرده و اورا نفرین میکند و

حاضرین هم با صدای بلند آمین میگویند

 بلا فاصله ان شخص یهودی بزمین می افتد و بدنش

سرتاپا برنگ سیاه درمیاید و بدرک واصل میشود

 پرغم این ماجرا را در دیوان خود بنظم آورده است

دیوان پرغم آخرین بار در سال (1280ق)

باتمام رسیده و چندین بار چاپ سنگی شده

او درراسته بازار جدید تبریز در

حجره صرافی (حاج  حسینعلی)

به امر حسابداری اشتغال داشته و به غیر از

دیوان چاپی  اشعارزیادی هم بصورت متفرقه

از او باقی مانده و چندین قطعه

ازاشعارا و همه ساله در ماه محرم

و شبهای عاشورا و شام غریبان حسینی

با شورو حال ویژه ای ذکر میگردد

 

اشعارذیل ازاوست

 

بو گیجه آل علینین ایشی افغان اولاجاق

که صباح کرببلا دشتی دولی قان اولاجاق

 

واشعارذیل هم ازاوست

 

شیعه باشوز صاق اولسون بو ماتم عزاده

الدودوله حسینی صحرای کربلاده

 

واین اشعار هم از اوست

 

خطاب حضرت قاسم بزمین کربلا

ای کربلا گیچوب ستمین نه رواقدن

بو چولده من بلا کشی سالدون ایاقدن

بوغم چولونده سن منی عجب ساخلادون قوناق

مهمان نواز اولان سویی سانمازقوناقد ن

یوخدور آتام که دوتسون الیمدن بو گونکه گون

مشکلدی مجتبی گله ملک عراقد ن

من بیر نفریتیم بو یوزمین نفرشقی

بس نیلسون کمکسیزاولان بو سیاقدن

(پرغم) مدام نشئه جام محبتم

بیر می دی بو که لذتی گیتمز مذاقدن

 

منبع کانال گنجینه گذشتگان