حضرت امام حسین (ع) 3714

حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

یکه تاز راه عشق

 

عشق بازی کار هر شیاد نیست

این شکار دام هر صیاد نیست

 

عاشقی را قابلیت لازم است

طالب حق را حقیقت لازم است

 

عشق از معشوق اول سر زند

تا بعاشق جلوه دیگر زند

 

تا بحدیکه برد هستی از او

سر زند صد شورش و مستی از او

 

شاهد این مدعی خواهی اگر

بر حسین و حالت او کن نظر

 

روز عاشورا در آن میدان عشق

کرد رورا جانب سلطان عشق

 

بار الها این سرم این پیکرم

این علمدار رشید این اکبرم

 

این سکینه این رقیه این رباب

فاطمه است این دست و پا در خون خضاب

 

این من و این ساربان این شمر دون

این تن عریان میان خاک و خون

 

این من و این ذکر یارب یاربم

این من و این ناله های زینبم

 

پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق

ای حسین ای یکه تاز راه عشق

 

گر تو برمن عاشقی ای محترم

پرده بر کش من بتو عاشق ترم

 

غم مخور چون من خریذار تو ام

مشتری بر جنس بازار توام

 

هر چه بودت داده ای در راه ما

مرحبا صد مرحبا خود هم بیا

 

خود بیا که میکشم من ناز تو

عرش و فرشم جمله پای انداز تو

 

لیک خود تنها نیا در بزم یار

خود بیا و اصغرت را هم بیار

 

خوش بود در بزم یاران بلبلی

خاصه در منقار او برگ گلی

 

خود تو بلبل گل غلی اصغرت

زودتر بشتاب سوی داورت

 

ناصر الدین شاه قاجار

منبع کانال گنجینه گذشتگان

سفر ناصرالدین شاه قاجار بزیارت عتبات عالیات 3713

سفر ناصرالدین شاه قاجار به

زیارت عتبات عالیات

 

خرم دلی که منبع انهار کوثر است

کوثر کجا زدیده پر اشک بهتر است

 

نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست

نام علی اکبر از آن دلربا تر است

 

رفتم بکربلا بسر قبر هر شهید

دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است

 

هر یک شهید مرقدشان چار گوشه داشت

ششگوشه یک ضریح در آن هفت کشور است

 

پرسیدم از کسی سببش را بگریه گفت

پائین پای قبر حسین قبر اکبر است

 

پائین پای علی اکبر جوان

هفتاد یک شهید چو خورشید انور است

 

بر سمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد

در گوشه رواق که نزدیکی در است

 

پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست

گفتا حبیب نور دو چشم مظاهر است

 

در جنب نهر علقمه دیدم یکی شهید

گفتم چرا جدا زشهیدان دیگر است

 

گفتا خموش باش که عباس نامدار

منظور او ادب به جناب برادر است

 

رفتم به خیمگاه شنیدم بگوش دل

آنجا فغان زینب و کلثوم اظهر است

 

رفتم بسوی خیمه بیمار کربلا

دیدم که با دوصد غم و محنت برابر است

 

رفتم ز کربلا به سر تربت علی

دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است

 

وارد شدم بصحن و سرایش بصد امید

دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است

 

بر گشتم از رواق شدم وارد حرم

دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است

 

پر نور چشم نوح نبی از علی بود

این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است

 

شاها توئی که (ناصر دین)باد چاکرت

منظور او باذن جناب مطهر است

 

(ناصر)چو بر نجف برسید و بگریه گفت

هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است

 

ناصرالدین شاه قاجار

منبع کانال گنجینه گذشتگان