در مدح و میلاد امام حسن مجتبی (علیه السّلام)

 

نه بارگاه مطهر نه گنبدی داری

میان ما به کریمی زبانزدی داری

 

تو را کبوتر هر  دل که مست میگردد

میان سینه ی هرکس تو مرقدی داری

 

نگه که میکنمت با جوان مردی هم

به سوی این فقرا رفت و آمدی داری

 

کبوترانه تو را مست گشته ام آقا

تویی که لطف و کرامات بی حدی داری

 

تو هم عزیز و گلی از علی و زهرایی

نشان عشق علی یا که احمدی داری

 

« رسیده ام که ببخشی مرا تو از سر لطف»

« اگرچه معترفم نوکر بدی داری »

 

نوشته ام غزلی به شوق آئینی

تویی که عطر علی با محمدی داری

 

اگر چه در غزلم نام یاحسن زیباست

به شیعیان علی حب سرمدی داری

 

محمد جهان زاد