حضرت امام زمان (عج) 5315

حضرت امام زمان (عج)

 

ای مصحف روی تو مجموعه زیبایی

وی طره پرچینت فهرست دلارایی

ازلعل تو شد منسوخ اعجازمسیحایی

ای پادشه خوبان داد ازغم تنهایی

جان بی تو بلب آمد وقت است که بازآیی

 

تا مهرتو بگزیدم حق ماه زمانم کرد

گشتم چو گدایتو سلطان جهانم کرد

چون ازتو نشان جستم بی نام و نشانم کرد

مشتاقی و مهجوری دورازتو چنانم کرد

کزدست بخواهد شد پایان شکیبایی

 

چشم دل دلداده درخواب نمیماند

چون گاه محاق آمد مهتاب نمیماند

چون عمرباخرشد آداب نمیماند

دائم گل این بستان شاداب نمیماند

دریاب ضعیفان را دروقت توانایی

 

هردرکه بوصف تو ازلعل بیان سفتم

در حق تو چون بد پست ازخویش برآشفتم

غیر تو نبد دلدارتا خانه دل رفتم

دیشب گله زلفت بابادهمی گفتم

گفتا غلطی بگذرزین فکرت سودایی

 

یوسف منشان اینجا شخصیت بی شخصند

کامل توئی و اینان دارای بسی نقصند

ملک دو جهان پیشت همچون سمن بخسند

صد باد صبا آنجا با سلسله میرقصند

این است حریف ای دل تا باد نه پیمایی

 

هروصف که ازحسنت گفتند زپیش و کم

کوته بود و مانده است عقل عقلا مبهم

یک ذره زنورتوست این نیره اعظم

یارب به که شاید گفت این نکته که درعالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

 

ای خسرو شیرینم کس را بتو جنگی نیست

درمحضرتو مارا امکان درنگی نیست

وین عقل مشوب ما جزمرکب لنگی نیست

یعنی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

 

عشاق خود احیا کن ای شاه به پیغامی

مشتاق تواند ازجان هرعارف و هرعامی

ترسم که کشد مارا عشق تو به بدنامی

ای درد تو ام درمان دربسترناکامی

وی یاد توام مونس درگوشه تنهایی

 

(طوطی) چو تو درگفتارهرگوشه هزارآمد

شد گلشن جان سرسبز گویا که بهارآمد

بارایحه رحمت باوصل نگارآمد

(حافظ) شب هجران شد بوی خوش یار آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

 

مرحوم طوطی همدانی

تضمین ازغزل خواجه حافظ

منبع کانال گنجینه گذشتگان

حضرت امام زمان (عج) 4538

حضرت امام زمان (عج)

خسرو خوبان

 

ای شاهد فرخ رخ وی یاردلآرا

تاکی بغم هجر پسندی مارا

 

برگیر زرخ پرده و بی پرده عیان شو

وزجلوه خود شاد نما اهل ولارا

 

کن خیره زدیدار رخت چشم جهانی

انگشت نما کن مه انگشت نمارا

 

تا شمس جمال تو ببینند خلایق

تحقیرنمایند مراین شمس سمارا

 

نورقمرازشمس بودلیک به تحقیق

شمس ازرخ تو کسب کند نور و ضیا را

 

زان لعل چو یاقوت بفرما سخنی چند

تا خضر ببیند به عیان آب بقارا

 

هر عقده که درکار جهان است شودحل

گربازکنی آن دو لب عقده گشارا

 

احیای دل مرده این این مرده دلان کن

تعجیل نما ازپی این کارخدارا

 

فرض است طواف حرم کعبه ولی حق

بی حب تو از کس نخردسعی و صفارا

 

برخیل محبان تو ای خسرو خوبان

بگشای کف مرحمت و جود و عطارا

 

شاها به جلال و شرف حق نظری کن

این (طوطی) افسرده و بی برگ و نوارا

 

مرحوم طوطی همدانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

عزم میدان حضرت علی اکبر (ع) 856

عزم میدان حضرت علی اکبر (علیه السلام)

 

یک گل زگلزار حسین دربزم جانان میرود

ازبهرجانبازی حق اکبربه میدان میرود

 

چون دید بابش بی معین گردیده درآن سرزمین

بهرقتال مشرکین با لعل عطشان میرود

 

آن سرو قد نوجوان چون شد بسوی دشمنان

بابش بدنبالش روان  با چشم گریان میرود

 

جان پدربود آن پسربا چهره همچون قمر

گویی که درچشم پدرآن جسم چون جان میرود

 

آن اکبرفرخنده خو آن گلعذارمشکبو

برعزم هیجا با عدو چون شیرغران میرود

 

ازقبه کرببلا ارآن بود عرش خدا

فریاد آل مصطفی تا عرش رحمان میرود

 

(طوطی) بکن ورد زبان برعارفان حق بخوان

یک گل ز گلزار حسین دربزم جانان میرود

 

 مرحوم طوطی همدانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان