حضرت امام حسین (ع) 5507

حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

از ابتدای خلقت  تا انتها حسین است

روح خدا پرستی در انبیا حسین است

 

هرچه بلاست آقا  یکجا بجان خریده

در امتحان ایمان قالو بلی حسین است

 

اوج کمال احمد بوسیدن حسین است

معراج رفته داند معراج تا حسین است

 

هنگام مرگ باید بالا سرم بیاید

رویش حساب کردم چون باوفا حسین است

 

تربت به هر مریضی دادم شفا گرفته

لعنت به منکرش باد سر شفا حسین است

 

این ارج و قرب کعبه مدیون خون آقاست

حاجی نباش غافل سنگ بنا حسین است

 

هریک قدم پیاده  صد حج ثواب دارد

هرجوره سود کردیم تا کار با حسین است

 

دراین حرم عبادت یعنی که ذکر ارباب

صوت همه ملائک صلو علی حسین است

 

لبیک داعی الله  من آمدم زیارت

حالا تمام شورم لبیک یا حسین است

 

چه روزگار تلخی دارند این دو عاشق

پایین نیزه زینب  بر نیزه ها حسین است

 

 سید پوریا هاشمی نسب

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

در مدح امیرالمومنین حضرت علی (ع) 4882

در مدح حضرت علی (علیه السلام)

 

قدمتی که شاه دارد را گداهم داشته

حکمتی که فقر دارد را غنی هم داشته

 

تازمین خوردیم با نام تو سرپا میشدیم

دردهامان از طفولیت دوا هم داشته

 

سجده بر پای تو کردن منشا توحید ماست

یاعلی در باطنش یا ربنا هم داشته

 

باز شد آغوش کعبه تا تورا دیده علی

پس بگو کعبه در اینجا اشنا هم داشته

 

رد شدی از کوچه و قومی مسلمانت شدند

کیمیای اصل را این خاک پا هم داشته

 

پیچش عمامه ات تا کهکشانها میرسد

یاعلی تنها به داد ناتوانها میرسد

 

یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی

مرتضی یعسوب دین کرار علی مولا علی

 

هرچه خوبی هست را دادست او یکجا به ما

هرچه خوبی هست را داریم یکجا با علی

 

انبیا را دیده هرکس که علی را دیده است

نوح ابراهیم یوسف یونس و عیسی علی

 

اسم اعظم را که میگویند بر لبهای ماست

السلام ای حق مطلق عالی اعلی علی

 

هرچه میبینم تفاوت نیست بین این دوتا

هم علی زهرا شده هم میشود زهرا علی

 

وصله ی روی عبایت آبروی خلقت است

به تماشای عباداتت عبادت دعوت است

 

.برق چشمان تو گه جبراست گاهی اختیار

با سرانگشت تو میگردد مدار روزگار

 

وقت رد الشمس آمد تو فقط یک اخم کن

دست و پا گم میکند از هیبتت لیل و نهار

 

در نجف خاکی شدن یعنی که معراجی شدن

جلوه ی نورخدا دارند ذرات غبار

 

بی همای رحمتش آوازه ای دیگر نداشت

ای تمام آبروی شعرهای شهریار

 

لا کریم الا علی لا فیض الا نوکری

لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

 

نور پیشانیت نوری داد بر آفاق ما

دست خالی آمدیم ای حضرت رزاق ما

 

پشت تو هرکس که راه افتاد سلمان میشود

سائل خورشید هم یکروز تابان میشود

 

من نمیخواهم عقیقت را!فقط راهم بده

آنکه آمد زیر سقف تو سلیمان میشود

 

آخر معراج احمد هم تو پیدا میشوی

آخر معراج هم پیش تو مهمان میشود

 

من نمیگویم خدایی تو ولی آخر چرا

باصدای تو خدا حتی نمایان میشود

 

لطف اگر لطف تو باشد دست اگر که دست تو

قنبر بی خانمان یکروزه سطان میشود

 

از همان اول فقط دل برشما دادیم بس

تا که در بند توایم آزاد آزادیم و بس

 

ازهمین حالا هجوم غصه ها سر میرسد

روز شادی میرود روز عزا سر میرسد

 

هر سلامی میکنی بی اعتنا رد میشوند

طعنه مردم جدا غربت جدا سر میرسد

 

همسرت را پیش چشمت تازیانه میزنند

لحظه ی افتادن خیرالنسا سرمیرسد

 

آتش در میرود تا خیمه ها روز دهم

بعد بلوای مدینه کربلا سر میرسد

 

آنزمانیکه ته گودال می افتد حسین

یک نفر با کهنه خنجر بی هوا سر میرسد

 

شهر تو با دخترت افسوس بد تا میکند

آل عصمت را به چه وضعی تماشا میکند

 

 سید پوریا هاشمی نسب

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه