زبانحال حضرت علی اصغر (ع)

 

من اصغرم به سوزِ دلم ساز می کنم

با یادِ اوست زیرِ لب آواز می کنم

 

بهرِ وصال اوست ،   چو اکبر برادرم

از عشق ، دفتری دگر آغاز  می کنم

 

رزمندهٔ حسینم و با تیغ آه خود

کارِ هزار افسر و سرباز می کنم

 

بی تابیَم  زِ تشنگی و قحط آب نیست

راهی برای عفوِ  خدا باز می کنم

 

امروز هر چه خواست بنازد برایم آب

من هم به  روز حشر بر او ناز می کنم

 

کس پِی نَبُرد گر چه به رازم ، مهمّ نیست

تیر سه شعبه را به خود همراز می کنم

 

چون تیر کین حرمله بر حنجرم نشست

آن وقت درد خویشتن ابراز می کنم

 

می گیرم از خدنگ سه پر  بال و چون همای

سویِ لقایِ فاطمه پرواز می کنم

 

از خیل خاکیان جهان می شوم  جدا

خود را مثال عاشق جانباز می کنم

 

تا روز حشر ، پرچم بابم حسین را

با حنجر بریده سرافراز می کنم

 

آیندگان به قدرت من پی بَرَند ، چون

با دست های کوچکم اعجاز می کنم

 

مَنگَرچنین به کوچکی دستهای من

صدها گِرِه زِ خلق جهان باز می کنم

 

صدها هزار همچو(منادی) ِ عشق را

در شعرِ شیعه قافیه پرداز می کنم

 

روح اله اسماعیلی (منادی)

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه