احوالات وداع حضرت علی اکبر (ع)

 

چو لیلی کرد زینت اکبر آن سرو دلارا را

بدوش افکند چون سنبل سیه زلف چلیپا را

 

زبس بگریست وقت زینت آن مستورۀ کونین

زآب دیده برقرص قمرزد نقش دریا را

 

زتاب تشنه کامی دید چون خشکیده  لبهایش

بگفت آب ازکجا آرم لب لعل شکرخا را

 

عبث نبود پس ازاکبرکند ترک وطن لیلی

که عشق ازپردۀ عصمت برون آرد زلیخا را

 

بود دشوارصبرلیلی ازهجرعلی اکبر

محال صبر کی باشد ازاین غم ناشکیبا را

 

زمجنون عشق لیلی را  ملامت گو مکن عاقل

کشد هجرعلی اکبر به هامون رخت لیلا را

 

برای دوست شاه دین ندارد تحفۀ لایق

به قربانگاه بفرستد مگرآن سرو بالا را

 

زبان (جاریه)عاجزازاین شرح است چون ترسد

بسوزاند شرار غم  تمام اهل دنیا را

 

مرحومه خانم جاریه زنجانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان