در مدح حضرت امام رضا (ع) 6086

در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا (ع)

 

ای وجودت افتخار عالمی در کائنات 

تحت فرمانت به اذن حق تمام ممکنات

 

نورت از انوار ذات کبریا مشتق شده

آسمانها و زمین ازفیض تو دارد ثبات

 

تو سریر ارتضایی راضی از حکم قضایی

با ولای تو قبول حق شود صوم و صلا

 

تو پناه بی پناهانی پناهم داده ای

در پناهت می شود آسان تمام مشکلات 

 

هر کجا با نام تو شیرین و عطر آگین شود

مشهدت از زعفران بازارت از شاخه نبات

 

گرگذاری پا به هر جا باغ رضوان می شود

بر مشام می رسد از جنت تو رایحات 

 

جرعه ای هرکس بنوشد زآب سقاخانه ات

زنده دل گردد چنان خضر نبی زآب حیات

 

گوشه چشمت اگر افتد به محشر یک نظر

اهل دوزخ جملگی یابند از آتش نجات 

 

خوب میدانم مرا هم کربلایی میکنی 

عاشق اربابم و لب تشنه آب فرات 

 

(خادمی) درگهت بهتر زسلطانی بود 

تکیه برلطف دارم در حیات و در ممات

 

حاج مقصود ایران منش

متخلص به خادم از مشهد مقدس

حضرت امام حسین (ع) 3949

عرض ارادت به محضر حضرت امام حسین (ع)

 

ای نام نامیت به جهان عزتم حسین

از توست عزت و شرف و شوکتم حسین

 

عمریست بر محبت تو دل سپرده ام 

گشته عجین ولای تو در سیرتم حسین

 

از آن دمی که دیده به دنیا گشوده ام 

گل کرده است نام تو در صحبتم حسین

 

خدمتگذار درگه تو بوده ام مدام 

از مرحمت قبول نما خدمتم حسین

 

بستم کمر به خدمت تو در تمام عمر

اخلاص و معرفت بده بر نیتم حسین


پیرم ولی به گریه به تو خو گرفته ام 

از کودکی است گریه به تو عادتم حسین

 

تنها به زیر پرچم تو سینه می زنم 

چون بزم روضه تو بود جنتم حسین

 

پر میزند دلم به هوای حریم تو

کی میشود کنی به حرم دعوتم حسین

 

هر روز و شب به یاد تو هستم که باسلام

شاید شود زیارت تو قسمتم حسین


ما را غبار درگه حُرّت حساب کن

چون عاشق عدالت و حرّیتم حسین

 

آزادگیست مشی و مرام و پیام تو

آیین تو عجین شده با فطرتم حسین

 

از سفره امام رضا خورده ام نمک 

مدیون لطف و بخشش آن حضرتم حسین

 

ذلت نثار آن که ندارد ولایتت

بخشیده است مهر شما عزتم حسین

 

ای کاش وقت مرگ بیایی تو بر سرم

بر دل نماند عاقبت این حسرتم حسین

 

آن (خادمم) که بر در تو محترم شدم 
سرمایه ولای تو شد ثروتم حسین

 

حاج مقصود ایران منش (خادم)

زبانحال به امام رضا (ع)3941

زبانحال زائر به حضرت امام رضا (ع)

 

من باچه رو روی نهم بر سرای تو

شرمنده از گناهم و جانم فدای تو


بر آستان قدس تو هر دم که رو کنم

بینم به چشم خویش صفا و عطای تو


دستم بگیر از ره احسان غریب طوس

چشم طمع زخوان تو دارد گدای تو


ایران زمین ز مقدم تو باغ جنت است

باشد بهشت این حرم با صفای تو


دلدادگان کوی تو هستند انبیا

عیسی دخیل گشته به دارالشفای تو


دستم تهی ست لیک دلم پر زشوق وصل

راهم‌ ده از کرم که شدم مبتلای تو


تا یک قدم زدی به قدمگاه شهر طوس

فیروزه ریخت در اثر رد پای تو


من عاجزم ز وصف تو توصیف ناتوان

تنها خداست آنکه نموده ثنای تو


از لحظه ای که دیده ام افتاده بر درت

دیده ندیده است بخیر از عطای تو


درگوش من ز بعد اذان خوانده مادرم 

لالایی از کبوتر و گلدسته های تو


باصد امید بر در تو آمدم شها

نومید کی شود زحریمت گدای تو


آنجا که (خادمی) درت فخر انبیاست

(ایران منش) چه کاره بود در سرای تو

 

حاج مقصود ایران منش (خادم)

در مدح حضرت علی (ع) 3938

در مدح امیرالمومنین حضرت علی (ع)  

 

علت پیدایش دنیا و ما فیها علیست

مظهر اوصاف حق آئینه یکتا علیست


از فروغ نور او افلاک گشته منجلی

زینت عرش خدا و مشتق از اعلا علیست


کل ذرات جهان دم از ولایش می زنند

رهروران عشق را مولای بی همتا علیست 


آنکه عقد ازدواجش را ملائک خوانده اند  

همسر والا مقام حضرت زهرا علیست


در شجاعت در شهامت نیست همتای علی

صاحب تیغ دو دم فتاح هر هیجا علیست


عالم علم لدنی معنی ام الکتاب

مرشد جبریل و سر علم الاسما علیست


معنی آیات قرآن جمله در توصیف اوست 

هل آتی و مومنین آیت و معنا علیست


مصطفی را جان علی و عشق پیغمبر علی

معنی الله نور و تاج کرمنا علیست 


لرزه افتاده  به جان دشمنان از هیبتش

قابض الارواح کفر و دشمن اعدا علیست


در غدیر خم ز امر خالق کون و مکان

بر همه معلوم شد بعد از نبی مولا علیست


حامی عدل و عدالت یاور مستضعفان

آن کسی که بر فقیران سر زند شبها علیست


حضرت عالی اعلا و  امام انس و جان 

قاسم نار و جنان و شافع عقبی علیست 


در مقامش آمده  لاسیف الا ذوالفقار

در مقام اقتدارش لافتی الا علیست


یاد داده مادرم از کودکی نام ورا

هر کجا کارم گره خورده است ذکرم یاعلیست


من که دل دادم در این دنیا به عشق مرتضی 

بی گمان روز قیامت هم حسابم با علیست


در مسیر زندگی ای شعیه او مشکل گشاست 

مشکلت را می کند آسان به هر جا تا علیست


(خادم) درگاه عشقم ، افتخارم نوکری است

سرورو ، تاج سرو  ، مولای من تنها علیست 

 

حاج مقصود ایران منش متخلص به خادم

از خادمان آستان قدس رضوی

میلاد حضرت امام رضا (ع) 1690

میلاد حضرت امام رضا (علیه السلام)

 

عالمه صفا گلدی  دردلر دوا گلدی

یاعلی گوزون آ یدن حضرت رضا گلدی

 

اولدی گون کیمی رخشان یر یوزین ایذوب رضوان

ذات حق ایدوب احسان  گلدی خسرو خوبان

سیزده سسلون یاران حضرت رضا گلدی

 

لطف ایدوب بو گون معبود شیعه نی ایدوب خشنود

خیزرانه حق ویردی  گل کیمی گوزل مولود

قدسین دیوب یکسر  فخر اولیا گلدی

 

الدی یریوزی نیکو  گلدی ضامن آهو

گلشن ولا یتده آچدی بیر گل خوشبو

شاد الوب بوگون نجمه  تا بو مه لقا گلدی

 

گل وجودی رخشاندی بو صراطه میزاندی

ضامن غریباندی  آبروی ایراندی

دردمند اولان گلسون  منبع سخا گلدی

 

گوز آچوب بو دنیایه  عرش حقه پیرایه

سالدی عالمه سایه  دم ویرن مسیحایه

مژده ای گنه کاران  شافع جزا آمد

 

بو وصی طاهادی   مفخر مسیحادی

نوری مشتق از اعلا  عالمینه مولادی

جبرئیل اولا خادم دلده التجا گلدی

 

(خادمم )سیزه نوکر  ایتمیشم آدون ازبر

روسیاه و شرمند  درگهونده بیر مضطر

لطفون السا ای سرور درد ه مبتلا گلدی

 

جناب حاج مقصود ایران منش

متخلص به (خادم) از مشهد مقدس 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

عرض ارادت به محضر حضرت امام رضا (ع) 1684

عرض ارادت به محضر حضرت امام رضا (ع)

 

سیدی با صد امیدی بر تو مهمان آمدم

دست خالی برمگردان پیش سلطان آمدم


منظر ذات خداوند است حریم اقدست 

ازعنایات شما و لطف یزدان آمدم 


چشم بستم از سر خوان سلاطین جهان

بی نیازم ازسلاطین بر سر خوان آمدم 


عطر جنت خیزید از صحن و سرایت ای رئوف

طعنه بر جنت زند گویا به رضوان آمدم 


جام و جم‌ در دیده ام هرگز ندارد جلوه ای

سرخوشم پیش چنین خورشید تابان آمدم


بر در شاهان عالم رفتن ما مشکل است 

تاحریمت را کنم جارو زمژگان آمدم 


تا در آغوشم بگیرم این ضریح اطهرت

از دیار دور بر شهر خراسان آمدم 


ای پناه بی پناهان ناامیدان را امید 

روسیاه و موسفیدم بهر احسان آمدم


ای رئوف اهلبیت ای مظهر جود و کرم 

کمتر از مورم به دربار سلیمان آمدم


هرچه هستم هرچه بودم عاشق آل الهم

با دلی بشکسته و حالی پریشان آمدم


هرکجا گشتم دوا بر درد من پیدا نشد

چاره سازی کن که با درد فروان آمدم 


نازنین فاطمه آرام قلب مصطفی 

بیکسم درمانده ام محتاج درمان آمدم 


اهل عرفان نیستم دستم تهی از علم و حلم

در پی تعلیم علم و حلم و عرفان آمدم


درجهان آوازه دارد شهر طوس ای شهریار

پایتخت معنوی ملک ایران آمدم


تشنه آب حیاتم من به سقاخانه ات‌

گویا خضرم به پیش آب حیوان آمدم


من همان مقصود نامم خادم تو یارضا

یعنی بر این درگه و دربار دربان آمدم


خادم اندر طوس گوید بر در شمس الشموس

کمتر از مورم به دربار سلیمان آمدم 


حاج مقصود ایران منش

متخلص به خادم