مرغ پرشکسته

 

قطعه ازمرحوم استاد شهریار به  مرحوم کلامی تبریزی

 

آمدسلام دوست به سروقتم و مرا

ازبی دلی مجال جواب سلام نیست

 

سخت آن تنورطبع سخن پخته میکند

مارا به چنته جزسخنی سست و خام نیست

 

طبع(بدایعی)است که با لطف نظم او

جزدرصف بدایع سعدی نظام نیست

 

درنظم خوشه پرن آن انتظام نه

با سجع قمری چمن آن انسجام نیست

 

استادفن و ساعت و شعراست موسیقی

وین هرسه جز به سازطبیعت تمام نیست

 

ساعت چنان تراز که خورشید و ماه را

آنچا مقام عقربک صبح و شام نیست

 

نقشش حلال باد چه نقاش مو شکاف

کزکاکل قلم سرمویی حرام نیست

 

کلک هنربرآن خط فرمان نهاده سر

آری بخدمت تو قلم جزغلام نیست

 

من صائبی شدم که به تبریز آمده ست

افسوس هم زبان عزیزم همام نیست

 

ازدست داده ام به هوایت عنان شوق

تا چون کنم به توسن  بختی که رام نیست

 

طبعم عقاب کوه نشین است و خودمرا

چون جوجه مرغ رخصت یک پشت بام نیست

 

ما خود بدام بستهی اعصاب خسته ایم

مرغیم پرشکسته و حاجت به دام نیست

 

عمریست تا مقیم اقالیم عزلتیم

مارا هوای منصب و جاه و مقام نیست

 

جزصبرو سوختن نبودسهم عاشقان

عشق است بی شکنجه ای هجران تمام نیست

 

ای دل مقام قرب به هرکس نمی دهند

کافرمقیم روضه دارالسلام نیست

 

جاوید باد کام عزیزان به جام وصل

مارا به غیرزهرجدائی به جام نیست

 

انجام بد به عمر خوش آغاز میدهند

دیباچه ها همیشه به حسن الختام نیست

 

نسج قماش عمرعجب بی دوام بود

دردا که هیچ نقش جهان بردوام نیست

 

ازمن به نامه تو بسی نام میرود

اما نصیب قرعه دولت  به نام نیست

 

نام آوران نشانه تیرحوادثند

آنجا که ننگ و نام بود بخت و کام نیست

 

ما وزن شعرو قافیه بی قواره ایم

خوددرقصیده ای که به میل و مرام نیست

 

ازصرف جیب خانقهان خاصه خرجی است

دربارگاه مرشد ما بارعام نیست

 

بی مشتری است غرفه دردی کشان وقت

دیگربه کوی میکده آن ازدحام نیست

 

چون شد که نافه های ختن بو نمی کنند

گرخوددماغ ذوق و خرد را زکام نیست

 

این جنگ با خداست که روزی کند خدای

روزی که ذوالفقارعلی در نیام نیست

 

آری به زخم تیغ و سنان التیام هست

اما به زخم تیغ زبان التیام نیست

 

نامت (بدایعی)و (کلامی)تخلصت

مارا کدام هست که گویم کدام نیست

 

پیچیده به به شعرتو طومار(شهریار)

آری به لطف طبع (کلامی) کلام نیست

 

استاد شهریار

منبع کانال گنجینه گذشتگان