در احوالات حضرت فاطمه زهرا (س) 5542
در احوالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)
عرش و فرش از سوگ زهرا داغدار
چشم انجم زین مصیبت اشکبار
شمعها خاموش و دلها شعله ور
شاهد درد علی دیوار و در
ژاله می بارد به گلبرگ سمن
می فشاند بر صدف در عدن
غسل زهرا را دهد از اشگ ناب
ریزد انجم از مژه بر آفتاب
گوئیا ابر بهاران در چمن
شستشوی گل دهد در پیرهن
طهر مطلق را نیاز غسل نیست
لیک قصد انجام فرمان نبی است
ور نه زهرا را نیاز آب، نه
جوی شیری در خور مهتاب، نه
بحرها امواج درد انگیختند
آبهای خود به ساحل ریختند
تا مگر یابند از غسلش صفا
تا مگر جویند از آن گهر بها
چشمه تسنیم را خون شد جگر
فیضی از آن جسم دریابد مگر
اشک کوثر چشمه سیاله شد
شاید آن گل را تواند ژاله شد
گر جهان را آب گیرد سر به پا
هست شبنم شستن گل را سزا
زان علی می ریخت اشک از چشم تر
تا صفا افزون کند بر آن گهر
در ظلم سرچشمه آب بقا
غسل دادی بهر آن شکل صفا
ناگهان دست علی از کار ماند
پای صبرش دیگر از رفتار ماند
روی بر دیوار هشت آن کان صبر
ریخت بر رخ اشک غم چشمش چو ابر
صبر از کف داد و شیون ساز کرد
مرغ حق، گویی فغان آغاز کرد
علت این گریه بی اختیار
باز پرسیدند ز اصحاب کبار
گفت حق، دست جفا را بشکند
رکن بنیان خطا را بشکند
نیش خاری یافتم در برگ گل
سخت باشد در بهاران مرگ گل
کی ببیند چشم این نیلی بساط
دختر پیغمبر و ضرب سیاط
بشکند دستی که این بیداد کرد
خرمن صبر مرا بر باد کرد
هر که زد ما را شرر در آشیان
آتش غم افتدش در خانمان
بشکند دستی که دست ما ببست
شاخ پر بار ولایت را شکست
دست نامردان عاری از وداد
آبروی مردمی بر باد داد
برق زرق و زر به اعین شد حجاب
مستشان بنمود دنیا چون شراب
تیر حرص و آز، دل آماج کرد
خانه ایمان و دین را تاراج کرد
مست دنیا را هوا اندر سر است
مست جاه، از مست صهبا بدتر است
هر که شد از جام منصب باده نوش
بامداد حشر می آید به هوش
پای کوبد بر سر عقل و تمیز
می برد از یاد روز رستخیز
همچو طفلان می شود سرگرم لهو
پایمال دین کند با جهل و سهو
حرمت بیت هدا را بشکند
خانه اهل ولا آتش زند
میل بر هر سستی و پستی کند
مست دنیا سخت بد مستی کند
مرحوم عابد تبریزی
منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه