در احوالات حضرت موسی ابن جعفر (علیه السلام)

 

ناله ای سوخته از سینه ی سوزان آید

یا نوایی است که از گوشه ی زندان آید

 

آن چه زندان که سیه چال بود از دهشت

شب و روزش به نظر تیره و یکسان آید

 

آی هارون که گرفتارتوشد موسی عصر

شب و روز تو و او هردو به پایان آید

 

سال ها این پسر فاطمه مهمان تو بود

هیچ گفتی که چه ها بر سر مهمان آید

 

همدم آن پدر پیر ز چندین اولاد

طفل اشکی است که ازدیده به دامان آید

 

امشب از غربت او سلسله هم می نالد

کآن جگر سوخته را عمر به پایان آید

 

کند وزنجیر ازآن جان به زندان مانوس

نکشد دست اگر بر لب او جان آید

 

گرچه این زمزمه خاموش شود تابه ابد

بانگ مظلومی اش از سینه یاران آید

 

 سید رضا موید

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه