حسین جانم

 

در هر قنوت ، وقت دعا گریه کرده ام

تنها بیاد کرب و بلا ، گریه کرده ام

 

جایی به غیرِ روضه ی تو  ، گریه خوب نیست

در هر کجا ، همیشه به جا گریه کرده ام

 

پای "هَجا" "هَجای" شما پیرتر شدم

"حا" "سین" و "یا" و "نونِ" تو را گریه کرده ام

 

با روضه های تو که به جای خودش حسین !!!

با عکس کربلای شما ، گریه کرده ام

 

روز ازل که مجلس روضه به عرش بود

با روضه های شخصِ خدا ، گریه کرده ام

 

تا سوز ناله ام نشود زحمتِ کسی

هر نیمه شب ، بدون صدا ، گریه کرده ام

 

این تیرِ اشکها به هدف خورده غالبا

هر چند ، با تمام خطا گریه کرده ام

 

کار شبانه روزی من گریه کردن است

یا گریه گریه اشک ، وَ یا گریه کرده ام

 

خواب و خوراک من به فنا رفت ، بی حرم

گاهی شده بدون غذا ، گریه کرده ام

 

گفتی به دوستم ، "تو بیا" غبطه خوردم و

با جمله ی "تو نَه ، تو نیا" گریه کرده ام

رضا قاسمی