زبانحال حضرت امام حسین (علیه السلام)

با خواهرشان

 

خواهرش را بر سر زانو نشاند

پس گلاب از اشک بر رویش فشاند

 

گفت ای خواهر چو برگشتی ز راه

هست بیماری مرا در خیمه گاه

 

جان به قربان تنِ بیمارِ او

دل فدای ناله های زارِ او

 

پرسشی کن حال بیمارِ مرا

جستحویی کن ، گرفتارِ مرا

 

زآستین اشکش ز چشمان پاک کن

دور از آن رخساره گرد و خاک کن

 

با تَفقّد، بر گشا بندِ دلش

عُقده یی گر هست در دل ، بگسلش

 

گر بود بیهوش ، بازآرش به هوش

دُرّ وحدت اندر آویزش به گوش

 

آنچه از لوحِ ضمیرت جلوه کرد

جلوه دِه ، برِ لوحِ آن سلطانِ فرد

 

هر چه نقش صفحه ی خاطر مراست

وآنچه ثبت سینه ی عاطِر مراست

 

جمله را بر سینه اش افشانده ام

از الف تا یا ، به گوشش خوانده ام

 

این ودیعت را پس از من، حاصل اوست

بعدِ من در راهِ وحدت ، کامل اوست

 

اتّحاد ما ندارد حدّ و حَصر

او حسین عهد و من سجّاد عصر

 

من کیم؟ خورشید ، او کی؟ آفتاب

در میان ، بیماری او شد حجاب

 

واسطه اندر میان ما ، تویی

بزم وحدت را نمی گنجد دویی

 

عینِ هم هستیم ما ، بی کمّ و کاست

در حقیقت واسطه هم عین ماست

 

چشم به میدان گمار ای هوشمند

چون من افتادم ، تو او را کن بلند

 

کن خبر آن مُحیی اموات را

دِه قیام، آن قائم بِالذّات را...

 

مرحوم عمان سامانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه