در احوالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)

 

امان نداد سقیفه به چشم های ترت

هنوز خشک نشد در کفن تن پدرت

 

هنوز میوه ی اشک تو کال بود ولی

که خواستند ببینند باغ بی ثمرت

 

برای امر خلافت شروع شد قصه

بساط هیزم و آتش نشست پشت درت

 

به روی سینه ی تو جای بوسه ی میخ است

و خنده کرد عدو بر شکستن کمرت

 

نیاز بود که طفلت بزرگتر باشد

اگر که خواست میان بلا شود سپرت

 

به جای ظلمت خانه فروغ بود ای کاش

تمام قصه ی کوچه دروغ بود ای کاش

 

مهدی فلاح نیا

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه