احوالات دیر راهب 5250
احوالات دیر راهب
چو شد بیدارراهب گفت بزمم روشن است امشب
زنوراین سرببریده دیرم روشن است امشب
چنانکه صوت قران آید ازلعلش خداوندا
اگر مجنون شوم منعم مکن حق با من است امشب
به حجت هرکه را خواند باسلام آوردآری
مرا هم خوانده گویا میل یارم با من است امشب
بگفتا ای سر ببریده از مژگان خونینت
دلم چون خانه زنبور روزن روزن است امشب
ترا سینه اش چسبید زهرا گفت برمریم
که دلبر با من مسکین بیک پیراهن است امشب
بفرما کیستی بردیر من پیغمبر آوردی
ملک از عرش میگوید که احسن احسن است امشب
بفرمود آن شه لب تشنه کی راهب حسینم من
اگرراز دلت باشد مقام گفتن است امشب
مکانم گرخوش است از این مصیبت خیلی دلتنگم
که زینب بسته زنجیرهای دشمن است امشب
غم سلطان مظلومان فکنده لرزه برعالم
زدست ساربان افلاک در لرزیدن است امشب
(ذلیلا) درعزای خسرو دین خاک بر سرکن
بگو خاتون محشر موکنان درشیون است امشب
مرحوم ذلیل تبریزی
منبع کانال گنجینه گذشتگان
با سلام