احوالات دیر راهب 

 

چو شد بیدارراهب گفت بزمم روشن است امشب

زنوراین سرببریده دیرم روشن است امشب

 

چنانکه صوت قران آید ازلعلش خداوندا

اگر مجنون شوم منعم مکن حق با من است امشب

 

به حجت هرکه را خواند باسلام آوردآری

مرا هم خوانده گویا میل یارم با من است امشب

 

بگفتا ای سر ببریده از مژگان خونینت

دلم چون خانه زنبور روزن روزن است امشب

 

ترا سینه اش چسبید زهرا گفت برمریم

که دلبر با من مسکین بیک پیراهن است امشب

 

بفرما کیستی بردیر من پیغمبر آوردی

ملک از عرش میگوید که احسن احسن است امشب

 

بفرمود آن شه لب تشنه کی راهب حسینم من

اگرراز دلت باشد مقام گفتن است امشب

 

مکانم گرخوش است از این مصیبت خیلی دلتنگم

که زینب بسته زنجیرهای دشمن است امشب

 

غم سلطان مظلومان فکنده لرزه برعالم

زدست ساربان افلاک در لرزیدن است امشب

 

(ذلیلا) درعزای خسرو دین خاک بر سرکن

بگو خاتون محشر موکنان درشیون است امشب

 

مرحوم ذلیل تبریزی

منبع کانال گنجینه گذشتگان