احوالات وداع حضرت ابوالفضل (ع) 4896
احوالات وداع حضرت ابوالفضل (ع)
امد و آمد به پیش یارشد
بوسه زن بردست آن ابرار شد
گفت کای فلک خلاص ازهرهوس
تابکی این مرغ ماند درقفس
دوستان رفتند گو تدبیر چیست
ای خدای عشق این زنجیرنیست
روح تن ازهرطرف سرمیزند
تنگ گشته این قفص پرمیزند
این بگفت وچشمها برشاه دوخت
ناله ی زارش دل شه را بسوخت
گفن کای امروزمارا یادگار
چون بنالی ازدلم بردی قرار
ازدلم برده علّی اکبرم
روح را مانی تو دراین پیکرم
ای برادرای مرا کیش کتیب
چون روی این بیکسان ماند غریب
سوخت ایندل ازفراق اکبرم
تو بمان ای تو نشان ازعسکرم
باتو برمن خوش بود این زندگی
گربمیرد طفلها ازتشنگی
ای ذبیح این منا گربنگری
بی تو این دشمن بود بر من جری
گفت عباس آن فضایل را مدار
خم نموده گردن اندر کوی یار
ای تو محوراین جهان یک طورتو
رشته ی امکان تند بردورتو
ای وجودت آیتی ازذات حق
گه دلیل حق دمی مرآت حق
جنگ ما و کوفیان دراین زمان
جنگ رحمان است با شیطانیان
تو علمدارازخداوند جلیل
من علمدارتو ای جانرا دلیل
من زنم برجند شیطان طعن دق
تو زنی خرگاه برکیوان حق
جمع ما این بحررا بگذشته اند
منتظر درراه ما بنشسته اند
رازی طارمی (زنجانی)
منبع کانال گنجینه گذشتگان