غزل 4650
غزل
ز تیر حرمله شور و شر افتاد
ز زخمش لرزه در بحر و بر افتاد
ز عرش زین خدای اکبر افتاد
تزلزل ها به عرش داور افتاد
عمامه از سر پیغمبر افتاد
به محراب عبادت حیدر افتاد
ز ناله فاطمه از پا در افتاد
که گوئی فاطمه پشت در افتاد
به خیمه زینب دیده تر افتاد
ز فرق روح قدسی افسر افتاد
ز فطرس ها توان شهپر افتاد
به خیمه لرزه نعش اکبر افتاد
تزلزل بر امیر لشگر افتاد
فغان و ناله حلق اصغر افتاد
کواکب از سپهر اخضر افتاد
همی سیارگان از محور افتاد
مسیحا در فلک خیره سر افتاد
قضا اندر سرای ششدر افتاد
قدر مبهوت و حیران و کر افتاد
مگر طرح قیام محشر افتاد
حسین بن علی در اَحفَر افتاد
گل صد برگ زهرا پرپر افتاد
به بحر بی نهایت گوهر افتاد
سر یحیی مگر طشت زر افتاد
در آغوش نگارش دلبر افتاد
به دست شمر بی دین خنجر افتاد
به زیر تیغ عطشان حنجر افتاد
ره زینب به مقتل مضطر افتاد
مگو از فرق زینب معجر افتاد
عزیز مرتضی را می شناسم
استاد شبگیر
منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه
با سلام