غزل 4560
غزل
خوبان جهان بندهء آن طلعت یار است
خوبی همه آنست که در صورت یار است
باری که به دل طاقت سنگینی آن نیست
بار غم طاقت شکن فرقت یاراست
دنیا همه گر محنت و غم گشته غمم نیست
آن غم که کمر می شکند محنت یار است
عالم همه غربت زدگانند ز حسرت
ای فرقتیان، فرقتتان، غربت یار است
جوید همه رحمت ز درِ رحمت واسع
آن رحمتتان رحمتِ بی مِنَّتِ یار است
صد باغ جنان یک گل نشکفتهء او نیست
باللَّه که جنان شیفتهء حضرت یار است
گر مسجدیان طالب فردوس برین است
میخانه نشینان طلبش جنّتِ یار است
گر گنج و گُهَر باشد و گر مخزن قارون
ما را به جهان گنج و نگین، تربت یار است
مختار وطن پرست (نگین)
+ نوشته شده در ۱۳۹۷/۰۲/۲۷ ساعت توسط
|
با سلام