در مدح امیرالمومنین

حضرت علی ابن ابی طالب (علیه السلام)

 

به ژرف خلقت انسان نهانی قوه ای کبرا

به هم میکوبد آئین قدیم جهل آدم را

 

چو قندیلی به غار بربریّت هاست آویزان

مثال چلچراغ آذینِ قصرِ شاهِ نابینا

 

گمان با منجنیق جهل پرتش کرده اند آری

به نسیانگاه اَعصار و قرونِ تیرهء وسطا

 

به کشفش کاشفان این پا و آن پا کرده اند آخر

نمی دانم کدامین روز، کشف امروز یا فردا

 

ولی آن قوه ی غیبی ز بعدِ سالیان سال

همانطور است بکرِ لاکشف بر پهنهء اِقوا



تو گویی شاهد قدسیست اندر پردهء مکتوم

که بر اسرار ماقبل بشر تا بعدِ او گویا

 

هنوز آدم اسیر میوهء ممنوعه بود، ایشان

به نور خویش میشد جلوه انداز و بهشت آرا

 

به بام قدسیان میزد صلای أَیُّها المسکین

به قاف پادشاهی میشد اندر کسوت عنقا

 

پس از خلقت بهم لولید جسم وجان و آنگه او

علم زد بر فراز قلهء آوازهء تقوا

 

همانا قوهء مکتوم ناپیدا علی باشد

ز عالی جمله اعلا و ز ناپیدا همه پیدا

 

 شمس شاب تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه