زبانحال حضرت موسی ابن جعفر (علیه السلام)

 

ز دود آه من خیزد شراره

شده از داغ من،نیلی ستاره

 

در این زندان،رود از حال یوسف

کند بر حال من،گر یک نظاره

 

در این زندان رسد تا سندی از راه

زند سیلی به رویم بی شماره

 

چو نام فاطمه ذکر لبم بود

به جسمم بیشتر میزد هماره

 

شده تکرار غمهای مدینه

ازاین غم سوخت،قلب سنگ خاره

 

به یادم مادر و آن کوچه آمد

که دشمن کرد بر قنفذ اشاره

 

فرو می رفت بر تن زخم زنجیر

شده مرضوض یک جسمی دوباره

 

به دوش چار تن،با غربت خاص

تنم تشییع شد بر تخته پاره

 

از این تشییع،دل خون گشت و،بودم

به یاد نعل اسب و ده سواره

 

اگر چه گشت معصومه عزادار

نشد غارت زگوشش گوشواره

 

محمود اسدی شائق

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه