احوالات حر بن ریاحی 3574
احوالات حر بن ریاحی
چون طلوع صبح عاشورا دمید
از حق و باطل کتابت صف کشید
دید حر کز وضع جیش انگیختن
در دو سو کار است بر خون ریختن
از عمر پرسید کای نام تو ننگ
هست گویا با حسینت رای جنگ
گفت هان ای حر شد امری چنین
جنگ خواهم کرد اکنون با حسین
آن قدر امروز رانم جوی خون
کز زمین تا حشر خون جو شد برون
حر چو بشنید این سخن زان شور بخت
هی بخود لرزید چون شاخ درخت
پس بخود گفتا که ای سر گشته حر
از پی باطل زحق برگشته حر
گفت سیر خلد و برزخ میکنم
عارفانه طی برزخ میکنم
یک طرف پیغمبر و یک سو یزید
ادخلوها جفّت باهل من مزید
پس دو دست خود زغم بر سر گرفت
فطرتش هم تیغ و قرآن بر گرفت
گفت ای دادار غفار الذنوب
کاشف ا لاسرار و ستار العیوب
گر دل خاصان تو بشکسته ام
باز دل بر عفو عامت بسته ام
وانگه آمد تا بنزدیک خیام
گفت از حر تو شهِ دین را سلام
توبه کردم لیک توابم توئی
عفو خواهم لیک وهابم توئی
گر بخوانی خیمه بر گردون زنم
ور برانی غوطه اندر خون زنم
چاکرم از لطف اگر بنوازیم
شاکرم از قهر اگر بگذاریم
شاه گفت اهلا و سهلا مرحبا
گرچه ببریدی ره ظاهر بما
بحر کی در انتقام از قطره شد
مهر کی در انکسار از ذره شد
گر زتو نسبت بما سر زد خطا
آن خطا اینجا بَدل شد بر عطا
کفر اگر باما رود ایمان شود
طاعت ار بی ما همی عصیان شود
حر چو لطف شاه اندر خویش دید
عشق وا پس مانده را در پیش دید
گفت چون اول من آزردم تو را
اذن ده تا گردمت اول فدا
کز بد این قوم من در خجلتم
عزتم دادی منه در ذلتم
شاه فرمودش توئی مهمان ما
میهمان را جاست اندر جان ما
پس زشه جست اذن گفتا خیر باد
شد برزم و جیش را آواز داد
کای گروه دون دور از عافیت
بی نصیب از محشر و از عاقبت
رفته ام گریان و خندان آمدم
رفته ام مور و سلیمان آمدم
خالی از خود گشتم و پر از خدا
از همه بیگانه با حق آشنا
این شه لب تشنه کو مهمان ماست
از ازل خود میزبان انبیاست
این بگفت و تیغ خصم افکن کشید
برق تیغ آتش زیِ خرمن کشید
خورد وزد تیغ سبک گرزِ گران
رفت و آمد گه کنار و گه میان
ناگهانش اسب وی کردند پی
خود پیاده رزم را افشرد پی
چون فتاد از پشت زین آن با شکوه
گفتی از پشت نسیم افتاد کوه
شد همی تیغی به جسمش جایگیر
همچو برق اندر دل ابر مطیر
بود اورا نیمه جانی کز امام
دید بر بالین خود جانی تمام
زیر لب خندان سوی جنات رفت
از صفت بگسست و رو بر ذات رفت
طبع (جیحون) حر را چون بنده شد
از مقالش صفحه، مشک آکنده شد
جیحون یزدی
منبع کانال گنجینه گذشتگان