در احوالات حضرت فاطمه زهرا (س) 3433
در احوالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله)
هم ، دستِ تو افتاده است از كار مادر
هم ، كارِ اين خـانه شده بسيار ، مادر
روزت شبيه نيمي از روي تو شب شد
از بس كه ديدي روز و شـب آزار مادر
طوري گُلابِ چشم تو پاشـيد بر در
كه از خجـالت ، سُرخ شد ديـوار مادر
درخون نشستي،سِيلِ خونين راه افتاد
از چشـمهاي حيــدر كــرّار، مادر
تنها خدا، تنهاپدر، تنها تو ،هستيد
تنهــاتر از تنهـاترين سردار ، مادر
در خواب ديشب از لب مُحسن شنيدم
رازي كه پنهان كردي از مسمار مادر
بادردِ سر، بادردِ گردن، دردِ پهلو
هر شب نشستي تا سحر بيدار مادر
مي سوزد از هُرم تنت لبهاي زينـب
مي بوسَمَت اين روزها هربار مادر
حالا كه بابا رفته بيرون جانِ بابا
يك لحظه اين پوشيّه را بردار مادر
تنها نه سقفِ خانه،مي دانم پس از تو
دنيا شود روي سرم آوار مادر
از پاي اين بستر رسيدم پاي مـقتل
ديدم كه سالارم شده بي يار مادر
آن دم كه ديدم شمر آمد سمت گودال
شـد بند قـلبم پاره ، چشـمم تار مادر
خون حُسينت را درون شـيشـه كردند
سرنيزه هاي وحشي و خونخوار مادر
محمد قاسمی
منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه
با سلام