جلالت حسيني 1949
جلالت حسينی
ذکر لب من نام دل آرای حسین است
آرام دلم یاد فرح زای حسین است
با نام حسین بن علی عشق چه زیباست
دارایی عشق از رخ زیبای حسین است
نوری است حسین جلوه دهد شمس و قمر را
خورشید چو آیینه ی سیمای حسین است
در بزم دگر سینه ام آرام نگیرد
جز محفل عشقی که در آن نای حسین است
پرسید گل از بلبل شیدا که سبب چیست
کارم همه شب دیدن رویای حسین است؟
گفتا ؛ نه فقط تو ٬ نه فقط من نه خلایق
چشم همه عالم به تماشای حسین است
مادر به من آموخت حسین گفتن و من هم
همواره لبم نغمه ی ایوای حسین است
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۵/۲۵ ساعت توسط
|