اربعین حسینی

 

من به عهد خود دراین عالم وفا کردم حسین

شام را گشتم هوای کربلا کردم حسین

 

بسته بودم با توپیمانی من از رور ارل

روی آن پیمان قبول ابتلا کردم حسین

 

روزعاشورا تو جان دادی کنارنهرآب

من زسیل اشک طوفانها به پا کردم حسین

 

تا بماند پرچم اسلام اندر اهتراز

چتر آه خود به روی سر لوا کردم حسین

 

درکنارنعش خونین تو در روز رحیل

باسرشک دیده از دل عقده وا کردم حسین

 

کوفه را دیدم به من دارد سر بیگانگی

یادروز وروزگار آشنا کردم حسین

 

چون علی اندر فصاحت باوقار فاطمی

صحبتی چون صحبت شیرخدا کردم حسین

 

اسکتوا گفتم به مردم شدجرس ها هم خموش

زنده یاد خطبه های مرتضا کردم حسین

 

من سخن گفتم علی را دید اندر کوفه خلق

شهر را فی الجمله شهرلافتا کردم حسین

 

شکوه ها دارم ز وضع مجلس ابن زیاد

کس نمی داند درآن مجلس چه ها کردم حسین

 

چون تعدی کرد ازحد شد برون ازخویشتن

باغرور زینبی اورا صدا کردم حسین

 

گفتمش ای زاده مرجانه بی شرمی مکن

بیش ازاین واضح سخن گویم حیا کردم حسین

 

روز روشن بهرما در شام شام تیره شد

شب همه شب درنماز شب دعاکردم حسین

 

منزلم ویرانه بود ولی به لطف منطقم

کاخهای عشق در دلها بنا کردم حسین

 

زد شرر برهستی من بزم یزید

استعانت اندرآنجا ازخدا کردم حسین

 

باوقاحت اوسخن ازملک ونزع وملک گفت

بعداز او من هم به حق حمد وثنا کردم حسین

 

گفتمش ظالم خدا هرگز نداد این سلطنت

حق وباطل را زهم جدا کردم حسین

 

دخترت درکنج غربت جان داد به جانان ومن

مدفنش را گوشه ویرانسرا کردم حسین

 

تا اسیران حجازی شد زمحصور خلاص

با نوای شور قصد نینوا کردم حسین

 

آمدم اندرکنار تربت دلجوی تو

شکوه ها از روزگار بی وفا کردم حسین

 

هرکس ازجام ولایت خواست سیرابش کنم

جرعه ای زان می به (خوندل) هم عطا کردم حسین

 

وای براو گر رود راهی به غیراز راه من

زود می بیند به راه خود رهاکردم حسین

 

مرحوم  حاج حیدر خوندل

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه